مرگ نقطه پایان زندگى نیست

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 14
کوتاهى عمر این جهان سوره مؤمنون / آیه 117 - 118



گفتیم، از جمله دلائلى که در بحث معاد براى اثبات وجود جهان دیگر  مطرح شده، «مسأله مطالعه نظام این جهان» است، و به تعبیر دیگر، مطالعه این «نشأه اولى» گواهى مى دهد که «نشأه أُخرى» بعد از آن است.
در اینجا لازم مى دانیم توضیح بیشترى در این زمینه بیاوریم:
ما از یکسو مى بینیم جهان آفرینش، هم از نظر عظمت و هم از نظر نظم، فوق العاده وسیع، پرشکوه و اعجاب انگیز است، اسرار این جهان به قدرى است که دانشمندان بزرگ معترفند، تمام معلومات بشر در برابر آن همچون یک صفحه کوچک است از یک کتاب بسیار بزرگ، بلکه همه آنچه را از این عالم مى دانیم در حقیقت الفباى این کتاب است.
هر یک از کهکشان هاى عظیم این عالم، شامل چندین میلیارد ستاره است، تعداد کهکشان ها و فواصل آنها آن قدر عظیم است که حتى محاسبه آن با سرعت سیر نور، که در یک ثانیه سیصد هزار کیلومتر راه را طى مى کند، وحشت آور است.
نظم و دقتى که در ساختمان کوچکترین واحد این جهان به کار رفته، همانند نظم و دقتى است که در ساختمان عظیم ترین واحدهاى آن دیده مى شود.
و انسان در این میان، لااقل، کامل ترین موجودى است که ما مى شناسیم و عالى ترین محصول این جهان است تا آنجا که ما مى دانیم، اینها همه از یکسو.
از سوى دیگر، مى بینیم این عالى ترین محصول شناخته شده عالم هستى یعنى انسان، در این عمر کوتاه خود در میان چه ناراحتى ها و مشکلاتى بزرگ مى شود!.
او هنوز دوران طفولیت را با همه رنج ها و مشکلاتش پشت سر نگذاشته، و نفسى تازه نکرده، دوران پر غوغاى جوانى با طوفان هاى شدید و کوبنده اش فرا مى رسد. و هنوز جاى پاى خود را در فصل شباب محکم نکرده دوران کهولت و پیرى با وضع رقت بارش در برابر او آشکار مى شود.
آیا باور کردنى است هدف این دستگاه بزرگ و عظیم، و این اعجوبه خلقت، که نامش انسان است همین باشد که چند روزى در این جهان بیاید این دوران هاى سه گانه را با رنج ها و مشکلاتش طى کند، مقدارى غذا مصرف کرده، لباسى بپوشد، بخوابد و بیدار شود، و سپس نابود گردد و همه چیز پایان یابد؟!.
اگر راستى چنین باشد آیا آفرینش مهمل و بیهوده نیست؟
آیا هیچ عاقلى این همه تشکیلات عظیم را براى هدفى به این کوچکى مى چیند؟!
فرض کنید: ملیون ها سال نوع انسان در این دنیا بماند، و نسل ها یکى پس از دیگرى بیایند و بروند، علوم مادى آن قدر ترقى کند که بهترین تغذیه، لباس، مسکن و عالى ترین درجه رفاه را براى بشر فراهم سازد، اما آیا این خوردن، نوشیدن، پوشیدن، خوابیدن و بیدار شدن، ارزش این را دارد که این همه تشکیلات براى آن قرار دهند؟
بنابراین، مطالعه این جهان با عظمت به تنهائى دلیل بر این است که مقدمه اى است براى عالمى وسیع تر و گسترده تر، جاودانى و ابدى، تنها وجود چنان جهانى است که مى تواند به زندگى ما مفهوم بخشد، و آن را از هیچى و پوچى در آورد.
به همین دلیل، عجیب نیست فلاسفه مادى گرا که اعتقاد به قیامت و جهان دیگر ندارند، این عالم را بى هدف و پوچ بدانند.
به راستى اگر ما نیز اعتقاد به چنان جهانى نداشتیم با آنها هم صدا مى شدیم، این است که مى گوئیم: اگر مرگ نقطه پایان باشد آفرینش جهان بیهوده خواهد  بود، لذا در آیه 66 سوره «واقعه» مى خوانیم: وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولى فَلَوْ لا تَذَکَّرُونَ: «شما که این جهان ـ نشأه اولى ـ را دیدید، چرا متذکر نمى شوید» و به عالمى که پس از آن است ایمان نمى آورید؟!

* * *
کوتاهى عمر این جهان سوره مؤمنون / آیه 117 - 118
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma