77

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیام امام امیرالمؤمنین(ع) جلد 12
سالى که نکوست...برو این دام بر مرغ دگر نه!


 
وَمِنْ خَبَرِ ضِرَارِ بْنِ حَمْزَةَ الضَّبَائِیِّ عِنْدَ دُخُولِهِ عَلَى مُعَاوِیَةَ وَمَسْأَلَتِهِ لَهُ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ(علیه السلام)، وَقَالَ: فَأَشْهَدُ لَقَدْ رَأَیْتُهُ فِی بَعْضِ مَوَاقِفِهِ وَقَدْ أَرْخَى اللَّیْلُ سُدُولَهُ وَهُوَ قَائِمٌ فِی مِحْرَابِهِ قَابِضٌ عَلَى لِحْیَتِهِ یَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلِیمِ، وَیَبْکِى بُکَاءَ الْحَزِینِ، وَیَقُولُ:
یَا دُنْیَا یَا دُنْیَا، إِلَیْکِ عَنِّی، أَبِی تَعَرَّضْتِ؟ أَمْ إِلَیَّ تَشَوَّقْتِ؟ لاَ حَانَ حِینُکِ هَیْهَاتَ غُرِّی غَیْرِی، لاَ حَاجَةَ لِی فِیکِ، قَدْ طَلَّقْتُکِ ثَلاَثاً لاَ رَجْعَةَ فِیهَا! فَعَیْشُکِ قَصِیرٌ، وَخَطَرُکِ یَسِیرٌ، وَأَمَلُکِ حَقِیرٌ. آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ، وَطُولِ الطَّرِیقِ، وَبُعْدِ السَّفَرِ، وَعَظِیمِ الْمَوْرِدِ.
 
در خبرى آمده است که «ضرار بن حمزه ضبایى»(1) به هنگام ورودش بر معاویه و سؤال معاویه از او درباره حالات امیرمؤمنان(علیه السلام) چنین گفت: گواهى مى دهم که من او را در بعضى از مواقف دیدم در حالى که شب پرده تاریک خود را فرو افکنده بود و او در محرابش به عبادت ایستاده محاسن مبارک را به دست خود گرفته و همچون مار گزیده به خود مى پیچید و از سوز دل گریه مى کرد و مى گفت: اى دنیا! اى دنیا! از من دور شو تو خود را به من عرضه مى کنى یا اشتیاقت را به من نشان مى دهى؟ (تا مرا به شوق آورى؟) هرگز چنین زمانى براى تو فرا نرسد (که در دل من جاى گیرى) هیهات (اشتباه کردى و مرا نشناختى) دیگرى را فریب ده، من نیازى به تو ندارم. تو را سه طلاقه کردم; طلاقى که رجوعى در آن نیست. زندگى تو کوتاه و مقام تو کم و آرزوى تو را داشتن ناچیز است. آه از کمى زاد و توشه (آخرت) و طولانى بودن راه و دورى سفر و عظمت (مشکلات مقصد).(2)


(1). در نسخه مسعودى و بعضى نسخ دیگر به جاى «ضرار بن حمزه»، «ضرار بن ضَمُره» آمده است و ظاهراً صحیح همان «ضمره» است و او از یاران خاص امیر مؤمنان على(علیه السلام) بود که با شجاعت اوصاف برجسته امیرمؤمنان را براى معاویه شرح داد.
در مورد قبیله او در نسخه صبحى صالح و بعضى نسخ دیگر «ضبایى» آمده در حالى که در میان عرب قبیله اى به نام «ضباء» معروف نیست; ولى در نسخ متعدد دیگرى ضِبابى آمده و «ضباب» جد محمد بن سلیمان بن منصور بوده و بعضى گفته اند: ضباب قلعه اى بوده در اطراف کوفه که جماعتى از علما به آن منسوب مى باشند. (معجم البلدان، ج 3، ص 451).
(2). سند گفتار حکیمانه:
از کتاب مصادر نهج البلاغه استفاده مى شود که این کلام حکمت آمیز بخشى از گفتار مفصلى است که در میان «ضرار» و «معاویه» رد و بدل شد و ضرار که از یاران خاص امیر مؤمنان على(علیه السلام) بود به هنگام ملاقات با «معاویه» آن را براى او نقل کرد. سپس مى افزاید: این سخن را پیش از مرحوم سیّد رضى و بعد از وى بعضى به طور مسند و بعضى به طور مرسل از آن حضرت نقل کرده اند از جمله کسانى که مسند آن را روایت کرده اند مرحوم صدوق در امالى و مرحوم ابوعلى قالى (متوفاى 356) در کتاب خود به نام امالى و نیز ابونعیم در حلیة الاولیاء و ابوالفرج در کنز الفوائد و ابن عبدالبر در استیعاب و گروه دیگر هستند. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 61).
 

 

سالى که نکوست...برو این دام بر مرغ دگر نه!
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma