و. فراموشى روز واپسين

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
دائرة المعارف فقه مقارن ج 2
هـ . بيم فقر و ناامنى هاى اقتصادىمقدّمه:

چيزى كه بسيارى از رذائل چون حرص، طمع و آرزوهاى دراز، از آن ناشى مى شود، رذائلى كه هر يك در كشاندن انسان به مال اندوزى نقش بسزايى دارند.
اميرمؤمنان على(عليه السلام)مى فرمايد: «من لهج قلبه بحبّ الدنيا إلتاط قلبُهُ منها بثلاث: همّ لايُغِبُّهُ و حرص لايتركُهُ وأمَل لايُدرِكُهُ; هر كس دلش به عشق دنيا شيفته شد قلب او با سه چيز گره خواهد خورد: اندوهى كه او را رها نسازد، حرصى كه او را ترك نكند، و آرزويى كه هرگز به آن نرسد».(1)
قرآن مجيد در وصف «وليد بن مغيره» (آن ثروتمند مغرور مكه كه مشركان در مسائل مهم با او مشورت مى كردند) مى فرمايد: «(وَجَعَلْتُ لَهُ مَالا مَّمْدُوداً... ثُمَّ يَطْمَعُ أَنْ أزيد); من براى او مال گسترده و فراوانى قرار دادم (ولى او به جاى شكر و سپاس) باز هم طمع دارد كه بر نعمت هايش بيفزايم».(2)
اين حالت منحصر به «وليد» نيست، بلكه همه دنياپرستان بدين گونه اند; اگر انسان دنياپرست هفت اقليم را زير نگين خود بگيرد باز در بند اقليمى ديگر است و هرگز عطش او فرو نمى نشيند.
در عبارتى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «حرام على كلّ قلب يُحبّ الدنيا أن يفارقه الطمع; حرام است بر دنياپرستان كه طمع آنها را رها كند».(3)
براساس تعاليم دينى، حبّ دنيا و آخرت فراموشى آدمى را به مال اندوزى كشانده و به جمع و انباشته كردن اموال وا مى دارد.
طمعكاران چنان در پى جمع اموال اند كه گويى هيچ ندارند، لذا از دارايى هاى خويش بهره نمى برند. شايد روايت نبى گرامى اسلام اشاره به همين نكته باشد كه فرمود: «إيّاك والطمع فإنّه الفقر الحاضر; از طمع بپرهيز چه اينكه طمع، نيازمندى حاضر است».(4)
اميرمؤمنان على(عليه السلام) در اين زمينه مى فرمايد: «إنّكم اِن رغبتم في الدنيا أفنيتم أعمارَكم فيما لا تبقون له و لايبقى لكم; به يقين اگر به دنيا اشتياق (افراطى) داشته باشيد عمرتان را براى جمع آورىِ چيزهايى هدر مى دهيد كه نه شما براى آن چيزها باقى مى مانيد و نه آنها براى شما».(5)
در بيان شگفتى ديگر از آن حضرت مى خوانيم: «لَطلب المال والثروة أسرعُ في خراب دين الرجل من ذئبين ضاريين باتا في خطيرة غنم، مازالا فيها حتّى أصبحا; به يقين مال اندوزى و فزون طلبى در ثروت (بدون قيد و شرط)، براى دين آدمى خطرناك تر است از دو گرگ درنده اى كه از سرشب تا به صبح در گله گوسفندان رها شده باشند».(6)
مى دانيم كه عادت گرگ اين نيست كه گوسفندى را گرفته و آن را به مقدار نياز بخورد، بلكه حالت درنده خويى دارد كه تمام گوسفندان را بدرد و به كنارى بيكفند.
واقعيت همين است كه حب دنيا و فراموشى آخرت كليد بسيارى از رذايلى چون حرص و طمع است، رذائلى كه به شدت آدمى را به ورطه مال اندوزى بى قيد و شرط سوق داده و از انفاق در راه خدا باز مى دارد و حتى به او اجازه نمى دهد از آن در جهت اشتغال زايى براى ديگران استفاده كند.

(1) . نهج البلاغه، حكمت 228 .
(2) . مدثر، آيه 12 و 15 .
(3) . ميزان الحكمة، ج 2، ص 897، به نقل از: تنبيه الخواطر، ج 2، ص 122.
(4) . المعجم الأوسط، ج 7، ص 370; كنز العمال، ج 3، ص 496، ح7581 .
(5) . عيون الحكم و المواعظ، ص 175; غررالحكم، ح 2518 .
(6) . كنز العمال، ج 3، ص 718، ح 8562 .
هـ . بيم فقر و ناامنى هاى اقتصادىمقدّمه:
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma