حدّ «زانى» و «زانیه»

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 14
سوره نور / آیه 1 - 3 1 ـ مواردى که حکم زنا اعدام است

مى دانیم نام این سوره، سوره نور است به خاطر آیه نور که یکى از  چشمگیرترین آیات سوره است، ولى گذشته از این، محتواى سوره نیز از نورانیت خاصى برخوردار است، به انسان ها، به خانواده ها، به زن و مرد نور عفت و پاکدامنى مى بخشد، به زبان ها و سخن ها نورانیت تقوا و راستى، و به دل ها و جان ها نور توحید و خدا پرستى و ایمان به معاد و تسلیم در برابر دعوت پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى دهد.
نخستین آیه این سوره، در حقیقت اشاره اجمالى به مجموع بحث هاى سوره دارد، مى گوید: «این سوره اى است که ما آن را فرو فرستادیم و واجب نمودیم، و در آن آیات بینات نازل کردیم، شاید شما متذکر شوید» (سُورَةٌ أَنْزَلْناها وَ فَرَضْناها وَ أَنْزَلْنا فِیها آیات بَیِّنات لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ).
«سوره» از ماده «سور» به معنى ارتفاع و بلندى بنا است، سپس به دیوارهاى بلندى که سابقاً اطراف شهرها براى حفظ از هجوم دشمنان مى کشیدند، «سور» مى گفتند، و از آنجا که این دیوارها شهر را از منطقه بیرون جدا مى کرد، تدریجاً این کلمه، به قطعه و بخشى از چیزى ـ از جمله قطعه و بخشى از قرآن که از بقیه جدا شده است ـ اطلاق گردیده.
بعضى از ارباب لغت نیز گفته اند: «سوره» به بناهاى زیبا، بلند و برافراشته گفته مى شود، و به بخش هاى مختلف از یک بناى بزرگ نیز سوره مى گویند، به همین تناسب به بخش هاى مختلف قرآن که از یکدیگر جدا است سوره اطلاق شده است.(1)
به هر حال این تعبیر، اشاره به این حقیقت است که: تمام احکام و مطالب این سوره، اعم از عقائد، آداب و دستورات، همه داراى اهمیت فوق العاده اى است; زیرا همه از طرف خداوند نازل شده است.
 مخصوصاً جمله فَرَضْناها: «آن را فرض کردیم» با توجه به معنى «فرض» که به معنى «قطع» مى باشد نیز این معنى را تأکید مى کند.
تعبیر به «آیات بینات» ممکن است اشاره به حقایقى از توحید، مبدأ، معاد و نبوت باشد که در آن مطرح شده، در برابر «فَرَضْنا» که اشاره به احکام و دستوراتى است که در این سوره، بیان گردیده، و به عبارت دیگر، یکى اشاره به «عقائد» است و دیگرى اشاره به «احکام».
این احتمال نیز وجود دارد که: منظور از «آیات بینات»، دلائلى است که براى احکام مفروض، در این سوره آمده است.
جمله لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ: «شاید شما متذکر شوید» بار دیگر این واقعیت را در نظرها مجسم مى کند که ریشه همه اعتقادات راستین و برنامه هاى عملى اسلام در درون فطرت انسان ها نهفته است، و بر این اساس، توضیح آنها یک نوع «تذکر و یاد آورى» محسوب مى شود.

* * *

بعد از این بیان کلى، به نخستین دستور قاطع و محکم، پیرامون زن و مرد زناکار پرداخته، مى گوید: «زن و مرد زناکار را هر یک صد تازیانه بزنید» (الزّانِیَةُ وَ الزّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِد مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَة).
و براى تأکید بیشتر، اضافه مى کند: «هرگز نباید در اجراى این حدّ الهى گرفتار رأفت (محبت کاذب و دروغین) شوید، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید» (وَ لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ).
و سر انجام، در پایان این آیه به نکته دیگرى براى تکمیل و نتیجه گیرى از این مجازات الهى اشاره کرده، مى گوید: «و باید گروهى از مؤمنان حضور داشته باشند و مجازات آن دو را مشاهده کنند» (وَ لْیَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ).  در واقع این آیه مشتمل بر سه دستور است:
1 ـ حکم مجازات زنان و مردان آلوده به فحشاء (منظور از زنا آمیزش جنسى مرد و زن غیر همسر، و بدون مجوز شرعى است).
2 ـ تأکید بر این که در اجراى این حدّ الهى گرفتار محبت ها و احساسات بى مورد نشوید، احساسات و محبتى که نتیجه اى جز فساد و آلودگى اجتماع ندارد منتها براى خنثى کردن انگیزه هاى این گونه احساسات، مسأله ایمان به خدا و روز جزا را پیش مى کشد; چرا که نشانه ایمان به مبدأ و معاد، تسلیم مطلق در برابر فرمان او است، ایمان به خداوند عالم حکیم سبب مى شود که انسان بداند هر حکمى فلسفه و حکمتى دارد و بى دلیل تشریع نشده، و ایمان به معاد، سبب مى شود که انسان در برابر تخلف ها احساس مسئولیت کند.
در اینجا حدیث جالبى (از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده که توجه به آن لازم است: !: یُؤْتَى بِوَال نَقَصَ مِنَ الْحَدِّ سَوْطاً فَیُقالُ لَهُ: لِمَ فَعَلْتَ ذاکَ؟
فَیَقُولُ: رَحْمَةً لِعِبَادِکَ، فَیُقَالُ لَهُ أَنْتَ أَرْحَمُ بِهِمْ مِنِّی؟! فَیُؤْمَرُ بِهِ إِلَى النَّارِ، وَ یُؤْتَى بِمَنْ زَادَ سَوْطاً، فَیُقالُ لَهُ: لِمَ فَعَلْتَ ذاکَ؟
فَیَقُولُ لِیَنْتَهُوا عَنْ مَعَاصِیکَ! فَیَقُولُ: أَنْتَ أَحْکُمُ بِهِ مِنِّى؟! فَیُؤْمَرُ بِهِ إِلَى النَّارِ!:
«روز قیامت بعضى از زمامداران را که یک تازیانه از حدّ الهى کم کرده اند در صحنه محشر مى آورند، به او گفته مى شود: چرا چنین کردى؟
مى گوید: براى رحمت به بندگان تو! پروردگار به او مى گوید: آیا تو نسبت به آنها از من مهربان تر بودى؟! و دستور داده مى شود او را به آتش بیفکنید!
دیگرى را مى آورند که یک تازیانه بر حدّ الهى افزوده، به او گفته مى شود: چرا چنین کردى؟ در پاسخ مى گوید: تا بندگانت از معصیت تو خوددارى کنند!  خداوند مى فرماید: تو از من آگاه تر و حکیم تر بودى؟! سپس دستور داده مى شود او را هم به آتش دوزخ ببرند».(2)
3 ـ دستور حضور جمعى از مؤمنان در صحنه مجازات است; چرا که هدف تنها این نیست گنهکار عبرت گیرد، بلکه هدف آن است که مجازات او سبب عبرت دیگران هم شود.
و به تعبیر دیگر: با توجه به بافت زندگى اجتماعى بشر، آلودگى هاى اخلاقى در یک فرد ثابت نمى ماند، و به جامعه سرایت مى کند، براى پاکسازى باید همان گونه که گناه برملا شده، مجازات نیز برملا گردد.
و به این ترتیب، اساس پاسخ این سؤال که: چرا اسلام اجازه مى دهد آبروى انسانى در جمع بریزد روشن مى شود; زیرا مادام که گناه آشکار نگردیده و به دادگاه اسلامى کشیده نشده است «خداوند ستار العیوب» راضى به پرده درى نیست اما بعد از ثبوت جرم و بیرون افتادن راز از پرده استتار، و آلوده شدن جامعه، و کم شدن اهمیت گناه، باید به گونه اى مجازات صورت گیرد که اثرات منفى گناه خنثى شود و عظمت گناه به حال نخستین باز گردد.
اصولاً، در یک جامعه سالم باید «تخلف از قانون» با اهمیت تلقى شود، مسلماً اگر تخلف تکرار گردد، آن اهمیت شکسته مى شود و تجدید آن تنها با علنى شدن کیفر متخلفان است.
این واقعیت را نیز از نظر نباید دور داشت که بسیارى از مردم براى حیثیت و آبروى خود، بیش از مسأله تنبیهات بدنى اهمیت قائلند، و همین علنى شدن کیفر، ترمز نیرومندى بر روى هوس هاى سرکش آنها است.

* * *

از آنجا که در آیه مورد بحث، سخن از مجازات زن و مرد زناکار در میان است، سؤالى پیش مى آید که: ازدواج مشروع با چنین زنانى چه حکمى دارد؟
آیه سوم این سؤال را چنین پاسخ مى گوید: «مرد زناکار جز با زن آلوده دامان یا مشرک و بى ایمان ازدواج نمى کند، همان گونه که زن آلوده دامان جز با مرد زانى یا مشرک پیمان همسرى نمى بندد» (الزّانِی لا یَنْکِحُ إِلاّ زانِیَةً أَوْ مُشْرِکَةً وَ الزّانِیَةُ لا یَنْکِحُها إِلاّ زان أَوْ مُشْرِکٌ).
«و این کار بر مؤمنان تحریم شده است» (وَ حُرِّمَ ذلِکَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ).
در این که این آیه بیان یک حکم الهى است، یا خبر از یک قضیه خارجى و طبیعى؟ در میان مفسران گفتگو است:
بعضى معتقدند: آیه تنها یک واقعیت عینى را بیان مى کند که آلودگان همیشه دنبال آلودگان مى روند، و همجنس با همجنس پرواز مى کند، اما افراد پاک و با ایمان هرگز تن به چنین آلودگى ها و انتخاب همسران آلوده نمى دهند، و آن را بر خویشتن تحریم مى کنند، شاهد این تفسیر همان ظاهر آیه است که به صورت «جمله خبریه» بیان شده.
ولى گروه دیگر معتقدند: این جمله بیان یک حکم شرعى و الهى است مخصوصاً مى خواهد مسلمانان را از ازدواج با افراد زناکار باز دارد; چرا که بیمارى هاى اخلاقى همچون بیمارى هاى جسمى غالباً واگیردار است.
و از این گذشته، این کار یک نوع ننگ و عار براى افراد پاک محسوب مى شود.
به علاوه، فرزندانى که در چنین دامان هاى لکه دار یا مشکوکى پرورش مى یابند سر نوشت مبهمى دارند.
روى این جهات، اسلام این کار را منع کرده است.
 شاهد این تفسیر جمله «وَ حُرِّمَ ذلِکَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ» است که در آن تعبیر به تحریم شده.
و شاهد دیگر روایات فراوانى است که از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) و سایر پیشوایان معصوم(علیهم السلام) در این زمینه به ما رسیده و آن را به صورت یک حکم تفسیر کرده اند.
حتى بعضى از مفسران بزرگ در شأن نزول آیه چنین نوشته اند: «مردى از مسلمانان از پیامبر(صلى الله علیه وآله) اجازه خواست که با «ام مهزول» ـ زنى که در عصر جاهلیت به آلودگى معروف بود، و حتى پرچمى براى شناسائى بر در خانه خود نصب کرده بود! ـ ازدواج کند، آیه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت».(3)
در حدیث دیگرى نیز از امام باقر(علیه السلام) و امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «این آیه در مورد مردان و زنانى است که در عصر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آلوده زنا بودند، خداوند مسلمانان را از ازدواج با آنها نهى کرد، و هم اکنون نیز مردم مشمول این حکمند هر کس مشهور به این عمل شود، و حدّ الهى به او جارى گردد، با او ازدواج نکنید تا توبه اش ثابت شود».(4)
این نکته نیز لازم به یاد آورى است که: بسیارى از احکام به صورت «جمله خبریه» بیان شده است، و لازم نیست همیشه احکام الهى به صورت «امر» و «نهى» باشد.
ضمناً، باید توجه داشت عطف «مشرکان» بر «زانیان» در واقع براى بیان اهمیت مطلب است، یعنى گناه «زنا» همطراز گناه «شرک» است; چرا که در بعضى از روایات نیز وارد شده: شخص زناکار در آن لحظه اى که مرتکب این عمل مى شود از ایمان باز داشته مى شود قالَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله)... لا یَزْنِی الزَّانِی حِینَ یَزْنِی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ وَ لا یَسْرِقُ السَّارِقُ حِینَ یَسْرِقُ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَإِنَّهُ إِذَا فَعَلَ ذَلِکَ خُلِعَ عَنْهُ الْإِیمَانُ کَخَلْعِ الْقَمِیصِ:
«شخص زناکار به هنگامى که مرتکب این عمل مى شود، مؤمن نیست، و همچنین سارق به هنگامى که مشغول دزدى است ایمان ندارد، چرا که به هنگام ارتکاب این عمل، ایمان را از او بیرون مى آورند همان گونه که پیراهن را از تن»!.(5)

* * *


1 ـ «لسان العرب»، جلد 4، ماده «سور».
2 ـ تفسیر «فخر رازى»، جلد 23، صفحه 148.
3 ـ «مجمع البیان»، جلد 7، صفحه 125، ذیل آیه مورد بحث، و «قرطبى» در تفسیر خود ذیل همین آیه، این حدیث را نقل کرده اند.
4 ـ «مجمع البیان»، جلد 7، صفحه 125، ذیل آیه مورد بحث.
5 ـ «اصول کافى»، جلد دوم، صفحه 32، حدیث 1، طبع دار الکتب الاسلامیة، طبق نقل «نور الثقلین»، جلد 3، صفحه 571.
سوره نور / آیه 1 - 3 1 ـ مواردى که حکم زنا اعدام است
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma