رزق حسن

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 14
سوره حج / آیه 55 - 59سوره حج / آیه 60 - 62

در تعقیب آیات گذشته، که سخن از تلاش و کوشش مخالفان براى محو آیات الهى مى گفت، در آیات مورد بحث، اشاره به ادامه این تلاش ها از ناحیه افراد متعصب سرسخت مى کند.
نخست، مى گوید: «کافران همواره درباره قرآن و آئین توحیدى تو در شک هستند، تا (روز) قیامت ناگهان فرا رسد، یا عذاب روز عقیم، روزى که قادر بر جبران نیستند، به سراغشان بیاید» (وَ لا یَزالُ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی مِرْیَة مِنْهُ حَتّى تَأْتِیَهُمُ السّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ یَأْتِیَهُمْ عَذابُ یَوْم عَقِیم).
بدیهى است منظور از «کافران» در اینجا همه آنها نیستند; چرا که بسیارى در ادامه راه بیدار شدند، و به پیامبر(صلى الله علیه وآله) و صفوف مسلمین پیوستند، منظور سران آنها و افراد لجوج و فوق العاده متعصب و کینه توزند که هرگز ایمان نیاوردند و همواره به کارشکنى هاى خود ادامه دادند.
واژه «مِرْیَه» که به معنى شک و تردید است، نشان مى دهد: آنها هرگز یقین به خلاف قرآن و اسلام نداشتند، هر چند در الفاظشان چنین اظهار مى کردند بلکه، حداقل به مرحله شک تنزل کرده بودند، اما تعصب ها به آنها اجازه مطالعه بیشتر و یافتن حقیقت را نمى داد.
کلمه «ساعة» گر چه بعضى احتمال داده اند به معنى لحظه مرگ و مانند آن بوده باشد، ولى آیات بعد، نشان مى دهد: منظور از آن پایان جهان و قرار گرفتن در آستانه قیامت است که با کلمه «بغتة» (ناگهانى) مخصوصاً همراه است.
منظور از عذاب «یوم عقیم» مجازات روز قیامت است و این که روز قیامت توصیف به «عقیم» (نازا) شده اشاره به این است که آنها روز دیگرى پشت سر ندارند تا بتوانند به جبران گذشته برخیزند و در سرنوشت خود تغییرى ایجاد  کنند.

* * *

پس از آن به حاکمیت مطلقه پروردگار در روز رستاخیز، اشاره کرده مى گوید: «حکومت و فرمانروائى در آن روز مخصوص خدا است» (الْمُلْکُ یَوْمَئِذ لِلّهِ).
البته، این اختصاص به روز قیامت ندارد، امروز و همیشه حاکم و مالک مطلق خدا است، منتهى چون در این دنیا مالکان و حاکمان دیگرى نیز وجود دارند، هر چند قلمرو حکومتشان بسیار محدود و ضعیف است و جنبه صورى و ظاهرى دارد، اما همین امر، ممکن است موجب تداعى این فکر شود که حاکم و مالک دیگرى غیر از خداوند وجود دارد اما، در صحنه قیامت که همه این مسائل بر چیده مى شود، بیش از هر زمان، این حقیقت آشکار مى گردد که حاکم و مالک تنها او است.
به تعبیر دیگر، دو رقم حاکمیت و مالکیت وجود دارد:
حاکمیت حقیقى که حاکمیت خالق بر مخلوق است و حاکمیت اعتبارى و قرار دادى که میان مردم معمول است، در دنیا این هر دو وجود دارد، اما در سراى آخرت حکومت هاى قرار دادى و اعتبارى، همه برچیده مى شود تنها حکومت حقیقى خالق جهان باقى مى ماند.(1)
به هر حال، چون مالک حقیقى او است، حاکم حقیقى هم او خواهد بود، لذا «او در میان همه انسان ها ـ اعم از مؤمن و کافر ـ حکومت و داورى مى کند» (یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ).
و نتیجه آن، همان است که قرآن به دنبال این سخن فرموده: «آنها که ایمان  آورده اند و عمل صالح انجام داده اند در باغ هاى پر نعمت بهشت قرار دارند»، باغ هائى که همه مواهب در آن جمع است و هر خیر و برکتى که بخواهند در آن موجود است (فَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ فِی جَنّاتِ النَّعِیمِ).

* * *

«اما آنها که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند، عذاب خوار کننده اى براى آنهاست» (وَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَأُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ).
چه تعبیر گویا و زنده اى؟ عذابى که آنها را پست و حقیر مى کند، و در برابر آن همه گردنکشى ها، خود برتربینى ها و استکبار در برابر خلق خدا، آنها را به پائین ترین مرحله ذلت مى کشاند، و مى دانیم: توصیف «عذاب» به «الیم»، «عظیم» و «مهین» که در آیات مختلف قرآن ذکر شده، هر کدام متناسب نوع گناهى است که از گردنکشان سر مى زده است!.
جالب توجه این که: درباره مؤمنان، اشاره به دو چیز مى کند: «ایمان» و «عمل صالح» و در نقطه مقابل درباره کافران اشاره به «کفر» و «تکذیب آیات الهى» است، که در واقع هر کدام ترکیبى است از اعتقاد درونى و آثار برونى و عملى آن; چرا که اعمال انسان، غالباً از یک ریشه فکرى و اعتقاد سرچشمه مى گیرد.

* * *

و از آنجا که در آیات گذشته، سخن از مهاجرانى به میان آمد که از خانه و کاشانه خود، به خاطر نام اللّه و حمایت از آئین او بیرون رانده شدند، در آیه بعد از آنها به عنوان یک گروه ممتاز یاد کرده، مى گوید: «کسانى  که در راه خدا هجرت کردند، سپس شربت شهادت نوشیدند، و یا به مرگ طبیعى از دنیا رفتند خداوند به همه آنها روزى نیکوئى مى دهد، و از نعمت هاى ویژه اى برخوردار مى کند; چرا که او بهترین روزى دهندگان است» (وَ الَّذِینَ هاجَرُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ ماتُوا لَیَرْزُقَنَّهُمُ اللّهُ رِزْقاً حَسَناً وَ إِنَّ اللّهَ لَهُوَ خَیْرُ الرّازِقِینَ).
بعضى از مفسران گفته اند: «رزق حسن»، اشاره به نعمت هائى است که وقتى چشم انسان به آن مى افتد، چنان مجذوب مى شود که نمى تواند دیده از آن بر گیرد، و به غیر آن نگاه کند، و تنها خدا قدرت دارد که چنین روزى را به کسى دهد.
بعضى از دانشمندان، شأن نزولى براى این آیه ذکر کرده اند، که خلاصه اش چنین است:
«هنگامى که مهاجران به «مدینه» آمدند بعضى از آنها به مرگ طبیعى از دنیا رفتند، در حالى که بعضى شربت شهادت نوشیدند، در این هنگام گروهى تمام فضیلت را براى شهیدان قائل شدند، آیه فوق نازل شد و هر دو را مشمول بهترین نعمت هاى الهى معرفى کرد».
لذا بعضى از مفسران از این تعبیر چنین نتیجه گرفته اند که: مهم جان دادن در راه خدا است چه از طریق شهادت باشد و چه از طریق مرگ طبیعى، هر کس براى خدا و در راه خدا بمیرد مشمول ثواب شهیدان است (اِنَّ الْمَقْتُولَ فِى سَبِیْلِ اللّهِ وَ الْمَیِّتَ فِى سَبِیْلِ اللّهِ شَهِیْدٌ) .(2)

* * *

و در آخرین آیه، نمونه اى از این رزق حسن را بازگو کرده، مى گوید: «خداوند آنها را در محلى وارد مى کند که از آن راضى و خشنود خواهند بود» (لَیُدْخِلَنَّهُمْ مُدْخَلاً یَرْضَوْنَهُ).
اگر در این جهان، از منزل و مأواى خود به ناراحتى تبعید و اخراج شدند،  خداوند در جهان دیگر آنها را در منزل و مؤوائى جاى مى دهد که از هر نظر مورد رضایت آنها است، و به این ترتیب، ایثار و فداکارى آنان را به عالى ترین وجه جبران مى کند.
و در پایان مى فرماید: «خداوند، عالم و آگاه است و از اعمال این بندگانش با خبر، و در عین حال حلیم است» و عجله در مجازات و کیفر نمى کند، تا مؤمنان در این میدان آزمایش پرورش یابند و آزموده شوند (وَ إِنَّ اللّهَ لَعَلِیمٌ حَلِیمٌ).

* * *


1 ـ «المیزان»، جلد 14، صفحه 432.
2 ـ تفسیر «قرطبى»، جلد 7، صفحه 4480.
سوره حج / آیه 55 - 59سوره حج / آیه 60 - 62
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma