از آيات قرآن استفاده مى شود شكر و سپاسگزارى عامل
شكوفايى اقتصادى و فزونى نعمت هاى الهى و ناسپاسى و كفران نعمت، سبب نابسامانى هاى
اقتصادى و زوال نعمت هاست. قرآن مجيد مى فرمايد: «(وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ
لَئِنْ شَكَرْتُمْ لاََزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِى
لَشَدِيدٌ); و به ياد بياوريد كه پروردگار شما اعلام كرد، اگر شكر نعمت هاى مرا بجا
آوريد، به طور قطع نعمت هاى شما را افزون مى كنم، و اگر كفران ورزيد عذاب و مجازات
من شديد است»(1); «(أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللهِ كُفْراً
وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ); آيا نديدى كسانى را كه نعمت خدا را به
كفران تبديل كردند و جمعيت خود را به نيستى و نابودى كشاندند».(2) و آيات ديگر.
مى دانيم حقيقت شكر(3)، شكر عملى است; يعنى مصرف كردن هر نعمت در هدفى كه براى آن
آفريده شده است. از آيات قرآن نيز استفاده مى شود كه شكر غالباً از مقوله عمل است:
(اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْراً).(4)
از آنجا كه به اصطلاح «تُعرف الأشياء بأضدادها» كفران نعمت كه مقابل آن است، به سوء
استفاده از نعمت و صرف آن در هدفى كه براى آن خلق نشده، تفسير شده است، هرگونه بهره
گيرى انحرافى و سوء استفاده از نعمت، كفران نعمت است و اسراف، تبذير و مانند آن نيز
از مصاديق كفران نعمت اند.
درست است كه فزونى نعمت بر اثر شكر و زوال نعمت بر اثر كفران، امرى معنوى و الهى
است; ولى از نظر تحليل هاى منطقى نيز مى توان به آن رسيد، زيرا انسان سپاسگزار، قدر
نعمت را مى داند و از آن حمايت و حفاظت مى كند، بيهوده آن را در جايى مصرف نمى كند
و ديگران را از آن بهره مند مى سازد، از اسراف و تبذير مى پرهيزد و سعى دارد با
اجراى قسط و عدل، رضاى خداوندى را كه بخشنده آن نعمت است به دست آورد.
بنابراين، شكر نعمت مى تواند عامل مؤثرى در غناى اجتماعى و كفران نعمت مى تواند يكى
از عوامل فقر محسوب شود، مخصوصاً اگر اين كفران، با اسراف و تبذير و صرف نعمت در
موارد نامناسب همراه باشد و ديگران هيچ گونه در آن سهيم نشوند.
(1) . ابراهيم، آيه 7 . (2) . ابراهيم، آيه 28 . (3) . شكر مراحل سه گانه اى دارد: معرفت و شناخت منعم، شكر به زبان، شكر عملى. (4) . سبأ، آيه 13 .