از نگاه اسلام هيچ فقيرى به فقر و نادارى دچار نمى شود مگر آنكه سرمايه دارى، در
كنارش انحصارگرايانه اموال را در چنگ خود درآورده، از اداى حقوق و ديون اجتماعى اش
به ديگران، خوددارى كرده است.
در حديثى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «إنّ الله فرض للفقراء في
مال الأغنياء قدر ما يسعهم فإن منعوهم حتّى يجوعوا أو يعروا أو يجهدوا حاسبهم الله
حساباً شديداً وعذّبهم عذاباً نكراً; خداوند در اموال ثروتمندان به مقدار نياز
نيازمندان فرض و واجب كرده است; اگر آنها از پرداخت اين حق خوددارى كنند و در نتيجه
گروهى گرسنه و برهنه شوند و يا در فشار قرار گيرند خداوند در قيامت حساب شديدى از
آنها خواهد كشيد و آنان را به عذاب دردناكى مبتلا خواهد ساخت».(1)
جمله گويا و زيباى ديگرى در اين زمينه از اميرمؤمنان على(عليه السلام) معروف است كه
فرمود: «ما رأيت نعمة موفورة إلاّ وإلى جانبها حقّ مضيّع;
هيچ ثروت فراوانى نيست جز
آنكه در كنار آن حقوق پايمال شده اى است».(2)
(1) . كنز العمال، ج 6، ص 310، ح 15823. شبيه همين معنا روايت معروفى است كه در منابع شيعه از اميرمؤمنان على(عليه السلام) نقل شده است و در گذشته به آن اشاره كرده ايم: «إنّ الله سبحانه فرض في اموال الأغنياء أقوات الفقراء فما جاع فقير إلاّ بما متّع به غنيّ والله تعالى سائلهم عن ذلك». (نهج البلاغه، حكمت 328). (2) . روائع نهج البلاغه، جرج جرداق، ص 83 .