1.جبر و اختیار

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیام امام امیرالمؤمنین(ع) جلد 12
دلایل بطلان مکتب جبر 2. آیا اختیار انسان با توحید مخالف است؟


این مسئله از قدیمى ترین مسائلى است که در میان دانشمندان و حتى غیر دانشمندان و فلاسفه مورد بحث بوده است. این بحث قدیمى و طولانى دلایل متعددى داشته از جمله فرار گروهى از مردم از زیر بار مسئولیت ها در برابر انجام کارهاى خلاف و دیگر، عدم توانایى بر توجیه و فهم مسئله اختیار و نیز تربیت ناپذیرى بعضى از افراد منحرف و مانند آن.
در حالى که انکار مسئله اختیار مفاسد بى شمارى را به بار مى آورد و چراغ سبزى به همه جانیان و مجرمان مى دهد و مربیان اخلاق را مأیوس مى سازد و مسائل تربیتى را مواجه با مشکلات جدى مى کند.
بهترین دلیل براى اثبات مسئله اختیار یکى وجدان فردى و اجتماعى است و دیگر تالى فاسدهایى که امام در گفتار حکمت آمیز خود دقیقاً به آن اشاره فرموده است.
وجدان به ما مى گوید: شخصى که دستش بر اثر بیمارى رعشه دائماً در حال لرزش است با کسى که با اختیار خود دست هایش را بلند مى کند و مثلا الله اکبر نماز مى گوید و رکوع و سجود به جا مى آورد کاملاً متفاوت است; در اولى هیچ اختیارى از خود نمى بیند ولى در دومى کاملاً خود را مختار مى انگارد.
وجدان عمومى نیز به یقین طرفدار همین امر است; هیچ کس سارقان و قاتلان و محتکران و مفسدان اقتصادى و غیر اقتصادى را با جبر تبرئه نمى کند، بلکه آنها را به دست عدالت و مجازات مى سپارد. نیز همه نیکوکاران، خیّرین و افراد ممتاز در اکتشافات علمى و امثال آن را تشویق مى کنند و به افتخارشان جلسات بزرگداشت مى گیرند و جوایز و مدال هاى گرانبهایى به آنها تقدیم مى دارند، در حالى که اگر انسان ها در کار خود مجبور بودند، نه آن مجازات ها عادلانه بود و نه این تشویق ها منطقى به نظر مى رسید.
اما تالى فاسدها همان است که در حدیث پربار بالا آمده که فشرده آن در نهج البلاغه و مبسوطش در کافى و بحارالانوار است و آن این که مسئله بعثت انبیا و نزول کتاب هاى آسمانى و معاد و سؤال برزخ و قیامت و بهشت و دوزخ بنابر عقیده جبر همگى زیر سؤال مى رود. این امور نه تنها با عدل خداوند سازگار نیست، بلکه با حکمت او نیز نمى سازد و کارى غیر منطقى و غیر عاقلانه است، زیرا اگر خداوند عاصیان و ظالمان را مجبور به ظلم و عصیان کرده چگونه عدالت و حکمت او اجازه مى دهد آنها را به دوزخ ببرد و اگر پیامبران و امامان و صالحان را به کارهاى نیک مجبور کرده بردن آنها به بهشت حکیمانه نیست چون از نزد خود کارى انجام نداده اند.
این سخن را با حدیث پرمعنایى که مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار از کتاب طرائف سید بن طاوس نقل کرده پایان مى دهیم. او مى نویسد: حجاج بن یوسف نامه هایى به چهار نفر از علماى معروف آن زمان نوشت: حسن بصرى، عمرو بن عبید، واصل بن عطا و عامر شعبى که (بهترین) آنچه را درباره قضا و قدر به آنها رسیده است براى او بنویسند.
حسن بصرى چنین نوشت: بهترین چیزى که (در این زمینه) به من رسیده سخنى است که از امام امیر مؤمنان على بن ابى طالب شنیده ام که فرمود: «أَتَظُنُّ أَنَّ الَّذِی نَهَاکَ دَهَاکَ وَإِنَّمَا دَهَاکَ أَسْفَلُکَ وَأَعْلاَکَ وَاللَّهُ بَرِیءٌ مِنْ ذَاکَ; آیا گمان مى کنى کسى که تو را از کارى نهى کرده به آن تشویق نموده است در حالى که آنچه تو را تشویق به کارهاى خلاف مى کند پائین وبالاى توست و خداوند از آن بیزار است».
واصل بن عطا نیز نوشت: بهترین چیزى که در قضا و قدر شنیده ام سخن امام امیر مؤمنان على بن ابى طالب است که فرمود: «لَوْ کَانَ الزُّورُ (الوزر) فِی الاَْصْلِ مَحْتُوماً کَانَ الْمُزَوَّرُ فِی الْقِصَاصِ مَظْلُوماً; هرگاه گناه اجبارى باشد اگر کسى که اجبار بر گناه شده قصاص شود مظلوم است».
شعبى نیز براى او نوشت: «بهترین چیزى که در قضا و قدر شنیده ام سخن امام امیر مؤمنان على بن ابى طالب است: «أَیَدُلُّکَ عَلَى الطَّرِیقِ وَیَأْخُذُ عَلَیْکَ الْمَضِیقَ; آیا خداوند راه را به تو نشان مى دهد ولى سر راه را بر تو مى گیرد».
«کُلُّ مَا اسْتَغْفَرْتَ اللَّهَ مِنْهُ فَهُوَ مِنْکَ وَکُلُّ مَا حَمِدْتَ اللَّهَ عَلَیْهِ فَهُوَ مِنْهُ; هرچیزى که تو از خدا نسبت به آن طلب آمرزش مى کنى (بدان) آن کار از سوى توست و هرچیزى که خدا را بر آن شکر مى گویى از ناحیه اوست».
هنگامى که این نامه هاى چهارگانه به حجاج رسید و از مضمون آن آگاهى یافت گفت: «به یقین اینها را از چشمه صاف و زلالى گرفته اند».(1)


(1). بحارالانوار، ج 5، ص 58، ح 108.

 

 

دلایل بطلان مکتب جبر 2. آیا اختیار انسان با توحید مخالف است؟
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma