آيا فقر افتخار است؟

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
دائرة المعارف فقه مقارن ج 2
موقعيت دنيا و آخرت در آيات و روايات اسلامى:1. فقر الى الله

در بررسى روايات فقر نخست به رواياتى كه ظهور در مدح فقر دارد مى پردازيم.
از ميان روايات فراوانى كه در اين زمينه وارد شده كافى است به چند روايت ذيل توجه شود:
1. در حديث معروفى از پيامبر اكرم مى خوانيم: «الفقر فخرى و به افتخر».(1) مفهوم اين روايت افتخار پيامبر اكرم به فقر است.
2. در حديث ديگرى فرمود: «اطّلعت على أهل الجنّة فرأيت أكثر أهلها الفقراء».(2) كه مفهومش آن است كه اكثريت اهل بهشت را فقرا تشكيل مى دهند.
3. نيز آن حضرت فقر را از خزائن الهى مى شمرد; كسى از آن حضرت پرسيد: «ما الفقر؟» رسول خدا فرمود: «خزانة من خزائن الله». باز همان سؤال را تكرار كردند، فرمودند: «كرامة من الله» سومين بار همان سؤال را تكرار كردند، فرمودند: «شىء لا يعطيه الله إلاّ نبيّاً مرسلا او مؤمناً كريماً على الله تعالى».(3)
گروه ديگرى از روايات در مقابل گروه اوّل از فقر به شدّت نكوهش كرده است:
1. در روايات از فقر به مرگ بزرگ يا بزرگ ترين مرگ تعبير شده است: (الفقر الموت الاكبر)(4) و (القبر خيرٌ من الفقر).(5)
2. در روايت ديگرى مى خوانيم: «الفقر سواد الوجه في الدّارين; فقر سياه رويى در دو جهان است».(6)
3. در روايات ديگر فقر، شر(7) قلمداد شده است. اين تعبير با تعابير قرآنى كه متقابلا از مال و ثروت به «خير» تعبير شده(8)، هماهنگ است.
4. اميرالمؤمنين به فرزندش مى فرمايد: «يا بنيّ إنّي أخاف عليك الفقر، فاستعذ بالله منه فإنّ الفقر منقصةٌ للدّين مدهشةٌ للعقل داعيةٌ للمقت; من بر تو از فقر مى ترسم از آن به خدا پناه ببر، زيرا فقر بر سه حوزه دين، عقل و قلب تو آسيب وارد مى كند».(9)
5. در سنن نسائى نيز از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) اين دعاى پرمعنا نقل شده است: «أللّهم إنّي أعوذ بك من الكفر والفقر وعذاب القبر».(10) در اين حديث، كفر، فقر و عذاب قبر در يك رديف قرار گرفته اند.
دشمنى و مبارزه سرسختانه اسلام با فقر كه در اين روايات (گروه دوم) آمده، به معناى ايجاد رابطه و دوستى با ثروت اندوزان نيست. مكتب اسلام همچنان كه با فقر مبارزه مى كند، با ثروت (به معناى هدف) نيز مبارزه مى كند; ولى به ثروت (به صورت وسيله) به ديده احترام مى نگرد. ثروت حاصل از دست رنج خود نه ديگران. ثروتى را كه از طريق اقتصاد سالم به دست آيد و در سايه آن خدمتى به جامعه از نظر توليد، توزيع و خدمات صورت بگيرد، محترم مى شمرد.
مى دانيم كه بخش وسيعى از ابواب فقهى به تدبير و توسعه امور دنيوى مربوط مى شود; مانند ابواب تجارات، معاملات، رهن، اجاره، قرض، مزارعه و مساقات. شريعت اسلام اسباب ملكيت آور و ثروت آور زيادى را در فقه قرار داده است; اعم از اسبابى كه مباحات اصليه را تبديل به ثروت شخصى مى كند; نظير حيازت يا كار روى مواد خام و كم ارزش; مانند كشاورزى كه بذر اوليه گياه بى ارزش ناچيز، مبدل به ثروتى هنگفت مى شود يا اسبابى كه به نقل و انتقال ثروت منجر مى گردد، مثل بيع و اجاره. همه اينها حكايت از اهتمام اسلام به مالكيّت فردى و غناى جامعه اسلامى است.
اينكه گفته شد جامعه اسلامى بايد جامعه اى برخوردار و ثروتمند باشد تا در مقابل جوامع ديگر سربلندى و عزيز بودن خود را حفظ كند، از روش قرآن و پيامبر و از كلمات ائمه و از مذاق شرع استفاده مى شود. قرآن مى فرمايد: (وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِّنْ قُوَّة)(11) آمادگى همه جانبه مسلمانان در مقابل مشركان اقتضا مى كند مسلمانان از نظر مالى نيز در مقابل آنان عزيز باشند: (وَللهِِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ).(12) فقر و نابسامانى هاى اقتصادى نه تنها عزت و كرامت انسان را زير سؤال مى برد كه احياناً موجب تكدى و خودفروشى و قرارگرفتن در زير چتر استعمارگران و مستكبران مى شود و اين منافات دارد با عزتى كه خداوند براى مؤمنان خواسته است.
در روايات مربوط به آخر الزمان، جامعه عصر ظهور حضرت مهدى(عليه السلام) كه الگوى همه جوامع است، جامعه اى برخوردار از ثروت معرفى شده است، بنابراين اگر فقر پسنديده بود بايد جامعه عصر ظهور حضرت مهدى در حال فقر و تهى دستى الگوى بشريت قرار مى گرفت; نه عصرى كه آسمان بركات خود را بر مردم نازل مى كند و زمين معادن و ذخاير خود را بيرون مى ريزد(13) و آن قدر اموال زكوى در كوى و برزن جمع مى گردد كه فقيرى يافت نمى شود تا خود را مستحق تصرف در آن بداند.(14)
مى توان روايات ستايش فقر را با نفى دنياگرايى و تجمل پرستى مرتبط دانست. پيامبر و ائمه(عليهم السلام)خود ساده زيست بوده اند و مى خواستند اين ساده زيستى در ميان مسلمانان هم رواج پيدا كند. اصولا هدف پيامبر اين بوده كه مردم به كار و تلاش عادت كنند و از نظر كمالات انسانى پيشرفت كنند; ولى به كاخ نشينى و ثروت اندوزى معتاد نشوند: «العاقل يطلب الكمال و الجاهل يطلب المال».(15)
هيچ كشورى در دنيا از تجمل گرايى و مال دوستى به پيشرفت نرسيده، ملت هايى مانند چين و ژاپن مردمى قانع و تلاش گر هستند، تفريحات و كارهاى بيهوده و عبث در ميان آنها كم است. از اتلاف وقت پرهيز مى كنند و لذا پيشرفت كرده اند.
يكى از برنامه هاى استعمارى در كشورهاى جهان سوم و عقب نگه داشتن آنها همين است كه آنان را به سوى زندگى اشرافى و پرمصرف سوق دهند و به اصطلاح الگوى مصرف را در ميان آنان عوض كنند و متأسّفانه در اين راه موفقيت نسبى بدست آورده اند.
از آنچه گفته شد مى توان نتيجه گرفت كه فقر و نيازمندى به ديگران از نظر اسلام ضدّ ارزش; و بى نيازى توأم با عزّت و آبرو و استقلال بسيار پرارزش است.
با توجه به قرائنى كه در آيات و روايات موجود است، فقر ممدوح را مى توان به يكى از اين معانى تفسير كرد:

(1) . عدة الداعى، ص 123 .
(2) . مسند احمد، ج 1، ص 234 .
(3) . بحارالانوار، ج 69، ص 47، ح 58 .
(4) . نهج البلاغه، قصار 163 .
(5) . كافى، ج 8، ص 21 .
(6) . بحارالانوار، ج 69، ص 30 .
(7) . در برخى از دعاها از شرّ فتنه فقر به خدا پناه برده شده است (صحيح بخارى، ج 7، ص 161) .
(8) . بقره، آيات 180، 215 و 272.
(9) . نهج البلاغه، قصار 319 .
(10) . سنن نسائى، ج 3، ص 74 .
(11) . انفال، آيه 60 .
(12) . منافقون، آيه 8 .
(13) . ر.ك: بحارالانوار، ج 51، ص 97; مستدرك حاكم، ج 4، ص558 .
(14) . بحارالانوار، ج 52، ص 339 .
(15) . ميزان الحكمه، ج 3، ص 2043 .
موقعيت دنيا و آخرت در آيات و روايات اسلامى:1. فقر الى الله
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma