ارکان ایمان

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیام امام امیرالمؤمنین(ع) جلد 12
31 پایه اوّلِ ایمان: صبر

 
شرح و تفسیر
ارکان ایمان
امام(علیه السلام) در این کلام جامع، تفسیرى براى ایمان ذکر کرده که در هیچ منبع دیگرى به این گستردگى و وضوح دیده نمى شود; ایمان را فراتر از جنبه هاى عقیدتى، از جنبه هاى عملى و رفتارى نیز مورد توجه قرار داده است و تمام ریزه کارى ها و نکات دقیقى را که در تشکیل ایمان مؤثر است برشمرده است. نخست ایمان را بر چهار پایه و هر یک از پایه ها را بر چهار پایه دیگر استوار دانسته که مجموعاً شانزده اصل از اصول ایمان (عقیدتى و عملى) را تشکیل مى دهد و به یقین اگر کسى بتواند این اصول شانزده گانه را در خود زنده کند در اوج قله ایمان قرار خواهد گرفت و چنین ایمانى است که مى تواند دنیا را به سوى امنیت و آرامش و عدل و داد رهبرى کند و انسان را به مقام قرب پروردگار و اوج افتخار انسانى برساند.
همان گونه که در ذیل این حدیث شریف خواهد آمد، امام براى کفر هم چهار ستون قائل شده است و همچنین براى شک و از کلام مرحوم سیّد رضى استفاده مى شود که این حدیث شریف داراى ذیل قابل ملاحظه اى بوده که سیّد رضى آن را از بیم طولانى شدن سخن حذف کرده و مطابق آنچه بعضى نقل کرده اند امام(علیه السلام) در ذیل، پایه هاى نفاق را نیز مشروحا بیان فرموده است.
همان گونه که در شرح مصدر این کلام حکمت آمیز آمد در این که سؤال کننده از امام(علیه السلام) درباره حقیقت ایمان چه کسى بوده اختلاف است; بعضى آن را یکى از بهترین یاران آن حضرت یعنى «عمار یاسر» و بعضى آن را یکى از دشمنان سرسخت آن حضرت یعنى «ابن کواء» مى دانند که احتمال اول به ذهن بسیار نزدیک تر است. ولى در هر حال در بعضى از روایات آمده که امام(علیه السلام) از دادن پاسخ شخصى به او امتناع ورزید و چون سؤال و جواب را بسیار مهم مى دانست فرمود: برو فردا بیا تا در جمع اصحاب و یاران به تو پاسخ گویم، تا اگر تو فراموش کنى دیگرى آن را حفظ کند، زیرا این گونه سخنان همچون مرکبى فرارى است که یکى آن را نمى تواند بگیرد و دیگرى آن را مى گیرد.(1)
امام(علیه السلام) در آغاز، براى ایمان چهار ستون قائل مى شود و در پاسخ سؤال پیش گفته مى فرماید: «ایمان بر چهار پایه استوار است: بر صبر و یقین و عدالت و جهاد»; (وَسُئِلَ عَنِ الاِْیمَانِ فَقَالَ(علیه السلام): الاِْیمَانُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ: عَلَى الصَّبْرِ، وَالْیَقِینِ، وَالْعَدْلِ، وَالْجِهَادِ).
بعضى از شارحان نهج البلاغه معتقدند که این پایه هاى چهارگانه همان اصول چهارگانه اخلاق است که در مبانى اخلاق ارسطو آمده است، وى مى گوید: اصول علم اخلاق چهار چیز است: حکمت، عفت، شجاعت و عدالت. بسیارى از علماى اخلاق اسلامى نیز اخلاق اسلام را بر پایه آن تفسیر کرده اند.
آنها معتقدند که روح انسان داراى سه قوه است: قوه ادراک، جاذبه و دافعه; قوه ادراک حقایق را تشخیص مى دهد و انسان را به تعالى علمى مى رساند. قوه جاذبه، همان قوه جلب منافع است که از آن به قوه شهوت تعبیر مى شود. البته نه فقط شهوت جنسى، بلکه هرگونه خواسته اى به معناى وسیع کلمه مراد است. قوه دافعه همان است که از آن به غضب تعبیر مى کنند و حافظ دفع زیان ها از انسان است.
آنها بر این عقیده اند که این سه قوه داراى حد وسط و حد افراط و تفریط است، حد وسط آنها فضایل اخلاقى را تشکیل مى دهد و منظور از «عدل» همان بهره گیرى از حد وسط است، بنابراین هرگاه نیروى شهوت و غضب در اختیار قوه ادراک قرار گیرد و عدالت حاصل شود، اخلاق آدمى به کمال رسیده است.(2)
ولى تطبیق کلام امام بر تقسیم ارسطویى در اخلاق بعید به نظر مى رسد، زیرا همان گونه که در شرح این چهار اصل خواهد آمد امام امورى را ذکر مى کند که فراتر از آنهاست مثلا صبر بر مصیبت را به زحمت مى توان در مسئله شجاعت یا عفت جاى داد و امر به معروف و نهى از منکر را به سختى مى توان در این دو موضوع وارد دانست و همچنین موارد دیگرى از شاخه هایى که امام براى این چهار اصل شمرده است، بنابراین سزاوار است ما آن را تحلیل و ارزیابى کنیم و سخن مستقلى درباره تفسیر ایمان و فضایل انسانى بدانیم که از سرچشمه قرآن و علم امام(علیه السلام)جوشیده است.
از آنجا که هدف امام(علیه السلام) در این پاسخ به سؤال، شرح و بیان ایمان از نظر اعتقاد قلبى و آثار لسانى و جنبه هاى عملى به طور کامل است براى هر یک از این پایه هاى چهارگانه، چهار شاخه بیان فرموده که در عمق حقیقت ایمان پیش رفته است.


(1). تمام نهج البلاغه، ص 176.
(2). شرح بیشتر در این باره را در کتاب اخلاق در قرآن، ج 1، ص 99 به بعد مطالعه فرمائید.

 

31 پایه اوّلِ ایمان: صبر
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma