آداب ورود به استراحتگاه خصوصى پدر و مادر

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 14
سوره نور / آیه 58 - 60 1 ـ فلسفه استیذان و مفاسد عدم توجه به آن



همان گونه که قبلاً هم گفته ایم، مهمترین مسأله اى که در این سوره، تعقیب شده، مسأله عفت عمومى و مبارزه با هر گونه آلودگى جنسى است که در ابعاد مختلف مورد بررسى قرار گرفته، آیات مورد بحث، نیز به یکى از امورى که با این مسأله ارتباط دارد پرداخته و خصوصیات آن را تشریح مى کند، و آن مسأله  اذن گرفتن کودکان بالغ و نابالغ به هنگام ورود به اطاق هائى است که مردان و همسرانشان ممکن است در آن خلوت کرده باشند.
نخست مى گوید: «اى کسانى که ایمان آورده اید، باید مملوک هاى شما (بردگانتان) و همچنین کودکانتان که به حدّ بلوغ نرسیده اند، در سه وقت از شما اجازه بگیرند» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنْکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ وَ الَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکُمْ ثَلاثَ مَرّات).
«قبل از نماز فجر و در نیمروز هنگامى که لباس هاى (معمولى) خود را بیرون مى آورید، و بعد از نماز عشاء» (مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْرِ وَ حِینَ تَضَعُونَ ثِیابَکُمْ مِنَ الظَّهِیرَةِ وَ مِنْ بَعْدِ صَلاةِ الْعِشاءِ).
«ظَهِیْرَة»
چنان که «راغب» در «مفردات» و «فیروزآبادى» در «قاموس» مى گویند: به معنى نیمروز و حدود ظهر است که مردم در این موقع، معمولاً لباس هاى روئى خود را در مى آورند و گاه، مرد و همسرش با هم خلوت مى کنند.
«این سه وقت، سه وقت پنهانى و خصوصى براى شما است» (ثَلاثُ عَوْرات لَکُمْ).
«عورة» در اصل از ماده «عار» به معنى «عیب» است و از آنجا که آشکار شدن آلت جنسى مایه عیب و عار است در لغت عرب به آن «عورت» اطلاق شده.
کلمه «عورة» گاه، به معنى شکاف در دیوار، لباس و مانند آن نیز آمده است و گاه، به معنى مطلق عیب مى باشد.
اطلاق کلمه «عورت» بر این اوقات سه گانه، به خاطر آن است که مردم در این اوقات خود را زیاد مقید به پوشانیدن خویش ـ مانند سایر اوقات ـ نمى کنند و یک حالت خصوصى دارند.
 بدیهى است این دستور متوجه اولیاى اطفال است که آنها را وادار به انجام این برنامه کنند; چرا که آنها هنوز به حدّ بلوغ نرسیده اند، تا مشمول تکالیف الهى باشند، و به همین دلیل، مخاطب در اینجا اولیاء هستند.
ضمناً، اطلاق آیه، هم شامل کودکان پسر و هم کودکان دختر مى شود، و کلمه «الَّذِیْنَ» که براى جمع مذکر است مانع از عمومیت مفهوم آیه نیست، زیرا در بسیارى از موارد این تعبیر به عنوان تغلیب، بر مجموع اطلاق مى گردد، همان گونه که در آیه وجوب روزه تعبیر به «الَّذِیْنَ» شده و منظور عموم مسلمانان است.(1)
ذکر این نکته نیز لازم است که آیه از کودکانى سخن مى گوید که به حد تمیز رسیده اند و مسائل جنسى، عورت و غیر آن را تشخیص مى دهند; زیرا دستور اذن گرفتن خود دلیل بر این است که این اندازه مى فهمند که اذن گرفتن یعنى چه؟ و تعبیر به «ثلاث عورات» شاهد دیگرى بر این معنى است.
اما این که: این حکم، در مورد بردگان مخصوص به بردگان مرد است یا کنیزان را نیز شامل مى شود، روایات مختلفى وارد شده هر چند ظاهر عام است و شامل هر دو گروه مى شود، و به همین دلیل، روایت موافق ظاهر را مى توان ترجیح داد.
در پایان آیه، مى فرماید: «بر شما و بر آنها گناهى نیست که بعد از این سه وقت بدون اذن وارد شوند، و بعضى به دیگرى خدمت کنند و گرد هم (با صفا و صمیمیت) بگردند» (لَیْسَ عَلَیْکُمْ وَ لا عَلَیْهِمْ جُناحٌ بَعْدَهُنَّ طَوّافُونَ عَلَیْکُمْ بَعْضُکُمْ عَلى بَعْض).
آرى، «این چنین خداوند آیات را براى شما تبیین مى کند و خدا عالم و  حکیم است» (کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمُ الْآیاتِ وَ اللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ).
واژه «طَوّافُون» در اصل، از ماده «طواف» به معنى گردش دور چیزى است، و چون به صورت صیغه مبالغه آمده، به معنى کثرت در این امر مى باشد، و با توجه به این که: بعد از آن، «بَعْضُکُمْ عَلى بَعْض» آمده، مفهوم جمله این مى شود: در غیر این سه وقت، شما مجاز هستید بر گرد یکدیگر بگردید و رفت و آمد داشته باشید، و به هم خدمت کنید.
و به گفته «فاضل مقداد» در «کنز العرفان» این تعبیر، در حقیقت به منزله بیان دلیل براى عدم لزوم اجازه گرفتن در سائر اوقات است;، چرا که اگر بخواهند مرتباً رفت و آمد داشته باشند، و در هر بار اذن دخول بخواهند کار مشکل مى شود.(2)

* * *

در آیه بعد، حکم بالغان را بیان کرده، مى گوید: «هنگامى که اطفال شما به سن بلوغ رسند باید در همه اوقات اجازه بگیرند، همان گونه که اشخاصى که قبل از آنها بودند اجازه مى گرفتند» (وَ إِذا بَلَغَ الْأَطْفالُ مِنْکُمُ الْحُلُمَ فَلْیَسْتَأْذِنُوا کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ).
واژه «حُلُم» (بر وزن کتب) به معنى «عقل» آمده است و کنایه از بلوغ است که معمولاً با یک جهش عقلى و فکرى توام است، و گاه گفته اند: «حلم» به معنى رؤیا و خواب دیدن است، و چون جوانان، مقارن بلوغ، صحنه هائى در خواب مى بینند که سبب احتلام آنها مى شود، این واژه به عنوان کنایه در معنى بلوغ به کار رفته است.
به هر حال، از آیه فوق چنین استفاده مى شود: حکم بالغان با اطفال نابالغ  متفاوت است; زیرا کودکان نابالغ طبق آیه قبل، تنها در سه وقت موظف به اجازه گرفتن هستند، چون زندگى آنها با زندگى پدران و مادران آن قدر آمیخته است که اگر بخواهند در همه حال اجازه بگیرند، مشکل خواهد بود.
و از این گذشته، احساسات جنسى آنها هنوز به طور کامل بیدار نشده، ولى نوجوانان بالغ، طبق این آیه که اذن گرفتن را به طور مطلق براى آنها واجب دانسته، موظفند در همه حال، به هنگام ورود بر پدر و مادر، اذن بطلبند.
این حکم مخصوص به مکانى است که پدر و مادر در آنجا استراحت مى کنند و گرنه وارد شدن در اطاق عمومى (اگر اطاق عمومى داشته باشند) مخصوصاً به هنگامى که دیگران هم در آنجا حاضرند، و هیچگونه مانع و رادعى در کار نیست اجازه گرفتن لزومى ندارد.
ذکر این نکته نیز لازم است که جمله «کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ»، اشاره به بزرگسالان است که در همه حال، به هنگام وارد شدن در اطاق موظف به اجازه گرفتن از پدران و مادران بودند، در این آیه افرادى را که تازه به حدّ بلوغ رسیده اند، همردیف بزرگسالان قرار داده که موظف به استیذان بودند.
در پایان آیه، براى تأکید و توجه بیشتر، مى فرماید: «این گونه خداوند آیاتش را براى شما تبیین مى کند و خداوند عالم و حکیم است» (کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ آیاتِهِ وَ اللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ).
این همان تعبیرى است که در ذیل آیه قبل بود، بدون هیچگونه تغییر، جز این که در آن آیه، «الآیات» بود و در اینجا «آیاتِهِ» که از نظر معنى تفاوت چندانى ندارد.
البته پیرامون خصوصیات این حکم، و همچنین فلسفه آن در «نکات» بحث خواهیم کرد.

* * *

در آخرین آیه مورد بحث، استثنائى براى حکم حجاب زنان بیان مى کند و زنان پیر و سالخورده را از این حکم مستثنى مى شمرد، مى گوید: «زنان از کار افتاده اى که امیدى به ازدواج ندارند، گناهى بر آنان نیست که لباس هاى (روئین) خود را بر زمین بگذارند به شرط این که در برابر مردم خود آرائى نکنند» (وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجات بِزِینَة).
در واقع براى این استثناء دو شرط وجود دارد:
نخست این که: به سن و سالى برسند که معمولاً امیدى به ازدواج ندارند، و به تعبیر دیگر جاذبه جنسى را کاملاً از دست داده اند.
دیگر این که: در حال بر داشتن حجاب، خود را زینت ننمایند.
روشن است: با این دو قید مفاسد کشف حجاب در مورد آنان وجود نخواهد داشت و به همین دلیل، اسلام این حکم را از آنان برداشته است.
این نکته نیز روشن است: منظور برهنه شدن و بیرون آوردن همه لباس ها نیست، بلکه تنها کنار گذاشتن لباس هاى رو است که بعضى روایات از آن تعبیر به چادر و روسرى کرده است (اَلْجِلْبابُ وَ الْخِمار).
در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) در ذیل همین آیه، مى خوانیم: الْخِمَارَ وَ الْجِلْبَابَ قُلْتُ بَیْنَ یَدَیْ مَنْ کَانَ؟ فَقَالَ: بَیْنَ یَدَیْ مَنْ کَانَ غَیْرَ مُتَبَرِّجَة بِزِینَة:
«منظور روسرى و چادر است، راوى مى گوید از امام پرسیدم: در برابر هر کس که باشد؟ فرمود: در برابر هر کس که باشد، اما خود آرائى و زینت نکند».(3)
روایات دیگرى نیز به همین مضمون یا نزدیک به آن، از ائمه اهلبیت(علیهم السلام) نقل شده است.(4)
در پایان آیه اضافه مى کند: با همه احوال «اگر آنها تعفف کنند و خویشتن را بپوشانند براى آنها بهتر است» (وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ).
چرا که از نظر اسلام هر قدر زن جانب عفاف و حجاب را رعایت کند، پسندیده تر و به تقوا و پاکى نزدیک تر است.
و از آنجا که ممکن است بعضى از زنان سالخورده، از این آزادى حساب شده و مشروع سوء استفاده کنند، و احیاناً با مردان به گفتگوهاى نامناسب بپردازند و یا طرفین در دل افکار آلوده اى داشته باشند، در آخر آیه، به عنوان یک اخطار مى فرماید: «خداوند شنوا و دانا است» (وَ اللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ).
آنچه را مى گوئید، مى شنود و آنچه را در دل دارید و یا در سر مى پرورانید مى داند.

* * *


1 ـ بقره، آیه 83.
2 ـ «کنز العرفان»، جلد 2، صفحه 225.
3 ـ «وسائل الشیعه»، جلد 14، صفحه 147، کتاب النکاح، باب 110 (جلد 20، صفحه 202، چاپ آل البیت).
4ـ براى توضیح بیشتر به مدرک سابق مراجعه شود.
سوره نور / آیه 58 - 60 1 ـ فلسفه استیذان و مفاسد عدم توجه به آن
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma