اسراف نابود كردن نعمت هاى الهى است و مقابل آن، اقتصاد در معيشت است كه
در روايات از آن به «تقدير المعيشة»(1) تعبير شده است. از نظر اسلام هرگونه مصرفى
كه در نعمت هاى الهى بخواهد صورت بگيرد (از اطعام و لباس و سوخت، وسايل زندگى و
مسكن، حتى انفاق و نفقه) بايد همراه با اعتدال و ميانه روى باشد و انسان حدّ و
اندازه را نگه دارد و از افراط (اسراف) و تفريط (بخل امساك) بپرهيزد.
وامام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: «ضمنتُ لمن اقتصد أن لا يفتقر; براى كسى كه
مراعات اقتصاد و اعتدال بنمايد من ضمانت مى كنم كه فقير نشود».(2) على(عليه
السلام)نيز فرمود: «من صحب الإقتصاد دامت صحبة الغِنى له و جَبَر الاقتصادُ فقرَه و
خَلَله; هر كس زندگى او همراه با اقتصاد و ترك اسراف باشد، هميشه ثروتمند و بى نياز
خواهد بود و اقتصاد و ميانه روى جبران فقر و نقص او را خواهد كرد».(3)
همچنين در روايتى مى خوانيم: «من اقتصد أغناه الله و من بذّر أفقره الله;
هر كس
ميانه روى كند خداوند او را غنى مى سازد و هر كس ريخت و پاش نمايد، خداوند او را
نيازمند مى سازد».(4)
(1) . تحف العقول، ص 292 ; بحارالانوار، ج 47، ص 60، ح 112. در كنز العمال (ج 3، ص 49) در همين موضوع بابى تحت عنوان «الاقتصاد و الرفق فى المعيشة» آمده است. (2) . كافى، ج 4، ص 53، ح 6. در كنز العمال (ج 3، ص 49) آمده است: «ما عال من اقتصد; تنگدست نشد آنكه ميانه روى پيشه كرد». (3) . مستدرك الوسائل، ج 13، ص 54 . (4) . كنز العمال، ج 3، ص 50، ح 5437 .