1 ـ القائات شیطان چیست؟

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 14
وسوسه هاى شیاطین در تلاش هاى انبیاء 2 ـ افسانه ساختگى غرانیق!



آنچه در بالا در تفسیر آیات فوق گفتیم، هماهنگ با نظرات جمعى از محققین است، با این حال، احتمالات دیگرى در تفسیر آیه نیز ذکر شده:
از جمله این که: «تمنى» و «امنیه» به معنى تلاوت و قرائت است، چنان که در اشعار عرب، گاه به این معنى آمده، بنابراین، آیه «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُول...» مى گوید: «تمام پیامبران پیشین و انبیاء به هنگامى که کلمات خدا را بر مردم مى خواندند شیاطین (مخصوصاً شیاطین از نوع بشر) در لابلاى سخنان آنها القائاتى مى کردند و مطالبى براى انحراف افکار عمومى در لابلاى آن مى گفتند، تا اثرات هدایت بخش آنها را خنثى کنند، اما خداوند این القائات شیطانى را محو و نابود مى کرد و آیات خود را استحکام مى بخشید».
البته این تفسیر، با جمله «ثُمَّ یُحْکِمُ اللّهُ آیاتِهِ» هماهنگى دارد، و با افسانه  «غرانیق» که بعداً مى آید (طبق بعضى از توجیهات) سازگار است، ولى، مهم این است که «تمنى» و «امنیه» کمتر به معنى تلاوت آمده تا آنجا که در آیات قرآن در هیچ موردى در این معنى به کار نرفته است.
ریشه اصلى «تمنى» که از ماده «منى» (بر وزن مشى) گرفته شده، در اصل به معنى تقدیر و فرض است.
اگر نطفه انسان و حیوانات را «منى» مى گویند به خاطر این است که: صورت بندى از طریق آن انجام مى گیرد.
اگر به مرگ «منیة» گفته مى شود به خاطر آن است که اجل مقدر انسان در آن فرا مى رسد.
آرزوها را از این رو «تمنى» مى گویند که انسان تقدیر و تصویر آن را در ذهن خود مى گیرد.
نتیجه این که: ریشه اصلى این کلمه همه جا به «تقدیر و فرض و تصویر» باز مى گردد.
البته «تلاوت» را مى توان به نوعى با این معنى ارتباط داد و گفت: تلاوت عبارت از تقدیر و تصویر الفاظ مى باشد، ولى ارتباطى است بسیار دور که کمتر در کلمات عرب اثرى از آن دیده شده است.
اما معنى گذشته که در تفسیر آیه گفتیم، (طرح ها و برنامه هاى پیامبران براى پیشبرد اهداف الهى) تناسب زیادى با معنى ریشه اى «تمنى» دارد.
سومین احتمالى که در تفسیر آیه فوق، از سوى بعضى از مفسران اظهار شده این است: منظور اشاره به پاره اى از «خطورات و وسوسه هاى شیطانى» است که گاه، در یک لحظه زودگذر در میان افکار پاک و نورانى انبیاء افکنده مى شد، اما چون آنها داراى مقام عصمت بودند و با نیروى غیبى و امداد الهى تقویت  مى شدند خدا این خطورات زودگذر و القائات شیطانى را از صفحه افکارشان محو مى کرد و آنها را در همان صراط مستقیم پیش مى برد.  
این تفسیر، نیز با آیات دوم و سوم مورد بحث، چندان سازگار نیست; چرا که قرآن این القائات شیطانى را وسیله آزمایش کافران و آگاهى مؤمنان مى شمرد در حالى که خطورات قلبى پیامبران که به زودى محو مى شود چنین اثرى نمى تواند داشته باشد.
از مجموع آنچه گفتیم روشن مى شود: تفسیر اول از همه مناسب تر است، که در حقیقت اشاره به فعالیت هاى شیاطین و وسوسه هاى آنها در برابر برنامه هاى سازنده انبیاء است; چرا که آنها همیشه مى خواستند با القائات خود این برنامه ها و تقدیرها را بر هم بزنند، اما خدا مانع از آن مى شد.

* * *
وسوسه هاى شیاطین در تلاش هاى انبیاء 2 ـ افسانه ساختگى غرانیق!
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma