تفسیر و جمع بندى

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیام قرآن جلد 06
صراط و مرصاد توضیحات حقیقت صراط چیست؟


راه بهشت از دوزخ مى گذرد
در نخستین آیه روى سخن را به همه انسان ها کرده مى فرماید:
«همه شما (بدون استثناء) وارد دوزخ مى شوید، و این بر پروردگار تو امرى است حتمى و قطعى» (وَ اِنْ مِنْکُمْ اِلاّ وارِدُها کانَ عَلَى رَبِّکَ حَتْماً مَقْضِاً).
بعد مى افزاید: «سپس آنها را که پرهیزگار بوده اند رهایى مى بخشیم، و ستمگران را در حالى که به زانو در آمده اند در آن وا مى گذاریم» ثُمَّ نُنَجِّی الَّذینَ اتَّقَوا وَ نَذَرُ الظَّالِمینَ فیها جَثِیّاً.
در اینکه منظور از ورود در جهنم در اینجا چیست؟ مفسّران سخن بسیار گفته اند، و تفسیرهاى گوناگونى دارند:
عده اى بر این عقیده اند که «ورود» در اینجا به معناى دخول نیست، زیرا این واژه در اصل به معناى قصد آب کردن است، لذا هنگامى که شتران را به سوى آب مى برند تعبیر به «اَوْرَدْتُ الابِلَ اَلْماءَ» مى شود، قرآن مجید نیز درباره موسى(علیه السلام) هنگامى که در کنار چاه آب شهر مدین رسید مى فرماید: وَ لَمَّا وَرَدَ ماءَ مَدْیَنَ «هنگامى که موسى وارد آب مدین شد» (قصص 23).
مفهوم این سخن این است که همه انسان ها به نزدیکى جهنم مى آیند و این همان چیزى است که از آن تفسیر به «صراط» یعنى پلى که بر روى دوزخ است شده که همه باید از آن بگذرند، مجرمان در همان جا مى مانند و سقوط مى کنند و مؤمنان به سرعت از آن مى گذرند و داخل بهشت، مى شوند، کوتاه سخن اینکه به گفته المیزان «ورود چیزى بیش از حضور و اشراف توأم با قصد نیست».
یا به تعبیر فخر رازى (یکى از دو تفسیرى که ذکر کرده) ورود به معناى نزدیکى است.
ولى از مجموع آیات مختلف قرآن که این واژه در آن به کار رفته است چنین استفاده مى شود که این واژه هم به معناى حضور و نزدیکى به کار رفته و هم به معناى دخول، یعنى مفهوم عامى دارد که هر دو را شامل مى شود لذا خطاب به بت پرستان مى گوید: اِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُوَنِ اللهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ اَنْتُمْ لَها وارِدونَ - لَوْ کانَ هَؤُلاءِ آلِهَةً ما وَرَدُوها وَ کلٌ فیها خالِدونَ: «شما و آنچه غیر از خدا مى پرستید هیزم جهنمید! همگى در آن وارد مى شوید، اگر اینها خدایان بودند هرگز در آن وارد نمى شدند، و همه جاودانه در آن خواهند بود» (انبیاء 98 و 99).
بنابراین مانعى ندارد که ورود در آیه مورد بحث به معناى قرب و نزدیکى و اشراف تفسیر شود و اشاره اى به پل صراط باشد.
شاهد این تفسیر حدیثى است که از امام صادق(علیه السلام) آمده است که در تفسیر آیه فوق فرمود: اَما تَسْمَعُ الرَّجُلَ یقولُ: وَرَدْنا مَاءَ بَنى فُلان، فَهُوَ الوُرُودُ، وَ لَمْ یَدْخُلْه: «آیا نمى شنوى که کسى مى گوید ما وارد آب فلان طائفه شدیم (یعنى در کنار آن قرار گرفتیم) این ورود است در حالى داخل نشده است».(1)
از این تعبیر روشن تر حدیث کوتاهى است که قرطبى طبق روایتى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)نقل مى کند به این مضمون که فرمود: اَلوُرُودُ الَمَمرُّ عَلَى الصِّراطِ: «ورود همان عبور از صراط است».(2)
تفسیر دیگرى که طرفداران فراوانى در میان مفسرین دارد این است که واقعاً همه انسان ها داخل دوزخ مى شوند، منتها بر مؤمنان سرد و سالم خواهد بود، همان گونه که آتش نمرودى بر ابراهیم(علیه السلام) سرد و سالم شد، و بر کافران و مجرمان سوزنده و شعلهور خواهد بود.
گویى مؤمنان به خاطر عدم سنخیت با آتش همانند یک ماده خاموش کننده آتشند، در حالى که کفار به خاطر سنخیتشان همچون موادى هستند که وقتى بر آتش مى ریزد شعله ورتر مى گردد! (دقت کنید).
شاهد این تفسیر روایتى است که از «جابر بن عبدالله انصارى» نقل شده که شخصى از او درباره تفسیر این آیه سؤال کرد، «جابر» به گوش هاى خود اشاره کرد و گفت: با این دو گوش خود از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)شنیدم که اگر دروغ بگویم هر دو کر باد، مى فرمود: «ورود به معناى دخول است، هیچ نیکوکار و بدکارى نیست مگر اینکه داخل جهنم مى شود منتها نسبت به مؤمنان سرد و سالم خواهد بود همان گونه که بر ابراهیم شده».(3)
اگر این تفسیر را انتخاب کنیم آیه دلیلى بر مسأله پل صراط نخواهد بود.
* * *

در دوّمین آیه به عنوان تهدیدى نسبت به طغیان گران، بعد از ذکر عذاب دنیوى آنها و مجازات هاى دردناکى که دامن گیر آنها شده، مى فرماید: «پروردگار تو مسلماً در کمینگاه است» (اِنَّ رَبّکَ لَبِالمِرْصادَ).
«مرصاد» از ماده «رصد» (بر وزن حَسَدْ) به معناى آمادگى براى مراقبت از چیزى است، و این همان است که در فارسى از آن تعبیر به در کمین بودن مى کنیم، بنابراین «مرصاد» به معناى «کمینگاه» است.
در اینکه منظور از «مرصاد» در اینجا چیست؟ بعضى گفته اند یعنى خداوند در کمین گردنکشان در این دنیاست و به موقع آنها را در هم مى کوبد، و به تعبیرى که در تفسیر المیزان آمده «خداوند مراقب اعمال بندگان خویش است، تا زمانى که طغیان و فساد را از حد بگذرانند آنها را به اشدّ عذاب مجازات مى کند».(4)
در این صورت در آیه اشاره اى به مسأله «صراط» نیست، ولى در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که فرمود: المِرْصادُ قَنْطَرَةٌ عَلَى الصِّراطِ لا یَجُوْزُها عَبْدٌ بِمَظْلَمَة: «مرصاد پلى است بر صراط، کسى که حق مظلومى بر گردن او باشد از آن نخواهد گذشت»!.(5)
در حدیث دیگرى که در روضه کافى از امام باقر(علیه السلام) از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل شده مى خوانیم که بعد از ذکر مشخصات پل صراط فرمود: وَ هُوَ قَوْلُ الله تَبارَکَ وَ تَعالى اِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ: «این همان چیزى است که خداوند متعال فرموده ان ربک لبالمرصاد».(6)
از این دو حدیث که ناظر به تفسیر آیه فوق است استفاده مى شود که آیه مزبور ناظر به قیامت و پل صراط است.
البته هیچ مانعى ندارد که آیه ناظر به هر دو باشد، یعنى خدا در کمینگاه طغیانگران هم در این جهان، و هم در جهان دیگر در کنار صراط است، ولى به هر حال آیه مفهوم مکانى ندارد، چرا که از براى خداوند مکانى نیست، بلکه منظور احاطه وجودى خداوند بر همه این امور است.
در حدیثى نیز از ابن عباس آمده است که مى گفت بر جهنم هفت پل قرار دارد، نزد پل اوّل از «ایمان» سؤال مى شود اگر آن را به طور کامل ارائه دهد به پل دوّم مى رود، و در آنجا از «نماز» سؤال مى شود، اگر به طور کامل ارائه دهد به پل سوّم مى رود، در آنجا سؤال از «زکات» مى شود، اگر آن را ارائه دهد به پل چهارم مى رود، در آنجا از «روزه» ماه مبارک رمضان سؤال مى شود، اگر آن را ارائه دهد به پل پنجم مى رود، در آنجا از «حج و عمره» سؤال مى شود، اگر آنها را ارائه دهد به پل ششم مى رود، و در آنجا از «صله رحم» سؤال مى شود اگر آنرا ارائه دهد به پل هفتم مى رود، در آنجا از «مظالم و حقوق بندگان» از او سؤال مى کنند... و این است معناى سخن خداوند اِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ.(7)
بسیار بعید به نظر مى رسد که این سخن با این تفصیلات استنباط شخصى ابن عباس بوده باشد، قاعد تا آن را به صورت یک روایت از رسول خدا یا على(علیه السلام) شنیده است.
تعبیر به «مرِصاد» در آیه 21 سوره نبأ نیز آمده است آنجا که مى فرماید: اِنَّ جَهَنّمَ کانَتْ مِرصاداً «مسلماً دوزخ کمینگاه است» (براى طغیانگران).
ولى ظاهر این آیه این است که خود دوزخ کمینگاه طغیانگران و مجرمان است، اما با توجه به آنچه در آیه قبل آمد جمعى از مفسّران گفته اند منظور از مرصاد در اینجا پلى است که از روى جهنم مى گذرد، آنجا کمینگاه این گروه مى باشد و چون قادر بر عبور از آن نیستند در جهنم سقوط مى کنند(8)«کمینگاه» معمولا در مورد طرق و گذرگاه ها به کار مى رود و جهنم که به اصطلاح آخر خط است تناسب چندانى با مسأله کمینگاه ندارد، و این قرینه دیگرى بر تفسیر فوق است.
* * *

در سوّمین و آخرین آیه بعد از اشاره به وضع کفار و مجرمان در قیامت، و اینکه در آن روز بر دهان آنها مهر نهاده مى شود و تنها دست و پایشان سخن مى گوید، مى فرماید: «و اگر بخواهیم چشمان آنها را محو و نابوده مى کنیم سپس براى عبور از صراط مى خواهند بر یکدیگر پیشى بگیرند، اما چگونه مى توانند ببینند» (وَلَوْ نَشاءُ لَطَمَسْنا عَلَى اَعْیُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّراطَ فَاَنّى یُبْصِرُونَ).(9)
بسیارى از مفسّران این آیه را ناظر به وضع این گروه در دنیا دانسته اند و «صراط» را به معناى «طریق حق» تفسیر کرده اند، یعنى آنها مى کوشند طریق حق یا طریق نجات را پیدا کنند در حالى که خداوند به خاطر اعمالشان چشم هایشان را نابینا ساخته و قادر به مشاهده آن نیستند!
ولى این احتمال نیز وجود دارد که آیه ناظر به وضع این گروه در قیامت به هنگام عبور از صراط (پل دوزخ) باشد، در آنجاست که اگر خدا اراده کند چشمانشان را به کلى محو مى سازد تا نتوانند از آن پل بگذرند هر قدر تلاش و کوشش کنند.
ظاهر عبارت تفسیر «فی ظلال» همین معناست، در تفسیر قرطبى نیز به عنوان یک احتمال به آن اشاره شده، بعلاوه از «عبدالله بن سلام» در تفسیر این آیه چنین نقل شده: «هنگامى که روز قیامت گردد و صراط (روى دوزخ) کشیده شود، منادى صدا مى زند محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) و امتش برخیزند! همه امت اعم از خوب و بد بر مى خیزند، و به دنبال حضرتش حرکت مى کنند، تا از صراط بگذرند، وقتى روى صراط آمدند، خداوند چشمان فاجران آنها را نابینا مى سازد، آنها مى خواهند از «صراط» بگذرند، ولى چگونه مى توانند ببینند»؟.(10)
بسیار بعید به نظر مى رسد که این بیان استنباط شخصى «عبدالله بن سلام» باشد، زیرا اینها از اخبار غیبى آینده است که جز معصومین(علیهم السلام) از آن آگاه نبودند، به همین دلیل بعید نیست که آن را به عنوان روایتى از رسول الله(صلى الله علیه وآله وسلم) تلقى کنیم.(11)
* * *


(1). تفسیر برهان، جلد 3، صفحه 20.
(2). تفسیر قرطبى، جلد 6، ذیل آیه مورد بحث.
(3). تفسیر ابو الفتوح رازى، جلد 7، صفحه 431 (این حدیث را جمعى دیگر از مفسّران از جمله در نور الثقلین و تفسیر فخررازى نقل کرده اند).
(4). تفسیر المیزان، جلد 20، صفحه 409 (صفحه 281 طبع بیروت).
(5). بحارالانوار، جلد 8، صفحه 64 - همین روایت در تفسیر برهان، جلد 4، صفحه 458 به عنوان تفسیرى بر آیه شریفه (ان ربک لبالمرصاد) از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است.
(6). نورالثقلین، جلد 5، صفحه 572 - تفسیر برهان، جلد 4، صفحه 458.
(7). تفسیر قرطبى، جلد 10، ذیل آیه مورد بحث.
(8). این تفسیر را مرحوم «علاّمه طباطبایى» در المیزان و «فخر رازى» در تفسیر کبیر و «راغب» در مفردات و «قرطبى» در تفسیر خود، ذیل آیه سوره نبأ به عنوان تنها تفسیر یا به عنوان یکى از تفاسیر ذکر کرده اند.
(9). «طَمَسْنا» از ماده «طَمْس» (بر وزن شمس) به معناى محو و نابود کردن آثار چیزى است، و در اینجا ممکن است به معناى محو کامل چشم یا محو کامل نور آن باشد.
(10). تفسیر قرطبى، جلد 8، صفحه 5494 (ذیل آیه مورد بحث).
(11). «عبدالله بن سلام» از علماى اهل کتاب بود که اسلام را انتخاب کرد، و نام اصلیش «الحصین» بود که بعد از اسلام، پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) آن را به «عبدالله» تبدیل کردند، بعضى از علماى رجال او را مجهول الحال دانسته، و گاه بعضى قرائن بر ضعف او شمرده اند، ولى از آنجا که ابن داود او را در قسم اوّل کتابش که مربوط به رجال معتبر است ذکر کرده آن را قرینه اى بر حسن حال او دانسته اند.
صراط و مرصاد توضیحات حقیقت صراط چیست؟
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma