الف. عوامل بيرونى

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
دائرة المعارف فقه مقارن ج 2
عوامل واقعى (بيرونى و درونى):عوامل برونى ديگر:

مشكلات مديريت:
نقش مديران جامعه در ايجاد فقر، از همه بيش تر است و ما نخست به عوامل مربوط به آنان مى پردازيم:
1. سوء مديريت و برنامه ريزى: كيفيت مديريت در پيشرفت يا ركود جامعه و فقر و غناى آن تأثير زيادى دارد. بعضى از ملل جهان با كمترين امكانات و معادن و ذخائر; ولى مديريتى صحيح و نظامى فعال مشكلات خود را حل نموده اند. حال آنكه در بسيارى از كشورها، نظام صحيح زندگى به سبب سوء مديريت نابود گشته است. اميرمؤمنان على(عليه السلام)مى فرمايد: «حسن التدبير يُنْمى قليل المال وسوء التّدبير يُفْني كثيره; مديريت صحيح، مال كم را رشد و نمو مى دهد، و مديريت بد، مال زياد را نابود مى سازد».(1)
پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)نيز مى فرمايد: «ما أخاف على اُمّتى الفقر و لكن أخاف عليهم سوء التّدبير; من براى امتم از فقر نمى ترسم و ليكن از سوء تدبير براى آنها بيمناكم».(2)
اين حديث به مطلب ظريفى اشاره دارد كه جامعه فقير سرانجام مى تواند با مديريت صحيح روى پاى خود بايستد ولى سوء تدبير در جامعه منشأ پيدايش فقر و بسيارى ديگر از ناهنجارى هاى اجتماعى مى گردد. در كشورى كه با مديريت ضعيف اداره شود، استعدادها شكوفا نشده و از تخصص و كارآيى نخبگان استفاده بهينه نمى شود و منابع ثروت (اراضى، آب ها و معادن) به حال خود رها مى شوند.
اسلام از واگذار كردن اموال به سفيهان نهى مى كند: (وَلاَ تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللهُ لَكُمْ قِيَاماً).(3) بديهى است كه واگذار كردن امور مربوط جامعه، به افراد فاقد مديريت، به مراتب خطرناك تر و ناشايسته تر از سپردن اموال به سفيهان است.
2. خيانت: با توجه به آنكه بيشتر اموال مردم در دست حكومت هاست، خيانت در آن اموال و رسيدن آن به گروهى معدود و دريغ داشتن آن از ديگران باعث فقر جامعه مى شود.
رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: «الأمانة تجلب الغنى، والخيانة تجلب الفقر; امانت غنى و بى نيازى را به دنبال دارد و خيانت فقر را».(4)
اين سخن همان گونه كه درباره امانت و خيانت يك فرد صادق است، درباره كلّ جامعه نيز صدق مى كند. لقمان حكيم به فرزندش مى گفت: «كن أميناً تكن غنيّاً; امين باش تا غنى شوى».(5)
3. اهمال در جمع آورى مالياتهاى اسلامى (اوقاف، خراج و مقاسمه، زكوات و اخماس): برخى از حقوق مالى كه حق نيازمندان است، بايد توسط حاكم اسلامى گرفته شود و به مصرف آنان برسد، چنان كه خداوند خطاب به پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد:
(خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً)(6)، لذا پيامبر عاملانى براى جمع آورى زكوات گسيل مى داشتند كه از آنها در روايات به مصدّق(7) تعبير شده است. خراج و مقاسمه را نيز بايد حكومت اسلامى به وسيله عاملان جمع آورى كرده و سپس آنها را براى نيازمندان يا مصالح مسلمانان مصرف كند.
اجماع فقهاى شيعه بر آن است كه گرفتن اين گونه ماليات ها براى كسانى كه استحقاق آن را دارند از دست سلاطين و حكام جور، با آنكه ولايت شرعى بر اخذ آنها از مردم ندارند، نيز جايز است.(8)
حال اگر در جمع آورى اين اموال، ضعف و قصورى از سوى حكومت صورت بگيرد، فقر در جامعه گسترش مى يابد. در نامه اى كه حضرت على(عليه السلام) به يكى از فرمانروايان مى نويسد، مى خوانيم: «بدان براى تو در اين زكات نصيب مشخص و حق معيّنى است و شريكانى از مستمندانو ضعيفان بينوا دارى، همان گونه كه ما حق تو را مى دهيم تو هم بايد نسبت به حقوق آنها وفادار باشى و گرنه آنان روز قيامت خصم تو خواهند بود، بدا به حال آن كس كه روز رستاخيز دشمنان او نيازمندان باشند».(9)
4. نفوذ عوامل استعمار: كلمه استعمار و استثمار در اصطلاح امروز به معناى بهره كشى يك طرفه و تصاحب دسترنج ديگران است.(10) اين بلاى اجتماعى در قرون اخير نوعاً به وسيله حكومت هاى بزرگ نسبت به دولت هاى ضعيف تر و ملت هاى زير دست انجام مى شود و فقر عمومى آنها را به دنبال دارد. در برخى از جوامع گذشته بهره كشى به صورت هاى ديگرى وجود داشته است. يكى از رسوم جاهليت، تصاحب دسترنج زنان از سوى مردان و در فقر نگه داشتن آنان بوده است. قرآن كريم با محكوم كردن اين رويه، زنان را مانند مردان صاحب اختيار اموال خويش مى داند: (لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبْنَ...).(11)
داستان استثمار و استعمار مخصوصاً در قرون اخير داستانى است بسيار طولانى و غم انگيز كه ميليون ها قربانى گرفته و هم اكنون نيز با تمام برنامه هاى فريبنده اى كه در مورد حقوق بشر عرضه مى شود همچنان ادامه دارد; گروه عظيمى از مردم دنيا در آتش فقر مى سوزند و هر سال ميليون ها نفر بر اثر گرسنگى يا سوء تغذيه جان مى دهند، در حالى كه آن سوى دنيا سرمايه هاى عظيمى صرف زندگى هاى بسيار مرفّه و مملوّ از اسراف و تبذير و آميخته با انواع هوا و هوس ها مى شود. در اين زمينه تاكنون كتاب ها و رساله هاى بسيارى نوشته شده است.
آرى! يكى از عوامل مهم فقر اين است كه گروهى ستمگر، دسترنج ديگران را تصاحب كرده و آنها را بسوى فقر مى كشانند.
پيشوايان راستين اسلام به قدرى در رساندن دسترنج مردم به آنها تأكيد داشتند كه حاضر نبودند يك دينار آن به ناحق در اختيار ديگرى قرار گيرد.
عبدالله بن زمعه يكى از پيروان على(عليه السلام) بود. او در زمان خلافت آن حضرت، درخواست كمك مالى از ايشان كرد. حضرت به او فرمود: «...إنّ هذا المال ليس لي و لا لك... فَجَناة أيديهم لا تكون لغير أفواههم...; اين اموال كه مى بينى نه مال من و نه از آنِ توست... دسترنج گروهى نبايد خوراك ديگران شود».(12)

(1) . غررالحكم، ح 8081 .
(2) . عوالى اللئالى، ج 4، ص 39 .
(3) . نساء، آيه 5 .
(4) . بحارالانوار، ج 72، ص 114، ح 6 .
(5) . وسائل الشيعه، ج 8، ص 509، ح 33 .
(6) . توبه، آيه 103 .
(7) . ر.ك: كافى، ج 3، ص 536; صحيح بخارى، ج 2، ص 122 و 124.
(8) . مكاسب محرّمه شيخ انصارى، ج 2، ص 201 .
(9) . نهج البلاغه، نامه 26 .
(10) . فرهنگ اصطلاحات معاصر، ص 61 .
(11) . نساء، آيه 32 .
(12) . نهج البلاغه، خطبه 232 .
عوامل واقعى (بيرونى و درونى):عوامل برونى ديگر:
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma