متن و ترجمه بخش اول خطبه

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
خطبه حضرت زهرا(علیها السلام)
اسناد و مدارک خطبهمتن و ترجمه بخش دوم خطبه

 

اَلْحَمْدُ للهِِ عَلى ما اَنْعَمَ وَلَهُ الشُّکْرُ عَلى

خدا را بر نعمت هایش سپاس مى گویم، و بر توفیقاتش شکر

ما اَلْهَمَ وَالثَّناءُ بِما قَدَّمَ، مِنْ عُمُومِ نِعَم

مى کنم، و بر مواهبى که ارزانى داشته، ثنا مى خوانم. بر نعمت هاى گسترده اى

ابْتَدَأها، وَسُبُوغِ[1] آلاء[2] اَسْداها[3]، وَتَمامِ

که از آغاز به ما داده و بر مواهب بى حسابى که به ما احسان فرموده. و بر عطایاى

مِنَن[4] والاها! جَمَّ[5] عَنِ الاِْحْصاءِ عَدَدُها،

پى در پى که همواره ما را مشمول آن ساخته. نعمت هایى که از شماره و احصا بیرون است.

وَنَأى عَنِ الْجَزاءِ اَمَدُها، وَتَفاوَتَ عَنِ

و بخاطر گستردگى در بستر زمان هرگز قابل جبران نیست. و انتهاى آن

الاِْدْراکِ اَبَدُها، وَنَدَبَهُمْ[6] لاِسْتِزادَتِها

از ادراک انسان ها خارج است. بندگان را براى افزایش و استمرار این مواهب

بِالشُّکْرِ لاِتِّصالِها وَاسْتَحْمَدَ اِلَى الْخَلائِقِ

به شکر خویش فراخوانده. و خلایق را براى تکمیل آن به ستایش خود دعوت

بِاِجْزالِها، وَثَنّى بِالنَّدْبِ اِلى اَمْثالِها.

نموده. و آنان را براى بدست آوردن همانند آنها تشویق فرموده.

وَاَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شریکَ

و من شهادت مى دهم که معبودى جز خداوند یکتا نیست. بى مثال است، و شریک و مانند

لَهُ، کَلِمَةٌ جَعَلَ الاِْخْلاصَ تَأْویلَها

 ندارد. این سخنى است که روح آن اخلاص است،

وَضَمَّنَ الْقُلُوبَ مَوْصُولَها، وَاَنارَ فِی

و قلوب مشتاقان با آن گره خورده، و آثار آن در

الْفِکَرِ مَعْقُولَها. اَلْمُمْتَنِعُ مِنَ الاَْبْصارِ

 افکار پرتوافکن شده. خدایى که رؤیتش با چشم ها غیر ممکن

رُؤْیَتُهُ، وَمِنَ الاَْلْسُنِ صِفَتُهُ، وَمِنَ الاَْوْهامِ

است، و بیان اوصافش با این زبان، محال، و درک ذات مقدّسش براى عقل و اندیشه ها

کَیْفِیَّتُهُ. اِبْتَدَعَ[7] الاَْشْیاءَ لا مِنْ شَیْء کانَ ما

متنع است. موجودات جهان هستى را ابداع فرمود، بى آن که چیزى پیش از آن وجود

قَبْلَها، وَاَنْشَأَها بِلا احْتِذاءِ[8] اَمْثِلَة امْتَثَلَها.

داشته باشد. و همه آنها را ایجاد کرد، بى آن که الگو و مثالى قبل از آن موجود باشد.

کَوَّنَها بِقُدْرَتِه وَذَرَئَها[9] بِمَشِیَّتِهِ، مِنْ غَیْرِ

آنها را به قدرتش تکوین نمود، و به اراده اش خلق کرد، بى آن که

حاجَة مِنْهُ اِلى تَکْوینِها، وَلا فائِدَة لَهُ فِی

به آفرینش آنها نیاز داشته باشد، یا فایده اى از صورت بندى آنها

تَصْویرِها اِلاّ تَثْبیتاً لِحِکْمَتِهِ، وَتَنْبیهاً

عائد ذات پاکش شود. جز این که مى خواست حکمتش را از این طریق آشکار سازد

عَلى طاعَتِهِ، وَاِظْهاراً لِقُدْرَتِهِ، وَتَعَبُّداً

و مردم را به اطاعتش دعوت کند. قدرت بى پایان خود را از این دریچه نشان دهد. خلایق را

لِبَرِیَّتِهِ وَاِعْزازاً[10] لِدَعْوَتِهِ، ثُمَّ جَعَلَ

به عبودیت خود رهنمون گردد. و دعوت پیامبرانش را از طریق هماهنگى تکوین و تشریع قوت

الثَّوابَ عَلى طاعَتِهِ وَوَضَعَ الْعِقابَ عَلى

بخشد. سپس براى اطاعتش پاداش ها مقرّر فرموده، و براى معصیتش

مَعْصِیَتِهِ، ذِیادَةً لِعِبادِهِ عَنْ نِقْمَتِهِ

کیفرها. تا بندگان را بدینوسیله از خشم و انتقام و عذاب خویش رهایى بخشد،

وَحِیاشَةً[11] لَهُمْ اِلى جَنَّتِهِ; وَاَشْهَدُ اَنَّ اَبِی

 و به سوى باغ هاى بهشت و کانون رحمتش سوق دهد. و گواهى مى دهم که پدرم

مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، اخْتارَهُ وَانْتَجَبَهُ

محمّد(صلى الله علیه وآله)بنده و فرستاده اوست; پیش از آن که او را بفرستد،

قَبْلَ اَنْ اَرْسَلَهُ، وَسَمّاه قَبْلَ اَنِ اجْتَبَلَهُ[12]،

 برگزید; و پیش از آن که او را بیافریند،

وَاصْطَفاهُ قَبْلَ اَنِ ابْتَعَثَهُ[13]، اِذِ الْخَلائِقُ

براى این مقام نامزد فرمود; و قبل از بعثتش او را انتخاب نمود،

بِالْغَیْبِ مَکْنُونَةٌ[14]، وَبِسَتْرِ الاَْهاوِیلَ[15]

در آن روز که بندگان در عالم غیب پنهان بودند، و در پشتِ پرده هاى هول انگیز نیستى

مَصُونَةٌ[16]، وَبِنِهایَةِ الْعَدَمِ مَقْرُونَةٌ. عِلْماً

پوشیده و به آخرین سر حدّ عدم مقرون بودند. این بخاطر آن

مِنَ اللهِ تَعالى بِمائِلِ ]بِمَآلِ[[17] الاُْمُورِ،

صورت گرفت که خداوند از آینده آگاه بود،

وَاِحاطَةً بِحَوادِثِ الدُّهُورِ[18]، وَمَعْرِفَةً

و به حوادث جهان احاطه داشت،

بِمَواقِعِ الْمَقْدُورِ. ابْتَعَثَهُ اللهُ اِتْماماً لاَِمْرِهِ

و مقدرات را به خوبى مى دانست. او را مبعوث کرد تا فرمانش را تکمیل کند،

وَعَزِیمَةً عَلى اِمْضاءِ حُکْمِهِ وَاِنْفاذاً

و حکمش را اجرا نماید، و مقدرات حتمى اش

لِمَقادِیرِ حَتْمِهِ. فَرَأَى الاُْمَمَ فُرَّقاً[19] فِی

را نفوذ بخشد. هنگامى که مبعوث شد، امّت ها را مشاهده کرد که مذاهب پراکنده اى را

اَدْیانِها، عُکَّفاً[20] عَلى نِیرانِها، ]وَ[ عابِدَةً

برگزیده اند: گروهى بر گرد آتش طواف مى کنند، و گروهى در برابر بت ها سر تعظیم

لاَِوْثانِها[21]، مُنْکِرَةً للهِ مَعَ عِرْفانِها. فَاَنارَ

فرود آورده اند، و با این که با قلبِ خود خدا را شناخته اند، او را انکار مى کنند.

اللهُ بِمُحَمَّد ]صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ[ ظُلَمَها،

خداوند به نور محمّد(صلى الله علیه وآله) ظلمت ها را برچید،

وَکَشَفَ عَنِ الْقُلُوبِ بُهَمَها[22]، وَجَلّى

و پرده هاى ظلمت را از دل ها کنار زد، و ابرهاى تیره و تار را

عَنِ الاَْبْصارِ غُمَمَها[23]. وَقامَ فِى النّاسِ

از مقابل چشم ها برطرف ساخت. او براى هدایت مردم قیام

بِالْهِدایَةِ وَاَنْقَذَهُمْ مِنَ الْغِوایَةِ[24] وَبَصَّرَهُمْ

کرد، و آنها را از گمراهى وغوایت رهایى بخشید، و چشمهایشان را

مِنَ الْعَمایَةِ[25]. وَهَداهُمْ اِلَى الدِّینِ الْقَوِیمِ

بینا ساخت، و به آیین محکم و پابرجاى اسلام رهنمون گشت،

وَدَعاهُمْ اِلَى الطَّریقِ الْمُسْتَقِیمِ، ثُمَّ

 و آنها را به راه راست دعوت فرمود. سپس

قَبَضَهُ اللهُ اِلَیْهِ قَبْضَ رَأْفَة وَاخْتِیار وَرَغْبَة

خداوند او را با نهایت محبّت و اختیار خود و از روى رغبت

وَاِیثار، فَمُحَمَّدٌ ]صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ [عَنْ

و ایثار قبض روح کرد، سرانجام او از

]مِنْ[ تَعَبِ هذِهِ الدّارِ فِی راحَة، قَدْ

رنج این جهان آسوده شد

حُفَّ[26] بِالْمَلائِکَةِ الاَْبْرارِ، وَرِضْوانِ

و هم اکنون در میان فرشتگان، و خشنودى

الرَّبِّ الْغَفّارِ، وَمُجاوَرَةِ الْمَلِکِ الْجَبّارِ.

پروردگار غفّار و در جوار قرب خداوند جبّار قرار دارد.

صَلَّى اللهُ عَلى اَبِی، نَبِیِّهِ وَاَمِینِهِ عَلَى

درود خدا بر پدرم پیامبر(صلى الله علیه وآله) امین وحى،

الْوَحْیِ وَصَفِیِّهِ وَخِیَرَتِهِ مِنَ الْخَلْقِ

و برگزیده او از میان خلایق باد،

وَرَضِیِّهِ، وَالسَّلامُ عَلَیْهِ وَرَحْمَةُ اللهِ

و سلام بر او و رحمت خدا

وَبَرَکاتُهُ;

و برکاتش.

واژه نامه:

[1] . وسیع و فراخ در محاورات فصیح مى گویند: «ذرع سابغ»; زره رسا، نه دراز و نه کوتاه.
[2] . جمع «الى» نعمت.
[3] . «إسداء»: عطا، بخشیدن.
[4] . جمع «منت»، نعمت هاى گران قدر.
[5] . زیاد.
[6] . «ندب»: دعوت نمودن.
[7] . «ابتداع»: بدون مثال و نقشه قبلى، اختراع.
[8] . پیروى کردن.
[9] . از ماده «ذرأ» آفرید.
[10] . گرامى داشتن و ارجمند داشتن.
[11] . اگر شکارى را به طرف کسى برانند مى گویند: «حُشتُ علیهِ الصید: شکار را به سوى او راندم».
[12] . او را آفرید.
[13] . او را مبعوث داشت.
[14] . مستور.
[15] . جمع «اهوال» حوادث ترس آور.
[16] . محفوظ.
[17] . جمع «مآل»، عاقبت و آخر کار.
[18] . جمع «دهر» روزگاران دراز.
[19] . «فرق»: جمع فرقه، گروه ها.
[20] . جمع «عاکف»، ملازمان.
[21] . جمع «وثن»، بت ها.
[22] . جمع «بهمة» مسایل مشکل و پیچیده و حیرت زا.
[23] . تحیر و راه نیافتن.
[24] . گمراهى، ضد رشد.
[25] . کورى و گمراهى.
[26] . فراگرفته شد.

 

 

اسناد و مدارک خطبهمتن و ترجمه بخش دوم خطبه
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma