1 ـ در این آیه، سخن از چهارپایان و انسان هاى بسیار، به میان آمده، هر چند تمام حیوانات و انسان ها از آب باران استفاده مى کنند.
این، به خاطر آن است که: اشاره به بیابانگردان، و چادرنشینانى کند که مطلقاً آبى غیر از باران در اختیار ندارند، و به طور مستقیم از آب باران استفاده مى کنند، این نعمت بزرگ براى آنها محسوس تر است، هنگامى که قطعه ابرى در آسمان ظاهر مى شود، رگبارى مى زند و گودال ها پر از آب زلال باران مى شود، حیواناتشان سیراب و خودشان نیز از آن مى نوشند، جنبش حیات و زندگى را در وجود خود و چهارپایانشان به خوبى احساس مى کنند.
2 ـ «نسقیه» از ماده «اسقاء» است، و تفاوت آن با «سقى»، چنان که «راغب» در «مفردات» و بعضى دیگر از مفسران گفته اند، این است که: «اسقاء» به معنى آماده ساختن آب، و در اختیار گذاردن است که: هر موقع انسان اراده کند، از آن بنوشد، در حالى که، ماده «سقى» به معنى آن است که ظرف آب را به دست کسى بدهند، تا بنوشد و به تعبیر دیگر اسقاء، معنى وسیع تر و گسترده ترى دارد.
3 ـ در این آیه، نخست سخن از زمین هاى مرده به میان آمده، بعد چهارپایان و بعد انسان ها، این تعبیر، ممکن است به خاطر این باشد که: تا زمین ها به وسیله باران زنده نشوند، چهارپایان غذائى نخواهند داشت، و تا چهارپایان جان نگیرند، انسان نمى تواند از آنها تغذیه کند.
4 ـ مطرح کردن مسأله حیات بخشى آب، بعد از مسأله پاکسازى، ممکن است اشاره به ارتباط نزدیک این دو با هم باشد.(1)
در آخرین آیه مورد بحث، اشاره به «قرآن» کرده، مى گوید: «ما این آیات را به صورت هاى گوناگون و مؤثر در میان آنها قرار دادیم تا متذکر شوند و از آن به قدرت پروردگار، پى برند، اما بسیارى از مردم جز انکار و کفر کارى در برابر آن نشان ندادند» (وَ لَقَدْ صَرَّفْناهُ بَیْنَهُمْ لِیَذَّکَّرُوا فَأَبى أَکْثَرُ النّاسِ إِلاّ کُفُوراً).
گرچه بسیارى از مفسران، مانند مرحوم «طبرسى» و «شیخ طوسى» در «تبیان» و «علامه طباطبائى» در «المیزان» و بعضى دیگر، ضمیر در جمله «صَرَّفْناهُ» را به باران بازگردانده اند که مفهومش چنین مى شود: ما قطرات باران را در جهات مختلف روى زمین و مناطق گوناگون مى فرستیم، و آن را در میان انسان ها تقسیم مى کنیم تا متذکر این نعمت بزرگ خدا بشوند.
ولى حق این است که: این ضمیر به قرآن و آیات آن باز مى گردد; چرا که این تعبیر، (به صورت فعل ماضى و مضارع) در ده مورد از قرآن مجید آمده که در 9 مورد، صریحاً به آیات قرآن و بیانات آن باز مى گردد، و در موارد متعددى جمله «لِیَذَّکَّرُوا» یا مانند آن، پشت سر آن قرار گرفته، بنابراین، بسیار بعید به نظر مى رسد که: در این یک مورد، این تعبیر، مفهوم دیگرى داشته باشد.
اصولاً، ماده «تصریف» که به معنى تغییر دادن و دگرگون ساختن است تناسب چندانى با نزول آب باران ندارد، در حالى که با آیات قرآن که در لباس هاى مختلف، گاه به صورت «وعد» و گاهى به صورت «وعید»، گاه به صورت «امر»، گاهى به صورت «نهى» و گاه به صورت «سرگذشت پیشینیان» مى آید، مناسب تر است.