زندگى بدون حضور پروردگار «معيشت ضنك» است:

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
دائرة المعارف فقه مقارن ج 2
7. معنويت و اخلاقگفتار سوم:اصول توسعه، در نگرش اسلامى

معنويت و توجه به خدا به اندازه اى در اسلام پراهميت است كه هر كس هر چند از فراوانى نعمت هاى مادى برخوردار ولى از خدا و ياد او روى گردان باشد، زندگى او سامانى ندارد و از سختى و تنگى معيشت رنج مى برد و رفاه و توسعه واقعى را در حياتش احساس نمى كند، هر چند دورنماى آن، زيبا و جالب باشد و زندگى پيشرفته اى به نظر بيايد.
قرآن كريم با صراحت مى فرمايد: (وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِى فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكاً).(1)
«ضنك» به معناى سختى و تنگى است و «معيشت ضنك» يعنى زندگى دشوار و سخت(2)و اما اينكه چگونه اعراض از ياد خدا و بى اعتنايى به دستورات او سبب معيشت ضنك مى شود، مفسّران تحليل هاى جالبى دارند:
علامه طباطبايى مى نويسد: «آن كس كه خدا را فراموش كرد و يادش را به نسيان سپرد، چاره اى ندارد جز آنكه به دنيا دلبسته شود و آن را تنها مطلوب خويش قرار دهد و همه تلاش هايش را در آن راستا به كار گيرد و به سر و سامان دادن زندگى دنيا و توسعه و بهره مندى از آن بپردازد; ولى با اين حال هرگز آنچه از دنيا به چنگ مى آورد ـ چه كم و چه زياد ـ او را راضى نمى كند، زيرا هر مقدار كه از دنيا به دست آورد، بدان راضى نيست و براى كسب ثروت و امكانات بيشتر پيوسته تلاش مى كند و به حدّى خاص قانع نمى شود. در نتيجه او هميشه در تنگى و سختى حفظ چيزى است كه به دست آورده و در زحمت و رنج چيزى است كه به دست نياورده و بدان دلبسته است.
افزون بر اين، اندوه و غم و اضطراب و پريشانى نيز بر او هجوم مى آورد. ترس از بروز حوادثى همانند مرگ و بيمارى، حسادت حسودان و مكر حيله گران، تباهى و نافرجامى سعى و تلاش ها و از دست دادن دوستان، از او قرار و آرامش را مى گيرد و پيوسته او را ناآرام نگه مى دارد».(3)
آن قلب و دلى كه از خدا و معنويت بيگانه باشد، روى آرامش را نخواهد ديد. به تعبير سيد قطب: «وما يشعر القلب بطمأنينة الاستقرار إلاّ فى رحاب الله وما يحسّ راحة الثقة إلاّ من هو مستمسك بالعروة الوثقى لاانفصام لها; قلب آدمى جز در پناه خداوند قرار و آرامش را درك نمى كند و تنها آن كس كه به ريسمان محكم الهى كه هرگز گسستنى نيست چنگ زند، آسودگى اطمينان را احساس مى كند».
آن گاه مى افزايد: «آرامشى كه از ايمان حاصل مى شود، زندگى را از نظر طول و عرض و عمق و وسعت، چند برابر مى كند (بركت مى دهد) و محروميت از ايمان، بدبختى و شقاوتى را به همراه دارد كه هرگز بدبختى و تنگناى فقر و محروميت با آن برابرى نمى كند».(4)
تفسير نمونه پس از تبيين سختى و تنگناى آنان كه از خدا روى گردان هستند، مى افزايد: «البته تا
اينجا سخن از فرد بود، هنگامى كه به جوامعى كه از ياد خدا روى گردان هستند، وارد شويم، مسأله از اين هم وحشتناك تر خواهد بود، جوامعى كه به رغم پيشرفت شگفت انگيز صنعت، و فراهم بودن همه وسائل زندگى، در اضطراب و نگرانى شديد به سر مى برند. در تنگناى عجيبى گرفتارند و خود را محبوس و زندانى مى بينند.
«نيكسون» رئيس جمهور اسبق آمريكا در نخستين نطق رياست جمهورى خود گفت: «ما گرداگرد خويش زندگانى تو خالى مى بينيم، در آرزوى ارضا شدن هستيم، ولى هرگز ارضا نمى شويم!».
يكى ديگر از مردان معروف آنها كه نقش او در جامعه، شادى آفريدن براى همه بود، مى گويد: «من مى بينم انسانيت در كوچه تاريكى مى دود كه در انتهاى آن جز نگرانى مطلق نيست».(5)
دانشمندان غربى نيز به صراحت از وضعيت كسالت بار زندگى بدون مذهب سخن گفته اند; از جمله «مالاك» (دانشمند انگليسى) مى نويسد: «مدرنيسم بى مذهب، جز جهانى كسالت بار و بى روح نيست».(6)
روژه گارودى مى نويسد: «در قلب ايدئولوژى آمريكايى )ليبراليسم( نوعى پوچى و تهى بودن وجود دارد».(7)
* * *
نتيجه آنكه، توسعه اقتصادى در منظر اسلام بشر را در قالب هاى مادى محدود نمى كند و او را در ديوارهاى نيازهاى آن محصور نمى سازد. در جهان بينى اسلامى، افقى گسترده و بالنده فراروى رشد و توسعه جامعه انسانى است كه با نيازهاى فطرى و واقعى بشر سازگار است و او را از سطحى نگرى و نگاه تك بعدى به نيازهايش دور مى دارد. باور ما آن است كه آرامش واقعى نيز تنها در پرتو نگاه اسلام به رشد و توسعه براى انسان ها فراهم مى شود.
به هرحال، موارد هفت گانه ياد شده، عمده شاخص هاى رشد و توسعه است، كه اسلام بر آنها تأكيد دارد و پيروانش را براى رسيدن به اين شاخص ها تشويق مى كند.

(1) . طه، آيه 124 .
(2) . مفردات راغب، واژه «ضنك».
(3) . الميزان، ج 14، ص 225 .
(4) . فى ظلال القرآن، ج 5، ص 503.
(5) . تفسير نمونه، ج 13، ص 329-330 (با مقدارى تلخيص).
(6) . ليبراليسم و محافظه كارى، ص 199 (مطابق نقل: تمدّن ماديگرانه ما غربى ها، ص 18) .
(7) . در سراشيبى به سوى گومورا، ص 163 (مطابق نقل همان مدرك).
7. معنويت و اخلاقگفتار سوم:اصول توسعه، در نگرش اسلامى
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma