رابعاً ـ آزادى را با امنیت که مکمّل آن است آمیخته، و آنقدر به امنیت اهمیت داده که ناامنى را حتى از قتل نفس مهمتر میداند: وَ الْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ (بقره ـ 217): «فتنه و آشوب و ناامنى از قتل هم بالاتر است.»
قرآن تنها به امنیت مالى و جانى قناعت ننموده، بلکه دو نوع امنیت دیگر نیز به آن «افزوده است: امنیت از نظر حیثیت و آبروى افراد و از آن بالاتر امنیت در محیط افکار دیگران: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضًا (حجرات ـ 12)
این نوع چهارم امنیت (امنیت از گمان بد در حق دیگران، و امنیت در منطقه ذهن و فکر دیگران) در هیچ یک از قوانین جهان امروز دیده نمیشود، و دلیل آن هم روشن است زیرا قوانین مادى هیچ گونه ضمانت اجرائى براى چنین حکمى نمى تواند داشته باشد، لذا مجبور است از آن چشم بپوشد.
ولى قوانین آسمانى چون داراى پشتوانه معنوى و درون ذاتى هستند در این قسمت قابل اجرا مى باشد.
و به این ترتیب اسلام مؤکداً دستور میدهد که هیچکس درباره دیگرى گمان بد نبرد، و او را بدون دلیل در دادگاه ذهن خود محکوم ننماید، بلکه شخصاً باید مانند یک «وکیل مدافع دلسوز» در برابر این دادگاه، بپاخیزد، و اعمال برادران دینى خود را توجیه کند، و با احتمالات و تفسیرات گوناگون آنها را تبرئه نماید!.
محیطى که این امنیتهاى چهارگانه بر آن سایه افکنده است محیطى آرام، آزاد، لذت بخش و قابل زندگى است.
***