منظور از اين عنوان، آن است كه بسيارى از مديران جامعه به جاى توجه به مسائل عمقى،
گرفتار سطحى نگرى، روزمرّگى و تنگ نظرى مى شوند. در حالى كه اگر به جاى پرداختن به
اين امور، به سراغ ريشه هاى اصلى بروند و مشكل فقر را از آنجا حل كنند و از راه حل
هاى سطحى و فرعى كه ممكن است موقتاً گروهى را راضى كند، صرف نظر نمايند و با صبر و
شكيبايى به جنگ مشكلات بروند، به يقين موفق تر خواهند بود.
على(عليه السلام) مى فرمايد: «يُستدّل على إدبار الدّول بأربع: تضييع الاُصول،
والتّمسك بالفروع، وتقديم الأراذل، و تأخير الأفاضل; از امورى كه سبب سقوط دولت ها
مى شود، چهار چيز است: ناديده گرفتن اصول و مشغول شدن به فروع (ريشه ها را رها كردن
و به شاخ و برگ ها پرداختن)، سپردن كارها به دست افراد پست و كنار زدن افراد با
شخصيت».(1)
در حديث ديگرى از آن حضرت مى خوانيم: «من اشتغل بغير المهمّ ضيّع الأهمّ;
آن كس كه
به امور بى اهميّت (و غير اساسى) بپردازد، امور مهم (و اساسى) را تباه خواهد
كرد».(2)
(1) . ميزان الحكمه، ج 2، ص 936، ماده «دولة». (2) . غررالحكم، ح 10944 .