شرح و تفسير: بى اعتبارى اين دو نعمت

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیام امام امیرالمومنین(ع) جلد 15
گفتار حكيمانه 426گفتار حكيمانه 427
شرح و تفسير
بى اعتبارى اين دو نعمت

امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه به نكته اى درباره ناپايدارى نعمت هاى دنيا اشاره كرده و مخصوصاً دو نعمت بزرگ سلامتى و بى نيازى را مورد توجه قرار داده، مى فرمايد: «سزاوار نيست انسان به دو چيز اطمينان پيدا كند: سلامتى و ثروت. چراكه در همان حال كه انسانى را تندرست مى بينى ناگهان بيمار مى شود و در همان حال كه او را ثروتمند مى بينى ناگهان فقير و مستمند مى گردد»; (لاَ يَنْبَغِي لِلْعَبْدِ أَنْ يَثِقَ بِخَصْلَتَيْنِ: الْعَافِيَةِ، وَالْغِنَى. بَيْنَا تَرَاهُ مُعَافىً، إِذْ سَقِمَ; وَ بَيْنَا تَرَاهُ غَنِيّاً، إِذِ افْتَقَرَ).
آنچه را امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه بيان فرموده همه يا غالب ما در طول عمر خود نمونه هاى متعددى از آن را ديده ايم; افرادى سالم، قوى پيكر و قهرمان را مشاهده كرده ايم كه ناگهان به ما اطلاع دادند بيمار شده و در بستر بيمارى افتاده و قادر به حركت نيست.
آرى! انسان بسيار آسيب پذير است، يك ميكروب بسيار كوچك و از آن كوچكتر يك ويروس كه با چشم مسلّح نيز به زحمت ديده مى شود ممكن است انسانى را از پاى درآورد.
بيمارى بسيار خطرناك سرطان، از طغيان يك سلول در بدن شروع مى شود كه رشد و نمو پى درپى مى كند و تبديل به غده اى سرطانى مى شود و انسان قدرتمندى را از پاى درمى آورد.
يك رگ كوچك از رگ هايى كه قلب را تغذيه مى كند بهوسيله ذره كوچك خون لخته شده اى بسته مى شود و ممكن است منجر به ايست قلبى گردد.
رگ هاى بسيار ظريفى كه از لابه لاى مغز مى گذرند و آن را تغذيه مى كنند اگر براثر فشار خون يا عامل ديگرى پاره شوند و خون، بخشى از مغز را فراگيرد ممكن است قسمت مهمى از بدن را فلج كند يا انسان را به ديار باقى بفرستد.
با اين حال چگونه انسان مغرور مى شود و چنين مى پندارد كه سلامتى او دائماً باقى و برقرار است و هر كارى از دستش برمى آيد بايد انجام دهد و به هركس مى خواهد ظلم و ستم روا دارد؟
اموال و ثروت هاى كلان انسان نيز وضع بهترى از اين ندارد; يك آتش سوزى مهيب، يك زلزله، يك خشكسالى، يك تلاطم در امور اقتصادى جهان، يك جنگ محلى يا جهانى ممكن است آن ها را بر باد دهد، شب بخوابد در حالى كه ثروتمندترين مردم جامعه خويش است، فردا به صورت فقيرترين افراد درآيد و به گفته شاعر:
بر مال و جمال خويشتن غره مشو *** كان را به شبى برند و اين را به تبى
آيا با اين حال سزاوار است كه انسان به اموال خويش مغرور گردد؟
شاعر عرب مى گويد:
وَبَينَما المَرءُ فِى الأحياءِ مُغتَبِطٌ *** إذ صارَ فى اللّحدِ تَسفيهُ الأعاصِير
در همان حال كه انسان در ميان زندگان مورد غبطه اين و آن است ناگهان چشم از دنيا فرو مى بندد و به قبر سپرده مى شود و بادها بر قبر او مىوزند.
و شاعر ديگرى مى گويد:
لا يَغُرّنَّكَ عِشاءٌ ساكِنٌ *** قَد يُوافى بالمَنِيّاتِ السَّحَر
شب آرام، تو را مغرور نسازد گاه ممكن است سحرگاهان مرگ در انتظارت باشد.
شاعر ديگرى مى گويد:
وَكَم باتَ مِن مُترَف فى القُصور *** فَعوَّض فى الصُّبحِ عنها القُبورا
چه بسيار ثروتمندانى كه شبانه در قصرها زندگى مى كردند و صبحگاهان به جاى آن در قبرها قرار گرفتند.[1]
در حكمت 302 نيز همين معنا با عبارت جالب ديگرى آمده بود. امام(عليه السلام)فرمود: «مَا الْمُبْتَلَى الَّذِى قَدِ اشْتَدَّ بِهِ الْبَلاَءُ بِأَحْوَجَ إِلَى الدُّعَاءِ الَّذِى لاَ يأْمَنُ الْبَلاَءَ; آن كس كه به شدّت به بلايى مبتلاست نيازمندتر به دعا نيست از كسى كه مبتلا نمى باشد ولى هر لحظه انتظار آن را مى كشد».
مقصود امام(عليه السلام) از اين گفتارهاى حكيمانه هشدارى است به همه انسان ها كه در زندگى دنيا گرفتار غفلت و غرور نشوند. هيچ چيز از دنيا براى هيچ كس در هيچ زمانى پايدار نيست و همه چيز در معرض زوال است آنچه باقى و پايدار مى ماند ذات پاك خداست و تمام كارهايى كه براى او انجام مى شود.
در حالات شاعر معروف، اعشى مى خوانيم كه تصميم گرفت به مكه بيايد و اسلام را بپذيرد. هنگامى كه به مكه يا نزديكى آن رسيد بعضى از مشركان قريش او را ملاقات كرده و از مقصدش جويا شدند. او گفت: تصميم گرفته ام كه خدمت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) برسم و اسلام بياورم. يكى از مشركان گفت: مى دانى كه او زنا را حرام كرده است؟ اعشى گفت: والله من علاقه اى به اين كار ندارم. سپس آن مرد مشرك گفت: مى دانى كه شراب را تحريم نموده است؟ اعشى گفت: اما اين يكى هنوز مورد علاقه من است بنابراين من برمى گردم و امسال از آن بهره مى گيرم سپس مى آيم و اسلام را مى پذيرم. او بازگشت و در همان سال از دنيا رفت و هرگز خدمت پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)نرسيد و اسلام را نپذيرفت.[2]
بنابراين تا فرصت در دست است بايد كارى كرد.
--------------------------------------------
[1]. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 20، ص 71.
[2]. سيره ابن هشام، ج 1، ص 388.
گفتار حكيمانه 426گفتار حكيمانه 427
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma