چنان كه سابقاً گذشت در نظام اقتصادىِ سرمايه دارى، هدف از «توليد» رسيدن به
«حداكثر سود با كم ترين هزينه» است. انسان در اين نظام بى آنكه به اصول اخلاقى و
معنوى پاى بند باشد، به دنبال سود بيشتر با هزينه و تلاش كمتر است، لذا هر چيز كه
او را به اين هدف برساند، توليد مى كند، حتى اگر به انواع مفاسد اجتماعى و پا
گذاشتن روى اصول اخلاقى و انسانى بينجامد، ازاين رو كه توليد در اين نظام، هيچ
محدوديتى ندارد، حتى توليد فرآورده هايى چون سلاح هاى شيميايى و ميكروبى، مواد
مخدر، انواع مشروبات الكلى و قرص هاى خانمان سوز روان گردان و... عملا مجاز شمرده
مى شود، هرچند
به حسب ظاهر در شعارها و قوانين رسمى به گونه اى ديگر مى گويند و مى نويسند; ولى
حقيقت آن است كه بر اساس جهان بينى مادى، عملا راهى جز «حداكثر خواهى سود» براى
آنها باقى نمى ماند.
ولى اسلام به مقتضاى واقع گرايى خود و اهتمام ويژه به بُعد معنوى و ارزش هاى اخلاقى
انسان، محدوديت هايى را در امر توليد قائل شده است كه داراى ريشه هاى فطرى است و از
اعماق وجود انسان، سرچشمه مى گيرد. در اين نگاه، تمام آزادى هاى اقتصادى، در محدوده
ارزش هاى اخلاقى و معنوى جاى دارد كه مى توان آن محدوديت ها و خطوط قرمز را در سه
بخش خلاصه كرد: