2ـ نعمتهای بزرگی که گاهی نام بلا بر آن می گذاریم.

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
در جستجوی خدا
1ـ بلاهای جنبه نسبی دارد:3­ـ زنگ بیدار باش:

احساس دردبا یک مطالعه سطحی بسیار سخت و ناگوار است و انسان با خود می اندیشد که این رشته حساس (سلسله اعصاب) که در سراسر بدن ما مفروش است، هر آنی مزاحم ما است زیرا هنوز یک خاری بپای ما فرو نرفته و یا چای گرمی روی ما نریخته که فریاد ما به آسمان میرود!

اگر این «سلسله اعصاب» نبود بحقیقت ما راحت بودیم، این زود رنجی هاست که ما را به این روز گرفتار ساخته اگر اینها نبودند ما به آسانی مثلاً بدون «انبر» آتش برمیداشتیم و بهر کجا میخواستیم میگذاشتیم میخ را با دست می کوفتیم بدون اینکه احساس دردی بکنیم و اساساً در آن وقت دعوا و کتک که این همه سر و صدا دارد مفهوم نداشت، جراحی بیماران کار آسانی بود و احتیاج به بیهوش کردن و امثال آن نداشتیم.

ولی با کمی مطالعه بیشتر می فهمیم که اگر این دستگاه اعصاب نگهبان بدن ما نبودند بدن در مدت کوتاهی از بین میرفت. اینکه می بینیم مشتی استخوان و گوشت بیش از آهن دوام میکند و مدت 80 سال عمر می نماید مرهون همین دستگاه است.

و گرنه با برداشتن چند مرتبه آتش و کوبیدن چند میخ بدون احساس درد گوشتهای ما خاکستر و لقمه لقمه جدا می شد و چه بسا به شکسته شدن استخوانها، اندام ما بصورت کج و معوجی بیرون می آمد و کم کم ما را به مرگ می کشاند.

ولی این احساس درد است که ما را بفکر چاره می اندازد.

نقل می کنند بعضی افراد که احساس تألم را از دست داده اند دست آنها به آتش می سوزد ولی تا بوی گوشت سوخته بلند نشود خبر نمی شوند.

نتیجه اینکه احساس درد و تألم بعلل گوناگون حافظ و نگهبان بدن انسان واز مواهب بزرگ الهی است.

توجه به این نکته در مورد دردها ما را وادار می کند که درباره آلام اجتماعی و بلاها

بیشتر دقت کنیم:

یک نقطه سیاه چقدر جذابیت می دهد؟!

در فلسفه این مطلب ثابت شده که «عدم» را بوسیله «وجود» باید درک کرد و همچنان وجود را بوسیله عدم، و گرنه خود این دو نه قیافه شان را می بینیم و نه آوازشان را می شنویم.

دوست ما در کنار ما ایستاده، و شبکیه چشم ما بوسیله اعصاب بینائی تصویر او را به مغز ما می رساند بدینوسیله از وجود او با خبریم؛ ولی وقتی که از ما جدا شد تصویر او را نمی بینیم و همچنین تا آن ساعت صدای او را می شنیدیم وپس از آن نمی شنویم.

با مقایسه این دو حالت (بود و نبود و شنیدن صدای او و نشنیدن) مفهوم «عدم» و «وجود» در ذهن ما منعکس می شود.

چطور است که یک نقطه سیاه بنام «خال» در یک چهره سفید و زیبا بر جذابیت و زیبائی آن می افزاید؟ اگر از یک فیلسوف بپرسید میگوید: اینجا صحنه ای از وجود و عدم (سیاه و سفید) تشکیل شده، و از آن نقطه سیاه بیننده می تواند پی به چگونگی رنگ سفید و جذابیت پوست بدن از طریق مقایسه ببرد.

بنابراین چه مانع دارد که نقاش چیره دست جهان هستی، برای نمایاندن نظم حیرت انگیز این جهان بزرگ در گوشه ای از آن نقطه تاریکی بنام بی نظمی (البته تاریک و بی نظم از نظر ما) نشان بدهد؟

در حقیقت این عین نظم است نه بی نظمی.

چه مانع دارد برای پی بردن به نظم دستگاههای منظم بدن یک جفت پستان کوچک بی مصرف آفریده شده باشد (البته بی مصرف از نظر محدود ما)؟

ولی توجه داشته باشید که تمام بی نظمیهای بدن و آفات و بلاها و طوفانها و زلزله ها در برابر دستگاه های منظم این جهان بیش از یک نقطه کوچک در برابر یک جسم بزرگ نیست.

وانگهی ما در یک دریا از مواهب و نعمتهای خدا غرقیم اگر گاه و بی گاه از این نعمت محروم نشویم چگونه پی به اهمیت وجود آنها ببریم؟ فکر کنید اگر بدن همیشه سالم بود و جهان روشن، و زمین آرام، و هیچوقت درد و ظلمت و لرزش در کار نبود آیا می توانستیم موهبت عظیم سلامتی و نعمت گرانبهای نور خورشید و آرامش زمین را احساس کنیم؟ و اگر گاهی خشکسالی واقع نمی شد هیچگاه به نقش اساسی باران در زندگی خود متوجه می شدیم؟!

هیچ مانعی ندارد که برای قدر دانی بیشتر مواهب حیات و پی بردن به آفریدگار جهان، گاهی در آنها تغییر مختصری روی دهد: آری این تغییرات مختصر است که ما نام آنرا «بلا» می گذاریم.

پس اگر گفتیم «بلاها نعمت بزرگی هستند» تعجب نکنید. اما فوائد این «حوادث ناگوار» تنها همین نیست فائده بزرگ دیگری هم دارد که در بحث بعد مطالعه میکنید.

 

 

1ـ بلاهای جنبه نسبی دارد:3­ـ زنگ بیدار باش:
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma