بدیهی است اگر ما موضوعی را با استدلالات قطعی عقلی تشخیص دهیم، بطوریکه جای هیچگونه تردیدی در آن باقی نماند، مخالفت این و آن نمیتواند ما را از قبول آنچه با مطالعه و تحقیق کافی دریافته ایم باز دارد، و الا تقلید کورکورانه از دیگران کرده و تشخیص قطعی و استقلال فکری خود را پایمال نموده ایم.
آری اگر مخالفین ما افراد دانشمند و فهمیده ای باشند مخالفت آنها این وظیفه را شاید برای ما ایجاب کند که در مقدمات تشخیص خود تجدید نظر کرده و با دقت و مطالعه بیشتری مجدداً مطلب را دنبال کنیم، ولی اگر باز با توجه به همة این جهات نقطة ضعفی در مقدمات استدلال خود نیافتیم ـ بلکه راسختر شدیم ـ باید بدنبال همان تشخیص خود قدم برداریم، مخصوصاً اگر ملاحظه کنیم که در این راه تنها نیستیم و اکثریت دانشمندان و فلاسفه با ما همراهند.
در این صورت اطمنیان پیدا میکنیم که مخالفین ما بعللی در اشتباه افتاده اند و باید برای کشف علل اشتباه آنها دست بمطالعه وسیعتری بزنیم، البته قبل از چنین مطالعه ای اجمالاً اشتباه آنها را میدانیم فقط درک جزئیات و تفصیل آن منوط بمطالعه است... این روش تمام کسانی است که از خود استقلال عقلی و فکری دارند.
در بحث ما (یعنی خداشناسی از راه طبیعت شناسی) مطلب عیناً همین است، قدرت استدلال در این بحث، باندازه ای است که جای هیچگونه شک و تردیدی باقی نمیگذارد، تجدید نظر و تکرار مطالعه هر بار ما را راسختر و مطمئن تر از پیش میسازد، اکثریت فلاسفه جهان و بیشتر علماء علوم طبیعی نیز در این راه با ما موافقند، با این وضع جای تردید نیست که مخالفین ما در این مسأله بعللی باشتباه رفته اند. خوشبختانه ما این علل را کشف کرده ایم و بطور مشروح ضمن بحثهای آینده توضیح داده خواهد شد.