رفع فقر اصلى ترين هدف در نظام اقتصادى اسلام

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
دائرة المعارف فقه مقارن ج 2
كاربردهاى واژه فقركاربردهاى واژه فقر:

مقدّمه:
تعريف فقر: فقر، تنگدستى و كمبود نيازمنديهاى زندگى است و «فقير كسى است كه مال و كسبى ندارد تا نيازش را با آن برطرف كند».(1)
تأمين معيشت و نيازهاى يك زندگى سالم و مطلوب، هزينه هاى مختلفى را مى طلبد، اين هزينه ها شامل مخارج شخصى، خانوادگى، اجتماعى، مادى و فرهنگى است.
در يك تقسيم بندى كلى، در ارتباط با اموالى كه صرف هزينه هاى زندگى مى شود، يكى از چهار شكل ذيل پديد مى آيد:
الف. مسكنت; يعنى تهى دستى و هيچ نداشتن.(2)
ب. فقر; يعنى تنگدستى، به گونه اى كه انسان فاقد بخشى از هزينه هاى ضرورى زندگى خويش باشد.
ج. غناى كفافى; يعنى ثروتى كه انسان بر اساس اصول و موازين شرعى و عرفى تحصيل كند و با آن زندگى در خور شأن داشته باشد; نيازهاى خود و خانواده خويش اعم از مادّى و معنوى آن را بتواند تأمين كند و زندگى به دور از بخل و امساك و اسراف داشته باشد، اين همان چيزى است كه در روايات اسلامى از آن به عنوان «نعم العون على تقوى الله الغنى»(3) يا «نعم العون على تقوى الله المال»(4) ياد شده است.
د. غناى مفرط; يعنى تراكم ثروت به همراه روحيه فزون طلبى به گونه اى كه همّ و غمّ شخص، ذخيره اندوزى طلا و نقره و به دست آوردن مال از هر راهى باشد و به هيچ وجه ضوابط شرعى و عرفى و حقوق ديگران را رعايت نكند كه در روايات از آن به «سُكر المال» (مستى ثروت) تعبير شده است(5)و در نتيجه آن، انسان از يك طرف به اسراف و تجمّل روى مى آورد و از طرف ديگر به بخل و امساك و نپرداختن حقوق مالى واجب دچار مى شود.
گفتنى است كه نيازهاى معيشتى انسان ها در طول اعصار و قرون و به حسب مناطق و امكنه، بلكه به لحاظ شئون آنان و حتى به موجب نيازهاى يك انسان در دوره هاى مختلف عمر، متفاوت است.
از اينجا مى توان نتيجه گرفت كه فقر و غنا در زمان هاى مختلف مطابق نيازها يا سطح درآمد جامعه، مفهوم نسبى متغيرى پيدا مى كند. در روايتى سفيان ثورى خدمت امام صادق(عليه السلام)آمد و حضرت را با لباس هاى خوبى مشاهده كرد: «وعليه ثيابٌ جياد» سفيان به امام عرض كرد: پدران شما چنين لباس هايى نمى پوشيدند! امام(عليه السلام)فرمود: پدران من آن گونه لباس ها را در زمان تهى دستى و فقر جامعه، بر تن مى كردند; ولى حالا زمانى فرا رسيده كه نعمت ها در دست مردم فراوان شده و در چنين زمانى شايسته ترين مردم براى استفاده از آن «ابرار» هستند.(6)
نتيجه اينكه هر كس از امكانات ضرورى زمان يا مكان خويش و يا مانند آن، برخوردار نباشد و سطح زندگى او متناسب با امكانات روزگار خود نباشد، فقير محسوب مى شود.

(1) . مغنى المحتاج، ج 3، ص 106 .
(2) . غنية النزوع، ص 123، قسم الفقه، كتاب الزكاة.
(3) . وسائل الشيعه، ج 12، ص 16، ابواب مقدمات التجارة، باب 6، ح1.
(4) . كنزالعمّال، ج 3، ص 239، ح 6342 .
(5) . مستدرك الوسائل، ج 11، ص 371، ح 13293.
(6) . وسائل الشيعه، ج 3، ص 350، أبواب أحكام الملابس، باب 7، حديث 12 .

كاربردهاى واژه فقركاربردهاى واژه فقر:
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma