قیام موسى و نابودى فرعونیان فرا مى رسد

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 14
سوره مؤمنون / آیه 45 - 49 سوره مؤمنون / آیه 50


تا اینجا سخن درباره اقوامى بود که پیش از موسى(علیه السلام)، پیامبر اولوا العزم پروردگار، روى کار آمدند و رفتند، اما در آیات مورد بحث، اشاره بسیار کوتاهى به قیام موسى و هارون(علیهما السلام) در برابر فرعونیان و سرانجام کار این قوم مستکبر کرده مى فرماید:
«سپس موسى و برادرش هارون را با آیات خود و دلیل آشکار و روشن فرستادیم» (ثُمَّ أَرْسَلْنا مُوسى وَ أَخاهُ هارُونَ بِآیاتِنا وَ سُلْطان مُبِین).
در این که: منظور از «آیات» و «سلطان مبین» چیست؟ و این دو، چه  تفاوتى با هم دارند؟ مفسران تفسیرهاى گوناگونى کرده اند:
1 ـ بعضى گفته اند: منظور از «آیات»، معجزاتى است که خداوند به موسى بن عمران داد (آیات نُه گانه) و منظور از «سلطان مبین»، منطق نیرومند و دلائل داندان شکن موسى(علیه السلام) در برابر فرعونیان است.
2 ـ دیگر این که: مراد از «آیات» همه معجزات موسى است و منظور از «سلطان مبین» بعضى از معجزات مهم، مانند معجزه «عصا» و «ید بیضاء» است; چرا که اینها از ویژگى خاصى برخوردار بودند که موجب سلطه و پیروزى آشکار موسى بر فرعونیان مى شد.
3 ـ این احتمال را نیز بعضى داده اند که: «آیات» اشاره به آیات «تورات» و بیان احکام و مانند آن است، و «سلطان مبین» اشاره به معجزات موسى است.
ولى با توجه به موارد استعمال «سلطان مبین» در قرآن مجید، تفسیر اول نزدیک تر به نظر مى رسد; چرا که در موارد متعددى کلمه «سلطان» یا «سلطان مبین» در قرآن به معنى دلیل و منطق روشن آمده است.(1)

* * *

آرى، موسى و برادرش هارون را با این آیات و سلطان مبین «به سوى فرعون و اطرافیان اشرافى و مغرور او فرستادیم» (إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِ).
این که: چرا تنها سخن از «ملأ» (جمعیت اشرافى مرفه و مغرور) مى گوید، و نمى فرماید: آن دو را به سوى همه مردم «مصر» فرستادیم؟
اشاره به این است که: ریشه همه فساد، اینها بودند و اگر اینها اصلاح مى شدند، بقیه، کارشان آسان بود. از این گذشته، آنها سردمداران و دست اندرکاران کشور بودند و هیچ کشورى اصلاح نخواهد شد مگر این که سردمدارانش اصلاح شوند.
«ولى فرعون و اطرافیانش، استکبار کردند» و زیر بار آیات حق و سلطان مبین نرفتند (فَاسْتَکْبَرُوا).
«و اصولاً آنها مردمى برترى جو و سلطه طلب بودند» (وَ کانُوا قَوْماً عالِینَ).
تفاوت جمله «اِسْتَکْبَرُوا» با جمله «کانُوا قَوْماً عالِینَ» ممکن است از این نظر باشد که:
جمله نخست، اشاره به استکبار آنها در برابر دعوت موسى(علیه السلام) است، و جمله دوم، اشاره به این است که استکبار همیشه جزء برنامه آنها و بافت فکر و روحشان بود.
این احتمال، نیز وجود دارد که: اولى اشاره به استکبار آنها، و دومى اشاره به این باشد که آنها از قدرت و زندگى برترى برخوردار بودند و همین عامل مهم استکبارشان بود.

* * *

از نشانه هاى روشن برترى جوئى آنها این بود که: «گفتند: آیا ما به دو انسان همانند خودمان، ایمان بیاوریم در حالى که قوم آنها (بنى اسرائیل) بندگان و بردگان ما هستند»؟! (فَقالُوا أَ نُؤْمِنُ لِبَشَرَیْنِ مِثْلِنا وَ قَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ). (2)
نه تنها ما نباید زیر بار آنها برویم، بلکه آنها همیشه باید بندگى ما کنند! آنها پیامبران را متهم به برترى جوئى و سلطه طلبى مى کردند در حالى که خودشان بدترین سلطه جو بودند و آثار این خوى زشت در این گفتارشان به خوبى نمایان  است.

* * *

به هر حال، با این استدلالات واهى به مخالفت با حق بر خاستند «و موسى و هارون را تکذیب کردند و سرانجام همگى هلاک و نابود شدند و ملک و حکومتشان بر باد رفت» (فَکَذَّبُوهُما فَکانُوا مِنَ الْمُهْلَکِینَ).
و سرانجام، به این ترتیب دشمنان اصلى بنى اسرائیل که سد راه دعوت موسى(علیه السلام) و هارون بودند از میان رفتند، و دوران آموزش و تربیت الهى بنى اسرائیل فرا رسید.

* * *

در همین مرحله بود که خداوند «تورات» را بر موسى(علیه السلام) نازل کرد، و بنى اسرائیل را به انجام برنامه هاى آن دعوت نمود، چنان که در آخرین آیه مورد بحث مى فرماید:
«ما به موسى کتاب آسمانى دادیم تا بنى اسرائیل در سایه آن هدایت شوند» (وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ).
قابل توجه این که: در آیات گذشته در مرحله مبارزه با فرعونیان سخن از موسى و برادرش هارون در میان بود، و تمام ضمیرها به صورت تثنیه آمده، ولى در اینجا که سخن از نزول کتاب آسمانى است تنها از موسى بحث شده; زیرا او پیامبر اولوا العزم و صاحب کتاب و شریعت تازه بود.
به علاوه، هنگام نزول «تورات» او در کوه طور بود، و برادرش هارون در میان جمعیت بنى اسرائیل باقى ماند.(3)

* * *

 


1 ـ در سوره «نمل»، آیه 21 مى خوانیم: «لاَ ُعَذِّبَنَّهُ عَذاباً شَدِیداً أَوْ لاَ َذْبَحَنَّهُ أَوْ لَیَأْتِیَنِّی بِسُلْطان مُبِین».
و در آیه 23 سوره «نجم» مى خوانیم: «إِنْ هِیَ إِلاّ أَسْماءٌ سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ ما أَنْزَلَ اللّهُ بِها مِنْ سُلْطان».
2 ـ «انسان» را از این رو «بشر» مى گویند که: «بشره» و پوست تن او برهنه است، به خلاف حیوانات 2که معمولاً از لباس طبیعى خاصى پوشیده شده، در واقع آنها چون قدرت بر تهیه وسائل زندگى ندارند، خداوند آن را به طور طبیعى در اختیارشان نهاده ولى در مورد انسان به هوش و عقل او موکول شده است.
3 ـ درباره موسى(علیه السلام) و چگونگى مبعوث شدن و شرح مبارزاتش با فرعون و فرعونیان بحث هاى مفصلى در جلد ششم، ذیل آیات 103 تا 162 سوره «اعراف» و در جلد سیزدهم، ذیل آیات 8 تا 97 سوره «طه» داشتیم.
سوره مؤمنون / آیه 45 - 49 سوره مؤمنون / آیه 50
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma