بهانه ترس از دچار شدن به فقر و ندارى و ورشكستگى و يا ترس از بروز ناامنى هاى
اقتصادى در جامعه، گروهى از دنياپرستان را به جمع اموال و تكاثر آن دعوت مى كند و
بدين وسيله با راكد گذاشتن بخشى از ثروت باعث خروج آن از چرخه توليد و اقتصاد مى
شوند.
روشن است كه ثروت اندوز با كم ترين احساس ناامنى اقتصادى محتاطانه عمل مى كند و تا
به بازگشت سرمايه و سود دهى آن اطمينان
حاصل نكند آن را در مسير چرخه توليد قرار نمى دهد.
شيطان نيز در القاى خوف از فقر و ورشكستگى بيكار نمى نشيند و پيوسته اين خطر را در
پيش روى آنان بزرگ جلوه مى دهد: (إِنَّمَا ذَلِكُمْ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ
أَوْلِيَاءَهُ).(1)
در سوره بقره پس از تأكيد فراوان به انفاق مى فرمايد: «(الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ
الْفَقْرَ); شيطان، شما را (به هنگام انفاق) وعده فقر و تهيدستى مى دهد».(2)
در حديثى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) تعبير عجيبى در اين زمينه آمده است:
«ما يخرج رجل شيئاً من الصدقة حتّى يفكّ عنها لِحْيَىْ سبعين شيطان;
هيچ كس چيزى را
به عنوان صدقه از مال خود خارج نمى كند مگر آنكه آن را از دو فكّ هفتاد شيطان رهايى
بخشد».(3) گويا شياطين با چنگ و دندان خود، اموال را مى گيرند و به آسانى اجازه نمى
دهند در راه خدا به نيازمندان انفاق شود و اين چنگ و دندان همان توهّم فقر وناامنى
هاى اقتصادى است.
(1) . آل عمران، آيه 175 . (2) . بقره، آيه 268 . (3) . صحيح ابن خزيمة، ج 4، ص 105 .