4. دارو و درمان

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
دائرة المعارف فقه مقارن ج 2
3. بهداشت و نظافت5. سطح دانش و آموزش

جامعه توسعه يافته افزون بر داشتن بهداشت و نظافت مطلوب، نيازمند به دارو و درمان كافى و استاندارد است كه بتوان بيماران را به آسانى و با پزشكان حاذق و بيمارستان هاى مجهز درمان كرد.
در كلمات بزرگان دين نيز وجود طبيب حاذق براى هر جامعه اى ضرورى دانسته شده است; امام صادق(عليه السلام)فرمود: «لايستغني أهل كلّ بلد عن ثلاثة يفزع إليه فى أمر دنياهم وآخرتهم، فإن عدموا ذلك كانوا همجاً: فقيه عالم ورع، وأمير خيّر مطاع وطبيب بصير ثقة; مردم هر شهرى نيازمند به سه گروهند كه در امر دنيا و آخرتشان به آنها مراجعه كنند كه اگر آنها نباشند، اوضاع آنان نابسامان است: فقيه آگاه و پرهيزكار، فرمانرواى نيكوكار و مورد پذيرش و طبيب آگاه و مطمئن».(1)
وجود طبيب ماهر در كنار فقيه پرهيزكار و فرمانرواى نيكوكار و مورد قبول جامعه، نشان از اهميت وجود پزشكان متخصص و متعهد در جامعه است.
در عصر رسول خدا(صلى الله عليه وآله) گاه براى كسانى كه جراحت سختى داشتند، پيامبر دستور مى داد براى او طبيب حاضر سازند. از جمله نقل شده است كه شخصى در زمان پيامبر(صلى الله عليه وآله) مجروح شد; رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: «أدعوا له الطبيب; براى او طبيب حاضر سازند». برخى ها گفتند: آيا او نياز به طبيب دارد و آيا طبيب مى تواند براى او كارى كند: «هل يغنى عنه الطبيب؟» رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: «نعم! إنّ الله تبارك و تعالى لم ينزل داءً إلاّ أنزل معه شفاء; خداوند متعال براى هر دردى درمانى فرستاده است (كه بايد سراغ آن رفت و از آن بهره گرفت)».(2)
اين بخش از تاريخ پيامبر(صلى الله عليه وآله) نشان مى دهد كه در مدينه و يا اطراف آن اطبّايى بودند كه براى درمان مجروحان از آنها استفاده مى شد; علاوه بر آن مى رساند كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) دارو و درمان بيمار را به قضا و قدر الهى و مانند آن واگذار نمى كرد، بلكه از مسير طبيعى خود استفاده مى كرد، كه در واقع نشانگر اهميت آن حضرت به طبّ و طبيب در آن جامعه است و در واقع قضا و قدر اين است كه مردم در اين گونه امور به دنبال عالم اسباب بروند.
از اطبّاى معروف عصر رسول خدا(صلى الله عليه وآله) حارث بن كلده است. در تاريخ آمده است، روزى رسول خدا(صلى الله عليه وآله) به عيادت سعد بن ابىوقاص رفت; و چون بيمارى او مشكل قلبى بود به او فرمود، سراغ حارث بن كلده برود تا وى را درمان نمايد.(3)
دستورات طبى كه از ناحيه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)و ائمه معصومين(عليهم السلام) به مردم ارائه مى شد و توجّهى كه به سلامتى مردم در بيانات آنها آمده نيز، همگى حاكى از برجستگى اين حقيقت در مسير رشد و توسعه جامعه است. البته در آن زمان كه مسائل طبّى و اجتماعى، گسترش امروز را نداشت در آن شكل محدود عمل مى شد.

(1) . بحارالانوار، ج 75، ص 235، ح 59 .
(2) . مصنف ابن ابى شيبه، ج 5، ص 421، ح 1. شبيه به اين روايت در همين كتاب، ص 422، ح 7 نيز آمده است.
(3) . ر.ك: معجم الكبير طبرانى، ج 6، ص 50; الجرح والتعديل ابن أبى حاتم رازى، ج 3، ص 87; اسد الغابه، ج 1، ص 322 والاصابة، ج 1، ص 687 (در المعجم الكبير، نام او سعد بن ابى رافع ذكر شده ولى در بسيارى ديگر از كتابها نام او سعد بن ابىوقاص آمده است).
3. بهداشت و نظافت5. سطح دانش و آموزش
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma