همگى امت واحدید

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 14
سوره مؤمنون / آیه 51 - 54سوره مؤمنون / آیه 55 - 61


در آیات پیشین سخن از سرگذشت پیامبران و امت هایشان بود، در نخستین آیه مورد بحث، همه را مخاطب ساخته چنین مى گوید: «اى پیامبران! از غذاهاى پاکیزه و طیب تغذیه کنید و عمل صالح به جا آورید که من به آنچه شما عمل مى کنید آگاهم» (یا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّی بِما تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ).
فرق میان شما و دیگر انسان ها این نیست که شما صفات بشرى ـ همانند نیاز به تغذیه ـ ندارید، تفاوت این است که: شما حتى تغذیه را نیز به عنوان یک وسیله تکامل پذیرفته اید، و به همین دلیل، برنامه شما خوردن از طیبات و  پاکیزه ها است در حالى که مردمى که خوردن را هدف نهائى خود قرار داده اند به هیچ وجه مقید به این برنامه نیستند، به دنبال چیزى مى روند که هوس حیوانى آنها را اشباع کند خواه خبیث باشد، یا طیب!.
و با توجه به این که: نوع تغذیه در روحیات انسان، مسلماً مؤثر است و غذاهاى مختلف، آثار اخلاقى متفاوتى دارد، ارتباط این دو جمله روشن مى شود که مى فرماید: «از غذاهاى پاکیزه بخورید» و «عمل صالح انجام دهید».
در روایات اسلامى، نیز مى خوانیم: خوردن غذاى حرام جلو استجابت دعاى انسان را مى گیرد.
حدیث معروفى که از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نقل شده، شاهد این مدعى است: مردى خدمتش عرض کرد: دوست دارم دعایم مستجاب شود، فرمود: طَهِّرْ مَأْکَلَکَ وَ لا تُدْخِلْ بَطْنَکَ الْحَرَامَ:
«غذاى خود را پاک کن، و از هر گونه غذاى حرام بپرهیز»!.(1)-(2)
ذکر این نکته نیز لازم است که: جمله إِنِّی بِما تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ: «من از آنچه انجام مى دهید آگاهم» خود دلیل مستقلى براى انجام عمل صالح است; چرا که وقتى انسان بداند کسى همواره ناظر عمل او است که چیزى بر او مخفى نمى شود و حساب اعمال او را دقیقاً نگاه مى دارد، بدون شک این توجه در اصلاح عمل او مؤثر است.
و از این گذشته، تعبیرات آیه فوق، از طریق برانگیختن حس شکرگزارى انسان در برابر نعمت هاى پاکیزه اى که نصیب او شده، نیز روى اعمال انسان مؤثر است.  به این ترتیب، در این آیه از سه جهت، براى انجام عمل صالح کمک گرفته شده است:
از جهت تأثیر غذاى پاک بر صفاى قلب.
و از جهت تحریک حس شکرگزارى.
و از جهت توجه دادن به این که خدا شاهد و ناظر اعمال آدمى است.
و اما واژه «طیب» چنان که قبلاً هم گفته ایم، به معنى هر چیز پاک و پاکیزه در مقابل «خبیث» (ناپاک) است.
«راغب» در «مفردات» مى گوید: «طیب» در اصل، به معنى هر امر لذت بخش است، خواه حواس انسان از آن لذت ببرد، و یا روح و جان انسان، ولى در شرع، به معنى چیزى است که پاک و حلال باشد.
به هر حال، بسیارى از بحث هاى قرآن پیرامون طیب و طیبات دور مى زند:
ـ به پیامبران دستور مى دهد تنها از غذاى طیب تغذیه کنند.
1 ـ نه تنها به پیامبران، به همه مؤمنان خطاب مى کند: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ: «اى کسانى که ایمان آورده اید، از طیباتى که به شما روزى داده ایم بخورید».(3)
2 ـ اعمال و سخنانى به مقام قرب او راه مى یابند که طیب و پاک باشند: إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصّالِحُ یَرْفَعُهُ: «کلمات طیب به مقام قرب او صعود مى کند و عمل صالح را بالا مى برد».(4)
3 ـ و نیز یکى از افتخارات بزرگى که خداوند به انسان داده، و به عنوان یکى از نشانه هاى برترى او بر سایر موجودات مى شمرد، استفاده از طیبات است: وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ  فَضَّلْناهُمْ عَلى کَثِیر مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِیلاً:
«ما فرزندان آدم را اکرام کردیم و بزرگ داشتیم، و آنها را در خشکى و دریا بر مرکبهائى حمل نمودیم، و از روزیهاى طیب و پاکیزه به آنها بخشیدیم و بر بسیارى از مخلوقات خود فضیلت دادیم».(5)
در یک حدیث کوتاه و پر معنى، از پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) نیز این حقیقت بازگو شده است: یا أَیُّهَا النّاسِ! اِنَّ اللّهَ طَیِّبٌ لا یَقْبَلُ اِلاّ طَیِّباً:
«اى مردم! خداوند پاک و پاکیزه است و جز عمل پاک و پاکیزه چیزى را قبول نمى کند».(6)

* * *

آیه بعد همه پیامبران و پیروان آنها را به توحید و تقوا دعوت کرده چنین مى گوید: «این امت شماست امت واحد» (و تفاوت هاى میان شما و همچنین پیامبرانتان هرگز دلیل بر دوگانگى و چند گانگى نیست) (وَ إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً واحِدَةً).
«و من پروردگار شما هستم، از مخالفت فرمان من بپرهیزید» (وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاتَّقُونِ).
به این ترتیب، آیه فوق به وحدت و یگانگى جامعه انسانى، و حذف هر گونه تبعیض و جدائى دعوت مى کند، همان گونه که او پروردگار واحد است انسان ها نیز امت واحد هستند.
به همین دلیل، باید از یک برنامه پیروى کنند، همان گونه که پیامبرانشان نیز به آئین واحدى دعوت مى کردند که اصول و اساس آن همه جا یکى بود: توحید و شناسائى حق، توجه به معاد و زندگى تکاملى بشر و استفاده از طیبات و انجام اعمال صالح، و حمایت از عدالت و اصول انسانى.
بعضى از مفسران «امت» را در اینجا به معنى دین و آئین مى دانند، نه به معنى جمعیت و جماعت، در حالى که ضمیر جمع در جمله «أَنَا رَبُّکُم» شاهد بر آن است که: منظور از امت، همان جماعت انسان ها است.
و لذا در تمام مواردى که کلمه «امت» در قرآن مجید به کار رفته، معنى جمعیت و گروه از آن اراده شده است، مگر در بعضى از موارد استثنائى که توأم با قرینه خاصى بوده و «امت» مجازاً به معنى مذهب به کار رفته است، مانند: إِنّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى أُمَّة وَ إِنّا عَلى آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ: «ما پدران خود را بر مذهبى یافتیم و از آنها پیروى مى کنیم».(7)
قابل توجه این که: مضمون همین آیه با تفاوت مختصرى در سوره «انبیاء» آیه 92 آمده است: «إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ» در حالى که قبل از آن شرح حال بسیارى از انبیاء بیان شده است و در واقع «هذه» اشاره به امت هاى انبیاى پیشین است که همه از دیدگاه فرمان الهى، امت واحده بودند و همگى به دنبال یک هدف در حرکت.

* * *

آن گاه، به دنبال دعوتى که به وحدت و یگانگى در آیه قبل شد، انسان ها را از پراکندگى و اختلاف با این عبارت بر حذر مى دارد: «اما آنها کارهاى خود را به پراکندگى کشاندند و هر گروهى به راهى رفتند» (فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَیْنَهُمْ زُبُراً).
و عجب این که: «هر یک از این احزاب و گروه ها به آنچه نزد خود دارند خوشحالند و از دیگران بیزار» (کُلُّ حِزْب بِما لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ).  «زُبُر» جمع «زبرة» (بر وزن لقمه) به معنى قسمتى از موى پشت سر حیوان است که آن را جمع و از بقیه جدا کنند، سپس این واژه به هر چیزى که مجزا از دیگرى شود، اطلاق شده است، بنابراین جمله «فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَیْنَهُمْ زُبُراً» اشاره به تجزیه امت  ها به گروه هاى مختلف است.
بعضى نیز احتمال داده اند: «زُبُر» جمع «زبور» به معنى کتاب بوده باشد، یعنى هر یک از آنها دنباله رو کتابى از کتب آسمانى شدند، و بقیه کتب الهى را نفى کردند، در حالى که همه از مبدأ واحدى سرچشمه گرفته بود.
ولى جمله «کُلُّ حِزْب بِما لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ» تفسیر اول را تقویت مى کند چرا که از احزاب مختلف و تعصب هر یک از آنها بر گفته هاى خویش سخن مى گوید.
به هر حال، آیه فوق، یک حقیقت مهم روانى و اجتماعى را بازگو مى کند و آن تعصب جاهلانه احزاب و گروه ها است که هر یک راه و آئینى را براى خود برگزیده، و دریچه هاى مغز خود را به روى هر سخن دیگرى بسته اند، و اجازه نمى دهند شعاع تازه اى به مغز آنها بتابد، نسیمى به روحشان بوزد و حقیقتى را بر آنها روشن سازد!.
این حالت که از خود خواهى، حب ذات افراطى، خود بینى و خودپسندى سرچشمه مى گیرد، بزرگترین دشمن تبیین حقایق و رسیدن به اتحاد و وحدت امت ها است.
این خوشحال بودن به راه و رسم خویشتن، و احساس تنفر و بیگانگى از هر چه غیر آن است، گاه به جائى مى رسد که: اگر انسان سخنى بر خلاف راه و رسم خویش بشنود، انگشت در گوش مى گذارد، و جامه بر سر مى کشد و پا به فرار مى نهد مبادا حقیقتى بر خلاف آنچه با آن خو گرفته بر او روشن شود، آنچنان که  قرآن درباره مشرکان عصر نوح(علیه السلام) بیان مى کند: وَ إِنِّی کُلَّما دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ فِی آذانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِیابَهُمْ وَ أَصَرُّوا وَ اسْتَکْبَرُوا اسْتِکْباراً:
«بار الها! هر زمان که من از اینها دعوت کردم که به سوى تو آیند و گناهانشان را ببخشى، انگشت ها بر گوش نهادند و جامه بر خود پیچیدند و در راه غلطشان اصرار ورزیدند و به شدت در برابر حق استکبار کردند».(8)
و تا به این حالت پایان داده نشود راه وصول به حق براى انسان ممکن نیست و هر کس بر طریقه خود اصرار مىورزد و لجاجت مى کند.

* * *

لذا در آخرین آیه مورد بحث، مى گوید: «اکنون که چنین است بگذار آنها در جهل، گمراهى، غفلت و سرگردانیشان فرو روند تا مرگشان فرا رسد و یا گرفتار عذاب الهى شوند» که این قبیل افراد سرنوشتى غیر از این ندارند (فَذَرْهُمْ فِی غَمْرَتِهِمْ حَتّى حِین).
کلمه «حین» ممکن است اشاره به وقت مرگ یا وقت نزول عذاب و یا هر دو باشد.
واژه «غَمْرَة» (بر وزن ضربه) در اصل از «غمر» به معنى از بین بردن اثر چیزى است، سپس به آب زیادى که مسیر خود را مى شوید و پیش مى رود «غمر» و «غامر» گفته اند، و بعد از آن به جهل و نادانى و گرفتارى هائى که انسان را در خود فرو مى برد، نیز اطلاق گردیده است، و در آیه مورد بحث، به معنى غفلت و سرگردانى و جهل و گمراهى است.

* * *

 


1 ـ «وسائل الشیعه»، جلد 4، ابواب الدعا، باب 67، حدیث 4 (جلد 7، صفحه 145، چاپ آل البیت).
2 ـ در جلد اول تفسیر «نمونه»، ذیل آیه 186 سوره «بقره» مشروحاً در این زمینه بحث کرده ایم.
3 ـ بقره، آیه 172.
4 ـ فاطر، آیه 10.
5 ـ اسراء، آیه 70.
6 ـ تفسیر «قرطبى»، جلد 7، صفحه 4519، ذیل آیه مورد بحث.
7 ـ زخرف، آیه 23.
8 ـ نوح، آیه 7.
سوره مؤمنون / آیه 51 - 54سوره مؤمنون / آیه 55 - 61
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma