روایت اول

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
قاعده لاضرر
روایات دلالت کننده بر نفى ضرر روایت دوم


1. مرحوم کلینى(رحمه الله)، در کتاب «الکافى»(1)، از ابن مسکان، از زراره،
از ابى جعفر امام باقر(علیه السلام) نقل کرده است که فرمود: سَمُرَة بن جُندَب(2)
درخت نخلى (عذق)(3) داشت که براى سرکشى به این درخت باید از داخل منزل مردى از انصار عبور کند. به همین جهت هر زمان که مى خواست به نخل خود سرکشى کند، بدون این که از مرد انصارى اجازه بگیرد، وارد خانه این شخص مى شد. مرد انصارى به سمره گفت: تو همیشه سر زده و بى خبر وارد منزل ما مى شوى، و گاه مى شود ما در حالتى هستیم که دوست نداریم در آن حال بى خبر بر ما وارد شوى، هر وقت خواستى وارد شوى اعلام کن و اجازه بگیر.
سمره گفت: این راه من به درخت نخلم مى باشد و من براى راه از کسى اجازه نمى گیرم!
مرد انصارى خدمت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) آمد و از سمره شکایت کرد. رسول خدا(صلى الله علیه وآله) او را فراخواند; وقتى که آمد به او فرمود: فلانى از تو شکایت کرده و مى گوید تو بدون اجازه بر او و خانواده او وارد مى شوى; از این پس هر وقت خواستى وارد شوى اجازه بگیر.
سمره گفت: اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) براى راهى که به سمت نخل خود مى روم اجازه بگیرم؟! (این کار را نخواهم کرد).
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: بیا و آن نخل را رها کن، بجاى آن در فلان جا یک نخل به تو مى دهم. سمره گفت: نه، نمى خواهم. رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: بجاى یک نخل، دو نخل در جاى دیگر به تو مى دهم. سمره گفت: نمى خواهم. رسول خدا(صلى الله علیه وآله) یکى یکى تعداد نخل ها را اضافه فرمودند تا به ده (10) نخل رسید.
سمره گفت: نه!.
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: 10 نخل در فلان جا براى توست! سمره نپذیرفت.
پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: این نخل را رها کن بجاى آن نخلى در بهشت براى تو خواهد بود. سمره گفت: نمى خواهم!.
در این هنگام رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به او فرمودند: «إنّک رجل مُضار ولا ضرر و لا ضرار على مؤمن; تو قصد ضرر زدن دارى، و ضرر و ضرر زدن بر مؤمن نداریم».
سپس دستور دادند نخل او را از ریشه کنده و به سویش انداختند; سپس رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: برو و هرجا که دوست دارى آن را بکار.(4)


(1). الکافى (ط الإسلامیة)، ج 5، ص 294، ح 8 از باب الضرار: «عَلِى بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ بُنْدَارَ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِى عَبْدِاللَّهِ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا، عَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ مُسْکَانَ، عَنْ زُرَارَةَ، عَنْ أَبِى جَعْفَر(علیه السلام)، قَالَ: إِنَّ سَمُرَةَ بْنَ جُنْدَب کَانَ لَهُ عَذْقٌ، وَکَانَ طَرِیقُهُ إِلَیْهِ فِى جَوْفِ مَنْزِلِ رَجُل مِنَ الاَْنْصَارِ، فَکَانَ یَجِىءُ وَیَدْخُلُ إِلَى عَذْقِهِ بِغَیْرِ إِذْن مِنَ الاَْنْصَارِیِّ; فَقَالَ لَهُ الاَْنْصَارِی یَا سَمُرَةُ لاَ تَزَالُ تُفَاجِئُنَا عَلَى حَال لاَ نُحِبُّ أَنْ تُفَاجِئَنَا عَلَیْهَا، فَإِذَا دَخَلْتَ فَاسْتَأْذِنْ; فَقَالَ لاَ أَسْتَأْذِنُ فِى طَرِیق وَهُوَ طَرِیقِى إِلَى عَذْقِى; قَالَ فَشَکَا الاَْنْصَارِى إِلَى رَسُولِ اللَّهِ(صلى الله علیه وآله)، فَأَرْسَلَ إِلَیْهِ رَسُولُ اللَّهِ(صلى الله علیه وآله) فَأَتَاهُ فَقَالَ لَهُ: إِنَّ فُلاَناً قَدْ شَکَاکَ وَزَعَمَ أَنَّکَ تَمُرُّ عَلَیْهِ وَعَلَى أَهْلِهِ بِغَیْرِ إِذْنِهِ، فَاسْتَأْذِنْ عَلَیْهِ إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَدْخُلَ; فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَسْتَأْذِنُ فِى طَرِیقِى إِلَى عَذْقِى؟! فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ(صلى الله علیه وآله): خَلِّ عَنْهُ وَلَکَ مَکَانَهُ عَذْقٌ فِى مَکَانِ کَذَا وَکَذَا; فَقَالَ لاَ; قَالَ: فَلَکَ اثْنَانِ; قَالَ لاَ أُرِیدُ; فَلَمْ یَزَلْ یَزِیدُهُ حَتَّى بَلَغَ عَشَرَةَ أَعْذَاق; فَقَالَ لاَ; قَالَ: فَلَکَ عَشَرَةٌ فِى مَکَانِ کَذَا وَکَذَا; فَأَبَى; فَقَالَ: خَلِّ عَنْهُ وَلَکَ مَکَانَهُ عَذْقٌ فِى الْجَنَّةِ; قَالَ لاَ أُرِیدُ; فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ(صلى الله علیه وآله): إِنَّکَ رَجُلٌ مُضَارٌّ وَلاَ ضَرَرَ وَلاَ ضِرَارَ عَلَى مُؤْمِن; قَالَ ثُمَّ أَمَرَ بِهَا رَسُولُ اللَّهِ(صلى الله علیه وآله) فَقُلِعَتْ ثُمَّ رُمِى بِهَا إِلَیْهِ، وَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ(صلى الله علیه وآله): انْطَلِقْ فَاغْرِسْهَا حَیْثُ شِئْتَ». ) به جهت این که در وسایل الشیعه، عین عبارت این روایت را ذکر نکرده، ما اصل روایت را از کتاب کافى نقل کرده ایم(.
(2). وى از اصحاب رسول خدا(صلى الله علیه وآله)، از قبیله بنى شمخ بن فزاره، مردى سنگدل و از دشمنان سر سخت اهل بیت(علیهم السلام) بود. نقل داستان زیر از ابن ابى الحدید معتزلى، براى شناخت شخصیت او کافى است: ابن ابى الحدید در شرح نهج البلاغة، ج 4، ص 73 نقل مى کند: معاویه، صد هزار درهم به سمرة بن جندب داد تا از پیامبر(صلى الله علیه وآله) روایت کند که آیات شریفه 204 و 205 سوره بقره: «(وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِى الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِى قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ * وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِى الاَْرْضِ لِیُفْسِدَ فِیهَا وَیُهْلِکَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لاَ یُحِبُّ الْفَسَادَ); و از مردم کسانى هستند که گفتار آنان در زندگى دنیا مایه اعجاب تو مى شود ـ در ظاهر اظهار محبت شدید مى کنند ـ و خدا را بر آنچه در دل دارند گواه مى گیرند ـ در حالیکه ـ آنان سر سخت ترین دشمنان اند. و هنگامى که روى بر مى گردانند ـ و از نزد تو خارج مى شوند ـ در راه فساد در زمین کوشش مى کنند و زراعتها و چارپایان را نابود مى سازند با اینکه مى دانند خدا فساد را دوست نمى دارد»، در مورد على(علیه السلام) نازل شده است! و آیه شریفه 207 سوره بقره: «(وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ); بعضى از مردم ـ با ایمان و فداکار، همچون على(علیه السلام) در «لیلة المبیت» به هنگام خفتن در جایگاه پیغمبر(صلى الله علیه وآله) ـ ، جان خود را به خاطر خشنودى خدا مى فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است» در مورد ابن ملجم نازل شده است! سمره نپذیرفت; معاویه قیمت را بالا برد تا اینکه سمره به چهارصد هزار درهم راضى شد!
(3). العذق: النخلة عند أهل الحجاز. قال الجوهرى: العذق بالفتح، النخلة بعملها.
(4). وسایل الشیعه (اسلامیه)، ج 17، ص 341، ح 4، باب 12، از ابواب إحیاء الموات.
وسایل الشیعه (بیروت)، ج 25، ص 429، ح 32282 : «وَعَنْ عَلِى بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ بُنْدَارَ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِى عَبْدِاللَّهِ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْکَانَ، عَنْ زُرَارَةَ، عَنْ أَبِى جَعْفَر(علیه السلام) نَحْوَهُ، إِلاَّ أَنَّهُ قَالَ: فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ(صلى الله علیه وآله): إِنَّکَ رَجُلٌ مُضَارٌّ ـ وَلا ضَرَرَ وَلا ضِرَارَ عَلَى مُؤْمِن ـ قَالَ: ثُمَّ أَمَرَ بِهَا فَقُلِعَتْ (وَرُمِى) بِهَا إِلَیْهِ; فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ(صلى الله علیه وآله): انْطَلِقْ فَاغْرِسْهَا حَیْثُ شِئْتَ».


 
 

روایات دلالت کننده بر نفى ضرر روایت دوم
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma