ب. نيروى انسانى

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
دائرة المعارف فقه مقارن ج 2
الف. منابع طبيعىج. سرمايه (نقدينه)

از ميان عوامل سه گانه توليد (نيروى انسانى، منابع طبيعى و سرمايه)، نقش نيروى انسانى از
اهميت و حساسيت ويژه اى برخوردار است به گونه اى كه بدون آن، هيچ يك از دو عامل ديگر به مرحله توليد نمى رسد، زيرا اين نيروى انسانى است كه مى تواند با خلاقيت فكرى و يا قدرت جسمى، مواد خام طبيعى را به صورت صحيح و بهينه، به مرحله توليد برساند و يا خدماتى را ارائه نمايد.
اين است كه از نگاه اقتصاددانان، نيروى انسانى و بهرهورى درست از آن، پايه اصلى ثروت ملت ها را تشكيل مى دهد.(1)
ازاين رو در شريعت اسلام انسان هاى تلاشگر و مولد چون كشاورزان، صنعت گران و كارگران، از جايگاه و منزلت ارجمندى برخوردارند، تا آنجا كه كار و تلاش آنان عبادت خداوند شمرده مى شود.(2)
قرآن يكى از مواهب الهى به سليمان پيامبر(عليه السلام)را، كارگران قدرتمندى مى داند كه در تسخير آن حضرت بودند و به كار و تلاش در امور خدماتى و توليدى اشتغال داشتند.(3)
نكته مهم آنكه، نبايد در اين ميان از نقش حياتىِ تاجران و واسطه هاى در توزيع غفلت كرد، زيرا آنان هر چند به طور مستقيم در توليد كالا نقش ندارند; ولى از آنجا كه كار و فعاليت هاى اقتصادى آنها، انتقال كالا و رساندن آن از مراكز توليد به دست مصرف كننده است، از نظر علم اقتصاد از خدمات شمرده شده و به نوعى كار توليدى محسوب مى گردد.
اميرمؤمنان(عليه السلام) در عهدنامه مالك اشتر در سفارشى ويژه نسبت به اين گروه در كنار صاحبان صنعت آنان را تأمين كننده نيازهاى جامعه معرفى كرده، مى فرمايد: «ثمّ استوصِ بالتجّار وذوي الصناعات، وأوصِ بِهِم خيراً: المقيم منهم والمضطَربِ بماله والمترفِّقِ ببدنه، فإنّهم موادُّ المنافع وأسباب المرافق وجُلاّبها من المباعد والمطارح في برّك وبحرك وسهلك وجَبَلك وحيث لايلتئم الناس لمواضعها ولايجترؤونَ عليها; به تجار و صاحبان صنايع توصيه كن و آنها را به خير و نيكى سفارش نما (و در اين توصيه ميان) بازرگانانى كه در شهر يا روستا هستند (و مركز تجارى ثابت دارند) و آنها كه در گردش اند و نيز صنعت گرانى كه با نيروى جسمانى خويش به كار صنعت مى پردازند، تفاوت مگذار! چرا كه آنها منابع اصلى منافع و اسباب آسايش جامعه به شمار مى روند. آنها هستند كه از سرزمين هاى دوردست، از پرتگاه ها و كوهستان ها، خشكى ها و درياها و سرزمين هاى هموار و ناهموار، مواد مورد نياز را گرد مى آورند، از مناطقى كه بسيارى از مردم با آن سر و كارى ندارند و گاه جرأت رفتن به آن سامان در آنها نيز نيست».(4)
از سوى ديگر انسان ها با استعدادها و خلاقيت هاى گوناگون آفريده شده اند، اميرمؤمنان على(عليه السلام)مى فرمايد: «الناس كالشجر، شرابه واحد و ثمره مختلف; مردم همانند درختان اند، كه همه از يك سرچشمه سيراب مى شوند; ولى ميوه هاى مختلف مى دهند».(5)
بر اين پايه همه انسان ها در بينش دينى به عنوان «نيروى انسانى» از سرمايه هاى جامعه محسوب مى شوند كه تأمين نيازهاى جامعه بشرى به آنها واگذار شده است.
امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: «الناس معادن كمعادن الذهب والفضّة; مردم همانند معادن طلا و نقره با ارزشند (و از خلاقيت ها و استعدادهاى ارزشمند گوناگونى برخوردارند)».(6)
از سوى ديگر در پيكره عظيم جامعه بشرى، هيچ كس از ديگران بى نياز نيست، همه به يكديگر نيازمندند و هر كس اداره بخشى از اين شبكه به هم تنيده نياز و پاسخ را به عهده دارد.
امام صادق(عليه السلام) در اين زمينه مى فرمايد: «إنّه لابدّ لكم من الناس، إن أحداً لايستغني عن الناس حياته، والناس لابدّ لبعضهم من بعض».(7)
در واقع اين دست آفرينش است كه بر اساس حكمت و مصلحت، استعدادهاى انسان ها را به گونه اى خلق كرده است كه به يكديگر نياز داشته باشند و از خدمات متقابل همديگر بهره مند شوند و همگان به گونه اى در امر توليد سهيم باشند و كار مفيدى را به عهده بگيرند.
قرآن در اين باره مى فرمايد: «(نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَّعِيشَتَهُمْ فِى الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْض دَرَجَات لِّيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيّاً); ما معيشت آنها را در حيات دنيا، ميان آنان تقسيم كرديم، و بعضى را بر بعضى برترى داديم، تا يكديگر را تسخير كنند و به يكديگر خدمت نمايند».(8)
در واقع خداوند، هم روزى را ميان خلايق تقسيم كرد و هم استعدادها و كارها را تا بدينوسيله امور جامعه انتظام يابد و آدميان در يك تعامل متقابل به رفع نيازهاى يكديگر بكوشند.
بى ترديد اصل وجود استعدادهاى گوناگون در انسان ها، قابل انكار نيست; ليكن مسأله اساسى در نحوه بهره بردارى از اين ذخائر ارزشمند است. در نگاه دين اگر با برنامه ريزى دقيق و مديريت صحيح، نيروهاى انسانى برحسب استعدادهاى خاص خود در جايگاه مناسب و بايسته خويش قرار گيرند، و هر يك بر اساس استحقاق، نه اتفاق به كار گرفته شوند، جامعه به سرعت، مسير رشد و تعالى را خواهد پيمود; ولى اگر جز اين باشد بايد منتظر سقوط جامعه باشيم. اميرمؤمنان على(عليه السلام)يكى از عوامل سقوط دولت ها را، بهرهورى نابهينه و نابخردانه، از نيروهاى انسانى بر مى شمرد به گونه اى كه مغزهاى علمى و نخبگان كنار زده شود و انسان هاى ناتوان و فاسد بر مسندهاى بلند تكيه بزنند: «يستدلّ على إدبار الدول بأربع... تقديم الأراذل وتأخير الأفاضل».(9)
نكته جالب اينكه تقسيم استعدادها به گونه كامل حساب شده اى است كه تمام نيازها را برطرف سازد و هيچ يك از نيازهاى جامعه بدون استعدادى كه متولّى آن باشد زمين نماند و راستى اين تقسيم دقيق حيرت آور است. به همين دليل هنگامى كه گرايش هاى مختلف را به قبول شدگان در دانشگاه پيشنهاد مى كنند ملاحظه مى كنيم كه هر گروهى از جوانان به سوى گرايش خاصى متمايل مى شوند
به گونه اى كه هيچ كلاسى خالى نمى ماند (اين بحث را به طور مشروح در جاى ديگرى خواهيم آورد).

(1) . ر.ك: توسعه اقتصادى در جهان اسلام، ج 1، ص 473 .
(2) . ر.ك: مسند احمد، ج 3، ص 147; مستدرك الوسائل، ج 13، ص 460 .
(3) . ر.ك: سبأ، آيه 12 و 13; انبياء، آيه 82 .
(4) . نهج البلاغه، نامه 53 .
(5) . غررالحكم، ح 1882 .
(6) . كافى، ج 8، ص 177، ح 197 .
(7) . همان، ج2، ص 635، ح 1 .
(8) . زخرف، آيه 32.
(9) . غررالحكم، ح 5484; عيون الحكم والمواعظ، ص 550 .
الف. منابع طبيعىج. سرمايه (نقدينه)
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma