5 ـ این مرد هرگز مسلمان نخواهد شد!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
قرآن و آخرین پیامبر
4 ـ دشمنان شکست خورده و فرار مى کنندآخرین یادآورى

تَبَّتْ یَدا أَبی لَهَب وَ تَبَّ ـ ما أَغْنى عَنْهُ مالُهُ وَ ما کَسَبَ ـ سَیَصْلى نارًا ذاتَ لَهَب (لهب آیات 1 ـ 3): «نابود باد دستهاى ابولهب و خود او، هرگز مال او، او را از (عذاب الهى) نجات نخواهد داد بزودى در آتشى سوزان و شعلهور وارد خواهد شد.»

در آغاز اسلام و اوایل دعوت پیامبر (ص) افراد زیادى در صف مخالفان آن حضرت قرار داشتند، و در میان آنها حتى کسانى از بستگان پیامبر بودند، مانند عباس عموى پیغمبر (ص) که پس از جنگ بدر (یعنى تقریباً 15 سال بعد از بعثت) ایمان آورد.

بعضى از خویشاوندان و غیر خویشاوندان آن حضرت در مخالفت خود بسیار سرسخت بودند، با این حال بعد از مدت کوتاه یا طولانى تغییر عقیده داده و ایمان آوردند و در صفوف مسلمین جاى گرفتند، و در میان آنها کسانى همچون «وحشى» قاتل حمزه، سرباز رشید اسلام و عموى پیامبر (ص)، نیز دیده مى شدند.

بنابراین مسئله ایمان آوردن یا عدم ایمان کسانى که در زمره کافران و مخالفان بودند به هیچ وجه قابل پیش بینى نبود و سرسختى و لجاجت آنها در مخالفت با پیامبر هرگز دلیل بر این مقصود نمى شد.

اما با این همه قرآن به هنگامى که پیامبر در مکه بود و حوادث آینده بسیار مشکل و پیچیده مى نمود خبر داد که «ابولهب» هرگز ایمان نخواهد آورد، زیرا مى گوید او به زودى در آتش فروزان دوزخ ورود میکند، و این معنى گواه بر عدم ایمان او در آینده است.

و همانطور که همه مورخان هم نوشتند سرانجام چنین شد و او پیش از آنکه ایمان بیاورد چشم از جهان بربست.

ابولهب کیست؟

نام او «عبد العزى» و از فرزندان عبدالمطلب بود و بنابراین عموى پیامبر محسوب مى شد و از این جهت کنیه «ابولهب» بر او گذاشتند که گونه هائى برافروخته و زیبائى داشت(1).

او از دشمنان سرسخت پیامبر بود. طارق محاربى نقل مى کند روزى در بازار ذى العجاز (ظاهراً از بازارهاى مکه بوده است) جوانى را دیدم که مى گفت: «ایها الناس قولوا لا اله الا اللّه تفلحوا» و مردى از پشت سر سنگ به پاى او مى زد و پاى او را مجروح ساخته بود و فریاد مى زد: ایها الناس انه کذاب او دروغ مى گوید، سخنى از وى باور نکنید!

پرسیدم: این شخص کیست؟

گفتند: آن محمد است که خود را پیامبر معرفى مى کند، و این عمویش ابولهب است که او را تکذیب مى کند(2).

در شأن نزول آیات بالا از ابن عباس نقل کرده اند که روزى پیامبر از کوه صفا بالا رفت و صدا زد: یا صاحباه!: اى دوستان و بستگان من!...

جمعى از قریش دور او جمع شدند و گفتند براى چه منظورى از ما دعوت کردى؟

فرمود: اگر به شما بگویم صبح یا عصر دشمنى به سراغ شما مى آید آیا گفته مرا باور مى کنید یا نه؟!

گفتند: آرى

فرمود: انى نذیر لکم بین یدى عذاب شدید: من به شما پیش از رسیدن عذاب

شدیدى اعلام خطر مى کنم!

ابولهب حاضر بود و گفت: تبالک ألهذا دعوتنا جمیعاً؟: «نابود شوى آیا به خاطر این منظور ما را دعوت نمودى»؟!

سپس این سوره نازل شد: تَبَّتْ یَدا أَبی لَهَب وَ تَبَّ...: «بریده باد هر دو دست ابولهب و مرگ بر او باد!».

***


1. تفسیر مجمع البیان ـ جلد دهم صفحه 559.
2. مجمع البیان ـ صفحه 559

 

 

4 ـ دشمنان شکست خورده و فرار مى کنندآخرین یادآورى
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma