عوامل ديگرى نيز وجود دارد كه ويژه زمامداران نيست، چون همه انسان ها به صورت
فردى يا جمعى (حاكمان، قضات، تاجران، كارفرمايان يا انسان هاى معمولى) مى توانند در
ايجاد يا تشديد فقر نقش آفرين باشند. بازگشت همه اين عوامل به ظلم يا جهل است.
به بيان ديگر، اگر عدالت از جامعه انسانى رخت بر بندد يا جهالت دامنگير مردم شود،
فقر مستولى خواهد شد، چنان كه در روايتى از موسى بن جعفر(عليه السلام)نقل شده كه
فرمود: «لو عُدِلَ في النّاس لاَسْتغنوا; اگر عدالت در
جامعه حاكم مى شد، فقيرى باقى نمى ماند و همه مستغنى مى شدند».(1) قرآن كريم از اكل
مال به باطل، نهى فرموده: (وَلاَ تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ
بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ...)(2) و اكل مال به باطل معناى بسيار وسيع و
گسترده اى دارد كه هرگونه فعاليت نامشروع اقتصادى را كه منجر به غصب حقّى از حقوق
ديگران مى شود، شامل مى گردد.
امام صادق(عليه السلام) در سخنى پرمعنا مى فرمايد: «إنّ
النّاس ما افتقروا، و لاَ احتاجوا، و لا جاعوا، و لا عروا إلاّ بذنوب الاغنياء;
مردم فقير، محتاج، گرسنه و برهنه نگشتند مگر بر اثر گناه و ظلم توانگران».(3)
بخشى از اين عوامل و اسباب به شرح زير است:
(1) . كافى، ج 1، ص 542 . (2) . بقره، آيه 188 . (3) . وسائل الشيعه، ج 6، ص 4، ح 6 .