دعوت عام براى حج!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 14
سوره حج / آیه 26 - 28 1 ـ ایام معلومات چیست؟


به تناسب بحثى که در آیه گذشته پیرامون مسجد الحرام و زائران خانه خدا آمد، در آیات مورد بحث، نخست به تاریخچه بناى «کعبه» به دست ابراهیم خلیل(علیه السلام) و سپس مسأله وجوب حج، و فلسفه آن، و بخشى از احکام این عبادت بزرگ اشاره مى کند، و یا به تعبیر دیگر، آیه گذشته مقدمه اى بود براى بحث هاى گوناگون این آیات.
ابتدا از داستان تجدید بناى «کعبه» شروع کرده، مى گوید: «به خاطر بیاور زمانى را که محل خانه کعبه را براى ابراهیم آماده ساختیم تا در آن مکان اقدام به بناى خانه کعبه کند» (وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهِیمَ مَکانَ الْبَیْتِ).
«بَوَّأ» در اصل از ماده «بواء» به معنى مساوات اجزاى یک مکان و مسطح بودن آن است، سپس به هر گونه آماده ساختن مکان اطلاق شده است.
منظور از این جمله، در آیه فوق ـ طبق روایات مفسران ـ این است که: خداوند مکان خانه کعبه را که در زمان آدم ساخته شده بود، و در طوفان نوح ویران و آثارش محو گشته بود، به ابراهیم(علیه السلام) نشان داد، طوفانى وزید و خاک ها را به عقب برد و پایه هاى خانه آشکار گشت، یا قطعه ابرى آمد و در آنجا سایه افکند، و یا به هر وسیله دیگر، خداوند محل اصلى خانه را براى ابراهیم(علیه السلام)معلوم و آماده ساخت، و او با همیارى فرزندش «اسماعیل» آن را تجدید بنا نمود.(1)
آن گاه اضافه مى کند: هنگامى که خانه آماده شد، به ابراهیم(علیه السلام) خطاب کردیم: این خانه را کانون توحید کن، و «چیزى را شریک من قرار مده، و خانه ام را براى طواف کنندگان، قیام کنندگان، رکوع کنندگان و سجود کنندگان پاک کن» (أَنْ لا تُشْرِکْ بِی شَیْئاً وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطّائِفِینَ وَ الْقائِمِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ) .(2)
در حقیقت، ابراهیم(علیه السلام) مأمور بود خانه «کعبه» و اطراف آن را از هر گونه آلودگى ظاهرى، معنوى و هر گونه بت و مظاهر شرک پاک و پاکیزه دارد، تا بندگان خدا در این مکان پاک، جز به خدا نیندیشند، و مهمترین عبادت این سرزمین را که طواف و نماز است در محیطى پیراسته از هر گونه آلودگى انجام دهند.
از میان ارکان نماز در آیه فوق، به سه رکن عمده که «قیام»، «رکوع» و «سجود» است به ترتیب اشاره شده; چرا که بقیه در شعاع آن قرار دارد هر چند جمعى از مفسران «قائمین» را در اینجا به معنى «مقیمین در مکّه» تفسیر کرده اند.
ولى با توجه به مسأله طواف و رکوع و سجود که قبل و بعد از آن آمده است، شک نیست که قیام در اینجا به معنى قیام نماز است و این معنى را بسیارى از مفسران شیعه و اهل تسنن برگزیده یا به عنوان یک تفسیر نقل کرده اند.(3)
ضمناً، باید توجه داشت: «رُکَّع» جمع «راکع» (رکوع کننده) و «سجود» جمع «ساجد» (سجده کننده) مى باشد و این که در میان این دو (الرکع السجود) واو عطف نیامده، بلکه به صورت توصیف ذکر شده، به خاطر نزدیکى این دو عبادت به یکدیگر است.

* * *

بعد از آماده شدن خانه کعبه، براى عبادت کنندگان، خدا به ابراهیم(علیه السلام)دستور مى دهد: «در میان مردم براى حج اعلام کن، تا پیاده و سوار بر مرکب هاى لاغر، از هر راه دور، قصد خانه خدا کنند» (وَ أَذِّنْ فِی النّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالاً وَ عَلى کُلِّ ضامِر یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجّ عَمِیق).  «أَذِّن» از ماده «اذان» به معنى «اعلام» و «رجال» جمع «راجل» به معنى «پیاده»، و «ضامر» به معنى حیوان لاغر، و «فج» در اصل به معنى فاصله میان دو کوه و سپس به جاده هاى وسیع اطلاق شده و «عمیق» در اینجا به معنى دور است.
در روایتى در تفسیر «على بن ابراهیم» آمده: «هنگامى که ابراهیم(علیه السلام) چنین دستورى را دریافت داشت عرض کرد: خداوندا، صداى من به گوش مردم نمى رسد، اما خدا به او فرمود: عَلَیْکَ الْأَذانُ وَ عَلَىَّ الْبَلاغُ!: «تو اعلام کن و من به گوش آنها مى رسانم»!.
«ابراهیم»(علیه السلام) بر محل «مقام» بر آمد، و انگشت در گوش گذارد و رو به سوى شرق و غرب کرده، صدا زد، گفت: أَیُّهَا النّاسُ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْحَجُّ اِلَى الْبَیْتِ الْعَتِیْقِ فَأَجِیْبُوا رَبَّکُم:
«اى مردم حج خانه کعبه بر شما نوشته شده، دعوت پروردگارتان را اجابت کنید».
و خداوند صداى او را به گوش همگان ـ حتى کسانى که در پشت پدران و رحم مادران بودند ـ رسانید، و آنها در پاسخ گفتند: «لَبَّیْکَ اللّهُمَّ لَبَّیْکَ!...» و تمام کسانى که از آن روز تا روز قیامت در مراسم شرکت مى کنند از کسانى هستند که در آن روز دعوت ابراهیم(علیه السلام) را اجابت کردند.(4)
و اگر حج پیاده را مقدم بر سواره ذکر کرده، به خاطر این است که: مقام آنها در پیشگاه خدا افضل است; چرا که رنج این سفر را بیشتر تحمل مى کنند، و به همین دلیل، در روایتى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «کسى که پیاده حج مى کند در هر  گام هفتصد حسنه دارد در حالى که سواره ها در هر گام هفتاد حسنه دارند».(5)
و یا به خاطر این است که: اهمیت زیارت خانه خدا را مشخص کند، که باید با استفاده از هر گونه امکانات به سوى او آیند و همیشه در انتظار مرکب سوارى ننشینند.
تعبیر به «ضامر» (حیوان لاغر) اشاره به این است که: این راه، راهى است که حیوانات را لاغر مى کند; چرا که از بیابان هاى سوزان، خشک و بى آب و علف مى گذرد، و هشدارى است براى تحمل مشکلات این راه.
و یا این که: حیواناتى را انتخاب کنند، ورزیده، چابک و پر تحمل، حیواناتى که در میدان تمرین، لاغر شده و عضلاتى سفت و محکم دارند که در این گونه راه ها حیوانات پروارى به کار نمى آید (و انسان هاى پرورش یافته در ناز و نعمت نیز مرد این راه نیستند).
تعبیر به «مِنْ کُلِّ فَجّ عَمِیْق» اشاره به این است که: نه فقط از راه هاى نزدیک بلکه از راه هاى دور نیز، باید به سوى این مقصد حرکت کنند (کلمه «کُل» در اینجا به معنى استقراء و فراگیرى نیست بلکه به معنى کثرت است).
مفسر معروف «ابوالفتوح رازى» در ذیل این آیه، سرگذشت جالبى را از مردى به نام «ابوالقاسم، بشر بن محمد» نقل مى کند مى گوید:
«در حال طواف، پیر مردى را دیدم در نهایت ضعف و ناتوانى که آثار رنج سفر در چهره او نمایان بود، عصا به دست گرفته طواف مى کرد، نزدیک او رفتم و از او پرسیدم: از کجا مى آئى؟
گفت: از راهى بسیار دور، پنج سال است که راه سپرده ام تا به اینجا رسیده ام! از رنج سفر، پیر و ناتوان شده ام. گفتم: به خدا سوگند این مشقتى بزرگ و در عین حال اطاعتى نیکو و محبتى صادقانه در پیشگاه حق است.
از شنیدن این سخن شاد شد، لبخندى بر روى من زد و این دو بیت را قرائت کرد:
زُرْ مَنْ هَوَیْتَ وَ اِنْ شَطَّتْ بِکَ الدّارُ *** وَ حالَ مِنْ دُونِهِ حُجُبٌ وَ أَسْتارٌ!
لا یَمْنَعَنَّکَ بُعْدٌ مِنْ زِیارَتِهِ *** اِنَّ الْمُحِبَّ لِمَنْ یَهْواهُ زُوّارٌ!
«آن کس را که دل به او بسته اى زیارت کن، هر چند خانه تو دور افتاده باشد و حجاب ها و پرده ها میان تو و او جدائى بیفکند.
دورى راه هرگز نباید مانع تو از زیارتش گردد; چرا که دوست و عاشق به هر حال باید به زیارت محبوبش رود»!(6)
آرى، جاذبه خانه خدا آن قدر زیاد است که دل هاى سرشار از ایمان را از تمام نقاط دور و نزدیک به سوى خود جلب و جذب مى کند، پیر و جوان، کوچک و بزرگ، از هر نژاد و قبیله، از راه دور و نزدیک لبیک گویان، عاشقانه به سوى او مى آیند، تا جلوه هاى ذات پاک خدا را در آن سرزمین مقدس، با چشم جان تماشا کنند، و رحمت بى دریغش را در روح خود لمس نمایند.(7)

* * *

در آیه بعد، در یک عبارت بسیار فشرده و پر معنى به فلسفه هاى مختلف حج پرداخته، مى فرماید: آنها به این سرزمین مقدس بیایند «تا منافع خویش را با  چشم خود ببیند» (لِیَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ).
مفسران در تفسیر کلمه «منافع» در اینجا سخن بسیار گفته اند، ولى کاملاً روشن است که هیچگونه محدودیتى در این لفظ نیست ،تمام منافع، برکات معنوى و نتائج مادى، فوائد فردى و اجتماعى، فلسفه هاى سیاسى، اقتصادى و اخلاقى، همه را شامل مى شود.
آرى، باید مسلمانان از همه نقاط جهان از میان تمام قشرها به آنجا رو آورند تا شاهد و ناظر این منافع باشند، چه تعبیر زیبائى؟ شاهد و ناظر باشند، و آنچه را با گوش شنیده اند با چشم ببینند!.
لذا، در کتاب «کافى» از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «ربیع بن خثیم» از امام، تفسیر این کلمه را خواست، امام در پاسخ فرمود: «منافع» دنیا و «منافع» آخرت هر دو را در بر مى گیرد.(8)
به خواست خدا در نکات آیه، از این منافع گوناگون به طور مشروح سخن خواهیم گفت.
سپس اضافه مى کند: «و آنها بیایند، قربانى کنند و نام خدا را در ایام معینى بر چهار پایانى که به آنها روزى داده است (به هنگام ذبح) ببرند» (وَ یَذْکُرُوا اسْمَ اللّهِ فِی أَیّام مَعْلُومات عَلى ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِیمَةِ الْأَنْعامِ).
از آنجا که توجه اصلى در مراسم حج، به جنبه هائى است که با خدا ارتباط پیدا مى کند، و روح این عبادت بزرگ را منعکس مى سازد، در آیه فوق از مراسم قربانى، تنها مسأله بردن نام خدا را که یکى از شرائط است بیان مى نماید، اشاره به این که آنها به هنگام ذبح قربانى، تمام توجهشان به خدا و قبول در گاه او است و استفاده از گوشت آن، تحت الشعاع آن قرار دارد. قربانى کردن حیوانات، در حقیقت رمزى است براى آمادگى براى قربانى شدن در راه خدا، همان گونه که در سر گذشت ابراهیم(علیه السلام) و اسماعیل(علیه السلام) و قربانى او آمده است، آنها با این عمل، اعلام مى کنند: در راه او آماده هر گونه ایثارند حتى بذل جان!.
به هر حال، قرآن با این گفتار، برنامه شرک آلود بت پرستان را نفى مى کند که به هنگام قربانى نام بت ها را مى بردند، و این مراسم توحیدى را به شرک آلوده مى ساختند.
این احتمال در تفسیر آیه نیز وجود دارد که: منظور از بردن نام خدا در «ایام معلومات» تکبیر و حمد و ثناى الهى در این ایام است به خاطر نعمت هاى بى پایانش، مخصوصاً به خاطر چهار پایانى که روزى انسان ها کرده که از تمام اجزاى بدن آنها در زندگى خود بهره مى گیرند.(9)
و در پایان آیه مى فرماید: «از گوشت حیوانات قربانى، هم خودتان بخورید و هم بینوایان فقیر را اطعام نمائید» (فَکُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقِیرَ).

 * * *


1 ـ پیرامون چگونگى بناى خانه کعبه، ذیل آیه 127 سوره «بقره» (جلد اول تفسیر نمونه) و همچنین در جلد سوم، ذیل آیه 96 سوره «آل عمران» مشروحاً بحث کرده ایم.
2 ـ در آیه فوق، جمله اى در تقدیر است که بسیارى از مفسران به آن اشاره کرده اند و آن جمله «أَوْحَیْنا» است.
3 ـ تفسیر «المیزان»، تفسیر «فى ظلال»، تفسیر «تبیان»، تفسیر «مجمع البیان»، و تفسیر «کبیر فخر رازى»، ذیل آیه مورد بحث.
4 ـ نقل با تلخیص از تفسیر «على بن ابراهیم»، طبق نقل «نور الثقلین»، جلد 3، صفحه 488، «آلوسى» نیزدر «روح المعانى» و «فخر رازى» در تفسیر «کبیر»، جلد 23، صفحه 27، ذیل آیه مورد بحث، نظیر آن را با کمى تفاوت نقل کرده اند.
5 ـ تفسیر «روح المعانى»، و «مجمع البیان»، و «فخر رازى».
6 ـ تفسیر «ابوالفتوح رازى»، ذیل آیات مورد بحث.
7 ـ عالم و دانشمند ارجمند «مرحوم شعرانى» مى گوید: براى کسانى که از «اندلس» یا «مراکش» یا نقاط دور دست «چین» یا «اقیانوسیه» به سوى مکّه مى آیند چنین مدت طولانى با توجه به وسائل آن روز و ناامنى راه ها که گاه چندین ماه آنها را متوقف مى ساخت، عجیب نیست، (علاوه بر این، گاهى بعضى از عاشقان بیقرار خانه خدا، در وسط راه اموالشان به وسیله سارقان از بین مى رفت، و ناچار بودند مدتى بمانند، کار کنند و وسائل ادامه راه را فراهم سازند).
8 ـ «کافى»، به نقل تفسیر «نور الثقلین»، جلد 3، صفحه 488.
9 ـ مطابق تفسیر اول (بردن نام خدا به هنگام ذبح کردن و قربانى) «على» به معنى «استعلاء» است، و مطابق تفسیر دوم (منظور ذکر مطلق در این ایام) «على» به معنى «براى» مى باشد و میان این دو تفسیر، فرق بسیارى است که در نکات به آن اشاره خواهد شد.
سوره حج / آیه 26 - 28 1 ـ ایام معلومات چیست؟
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma