6. خودكفايى در توليدات اساسى

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
دائرة المعارف فقه مقارن ج 2
5. سطح دانش و آموزش7. معنويت و اخلاق

از ديگر شاخص هاى رشد و توسعه اقتصادى يك جامعه، خودكفايى در توليدات استراتژيك و صنايع مهم و اساسى است. بديهى است رسيدن به خودكفايى در همه زمينه ها تقريباً براى همه كشورها ناممكن; ولى لازم است در توليد غلاّت و صنايع غذايى (در صورت فراهم بودن شرايط طبيعى كشور)، تجهيزات دفاعى، آموزشگاهى، انرژى، دارو درمان، حمل و نقل و مانند آن، يا به خودكفايى برسد و يا در تجارت متوازن از تهيه آنها مطمئن باشد، زيرا وابستگى در امور يادشده، وابستگى سياسى و فرهنگى را به دنبال دارد و اهرم فشارى از سوى بيگانگان جهت اعمال سياست هاى خود خواهد بود و بسيار روشن است كه اين فشارها در كند كردن حركت رشد و توسعه تأثيرگذار است، چرا كه كشورهاى نيرومند، معمولا اصرار دارند ديگران را عقب نگاه دارند تا از اين طريق بازارهاى پر رونقى براى محصولات خود فراهم سازند.
از منظر اسلام نيازمندى، نوعى اسارت است: «اِحْتَجْ إلى مَنْ شِئْتَ تَكُنْ أَسيرَه»(1) و سفارش پيشوايان دينى آن است كه تا جايى كه امكان دارد، بايد به خود متكى بود: «إدفع المسألة ما وجدت التحمّل يمكنك»(2)و تا ضرورتى پيش نيامده بايد دامن تقاضا را كوتاه كرد: «لاتصلح المسألة إلاّ في ثلاثة... فى غرم مثقل».(3)
در آموزه هاى دينى بى نيازى از ديگران و خوداتكايى سبب عزّتمندى است: «وعزّه استغناءه عن النّاس»،(4) از اين رو هنگامى كه امام صادق(عليه السلام) در هواى گرم و داغ به فعاليت اقتصادى مى پردازد و مورد پرسش قرار مى گيرد كه چرا در اين روز گرم خود را به رنج مى اندازيد، مى فرمايد: «خرجتُ في طلب الرّزق لأستغنى عن مثلك; براى طلب روزى تلاش مى كنم تا از وابستگى به تو و امثال تو بى نياز شوم».(5)
شايد به همين ملاحظه، از تلاش اقتصادى تعبير به «عزّت» شده است. معلّى بن خنيس مى گويد: «امام صادق(عليه السلام) مرا ديد كه دير به بازار (و مغازه ام) رفتم. فرمود: «اُغد الى عزّك; صبح گاهان به عزتگاه خود برو».(6)
قابل توجه اينكه آيه شريفه (وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِّنْ قُوَّة...) هر چند در ارتباط با آمادگى هاى رزمى نازل شده; ولى يقيناً محدود به آن نيست: «به عقيده ما اگر اين دستور بزرگ اسلامى: (وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِّنْ قُوَّة) به عنوان يك شعار همگانى در همه جا تبليغ شود و مسلمانان از كوچك و بزرگ، عالم و غير عالم، نويسنده و گوينده، سرباز و افسر، كشاورز و بازرگان، در زندگى خود آن را به كار بندند، براى جبران عقب ماندگى شان كافى است».(7)
نكته جالب آن است كه در پايان همين آيه آمده: (وَمَا تُنفِقُوا مِنْ شَىْء فِى سَبِيلِ اللهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ).(8) ارتباط اين قسمت از آيه نيز با بحث ما بسيار قابل توجه است; گويا مى فرمايد: هر اندازه كه مسلمانان در مسير تقويت بنيه هاى علمى، دفاعى و اقتصادى جامعه هزينه كنند و انگيزه آن خدا و تقويت كشور اسلامى و دين حق باشد، نتيجه اش عايد خود مسلمانان خواهد شد و هرگز ضرر و زيانى نخواهند ديد.
خود اتكايى و عدم وابستگى به ديگران در اسلام بسيار تأكيد شده است و در روايات ما از آن به «قطع طمع از ديگران» و يا «قناعت و اكتفا به داشته ها» تعبير شده است; براى نمونه:
1. رسول خدا(صلى الله عليه وآله) به مردى كه از او خواست به وى سفارش مختصر و مفيدى نمايد، فرمود: «عليك بالإياس ممّا في أيدي الناس وإيّاك والطّمع فانّه الفقر الحاضر; بر تو باد به قطع اميد از آنچه در دست مردم است و از طمع بپرهيز، چرا كه طمع فقر آماده و حاضر است».(9)
2. همان حضرت فرمود: «عليكم بالقناعة فإنّ القناعة مال لاينفد; بر شما باد به قناعت، چرا كه قناعت سرمايه اى تمام نشدنى است».(10)
3. امام سجاد(عليه السلام) فرمود: «رأيت الخير كلّه قد اجتمع فى قطع الطّمع عمّا في أيدى النّاس».(11)
4. امام على(عليه السلام) فرمود: «ثمرة القناعة العزوف عن الطلب; ثمره قناعت و خوداتكايى، دوربودن از نيازمندى به ديگران است».(12)
5. همان حضرت فرمود: «القناعة رأس الغنى; اساس و ريشه توانمندى (رشد و توسعه) قناعت و خوداتكايى است».(13)

(1) . بحارالانوار، ج 71، ص 411، ح 21، از امام على(عليه السلام) .
(2) . مستدرك الوسائل، ج 13، ص 29، ح 8، از امام حسن عسكرى(عليه السلام) .
(3) . بحارالانوار، ج 75، ص 326، از امام موسى بن جعفر(عليه السلام) .
(4) . كافى، ج 2، ص 148، ح 1، از امام صادق(عليه السلام) .
(5) . كافى، ج 5، ص 74، ح 3 .
(6) . وسائل الشيعه، ج 12، ص 3، ح 2. شبيه همين تعبير از امام كاظم(عليه السلام) خطاب به يكى از يارانش به نام «مصادف» نقل شده است كه به او فرمود: «اغد الى عزّك ـ اعنى السوق ـ » (همان، ص 4، ح 10).
(7) . تفسير نمونه، ج 7، ص 223، ذيل تفسير آيه 60 سوره انفال.
(8) . انفال، آيه 60 .
(9) . مستدرك حاكم، ج 4، ص 326 .
(10) . معجم الاوسط، ج 7، ص 84 .
(11) . كافى، ج 2، ص 148، ح 3 .
(12) . غررالحكم، ح 9078 .
(13) . غررالحكم، ح 9030 .
5. سطح دانش و آموزش7. معنويت و اخلاق
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma