مقایسه اى از بهشت و دوزخ

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 15
سوره فرقان / آیه 11 - 16 نکته ها:

در این آیات ـ به دنبال بحثى که از انحراف کفار در مسأله توحید و نبوت پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آیات قبل بود ـ سخن از بخش دیگرى از انحرافات آنها در زمینه معاد به میان آمده، و در حقیقت با بیان این بخش، روشن مى شود: آنها در تمام اصول دین گرفتار تزلزل و انحراف بودند، هم در توحید، هم در نبوت و هم در معاد، که دو قسمت آن در آیات گذشته آمده، و اکنون سومین بخش را مى خوانیم.
نخست مى گوید: «بلکه آنها قیامت را تکذیب کردند» (بَلْ کَذَّبُوا بِالسّاعَةِ).
ذکر کلمه «بَل» که در اصطلاح ادبى براى «اِضراب» است به این معنى است که: آنها آنچه در زمینه نفى توحید و نبوت مى گویند، بهانه هائى است که در حقیقت از انکار معاد سرچشمه گرفته است; چرا که اگر کسى ایمان به چنان دادگاه عظیم و پاداش و کیفر الهى داشته باشد، این چنین بى پروا حقایق را به باد مسخره نمى گیرد، با ذکر بهانه هاى واهى، از دعوت پیامبرى که دلائل نبوتش آشکار است سر نمى پیچد، و در برابر بت هائى که با دست خود ساخته و پرداخته، سر تعظیم فرود نمى آورد.
اما قرآن در اینجا به پاسخ استدلالى نپرداخته; چرا که این گروه اهل منطق و استدلال نبودند، بلکه، آنها را با تهدیدهاى تکان دهنده و کوبنده مواجه مى کند، و آینده شوم و دردناک آنها را در برابر چشمشان مجسم مى سازد، که گاه، این منطق براى این گونه افراد مؤثرتر است.
نخست مى گوید: «ما براى کسى که قیامت را انکار کند آتش سوزانى مهیا کرده ایم» (وَ أَعْتَدْنا لِمَنْ کَذَّبَ بِالسّاعَةِ سَعِیراً). (1)

 * * *

آن گاه توصیف عجیبى از این آتش سوزان کرده، مى گوید: «هنگامى که این آتش آنها را از راه دور ببیند چنان به هیجان مى آید که صداى وحشتناک و خشم آلود او را که با نفس زدن شدید همراه است، مى شنوند»! (إِذا رَأَتْهُمْ مِنْ مَکان بَعِید سَمِعُوا لَها تَغَیُّظاً وَ زَفِیراً).
در این آیه تعبیرات متعدد گویائى است که، از شدت این عذاب الهى خبر مى دهد:
1 ـ نمى گوید: آنها آتش دوزخ را از دور مى بینند، بلکه مى گوید: آتش آنها را مى بیند، گوئى چشم و گوش دارد، چشم به راه دوخته و انتظار این گنهکاران را مى کشد!
2 ـ نیاز به این ندارد که آنها نزدیک آن شوند، تا به هیجان در آید، بلکه از فاصله دور ـ که طبق بعضى از روایات یک سال راه است ـ از خشم، فریاد مى زند.
3 ـ از این آتش سوزان، توصیف به «تغیّظ» شده است، و آن عبارت از حالتى است که انسان، خشم خود را با نعره و فریاد آشکار مى سازد.
4 ـ براى آتش دوزخ، «زفیر» قائل شده، یعنى شبیه آن حالتى که انسان نَفَس را در سینه فرو مى برد، آنچنان که دنده ها به طرف بالا رانده مى شوند و این معمولاً در حالى است که انسان بسیار خشمگین مى گردد.
مجموع این حالات نشان مى دهد: آتش سوزان دوزخ، همچون حیوان درنده گرسنه اى که در انتظار طعمه خویش است، انتظار این گروه را مى کشد (پناه بر خدا).

* * *

این وضع دوزخ است به هنگامى که آنها را از دور مى بیند، اما وضع آنها در آتش دوزخ را چنین توصیف مى کند: «هنگامى که در مکان تنگ و محدودى از آتش ـ در حالى که در غل و زنجیرند ـ افکنده شوند فریاد واویلاشان بلند مى شود» (وَ إِذا أُلْقُوا مِنْها مَکاناً ضَیِّقاً مُقَرَّنِینَ دَعَوْا هُنالِکَ ثُبُوراً). (2)
این به خاطر کوچک بودن دوزخ نیست; چرا که طبق آیه 30 سوره «ق» «هر چه در قیامت، به جهنم مى گوئیم: آیا پر شده اى؟ باز بیشتر طلب مى کند» (یَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِید).
بنابراین، مکان وسیعى است اما آنها را در این مکان وسیع آنچنان محدود مى کنند که طبق بعضى از روایات، وارد شدنشان در دوزخ همچون وارد شدن میخ در دیوار است!.(3)
ضمناً، واژه «ثُبُور» در اصل به معنى «هلاک و فساد» است، و به هنگامى که انسان در برابر چیز وحشتناک و مهلکى قرار مى گیرد، گاهى فریاد «وا ثبورا»! بلند مى کند، که مفهومش «اى مرگ بر من» است.

* * *

اما به زودى به آنها گفته مى شود: «امروز یک بار «وا ثبورا» نگوئید، بلکه بسیار ناله «وا ثبورا» سر دهید» (لاتَدْعُوا الْیَوْمَ ثُبُوراً واحِداً وَ ادْعُوا ثُبُوراً کَثِیراً).
و در هر حال، این ناله شما به جائى نخواهد رسید و مرگ و هلاکى در کار نخواهد بود، بلکه باید زنده بمانید، و مجازات هاى دردناک را بچشید.
این آیه در حقیقت شبیه آیه 16 سوره «طور» است که مى فرماید: اصْلَوْها فَاصْبِرُوا أَوْ لاتَصْبِرُوا سَواءٌ عَلَیْکُمْ إِنَّما تُجْزَوْنَ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ: «در آتش دوزخ بسوزید، مى خواهید شکیبائى کنید یا نکنید، براى شما تفاوتى نمى کند، شما جزاى اعمال گذشته خود را مى بینید».
در این که: گوینده این سخن با کافران کیست؟ قرائن نشان مى دهد، فرشتگان عذابند; چرا که سر و کارشان با آنها است.
و اما این که: چرا به آنها گفته مى شود: یک بار «وا ثبورا» نگوئید، بلکه بسیار بگوئید، ممکن است به خاطر این باشد که: عذاب دردناک آنها موقتى نیست که با گفتن یک «وا ثبورا» پایان یابد، بلکه، باید در طول این مدت همواره این جمله را تکرار کنند.
به علاوه، مجازات الهى درباره این ستمگران جنایتکار آنچنان رنگارنگ است که در برابر هر مجازاتى، مرگ خود را با چشم مى بینند و صداى «وا ثبورا» ایشان بلند مى شود، و گوئى مرتباً مى میرند و زنده مى شوند.

* * *

پس از آن روى سخن را به پیامبر(صلى الله علیه وآله) کرده دستور مى دهد: آنها را به داورى دعوت کند، مى فرماید: «بگو آیا این سرنوشت دردناک بهتر است، یا بهشت جاویدانى که به پرهیزکاران وعده داده شده است؟ بهشتى که هم پاداش اعمال آنها است و هم جایگاه و قرارگاهشان» (قُلْ أَ ذلِکَ خَیْرٌ أَمْ جَنَّةُ الْخُلْدِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ کانَتْ لَهُمْ جَزاءً وَ مَصِیراً).

* * *

همان بهشتى که «هر چه در آن بخواهند در آنجا براى آنها فراهم است» (لَهُمْ فِیها ما یَشاؤُنَ).
همان بهشتى که «براى همیشه در آن خواهند ماند» (خالِدِینَ).
«این وعده اى است مسلّم بر پروردگارتان، که آن را بر عهده گرفته است» (کانَ عَلى رَبِّکَ وَعْداً مَسْئُوُلاً).
این سؤال و داورى طلبیدن، نه به خاطر آن است که: کسى تردید در این امر داشته باشد، و نه این که: آن عذاب هاى دردناک وحشتناک قابل موازنه و مقایسه با این نعمت هاى بى نظیر باشد، بلکه، این گونه سؤال ها و داورى طلبیدن ها، براى بیدار ساختن وجدان هاى خفته است، که آنها را در برابر یک امر بدیهى و بر سر دو راهى قرار دهند.
اگر در پاسخ بگویند: آن نعمت ها بهتر است و برتر است (که حتماً باید بگویند) خود را محکوم کرده اند که اعمالشان بر ضد آن است، و اگر بگویند: آن عذاب بر این نعمت برترى دارد، سند بى عقلى خود را امضاء نموده اند، و این درست به آن مى ماند که، ما به جوان گریزپائى که مدرسه و دانشگاه را ترک گفته، هشدار مى دهیم، مى گوئیم: ببین آنها که از علم و دانش فرار کردند و در آغوش فساد افتادند جایشان زندان است، آیا زندان بهتر است یا رسیدن به مقامات عالى؟!

* * *


1 ـ «سَعِیراً» از ماده «سعر» (بر وزن قعر) به معنى شعلهور شدن آتش است، بنابراین «سعیر» به آتش شعلهور، و دامنه دار و سوزان گفته مى شود.
2 ـ «مُقَرَّنِینَ» از ماده «قَرَنَ» به معنى نزدیکى و اجتماع دو یا چند چیز با هم است، و به طنابى که اشیاء را با آن مى بندند، «قرن» مى گویند و نیز به کسى که با غل و زنجیر دست و پایش را به هم مى بندند ـ به همین مناسبت ـ «مقرن» مى گویند (براى توضیح بیشتر درباره این لغت به جلد دهم، صفحه 386 ذیل آیه 49 سوره «ابراهیم» مراجعه کنید).
3 ـ «مجمع البیان»، جلد 7، صفحه 163، ذیل آیه مورد بحث.
سوره فرقان / آیه 11 - 16 نکته ها:
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma