در بحث ريشه هاى فقر گفته شد كه سوء برداشت از مفاهيم سازنده اسلامى و تفسير نادرست
آنها يكى از عوامل عقب ماندگى در برخى از جوامع اسلامى است. زهد را به معناى
بيگانگى از دنيا تفسير كردن و قضا و قدر را وسيله تنبلى و فرار از زيربار مسئوليت
ها دانستن و توكل بر خدا را به معناى ترك تلاش و فعاليت تفسير كردن و نكوهش دنيا را
به معناى ترك مال و ثروت دانستن و مانند آن همه از امورى است كه سبب عقب ماندگى فرد
و جامعه مى شود.
بر كسانى كه رشته آموزش فرهنگ جامعه را به دست دارند، لازم است مفاهيم صحيح اين
واژه ها را كه سابقاً به آن اشاره شد، براى عموم تشريح كنند و روشن سازند كه همه
اين واژه ها، ما را به تلاش و كوشش براى فقرزدايى فرا مى خواند; نه تن دادن به فقر.