شرک جهان را به تباهى مى کشد

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 14
سوره مؤمنون / آیه 91 - 92 سوره مؤمنون / آیه 93 - 98

در آیات گذشته بحث هائى در زمینه معاد، مالکیت، حاکمیت و ربوبیت پروردگار بیان شد، آیات مورد بحث، به مسأله نفى شرک پرداخته، قسمتى از انحرافات مشرکان را مطرح کرده، و به آن پاسخ مى گوید:
نخست مى فرماید: «خداوند هرگز فرزندى براى خود برنگزیده است و معبود دیگرى با او نیست» (مَا اتَّخَذَ اللّهُ مِنْ وَلَد وَ ما کانَ مَعَهُ مِنْ إِله).
اعتقاد به وجود فرزند براى خدا، منحصر به مسیحیان نیست که «عیسى»(علیه السلام)را فرزند حقیقى! او مى خوانند، این اعتقاد براى مشرکان نیز بود که فرشتگان را دختران خدا مى پنداشتند، و شاید مسیحیان این عقیده را از مشرکین پیشین گرفته بودند.
از آنجا که فرزند از نظر ذات و حقیقت، بخشى از پدر است، براى فرشتگان یا حضرت مسیح(علیه السلام) و غیر او، سهمى از الوهیت قائل بودند و این از روشن ترین مظاهر شرک است.
پس از آن به بیان دلیل بر نفى شرک پرداخته، چنین مى گوید: «اگر خداوند شریکى مى داشت و آلهه متعدد در جهان هستى حکومت مى کرد، هر یک از این خدایان، مخلوقات خاص خود را در پنجه تدبیر و اداره خویش قرار مى داد» (و  طبعاً هر بخشى از عالم، با نظام خاصى اداره مى شد، و این با وحدت نظامى که بر آن حاکم مى بینیم سازگار نیست) (إِذاً لَذَهَبَ کُلُّ إِله بِما خَلَقَ).
«به علاوه هر یک از این خدایان براى گسترش قلمرو حکومت خود، سعى داشتند بر دیگرى تفوق جویند» و این خود سبب دیگرى براى از هم گسیختگى نظام جهان مى شد (وَ لَعَلا بَعْضُهُمْ عَلى بَعْض).
و در پایان آیه، به عنوان یک نتیجه گیرى کلى مى فرماید: «منزه است خدا از توصیفى که آنها مى کنند» (سُبْحانَ اللّهِ عَمّا یَصِفُونَ).
عصاره این سخن، این است که: ما به خوبى مشاهده مى کنیم نظام واحدى بر پهنه هستى حکومت مى کند، قوانین حاکم بر این جهان در زمین و آسمان همه یکسان است، نوامیسى که بر یک ذره فوق العاده کوچک اتم حکم فرما است بر منظومه شمسى و منظومه هاى عظیم دیگر نیز حاکم است.
و به گفته دانشمندان، اگر یک اتم را بزرگ کنیم شکل منظومه شمسى را به خود مى گیرد، و اگر به عکس منظومه شمسى را کوچک کنیم به صورت یک اتم در مى آید.
مطالعاتى که صاحب نظران در علوم مختلف با وسائل جدید درباره جهان هاى دور دست کرده اند، نیز همه حاکى از وحدت نظام کلى جهان است، این از یکسو.
از سوى دیگر، لازمه «تعدد» همیشه نوعى «تباین» است; چرا که اگر دو چیز، از هر نظر واحد باشند یک چیز مى شوند و دوگانگى معنى نخواهد داشت.
بنابراین، اگر براى این جهان، خدایان متعدد فرض کنیم، این چند گانگى بر مخلوقات جهان و نظام حاکم بر آنها اثر مى گذارد، و نتیجه آن عدم وحدت نظام آفرینش خواهد بود.
 و از این گذشته، هر موجودى خواهان تکامل خویش است، مگر آن وجودى که از هر نظر کامل بوده باشد که تکامل در او مفهوم ندارد، و در مورد بحث ما که براى خدایان قلمروهاى جداگانه فرض کردیم، و طبعاً هیچکدام داراى کمال مطلق نیستند، طبیعى است هر کدام در صدد تکامل خویش باشد، بخواهد عالم هستى را در بست در قلمرو خود قرار دهد، و لازمه آن برترى طلبى هر یک بر دیگرى است، و نتیجه آن از هم پاشیدن نظام هستى است.
به این ترتیب، هر یک از دو جمله آیه فوق، اشاره به یک دلیل منطقى است و نوبت به این نمى رسد که: ما براى این دلائل جنبه اقناعى قائل باشیم نه منطقى.(1)
تنها سؤالى که در اینجا باقى مى ماند این است: اینها همه در صورتى است که خدایان را برترى طلب فرض کنیم اما اگر آنها حکیم و آگاه باشند، چه مانعى دارد ـ فى المثل ـ جهان را با نظام شورائى اداره کنند؟!
پاسخ این سؤال را مشروحاً در جلد سیزدهم ذیل آیه 22 سوره «انبیاء» در بحث برهان تمانع ذکر کرده ایم و نیاز به تکرار نمى بینیم.

* * *

آیه بعد، پاسخ دیگرى به این مشرکان بیهوده گو است، مى گوید: «خداوند از غیب و شهود (پنهان و آشکار) آگاه است» او هرگز چیزى را به نام خدایانى که  شما ادعا مى کنید، سراغ ندارد (عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ).
مگر ممکن است در عالم خداى دیگرى باشد، شما از آن آگاه باشید، اما خداوندى که خالق شما است و غیب و شهود جهان را مى داند از آن بى خبر باشد؟!
این بیان، در حقیقت شبیه بیانى است که در آیه 18 سوره «یونس» آمده است: قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللّهَ بِما لا یَعْلَمُ فِی السَّماواتِ وَ لا فِی الْأَرْضِ : «بگو آیا شما به خدا چیزى را خبر مى دهید که او در آسمان و زمین از آن آگاه نیست»؟!
و سرانجام با این جمله، خط بطلان بر پندارهاى خرافى آنها مى کشد: «خداوند برتر است از آنچه آنها مى گویند و براى او شریک قائل مى شوند» (فَتَعالى عَمّا یُشْرِکُونَ).
پایان این آیه، کاملاً شبیه پایان آیه 18 سوره «یونس» است در آنجا نیز مى خوانیم: «سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمّا یُشْرِکُونَ»، و این نشان مى دهد: هر دو آیه، یک مطلب را دنبال مى کند.
این جمله، ضمناً تهدیدى براى مشرکان است که خداوند از اسرار درون و برون آنها آگاه است، و تمام این سخنان را مى داند و به موقع آنان را در دادگاه عدل خویش محاکمه و مجازات خواهد کرد.

* * *

 


1 ـ مرحوم «علامه طباطبائى» در تفسیر «المیزان» براى جمله «وَ لَعَلا بَعْضُهُمْ عَلى بَعْض» تفسیر دیگرى دارد که خلاصه اش این است:
نظام هاى حاکم بر جهان گاهى در عرض یکدیگر قرار دارند، مانند نظام حاکم بر صحرا و دریا، و گاه در طول هم اند مانند نظام کلى حاکم بر مجموع منظومه شمسى و نظام حاکم بر کره زمین که جزئى از آن کلى است.
در صورت دوم یکى از این نظام ها، فوق دیگرى قرار دارد و اگر هر یک از آنها وابسته به خدائى باشد، باید قبول کنیم که خداى حاکم بر نظام کلى در هر مورد برتر از خداى حاکم بر نظام جزئى است، و به این ترتیب، باید براى خدایان، سلسله مراتب قائل شویم (مانند سلسله مراتبى که در وزراء، استانداران و فرمانداران یک کشور است!) و قبول سلسله مراتب براى خدایان محال است (تفسیر المیزان، جلد 15، صفحه 66).
سوره مؤمنون / آیه 91 - 92 سوره مؤمنون / آیه 93 - 98
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma