شاید بهترین راه براى پاسخ به تمام ایراداتى که در بحث معجزات میشود، این است که حقیقت اعجاز را که ما بآن ایمان داریم و از آن دفاع مى کنیم تشریح نمائیم تا خود بخود پاسخ ایرادات دگران داده شود.
بطور اجمال معجزه انجام یک عمل «غیر معقول» و «نشدنى» «غیر عملى» و «معلول بدون علت» نیست، بلکه معجزه عبارت از عمل خارق العاده ایست که انجام آن از قدرت افراد عادى بیرون باشد و جز به اتکاى یک نیروى مافوق طبیعى امکان پذیر نباشد.
مثلا سختن گفتن یک طفل نوزاد چند روزه موضوع محال و غیر معقولى نیست، ولى مسلماً از قدرت افراد انسان عادى بیرون است، اما به اتکاء یک قدرت ماوراء طبیعى که زبان و اعصاب و مغز نوزاد را آن چنان نیرو بخشد که قدرت بر اداى کلمات و حروف و جمله بندى داشته باشد کاملا ممکن است. همچنین قیام فردى درس نخوانده، از یک محیط عقب افتاده نیمه وحشى، و آوردن یک آئین پاک با یک سلسله احکام و قوانین عالى و عمیق و بوجود آمدن یک تمدن خیره کننده و ریشه دار، از حدود توانائى انسان معمولى بیرون است، اما به اتکاى یک قدرت مافوق طبیعى کاملا ممکن میباشد.
روى هم رفته هر «معجزه» باید داراى شرائط و امتیازات زیر باشد:
1 ـ معجزه باید از نظر عقل و علم، امر معقول و ممکنى باشد.
2 ـ باید یک عمل خارق العاده باشد که هیچ فرد انسانى حتى نوابغ جهان، و همچنین مرتاضان قادر به انجام آن به اتکاى نیروى بشرى نباشند.
3 ـ آورنده معجزه باید با کمال اطمینان خاطر از تمام انسان ها و متفکران و نوابغ جهان دعوت براى «مقابله بمثل» بکند، و همه را از انجام آن عاجز بداند.
4 ـ معجزه از نظر زمان، مکان، کیفیت، نوع و سایر شرایط محدود به هیچ حدّى نیست، یعنى در هر گونه شرائط و در هر وضع و کیفیت امکان پذیر است، زیرا از نیروى لایزال و نامحدود خداوند سرچشمه میگیرد، و از همین جا یکى از فرقهاى اساسى میان «معجزات» و «سایر خارق عاداتى» که از مرتاضان و امثال آنها سر میزند، روشن مى شود. زیرا هر مرتاضى عمل خارق العاد خود را در شرائط خاص و به کیفیت معینى انجام میدهد، چون از نیروى محدود بشرى سرچشمه میگیرد، و ممکن نیست که او قادر به انجام هر خارق عادتى به هر کیفیت و در هر نوع شرائطى باشد، خود مرتاضان نیز مدعى چنین قدرتى نیستند (دقت کنید).
5 ـ آورنده معجزه هرگز در برابر رقیب خود شکست نمى خورد، و اگر شکست خورد عمل او معجزه نبوده است، زیرا نیروى لایزال و نامحدود الهى غیر قابل شکست است، از اینجا فرق دیگرى میان خارق عادات بشرى و معجزات پیامبران بدست مى آید.
6 ـ معجزه یک معلول بدون علت نیست، زیرا معلول بدون علت عقلا محال است(1) بلکه معجزه به نوبه خود معلول علتى است، منتها یک علت غیر عادى و مافوق طبیعى که تسلط بر آن از قدرت انسان عادى بیرون است.
7 ـ معجزه حتماً داراى هدف خاص تربیتى است و بعنوان سند زنده اى براى اثبات ارتباط آورنده آن، به جهان ماوراء طبیعت، و مبدأ جهان هستى، میباشد. چنان نیست که یک نفر بنشیند به هوس خود یا مردم هوسبازى که دور او جمع شده اند کلافه علل و معلول عادى جهان طبیعت را بهم بریزد و بازیچه خود سازد و هر کارى که آنها میخواهند و هوس دارند انجام دهد.
این معرفى اجمالى از معنى «معجزه» مقدمه اى براى بحث هاى آینده است زیرا بحث آینده ما جهات مختلف اعجاز قرآن و بررسى جنبه هاى گوناگونى است که با صراحت گواهى میدهد این کتاب بزرگ یک کتاب آسمانى است و ساخته مغز بشر نیست، و آورنده آن پیامبر خداست.(2)