12. انفاق و توسعه اقتصادى

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
دائرة المعارف فقه مقارن ج 2
11. نفى جبر و تفويضمنابع:

از جمله مبانى و اصولى كه فعّال اقتصادى بايد به آن معتقد باشد و آن را به عنوان يكى از سنت هاى حاكم الهى بپذيرد اين است كه از بذل و بخشش اموال در راه خدا هراسى نورزد و باور دارد كه انفاق فى سبيل الله، نه تنها سبب ركود اقتصادى نمى شود، بلكه رشد و ترقى را در پى دارد. فعال اقتصادى به همين دليل از بخل و امساك در راه عمران و آبادانى شهرها و رفع نيازهاى نيازمندان جامعه و احياى ارزش هاى دينى و اخلاقى مى پرهيزد و انفاق و گذشت در راه خدا را منافى برنامه ريزى ها و محاسبات دقيق اقتصادى خودش نمى بيند.
قرآن كريم افزون بر آثار معنوى و روحى كه براى انفاق و گذشت هاى مالى ذكر مى كند مثل اينكه آن را سبب پاكى و پيراسته شدن: (الَّذِى يُؤْتِى مَالَهُ يَتَزَكَّى)(1) و تطهير و تزكيه: (خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا)(2) مى داند، به آثار و نتايج مادّى آن نيز اشاره مى كند مثل اينكه مى فرمايد: (يَمْحَقُ اللهُ الرِّبَا وَيُرْبِى الصَّدَقَاتِ)(3) يعنى ربا به «محق» و نقصان و نابودى تدريجى مبتلا مى كند و خداوند سرمايه هاى ربوى را به نابودى سوق مى دهد، زيرا «رباخوار به وسيله ثروتى كه در دست دارد حاصل دسترنج طبقه زحمتكش را جمع مى كند و گاه با اين وسيله به هستى و زندگى آنان خاتمه مى دهد و يا دست كم بذر دشمنى و كينه در دل آنان مى پاشد و جان و مالش را در معرض خطر قرار مى دهد»(4) ـ به عكس ربا ـ خداوند صدقات را افزايش مى دهد،
زيرا «كسانى كه با عواطف انسانى و دلسوزى در اجتماع گام مى نهند و از سرمايه و اموالى كه تحت اختيار دارند انفاق كرده و در رفع نيازمندى هاى مردم مى كوشند با محبت و عواطف عمومى مواجه مى گردند و سرمايه آنها نه تنها در معرض خطر نيست، بلكه با همكارى عمومى، رشد طبيعى خود را طى مى كند»(5) و چنين چيزى اختصاص به فرد ندارد، بلكه «در اجتماعى كه به نيازمندى هاى عمومى رسيدگى شود قدرت فكرى و جسمى طبقه زحمتكش و كارگر كه اكثريت اجتماع را تشكيل مى دهد به كار مى افتد و به دنبال آن يك نظام صحيح اقتصادى كه بر پايه همكارى عمومى و بهره گيرى عموم استوار است بهوجود مى آيد».(6)
در جاى ديگر كار كسانى كه اموال خود را اولا نه براى ريا بلكه براى خشنودى خدا و طلب رضاى او انفاق مى كنند: (وَمَثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللهِ) و ثانياً نفس خويش را بر اين نيّت خالص استوار و پايدار نگه مى دارند (نه اينكه پس از انفاق خالصانه آن را با منت گذارى باطل كنند و از بين ببرند): (وَتَثْبِيتاً مِّنْ أَنْفُسِهِمْ)(7) به باغى تشبيه مى كند كه در نقطه بلندى باشد و باران هاى تند و شديد ـ و يالااقل بارانى نرم ـ بدان برسد و ميوه هايش را دو يا چند برابر كند: (... كَمَثَلِ جَنَّة بِرَبْوَة أَصَابَهَا وَابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَهَا ضِعْفَيْنِ فَإِنْ لَّمْ يُصِبْهَا وَابِلٌ فَطَلٌّ).(8)

(1) . ليل، آيه 18 .
(2) . توبه، آيه 103 .
(3) . بقره، آيه 276 .
(4) . تفسير نمونه، ج 2، ص 370.
(5) . همان، ص 371 .
(6) . همان.
(7) . متأسفانه مترجمان قرآن بالاتفاق (مطابق فحص ناقصى كه صورت گرفت) «تثبياً من انفسهم» را دقيق ترجمه نكرده اند; ترجمه دقيق اين جمله به همراه مجموع آيه چنين است: و مَثَل كسانى كه اموال خود را (بدون ريا و) تنها براى دستيابى به خشنودى خدا انفاق مى كنند و در اين خلوص نيّت، خود را پايدار مى دارند (و آن را به گذاشتن منّت پس از خلوص آلوده نمى سازند) همچون مَثل بوستانى... .
(8) . بقره، آيه 265 .
11. نفى جبر و تفويضمنابع:
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma