غم و اندوه جانکاه و حسرت بى پایان
منظور از آلام و کیفرهاى روحانى مجموعه امورى است که روح و جان انسان را در فشار قرار مى دهد، هرچند تأثیرى در جسم او ظاهراً نداشته باشد، و یا آنکه تأثیر دوگانه دارد هم جسم را مستقیماً آزار مى دهد و هم روح را.
در نخستین آیه به نمونه اى از قسم دوّم برخورد مى کنیم، مى فرماید: «کسانى که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند، عذابى خوار کننده براى آنها خواهد بود» (وَ الَّذینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَاُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ).
قرآن اینجا در این باره توضیحى نمى دهد که چگونه این عذاب، دوزخیان را به ذلّت و خوارى مى کشد، همین اندازه اشاره اى کلّى به آن نموده است و بسیارى از جنبه هاى تحقیرآمیز عذاب هاى دوزخ را شامل مى شود که مستکبران گردنکش و خودبین را به پایین ترین مرحله ذات مى کشاند.
بعضى از مفسران مانند «قرطبى» احتمال داده است که این عذاب خوار کننده اشاره به سرنوشتى باشد که مشرکان در میدان جنگ بدر با آن مواجه شدند ولى با توجه به آیه قبل از آن که سخن از «جنات نعیم» براى مؤمنان مى گوید روشن است که این آیه اشاره به عذاب خوار کننده دوزخ دارد.
به هر حال این تعبیر که در آیات متعددى از قرآن مجید آمده نشان مى دهد که عذاب هاى دوزخى آمیخته با انواع اهانت هاست که مایه آزار روح و جان نیز مى شود، و این تجسّمى است از تحقیرها و اهانت هایى که آنان نسبت به انبیاء الهى و مؤمنان پاکدل و مستضعفان پاکدل و و مستضعفان با ایمان داشتند و باید در آن روز نتیجه کار خود را به این صورت ببینند.
* *
در دوّمین آیه سخن از رسوایى دوزخیان است که آن نیز یک عذاب دردناک معنوى است، این سخن را از زبان اندیشمندان با ایمان (اولوا الألباب) نقل مى کند مى فرماید: آنها مى گویند: «پروردگارا! هر که را تو (به سبب اعمالش) به آتش افکنى، او را رسوا ساخته اى و براى ظالمان یاورى نیست» (رَبَّنا اِنَّکَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ اَخْزَیْتَهُ وَ مالِلظَّالِمینَ مِنْ اَنصار).
«اخزیته» از ماده «خزی» در کتب لغت، معانى مختلف براى آن ذکر شده است، مانند، بد حالى، دور شدن، ذلّت، رسوایى، و تحقیر، همین معانى نیز در کلمات مفسّران آمده است.(1)
لحن این آیه نشان مى دهد که مجازات هاى روحانى قیامت، دردناکتر است، چرا که «اولوا الألباب» به پیشگاه خداوند عرضه مى دارند کسانى را که در دوزخ وارد کنى رسوایشان کرده اى، اشاره به اینکه از آتش دوزخ بالاتر همان رسوایى است، درست مثل اینکه بعضى از رفتن به زندان، زیاد ناراحت نیستند، بلکه اصرار دارند این مسأله فاش نشود، زیرا فاش شدنش، مایه رسوایى آنها در سطح جامعه مى گردد، و آن دردناکتر از خود زندان است.
جمله جمله «وَ ما لِلظَّالِمینَ مِنْ اَنْصار»، اشاره لطیفى به این حقیقت است که آنها آنچه مى کشند به خاطر ظلم و ستمشان است، و طبیعى است که آنها در آنجا رسوا شوند و یار و یاورى نداشته باشند (البته این تعبیر منافاتى با مسأله شفاعت در مورد کسانى که لایق آنند ندارد، چرا که منظور، نفى یاروانى است که با زور و قدرت خود، ظالمان را یارى کنند، نه از طریق استمداد از قدرت الهى.
* *
در سوّمین آیه سخن از غم و اندوه دامنه دار دوزخیان است که از آلام روحى آنها حکایت مى کند، مى فرماید: «هر زمان اراده کنند از غم و اندوه هاى دوزخ خارج شوند آنها را به آن باز مى گردانند و (به آنها گفته مى شود) بچشیده عذاب سوزان را»! (کُلَّما اَرادُوا اَنْ یَخْرُجُوا مِنْها مِنْ غَمٍّ اُعیدُوا فیها وَ ذُوقُوا عَذابَ الحَرِیقِ).
بسیارى از مفسّران گفته اند هنگامى که آنها مى خواهند از این غم و اندوه جانکاه رهایى یابند و به اطراف دوزخ نزدیک مى شوند مأموران دوزخى با تازیانه ها یا گرزهاى آتشین آنها را باز مى گردانند، زیرا در آیه قبل از آن جمله (وَلَهُمْ مَقامِعُ مِنْ حَدید) اشاره به این معناست.
جمله «ذُوقُوا عَذابَ الحَرِیقِ» (بچشید عذاب سوزان را) که به عنوان سرزنش و تحقیر به آنها گفته مى شود نیز نمونه دیگرى از این عذاب روحانى است.(2)
* * *