شرح و تفسير: نخست او را بيازماى

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیام امام امیرالمومنین(ع) جلد 15
گفتار حكيمانه 434شرح و تفسير: گشايش درهاى اميد
شرح و تفسير
نخست او را بيازماى

امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه بسيار كوتاه و پرمعنا به يك اصل مهم اجتماعى اشاره كرده، مى فرمايد: به ظاهر اشخاص قناعت نكنيد، آن ها را بيازماييد و اى بسا با آزمودن، آن ها را دشمن بداريد و در يك عبارت كوتاه: «آزمايش كن تا دشمنش دارى»; (أُخْبُرْ تَقْلهِ).
«اخْبُرْ» از ماده «خُبر» (بر وزن قفل) به معناى آزمايش كردن است.
«تقله» از ماده «قِلى» (بر وزن صدا) به معناى بغض است. اين ماده، هم به صورت ناقص يايى آمده و هم ناقص واوى. در صورت اول به معناى بغض و عداوت و در صورت دوم به معناى طرد كردن است و در واقع هر دو به يك معنا بازمى گردد زيرا لازمه عداوت طرد كردن مى باشد.
اين درمورد جوامع آلوده يا گروه هاى خاص اجتماعى كه افراد منحرف در آن كم نيستند صادق است والا نتيجه آزمايش، هميشه دشمن داشتن افراد مورد آزمون نخواهد بود. ممكن است اشاره به عصر خود حضرت نيز بوده باشد كه افراد منافق و چند چهره در آن عصر فراوان بودند; گروهى خودفروخته به معاويه و گروهى در بند مال و منال، از هيچ كارى ابا نداشتند هر چند براى فريفتن مردم ظاهر خود را مى آراستند ولى به هنگامى كه در كوره امتحان قرار مى گرفتند بسان سياه سيم زراندود، خلاف آن به درمى آمدند كه خلق مى پنداشتند.
سياه سيم زراندود چون به كوره برند *** خلاف آن به درآيد كه خلق پندارند
بسيارى از شارحان نهج البلاغه گفته اند كه هاء در «تَقْلِه» هاء سكت است و در واقع بيان كننده كسره لام است كه قبل از آن قرار گرفته ولى دليلى بر اين ادعا اقامه نكرده اند. در حالى كه بعضى ديگر آن را ضمير دانسته و اعراب براى هاء گذاشته اند (در حالى كه هاء سكت، ساكن است) و در واقع اشاره به ضمير محذوفى است كه در كلمه «اخبُر» وجود دارد و مفهوم كلام اين مى شود: او را آزمايش كن تا دشمنش دارى.
همان گونه كه در ذكر مصادر اين گفتار حكيمانه اشاره كرديم همين معنا از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) با تفاوتى نقل شده است: «وجَدتُ النّاسَ اُخبُر تقلِهِ».[1]
و از امام صادق(عليه السلام) نيز به صورت ديگرى نقل شده است: فرمود: «خَالِطِ النَّاسَ تَخْبُرْهُمْ وَمَتَى تَخْبُرْهُمْ تَقْلِهِمْ; با مردم معاشرت كن و آن ها را بيازما و هنگامى كه بيازمايى (اى بسا گروهى را) دشمن مى دارى».[2]
قابل توجه اين كه مرحوم سيد رضى براى تأييد صدور اين گفتار حكيمانه از على(عليه السلام) بعد از آنى كه اشاره مى كند بعضى از مردم آن را از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل كرده اند مى گويد: «آنچه تأييد مى كند اين كلام از اميرمؤمنان(عليه السلام) باشد چيزى است كه ثعلب از ابن الاعرابى نقل كرده كه مأمون گفته است: اگر نبود كه على(عليه السلام)فرمود: اخبر تقله. من مى گفتم: اقله تخبر; دشمنش بدار تا او را بيازمايى»; (قال الرضيّ: ومِنَ النّاسِ مَن يَروي هذا للرَّسولِ(صلى الله عليه وآله) ومِمّا يُقَوّي أنَّهُ من كلام أميرالمؤمنين(عليه السلام) ما حكاه ثَعلَبُ عنِ ابْنِ الأعرابيّ: قال المأمونُ: لولا أنّ عليّاً قال: «أخبُر تقلِه» لقُلتُ: اقْلِهِ تَخْبُرْ).
همين معنا (سخن مأمون) از ابوحيان توحيدى در البصائر و الذخائر و ابونعيم در حلية الاولياء نقل شده است.
منظور مأمون اين بوده كه براى آزمودن مردم بايد از آن ها فاصله گرفت و حتى اظهار تنفر و بيزارى كرد اگر عكس العمل شديدى نشان دادند معلوم مى شود لايق دوستى نيستند و اگر مدارا كردند افرادى صبور و شايسته دوستى مى باشند.
البته جاى ترديد نيست كه كلام امام(عليه السلام) بر كلام مأمون برترى دارد. كلام امام(عليه السلام)ناظر به يك مسأله اجتماعى است و كلام مأمون در واقع يك مسأله سياسى است و منظورش اين است: بايد به همه كس با بدبينى نگاه كرد تا عيوبشان آشكار شود زيرا با خوش بينى، عيوب افراد آشكار نمى گردد و سياست مداران غالباً اصل را درباره اشخاص و حوادث بر سوءظن و بدبينى مى گذارند.
نكته
آزمودن قبل از دوستى

بى شك يكى از نيازهاى انسان در زندگى، داشتن دوستان موافق و همراه است كه در برابر انبوه مشكلات به او كمك كنند، در مصائب مايه تسلى خاطر او گردند و در حضور و غياب مدافع او باشند زيرا انسانِ تنها در برابر اين حوادث زانو مى زند.
ولى در انتخاب دوست هرگز نبايد عجله كرد بلكه بايد نخست او را آزمود، اگر از آزمايش ها پيروز درآمد او را به دوستى برگزيد. اميرمؤمنان على(عليه السلام) طبق حديثى كه در غررالحكم آمده، مى فرمايد: «لا تَثِق بالصَّديقِ قَبلَ الخِبْرةِ; به دوستت پيش از آزمودنش اعتماد نكن».[3]
به خصوص اگر زمان، زمان پرفسادى باشد، كه در آن هنگام بايد دقت بيشترى در انتخاب دوستان كرد. امام صادق(عليه السلام)مى فرمايد: «إِذَا كَانَ الزَّمَانُ زَمَانَ جَوْر وَ أَهْلُهُ أَهْلَ غَدَر فَالطُّمَأْنِينَةُ إِلَى كُلِّ أَحَد عَجْزٌ; هرگاه زمان، زمان ظلم (و فساد) باشد و اهل آن زمان پيمان شكن باشند اطمينان به هر كسى كردن نشانه عجز و ناتوانى است».[4]
در احاديث اسلامى مواد اين آزمون نيز تعيين شده است. ازجمله اين كه امام صادق(عليه السلام)مى فرمايد: «يمْتَحَنُ الصَّدِيقُ بِثَلاَثِ خِصَال فَإِنْ كَانَ مُؤَاتِياً فَهُوَ الصَّدِيقُ الْمُصَافِى وَإِلاَّ كَانَ صَدِيقَ رَخَاء لاَ صَدِيقَ شِدَّة تَبْتَغِى مِنْهُ مَالاً أَوْ تَأْمَنُهُ عَلَى مَال أَوْ تُشَارِكُهُ فِى مَكْرُوه; دوست را با سه چيز مى توان امتحان كرد هرگاه حق اين سه چيز را ادا كند او دوست خالص است والا دوست حال آرامش است نه دوست حال شدت: از او مالى بطلب يا مالى در اختيار او قرار بده يا در كارى كه مورد ميل او نيست با او شريك شو».[5]
در حديث ديگرى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: «لاَ تَسُمِ الرَّجُلَ صَدِيقاً سِمَةً مَعْرُوفَةً حَتَّى تَخْتَبِرَهُ بِثَلاَث تُغْضِبُهُ فَتَنْظُرُ غَضَبَهُ يخْرِجُهُ مِنَ الْحَقِّ إِلَى الْبَاطِلِ وَ عِنْدَ الدِّينَارِ وَ الدِّرْهَمِ وَ حَتَّى تُسَافِرَ مَعَهُ; نام دوست به صورت كامل بر كسى نگذار مگر اين كه او را به سه چيز بيازمايى: به هنگام غضب ببينى آيا او از مسير حق به سوى باطل خارج مى شود؟ و در برابر درهم و دينار (آيا امتحان خوبى مى دهد؟) و ديگر اين كه با او مسافرت كنى (چراكه در سفر باطن افراد بهتر آشكار مى شود)».[6]
-----------------------------------------------------
[1]. ابوحيان توحيدى در البصائر و الذخائر و ابونعيم در حلية الاولياء (طبق نقل مرحوم خطيب در مصادر، ج 4، ص 303).
[2]. كافى، ج 8، ص 176، ح 196. 
[3]. غررالحكم، ح 9498.
[4]. بحارالانوار، ج 75، ص 239، ح 108. 
[5]. همان، ص 235، ح 107.
[6]. همان، ج 71، ص 180، ح 28. 
گفتار حكيمانه 434شرح و تفسير: گشايش درهاى اميد
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma