پیروزمندان کیانند؟

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 14
شأن نزول:سوره حج / آیه 63 - 66



در آیات گذشته سخن از مهاجران فى سبیل اللّه بود و وعده هاى پاداش بزرگى که خداوند در قیامت به آنها داده است.
براى این که: تصور نشود وعده الهى، مخصوص آخرت است در نخستین آیه مورد بحث، سخن از پیروزى آنها ـ در سایه لطف الهى ـ در این جهان مى گوید مى فرماید: «مسأله چنین است و هر کس در برابر ستمى که به او شده به همان اندازه دست به مجازات زند، سپس بر او ظلم شود، خداوند او را یارى خواهد کرد» (ذلِکَ وَ مَنْ عاقَبَ بِمِثْلِ ما عُوقِبَ بِهِ ثُمَّ بُغِیَ عَلَیْهِ لَیَنْصُرَنَّهُ اللّهُ).
اشاره به این که: دفاع در مقابل ظلم و ستم، یک حق طبیعى است و هر کس مجاز است به آن اقدام کند.
ولى تعبیر به «مثل» تأکیدى بر این حقیقت است که نباید از حدّ تجاوز کند.
جمله «ثُمَّ بُغِیَ عَلَیْهِ»، نیز اشاره به این است که: اگر شخص در مقام دفاع از خویشتن تحت فشار ظلم قرار گیرد، خدا وعده یارى به او داده است، و به این ترتیب، کسى که از آغاز سکوت کند، و تن به ظلم و ستم در  دهد، و هیچگونه گام مؤثرى در راه دفاع از خود بر ندارد، خدا به چنین کسى وعده یارى نداده است، وعده الهى مخصوص کسانى است که: تمام نیروى خود را براى دفاع در برابر  ظالمان و ستمگران بسیج کنند، و باز هم از طرف دشمن تحت ستم قرار بگیرند.
و از آنجا که همیشه قصاص و مجازات باید با عفو و رحمت، آمیخته شود تا افرادى که از کار خود پشیمان گشته اند و سر تسلیم فرود آورده اند، زیر پوشش آن قرار گیرند در پایان آیه مى فرماید: «خداوند بخشنده و آمرزنده است» (إِنَّ اللّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ).
این درست به آیات قصاص مى ماند که از یک طرف، به اولیاى دم اجازه قصاص مى دهد، و از سوى دیگر، دستور عفو را به عنوان یک فضیلت (در مورد کسانى که شایسته عفوند) در کنار آن مى گذارد.

* * *

و از آنجا که وعده نصرت و یارى هنگامى دلگرم کننده و مؤثر است که از شخص قادر و توانائى بوده باشد، لذا در آیه بعد، گوشه اى از قدرت بى پایان خدا را در پهنه عالم هستى چنین بازگو مى کند:
«این به خاطر آن است که خداوند شب را در روز، و روز را در شب داخل مى کند» (دائماً از یکى مى کاهد و طبق نظام معینى بر دیگرى مى افزاید، نظامى پایدار و کاملاً حساب شده که هزاران بلکه ملیون ها سال بر قرار است). (ذلِکَ بِأَنَّ اللّهَ یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ یُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ).
«یولج» از ماده «ایلاج» در اصل، از «ولوج» به معنى دخول است، این تعبیر همان گونه که گفتیم، اشاره به دگرگونى هاى تدریجى و کاملاً منظم و حساب شده شب و روز در فصول مختلف سال است که از یکى کاسته، و به دیگرى افزوده مى شود.
اما این احتمال نیز وجود دارد که: اشاره به مسأله طلوع و غروب آفتاب باشد که به خاطر شرائط خاص جوّ (هواى اطراف زمین) این امر، به صورت ناگهانى  انجام نمى گیرد، بلکه از آغاز طلوع فجر، اشعه آفتاب به طبقات بالاى هوا مى افتد و آهسته آهسته، به طبقات پائین منتقل مى شود، گوئى روز تدریجاً وارد شب مى گردد، و لشکر نور، بر سپاهیان ظلمت چیره  مى شود، و به عکس هنگام غروب آفتاب، نخست نور از قشر پائین جوّ، برچیده مى شود و هوا کمى تار مى گردد و تدریجاً از طبقات بالاتر، تا آخرین شعاع خورشید برچیده شود، و لشگر ظلمت همه جا را تسخیر کند.
و اگر این موضوع نبود، طلوع و غروب آفتاب در یک لحظه زود گذر، انجام مى گرفت و انتقال ناگهانى از شب به روز و از روز به شب، هم از نظر جسمى و روحى براى انسان زیانبار بود، و هم از نظر نظام اجتماعى، این تغییر سریع و بى مقدمه، مشکلات فراوان به وجود مى آورد.
هیچ مانعى ندارد که آیه فوق، اشاره به هر دو تفسیر باشد.
و در پایان آیه، مى گوید: «خداوند سمیع و بصیر است» (وَ أَنَّ اللّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ).
تقاضاى کمک مؤمنان را مى شنود، از حال و کار آنها آگاه است، و در موقع لزوم، لطفش به یارى آنها مى شتابد، همان گونه که از اعمال و نیات دشمنان حق با خبر است.

* * *

آخرین آیه مورد بحث، در واقع دلیلى است براى آنچه قبلاً گذشت، مى گوید: «این به خاطر آن است که: خداوند حق است، و آنچه را غیر از او مى خوانند باطل است، و خداوند بلند مقام و بزرگ است» (ذلِکَ بِأَنَّ اللّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّ ما یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْباطِلُ وَ أَنَّ اللّهَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ).
اگر مى بینید لشکریان حق، پیروز مى شوند، باطل عقب نشینى مى کند، لطف  خدا به یارى مؤمنان مى شتابد، و کافران را تنها مى گذارد، به خاطر آن است که آنها باطلند و اینان حق، آنها بر خلاف نظام عالم هستى، هستند و سرنوشتشان فنا و نیستى است و اینها هماهنگ با قوانین جهان هستى.
اصولاً، خداوند حق است و غیر او باطل است و تمام انسان ها و موجوداتى که به نحوى با خدا ارتباط دارند حقند، و به همان اندازه که از او بیگانه اند باطلند.(1)
کلمه «عَلِىّ» که از ماده «علوّ» گرفته شده، به معنى بلند مقام است، و نیز به کسى گفته مى شود که: قادر و قاهر است و کسى قدرت مقاومت در برابر اراده او را ندارد.
«کبیر» نیز اشاره اى است به عظمت علم و قدرت پروردگار و کسى که داراى این صفات است به خوبى مى تواند دوستان خود را یارى دهد، و دشمنان را در هم بشکند لذا دوستانش باید به وعده هاى او دلگرم باشند.

* * *


1 ـ در تفسیر «المیزان» مى خوانیم: اطلاق «حق» بر خدا و «باطل» بر غیر او یا به خاطر این است که: حقى که به هیچ وجه با باطل آمیخته نیست او است، یا به خاطر این که: حقى که در حقانیتش استقلال دارد و دیگران به خاطر رابطه با او رنگ حق به خود مى گیرند، خدا است.
شأن نزول:سوره حج / آیه 63 - 66
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma