تفسیر و جمع بندى

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیام قرآن جلد 06
4- تجسّم اعمال در آنجا اعمالتان تحویل داده مى شود


تفسیر و جمع بندى
آن روز هم اعمال خود را مى بینند!
در نخستین آیه که در آخر سوره زلزال آمده است سه بار به مسأله تجسم اعمال اشاره شده، مى فرماید: «در آن روز مردم به صورت گروه هاى مختلف از قبرها خارج مى شوند تا اعمالشان به آنها نشان داده شود»!.
(یَوْمئذ یَصْدُرُ النَّاسُ اَشْتاتاً لِیُرَوْا اَعْمالَهُمْ).
سپس اضافه مى کند: «پس هرکس به اندازه سنگینى ذرّه اى کار خیر بجا آورده آنرا مى بیند».
(فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة خَیْراً یَرَهُ).
و باز در تعقیب آن مى افزاید: «و هرکس به اندازه سنگینى ذرّه اى کار بد کرده آن را مى بیند».
(وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة شَرّاً یَرَهُ).
«اَشْتاتْ» جمع «شتّ» (بر وزن شطّ) به معناى متفرق و پراکنده است(5)آن روز ممکن است به واسطه این باشد که هر امتى با امامشان وارد محشر مى شوند، یا صفوف بدکاران و نیکو کاران، عالمان و متعلمان، شهیدان و غیر شهیدان، هر کدام جداگانه است.
«مِثْقالْ» به معناى سنگینى و «ذرَّه» به معناى اجزاء بسیار کوچک است، لذا گاه به ذرات گرد و غبار و گاه به مورچه هاى کوچک تفسیر شده است.
ظاهر این آیات به خوبى نشان مى دهد که نفس اعمال نیک و بد در برابر صاحبان آنها در محشر ظاهر مى شود، هرچند بسیارى از مفسّران بر اثر عدم پذیرش تجسّم اعمال به دلائلى که در آغاز به آن اشاره شد در اینجا واژه «جزاء» در تقدیر گرفته اند، منظور حضور و مشاهده جزاى اعمال است و گاه گفته اند که «رؤیت» در اینجا به معناى علم و معرفت است که همان مشاهده با چشم عقل است، و گاه گفته شده منظور مشاهده نامه اعمال است، و مسلم است که این سه تفسیر هر سه بر خلاف ظاهر آیه مى باشد، زیرا تقدیر گرفتن «جزاء» یا «صحائف» اعمال مخالف ظاهر آیه است، و رؤیت به معناى مشاهده با چشم است، و رؤیت به معناى علم و معرفت معمولا دو مفعول مى گیرد، در حالى که در اینجا یک مفعول بیشتر ندارد (دقت کنید).
شایان توجه اینکه «ابن عباس» با اینکه از قدیم ترین مفسّران اسلام است مسأله تجسّم اعمال را در اینجا پذیرفته، و در روایتى که از او نقل شده مى گوید:
(لَیْسَ مِنْ مُؤمِن وَ لا کافِر عَمِلَ خَیْراً اَوْ شَرّاً اِلاّ اَراهُ اللهُ اِیّاهُ، اَمَّا الْمُؤْمِنُ فَیَغْفِرُ لَهُ سَیِّئاتَهُ، وَ یُثیبُهُ بِحَسَناتِهِ و اَمَّا الْکافِرُ فَیَرُدُ حَسَناتَهُ تَحْسیراً لَهُ):
«هیچ مؤمن و کافرى نیست که عمل نیک یا بدى انجام داده مگر اینکه خدا عملش را به او نشان مى دهد، اما مؤمن سیئاتش را مى بخشد و حسناتش را ثواب مى دهد، و اما کافر حسناتش را رد مى کند تا گرفتار حسرت شود».(6)
در احادیث معصومین(علیهم السلام) که ناظر به تفسیر آیات فوق است نیز تعبیراتى آمده که گواه بر تجسّم اعمال است، مثلا در حدیثى از امیر مؤمنان على(علیه السلام) مى خوانیم که فرمود:
(فَمَنْ کانَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ عَمِلَ فى هذِهِ الدُنْیَا مِثْقالَ ذَرَّة مِنْ خَیْر وَجَدَهُ، وَ مَنْ کانَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ عَمِلَ فى هذِهِ الدُنْیا مِثْقالَ ذَرَّة، مِنْ شَرٍّ وَجَدَهُ:
«هرکس از مؤمنان در این دنیا به اندازه سنگینى ذره اى کار نیک انجام دهد آن را مى یابد، و هر کدام از مؤمنین در این دنیا به اندازه سنگینى ذره اى کار شر انجام داده باشد آن را مى یابد».(7)
* * *
در دوّمین آیه به تعبیر دیگرى در این زمینه برخورد مى کنیم، بعد از آنکه اشاره به نامه اعمال مى کند، مى فرماید: «آنها همه اعمال خود را حاضر مى بینند».
(وَوَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً).
بنابراین هرچه مى کشند از عمل خویش مى کشند «و پروردگار تو به هیچ کس ستم نمى کند».
(وَ لا یَظْلِمُ رَبّکَ اَحَدَاً).
باز در اینجا جمعى از مفسّران که مسأله تجسّم عمل براى آنها غیر مقبول بوده گاه آیه را به معناى حضور نوشته هاى اعمال در نامه عمل تفسیر کرده اند، و گاه به معناى حضور جزاى اعمال ولى بعضى، احتمال حضور نفس عمل را نیز داده اند.(8)
به گفته مرحوم علاّمه طباطبایى در المیزان ذیل آیه نیز مى تواند تأییدى بر این مطلب باشد، چرا که حضور خود عمل براى اثبات نفى ظلم از پروردگار بهتر و واضح تر است (دقت کنید).
در سوّمین آیه همان تعبیر با صراحت و عمومیت بیشترى مطرح شده، زیرا در آیه قبل سخن از کافران و مجرمان بود، ولى در اینجا مى فرماید: «روزى که هرکس آنچه را از کار نیک انجام داده حاضر مى بیند، و دوست مى دارد میان او و آنچه از اعمال بد انجام داده فاصله زمانى زیادى باشد».
(یَوْمَ تَجِدُ کُلٌ نَفْس ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْر مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوْء تَوَدُّ لَوْ اَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ اَمَداً بَعیداً).
در تفسیر این آیه دو معنا ذکر شده: نخست اینکه هرکس هر کار خوب و بدى انجام داده در آن روز حاضر مى بیند، دوم اینکه هرکس هر کار خوبى کرده باشد حاضر مى بیند، و دوست دارد میان او و کار بدش فاصله زیادى باشد (این تفاوت مربوط به آن است که در کجاى آیه وقف کنیم بعد از محضراً یا بعد از سؤء).(9)
ولى نتیجه در هر دو یکى است، چرا که از معناى دوّم نیز استفاده مى شود که اعمال سوء او نزد وى حاضر است هرچند آرزو مى کند با آن فاصله زیادى داشته باشد.
این احتمال نیز از سوى بعضى از مفسّران داده شده است که مجرمان دوست مى دارند بین آنها و بین آن روز فاصله زیادى باشد.(10)
قابل توجّه این که معمولا انسان آرزو مى کند میان او و امورى که مورد تنفّر اوست فاصله مکانى زیادى باشد در حالى که «امد بعید» که در آیه آمده به معناى فاصله زمانى دور است، ممکن است این تعبیر به خاطر آن باشد که در فاصله هاى مکانى احتمال حضور و تصادم بیشتر است اما در فاصله زمانى، احتمال برخورد به هیچ وجه ممکن نیست، مثلا کسى که در سال هاى جنگ هاى جهانى در منطقه دور دستى از صحنه جنگ بوده باز کم و بیش احساس نگرانى مى کرده، اما آنها که فاصله زمانى زیادى با این جنگ ها دارند طبیعى است که هیچگونه احساس نگرانى نکنند.
باید توجّه داشت که «اَمَد» همیشه براى زمان مى آید، و به گفته راغب در مفردات معناى آن با «ابد» نزدیک است، با این تفاوت که «ابد» زمانى است که هیچ حدّ محدودى ندارد، ولى «امد» داراى حدّ مجهولى است در آیه قبل سخن از حضور اعمال بود، و در این آیه سخن از احضار اعمال است، یعنى مطلبى افزون تر در برابر دارد، طبق این آیه خداوند به قدرت مطلقه اش تمام اعمال نیک و بد را احضار مى فرماید، چه صاحبان اعمال بخواهند و چه نخواهند، و لذا بعضى از مفسّران گفته اند این تعبیر از تعبیر آیه پیشین هول انگیزتر است.
* * *
در چهارمین آیه باز با تعبیر تازه اى در این زمینه روبه رو مى شویم مى فرماید:
«در آن روز اعمال بدى را که انجام داده اند براى آنان آشکار مى شود».
(وَ بَدالَهُمْ سَئَّاتُ ما کَسَبُوا).
و عذاب و کیفر الهى «و آنچه را مسخره مى کردند (از مسائل مربوط به قیامت و عذاب و کیفر الهى) بر آنها واقع مى شود».
(وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزؤُنَ).
«بَدا» از ماده «بَدْو» به معناى آشکار شدن کامل است و «بادیه» را از این جهت «بادیه» گفته اند که سرزمینى است آشکار بر خلاف شهرها با آن خانه ها و کوچه هاى پر پیچ و خم که معمولا در گذشته در درون دیوارهاى بلندى بنام «سور بلد» پنهان بودند.
«سَئَّاتُ ما کَسَبُوا» به معناى اعمال سوء است، ولى بعضى آن را به معناى کیفرهاى این اعمال تفسیر کرده اند، یا اینکه واژه جزا را در تقدیر گرفته اند، ولى ظاهر آیه این است که اعمال سوء آنها در آن روز به وضوح آشکار مى شود، زیرا «سیئات» جمع «سیئه» به معناى «عمل بد» است نه به معناى «بدى عمل» (دقت کنید).
این تعبیر ممکن است اشاره به آن باشد که بسیارى از اعمال سوء در این عالم چهره واقعى خود را مخفى مى دارد، مانند اعمال ریایى که براى غیر خدا انجام شده است، ولى در آن روز که روز بروز و ظهور است چهره واقعى تمام اعمال آشکار مى گردد، چنانکه در حدیثى از پیغمبر(صلى الله علیه وآله وسلم) مى خوانیم که در تفسیر این آیه فرمود: هِیَ الاعْمالُ حَسَبُوها حَسَنات فَوَجَدُوها فى کَفَّةِ السَّیِّئاتِ!: «این همان اعمالى است که آن را حسنه مى پنداشتند در آن روز آن را در ترازوى عمل در کفه سیئات مى بینند»! (تعبیر این حدیث به نوبه خود شاهد دیگرى بر مسأله تجسّم عمل است).(11)
* * *
در پنجمین آیه باز با تعبیر جدید درباره این موضوع مواجه مى شویم، بعد از آنکه از بخیلان مذمت مى کند و مى گوید این کار به نفع آنها نیست بلکه به زیان آنهاست، مى افزاید: «به زودى در قیامت آنچه را درباره آن بخل ورزیدند به صورت طوقى (سنگین) به گردن آنها مى افکنند»!.
(سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ).
از این تعبیر استفاده مى شود اموالى که حقوق واجب آنها پرداخته نشده و کسى از آن استفاده ننموده در قیامت همچون طوقى به گردن بخیلان خواهد افتاد، همان گونه که در دنیا نیز سنگینى آن بر دوش آنها است بى آنکه بهره اى از آن بگیرند!.
در تفسیر عیَّاشى از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که در توضیح معناى این آیه فرمود!
(ما مِنْ عَبْد مَنَعَ زَکاةَ مالِهِ اِلاَّجَعَلَ اللهُ ذلِکَ یَوْمَ الْقِیامَةِ ثُعْباناً مِنْ نار مُطَوَّقاً فى عُنُقِهِ!:
«هیچ بنده اى نیست که از پرداختن زکات خوددارى کند مگر اینکه خداوند آن را روز قیامت مبدل به اژدهایى آتشین مى کند که طوق گردن او مى شود».(12)
در اینکه منظور از بخل نمودن در «آنچه خداوند از فضلش به آنها داده است» چیست؟ بعضى از مفسّران آنرا ناظر به مسأله بخل در مورد علم و دانش دانسته اند، به قرینه شأن نزولى که از ابن عباس نقل کرده اند که آیه درباره کتمان یهود نسبت به نشانه هاى پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) نازل شده است.(13)
این در حالى است که در روایات متعدد آیه به عنوان مانع الزکاة تفسیر شده است، و بعید نیست که آیه مفهوم وسیع و گسترده اى داشته باشد و همه مواهب الهى را از آنچه گفته شد و غیر آن را شامل شود.
باز در اینجا مى بینیم که جمعى از مفسران ظاهر آیه را نپذیرفته و آن را به جزاى اعمال تفسیر کرده اند، و یا گفته اند منظور این است که آنها را در قیامت «مکلف» مى کنند تا مثل آن اموال را بیاورند در حالى که قادر نیستند (یعنى آنچه بر گردن آنهاست تکلیف است نه خود (اموال).
ولى این تفسیرها علاوه بر اینکه دلیلى ندارد، و مخالف ظاهر آیه است، با روایات متعددى که از پیشوایان دین در تفسیر آیه نقل شده سازگار نیست.
* * *
در ششمین آیه باز دیگر با تعبیر «حضور و احضار عمل» روبه رو مى شویم، مى فرماید: «در آن زمان که دوزخ شعله ور گردد و بهشت نزدیک شود هرکسى مى داند چه چیزى را حاضر ساخته است»؟!.
(وَ اِذَا الْجَحیمُ سُعِّرَتْ - وَ اِذَا الْجَنَّةُ اُزْلِفَتْ - عَلِمَتْ نَفْسٌ ما اَحْضَرَتْ).
مرحوم طبرسى در مجمع البیان مى گوید: ما اَحْضَرَتْ به معناى ما وَجَدَتْ حاضراً مِنْ عَمَلِها مى باشد (یعنى آنچه را از اعمال خود حاضر مى یابد).
و عجب اینکه به دنبال آن مى گوید: احضار اعمال یک معناى مجازى دارد چون عمل چیزى نیست که باقى بماند زیرا بعد از انجام نابود مى شود، پس منظور این است که حساب هیچکدام فرو گذار نمى شود! و بعضى گفته اند منظور حاضر یافتن نامه هاى اعمال است.(14)
بعضى نیز آن را به معناى یافتن عقاب اعمال تفسیر کرده اند.
در حالى که همان گونه که در توضیحات خواهد آمد عمل هرگز فانى نمى شود.
و پیوسته باقى مى ماند و هیچ مانعى ندارد که در آن روز به صورت مناسبى مجسم گردد.
احضار عمل خواه به معناى «حاضر ساختن» باشد یا «حاضر یافتن» (چون به هر دو معنا تفسیر شده) گواهى بر مقصود ما در این بحث است.
* * *


(1). شبیه همین معنا در زمر آیه 51 نیز آمده است.
(2). آیات دیگرى نیز به همین مضمون داریم مانند: نحل 111، آل عمران 25، هود 111.
(3). آیه 24 زمر نیز همین معنا را مى رساند.
(4). آیات دیگرى نیز به همین مضمون داریم مانند: اعراف 147 و 180، سبأ 33.
(5). تاج العروس فى شرح القاموس ماده «شت» بعضى نیز آن را جمع «شتیت» و بعضى جمع «شتات» دانسته اند.
(6). تفسیر «روح البیان»، جلد 10، صفحه 494.
(7). تفسیر «نورالثقلین»، جلد 5، صفحه 650.
(8). «روح المعانى»، جلد 15، صفحه 267 «روح البیان»، جلد 5، صفحه 254.
(9). در صورت اوّل واو و ما عملت من سوء استینافیه است و در صورت دوّم واو عاطفه خواهد بود. و جمله «تودّ» جمله حالیّه است.
(10). این احتمال در تفسیر «روح البیان» جلد 2، صفحه 21 و در تفسیر «فى ظلال» جلد اوّل صفحه 569 آده است.
(11). تفسیر روح البیان، جلد 8، صفحه 121.
(12). تفسیر عیاشى، جلد 1، صفحه 207، حدیث 158.
(13). روایت ابن عبّاس در بسیارى از تفاسیر از جمله تفسیر قرطبى و تفسیر روح المعانى و تفسیر المنار ذیل آیه مورد بحث آمده است.
(14). مجمع البیان، جلد 1، صفحه 444.
 

 

4- تجسّم اعمال در آنجا اعمالتان تحویل داده مى شود
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma