روشن است كه خداوند، انسان را آزاد و مختار آفريده است، هيچ چيز نبايد و نمى تواند
اين اختيار را از انسان سلب كند. بنا به تصريح قرآن، يكى از رسالت هاى خطير پيامبر
اسلام(صلى الله عليه وآله)، مبارزه با قيد و بندهايى بود كه اختيار را از انسان ها
سلب مى كند: (الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِىَّ الاُْمِّىَّ الَّذِى
يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِى التَّوْرَاةِ وَالاِْنجِيلِ يَأْمُرُهُمْ
بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنْ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ
وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمْ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالاَْغْلاَلَ
الَّتِى كَانَتْ عَلَيْهِمْ).(1)
طبق اين آيه رسول گرامى اسلام شخصيتى معرفى شده كه بارهاى سنگين و زنجيره هاى اسارت
را از دست و پا و گردن انسان ها بر مى دارد.
برابر اين بينش هيچ كس حتى حكومت اسلامى در شرايط عادى نمى تواند اين آزادى و
اختيار را از افراد سلب كند، يا محدوديت هايى را در زمينه فعاليت هاى اقتصادى، كار،
انتخاب شغل، تغيير مكان اشتغال و... بر كسى تحميل نمايد; ولى از سوى ديگر، تحقق بخش
هاى مهمّى از اهداف و مصالح عمومى موجب مى شود تا دخالت حكومت در آن محدوده قابل
توجيه باشد و اين مبتنى بر مبانى چندى است كه به اهمّ آنها اشاره مى شود:
(1) . اعراف، آيه 157 .