شرح و تفسير
دنيا وسيله است نه هدفامام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه
موقعيت واقعى دنيا را در عبارت كوتاهى بيان كرده، مى فرمايد: «دنيا براى غيرش
آفريده شده نه براى خودش. (هدف از آفرينش اين جهان، تكامل و آمادگى براى زيستن در
جهان آخرت است)»; (الدُّنْيَا خُلِقَتْ لِغَيْرِهَا، وَلَمْ تُخْلَقْ
لِنَفْسِهَا).
نكته مهمى كه امام(عليه السلام) در اين جا يادآورى مى كند
نگاه هاى مختلفى است كه به دنيا مى شود.
توضيح اين كه: گاه در نظر بعضى افراد،
رواياتى كه در مدح دنيا آمده و آن را مزرعه آخرت يا دار عافيت و يا به منزله
دانشگاه شمرده، با رواياتى كه در ذم آن آمده متناقض است. در حالى كه هرگز چنين
نيست. اگر دنيا را براى دنيا بخواهيم، دنياى مذموم و نكوهيده است و اگر دنيا را
ابزارى براى رسيدن به آخرت و مزرعه اى براى كِشت بذر نيكى ها ومعارف بدانيم ممدوح
است و سراى نمونه.
امام(عليه السلام) در كلام گران بهاى ديگرى در نهج البلاغه
همين معنا را با تعبير ديگرى بيان كرده است; در خطبه 82 مى فرمايد: «وَمَنْ
أَبْصَرَ بِهَا بَصَّرَتْهُ وَمَنْ أَبْصَرَ إِلَيْهَا أَعْمَتْهُ; كسى كه دنيا را
وسيله بصيرت قرار دهد او را بينا مى سازد و كسى كه به آن به عنوان هدف نگاه كند
نابينايش مى كند».
مرحوم سيد رضى در شرح اين كلام در خطبه هشتاد و دو تعبير
جالبى دارد مى گويد: «وَإذَا تَأَمَّلَ الْمُتَأَمِّلُ قَوْلَهُ(عليه السلام):
«وَمَنْ أَبْصَرَ بِهَا بَصَّرَتْهُ» وَجَدَ تَحْتَهُ مِنَ الْمَعْنَى الْعَجِيبِ
وَالْغَرَضِ الْبَعِيدِ، مَا لا تُبْلَغُ غَايَتُهُ وَلايُدْرَكُ غَوْرُهُ، لا
سِيَّمَا إِذَا قَرَنَ إِلَيْهِ قَوْلُهُ: «وَمَنْ أَبْصَرَ إِلَيْهَا أَعْمَتْهُ»
فَإِنَّهُ يَجِدُ الْفَرْقَ بَيْنَ «أَبْصَرَ بِهَا» وَ «أَبْصَرَ إِلَيْهَا»
وَاضِحاً نَيِّراً، وَ عَجِيباً بَاهِراً! صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ سَلامُهُ عَلَيْهِ;
اگر به درستى انسان در اين سخن امام(عليه السلام) كه مى فرمايد: كسى كه با آن بنگرد
بينايش مى كند، دقّت كند، در آن، معناى شگفت آور و مفهوم ژرفى خواهد يافت كه هرگز
به عمق آن نتوان رسيد، به ويژه اگر جمله «مَنْ أَبْصَرَ إِلَيْهَا أَعْمَتْهُ» (كسى
كه به دنيا بنگرد و منتهاى آرزويش را دنيا قرار دهد كورش خواهد كرد) در كنار جمله
قبل گذاشته شود; در اين صورت فرق واضحى ميان آن دو خواهد يافت، فرقى روشن و
شگفت انگيز و آشكار. درود و سلام خدا بر او باد».
به تعبير ديگر اگر به دنيا
ازنظر جنبه هاى مادى آن نگاه شود مركز تزاحم و تعارض و انواع زشتى هاست و اگر به
جنبه هاى معنوى كه به وسيله دنيا مى توان به آن ها دست يافت نگاه شود هيچ گونه
تعارض و تزاحمى نيست و همه انسان ها با هم در مسير روشنى مى توانند به سوى زندگى
جاويدان و پرافتخار سراى ديگر از آن كوچ كنند.
و در خطبه 203 آمده است كه
امام(عليه السلام) مى فرمايد: «فَفِيهَا اخْتُبِرْتُمْ وَلِغَيْرِهَا خُلِقْتُم;
شما در دنيا آزمايش مى شويد و براى غير آن، آفريده شده ايد».
قرآن مجيد همين
مطلب را با بيان شفاف ديگرى ذكر كرده است آن جا كه مى فرمايد: «
(أَفَحَسِبْتُمْ
أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُون); آيا گمان
كرديد كه شما را بيهوده آفريده ايم، و به سوى ما بازگشت نخواهيد
كرد؟!».[1]
اشاره به اين كه اگر سراى آخرتى بعد از دنيا نبود اين زندگى عبث و
بيهوده بود و همان گونه كه در تفسير نمونه در ذيل اين آيه آمده است اين جمله كوتاه
و پرمعنى يكى از زنده ترين دلايل رستاخيز و حساب و جزاى اعمال را بيان مى كند، و آن
اين كه: اگر به راستى قيامت و معادى در كار نباشد زندگى دنيا عبث و بيهوده خواهد
بود; زيرا زندگى اين جهان، با تمام مشكلاتى كه دارد و با اين همه تشكيلات، مقدمات و
برنامه هايى كه خدا براى آن چيده است اگر صرفاً براى همين چند روز باشد بسيار پوچ و
بى معنى مى باشد.
اين موضوع، درست به آن مى ماند كه طفلى در شكم مادر صاحب عقل
و هوش كامل گردد، از خود سؤال مى كند: چرا آفريدگار، مرا در اين جا زندانى كرده
است؟ اين دست و پا اين چشم و گوش براى چيست و به چه منظورى آفريده شده است؟ در اين
ظلمات ثلاث و در ميان مشتى خون و آب، وجود من چه فايده اى دارد؟
ولى هنگامى كه
به او بگويند: در اين جا پرورش مى يابى و به زودى وارد دنياى وسيعى مى شوى كه فضايى
باز و آفتابى درخشان، نهرهايى جارى و باغ هايى پرگل و پرطراوت دارد و در آن جا
مى توانى به تحصيل علم و دانش و انواع تفريحات سالم بپردازى، باور مى كند كه زندگى
دوران جنينى بيهوده و عبث نيست.[2]
------------------------------------
[1]. مؤمنون، آيه 115.
[2]. براى توضيح بيشتر به جلد 14 تفسير نمونه ذيل آيه 115 سوره مؤمنون تحت عنوان «مرگ، نقطه پايان زندگى نيست» مراجعه كنيد.