مقدمه
در سالروز میلاد باسعادت حضرت امام علی النقی (ع)، پیشوای دهم شيعيان ضرورت تعمیق وکسب معرفت و شناخت نسبت به آموزه های راهبردی آن امام همام بیش از پیش خودنمایی می کند، زیرا امام هادى عليه السلام در عصرى امامت و زعامت شيعه را به عهده گرفت، كه فشارها و اختناق بيش از گذشته شد.[1]
هم چنین آن حضرت براى فعاليت فرهنگى در سطحى گسترده، آزادى عمل نداشت؛ اما در همان شرايط نامساعد نيز، افزون بر پاسخ به شبهات اعتقادى، فعاليتهاى حديثى و فقهى نيز داشت و شاگردان فراوانى را تربيت كرد،پاسخها و حل مشكلات فقهى آن امام در فرصتهاى به دست آمده، گواه دانش سرشار او است.[2]،[3] لذا از شاگردان برجسته امام هادى عليه السلام مىتوان از ايّوب بن نوح، عثمان بن سعيد اهوازى و عبد العظيم حسنى (مدفون در شهر رى) نام برد كه برخى از آنان داراى آثار ارزشمند علمى و فقهى هستند.[4]
با این تفاسیر در این نگاشته آموزه های کلیدی و کاربردی امام هادی(ع)در ارتقای سبک زندگی اسلامی با بهره گیری از آراء و اندیشه های متعالی حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به مخاطبان گرامی ارائه می گردد.
تأملی در چیستی ماهیت دنیا از منظر امام هادی(ع)
دنیا تجارتخانۀ آخرت
ازجمله آموزه های مهم و کلیدی در بیانات نورانی امام هادی(ع) می توان به معرفی و تبیین نقش بی نظیر دنیا در ارتقای سعادت انسانها در راستای حصول رشد و کمال مورد نظر قرار داد، از این رو حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در تشریح کلام نورانی امام هادی(ع) در مقولۀ نحوۀ مواجهۀ انسانها با دنیا فرمودند: از امام هادى عليه السّلام نقل شده که، دنيا را به عنوان بازارى معرفى مىكند كه گروهى در آن سود مىكنند و گروهى زيان مىبرند، ايشان فرمودهاند: «الدّنيا سوق ربح فيها قوم و خسر آخرون»، دنيا، بازارى است كه گروهى در آن سود مىبرند و گروهى زيان مىبينند.»[5]
معظم له در تفسیر این فراز نورانی از آن امام همام فرمودند: این روایت از امام علی النقی(ع)، نشان مىدهد كه نبايد به دنيا، به عنوان يك هدف نهايى نگاه كرد، بلكه ابزار و وسيلهاى است براى اندوختن سرمايه عمل صالح و تحصيل معارف الهى جهت نتيجهگيرى در جايگاه ابدى.[6]
مرجع عالی قدر جهان تشیع در ادامه تفسیر کلام نورانی امام هادی (ع) و تثبیت ادعای لزوم بهره گیری از دنیا در قالب تجارتخانۀ آخرت فرمودند: اين جهان نه وطن اصلى انسان است و نه محل سكونت دائم، بلكه تجارتخانه بزرگى است كه انسان با سرمايههاى عظيمى همچون ساعات عمر، نيروى انسانى، مواهب فكرى و عقلى به آن فرستاده شده است تا از آن بهرهاى ارزنده براى سعادت ابدى و زندگى جاويدانش بگيرد.[7] معظم له در ادامه فرمودند: آنها كه فعال و سخت كوش و هوشيارند و پرتلاش و آگاه، از فنون اين تجارت بزرگ با خبرند، لحظهاى آرام نيستند و دائماً در تكاپو تا با اين سرمايهها، كالايى ارزندهتر، متاعى جاويدان، سرنوشتى درخشان براى خود و جامعه خود انتخاب كنند، نه آن كه در مسير فساد و تبهكارى و بيهودگى همه را از دست بدهند، و با دستى تهى از آن بيرون روند.[8]
دنیا و تفاوت نگاه مادی غرب و جهان بینی توحیدی اسلام
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در ادامۀ تشریح روایت نورانی امام هادی (ع) با اذعان به تفاوت گفتمان غرب و مکتب اسلام در مقولۀ دنیا فرمودند:در نگاه منفور تمدن مادی همه چیز بعد از مرگ از بین می رود به همین دلیل اخلاق مفهومی ندارد اما از دید قرآن و اسلام دنیا میدان مسابقه برای آخرت است. [9] مرجع عالیقدر جهان تشیع در تثبیت مدعای خود در تشریح این آموزۀ مهم فرمودند: دنیا دار امتحان و مشکلات و آخرت سرای جاودان است و اگر دنیا را مزرعه آخرت و بازار تجارت و دانشگاه بدانیم تلاش بیشتر و هدفمندتری خواهیم داشت و گرنه مانند مادیون زندگی امری مبتذل خواهد شد.[10] لذا معظم له با تفکیک میان نگاه مادی و نگاه توحیدی فرمودند: برای داشتن زندگی پاک باید هزینه کنیم و بدون هزینه نمی توانیم به آن برسیم.[11]
خدامحوری تنها شاخصه جلوگیری از خسران عظیم دردنیا
هم چنین حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در ادامۀ تفسیر کلام امام هادی (ع)، سورۀ «عصر» در قرآن کریم را به عنوان زنگ خطر غبن و زیان انسانها در مواجهه نامطلوب با دنیا عنوان نمودند و فرمودند: يكى از بزرگان مىگويد: معنى اين سوره(عصر) را من از مرد يخفروشى آموختم، فرياد مىزد و مىگفت: ارحموا من يذوب رأس ماله ارحموا من يذوب رأس ماله!:" رحم كنيد به كسى كه سرمايهاش ذوب مىشود، رحم كنيد به كسى كه سرمايهاش ذوب مىشود"! پيش خود گفتم اين است معنى«إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ[12]»(عصر و زمان بر او مىگذرد و عمرش پايان مىگيرد، و ثوابى كسب نمىكند و در اين حال زيانكار است).[13]،[14] از این رو تنها يك راه براى جلوگيرى از اين خسران عظيم و زيان قهرى و اجبارى وجود دارد، که خداوند متعال مىفرمايد" مگر كسانى كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، و يكديگر را به طرفدارى و انجام حق سفارش كردند، و يكديگر را به صبر و استقامت توصيه نمودند" (إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ).[15]،[16] و به تعبير ديگر چيزى كه مىتواند جلو اين زيان بزرگ را بگيرد و آن را به منفعت و سودى عظيم مبدل كند آن است كه در برابر از دست دادن اين سرمايه، سرمايهاى گرانبهاتر و ارزشمندتر به دست آورد كه نه تنها جاى خالى آن سرمايه پر شود، بلكه دهها و صدها و هزاران بار از آن بيشتر و بهتر باشد.[17] بی شک هر نفسى كه انسان مىزند يك گام به مرگ نزديكتر مىشود بنا بر اين، هر ضربانى كه قلب انسان مىزند او را يك قدم به پايان عمر نزديكتر مىسازد، و به اين ترتيب بايد در برابر اين زيان قطعى كارى كرد كه جاى خالى پر شود.[18]
مرجع عالی قدر جهان تشیع مواجهۀ افراد با گوهر ارزشمند عمر و زندگی در دنیارا اینگونه ترسیم نموده و فرمودند:
1.گروهى سرمايههاى نفيس عمر و زندگى را از دست مىدهند و در برابر آن مالى مختصر يا بسيار، خانهاى محقر يا كاخى زيبا، فراهم مىسازند.
2. گروهى تمام اين سرمايه را براى رسيدن به مقامى از دست مىدهند.
3. گروههايى آن را در مسير عيش و نوش و لذات زودگذر مادى هزینه می کنند.
4. مسلما هيچيك از اينها نمىتواند بهاى آن سرمايه عظيم باشد، بهاى آن فقط و فقط رضاى خدا و مقام قرب او است.[19]
و بى جهت نيست كه يكى از نامهاى قيامت«يوم التغابن» است، همانگونه كه در آيه 9 سوره" تغابن" آمده است:« ذلِكَ يَوْمُ التَّغابُنِ» آن روز معلوم مىشود چه كسانى مغبون شده و زيان كردهاند.[20]
لذا بیان تفسیری معظم له ازکلام امام هادی (ع) به این راهبرد رهنمون می گردد که حسن مطلب، و لطف مساله در اين مسأله نهفته است كه از يك سو خريدار سرمايههاى وجود انسان خداوند بزرگ است« إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ...»[21]،[22]. از سوى ديگر خداوند سرمايههاى كم را نيز خريدارى مىكند:« فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ»[23]. و از سوى ديگر بهاى عظيم در برابر آن مىپردازد، و گاه ده برابر و گاه تا هفتصد برابر و گاه بيشتر« فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ».[24] بنابراین خداوند با اينكه تمام سرمايهها را خودش در اختيار گذاشته، آن قدر بزرگوار است كه برمىگردد و همانها را با گرانترين قيمت خريدارى مىكند![25]
عقلانیت؛ راهبرد بنیادین در سعادت دنیوی و اخروی
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی بر مبنای روایت نورانی امام هادی (ع)عقلانیت را به عنوان مهمترین راهکار برون رفت از خسران دنیوی و اخروی مورد توجه قرار دادند و فرمودند: اندیشیدن به پایان زندگی و فراهم کردن زاد و توشه برای سفر آخرت راه و رسم عقلا است و سبب می شود که جلوی بسیاری از طغیان و ظلم ها گرفته شود.[26]
معظم له در ادامه تصریح کردند: در دنیایی که مملو از حوادث گوناگون است، وقتی انسان آخرت را فراموش نکند همواره مراقب اعمال خود است؛ ظالمان و مستکبران و جنایت کاران لحظه ای به پایان زندگی خود نمی اندیشند که اگر این گونه بودند ظلم و جنایت نمی کردند.[27] از این رو باید گفت؛ دنیا دار امتحان و مشکلات و آخرت سرای جاودان است و اگر دنیا را مزرعه آخرت و بازار تجارت و دانشگاه بدانیم تلاش بیشتر و هدفمندتری خواهیم داشت، لذا از نظر جهانبينى اسلام دنيا يك بازار تجارت است همانگونه كه در روایت امام هادى( ع) على بن محمد النقى نیز به روشنی بدان اشاره شده است.[28]
خود شناسی؛ اصل حیاتی در تهذیب نفس
مقولۀ خودشناسی و ارتقای معرفت و شناخت نسبت به ظرفیت ها و توانمندی های وجودی انسان در سیر الی الله از جمله آموزه های مهم و بنیادین در کلام نورانی امام هادی (ع) می باشد که باژرف اندیشی حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرزای به تشنه گان معارف ناب شیعی ارائه گردیده است. معظم له در وهلۀ نخست و در تبیین آموزۀ راهبردی آن حضرت فرمودند: همان گونه كه خودشناسى پايه مهمّ تهذيب نفس و تكامل در جنبههاى اخلاقى و مسائل ديگر است، جاهل بودن به قدر خويش، سبب بيگانگى از همه چيز و دورى از خدا مىگردد؛ لذا در حديثی از امام هادى (عليه السلام) مىخوانيم:«مَنْ هانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فَلا تَأْمَن شَرَّهُ؛كسى كه نزد خود قدر و قيمتى ندارد، از شرّ او ايمن نباش!»[29]،[30]
مرجع عالی قدر جهان تشیع در تشریح این فراز نورانی از امام هادی (ع) ، مقولۀ معرفه النفس را به عنوان گام اساسی در نیل به مقامات رفیع معنوی مورد توجه قرار داده و فرموند: از مضمون روایت امام هادی (ع) به روشنى مىتوان استفاده كرد، كه يكى از پايههاى اصلى پرورش فضائل اخلاقى و تكامل معنوى، خودشناسى و معرفة النّفس است، و تا انسان اين مرحله دشوار و اين گردنه صعب العبور را پشت سر نگذارد، به هيچ يك از مقامات معنوى نايل نخواهد شد؛ به همين دليل، علماى بزرگ اخلاق تأكيد و اصرار زيادى بر اين دارند كه رهروان اين راه بايد به خود شناسى پردازند، و از اين امر حياتى غافل نشوند.[31]
در حقيقت يكى از مهمترين عواملى كه جلو فساد و بدكارى را مىگيرد وجود شخصيّت يا لااقل احساس شخصيّت است، افراد با شخصيّت يا آنها كه براى خودش شخصيّتى قائلند هر چند در نظر ديگران چندان شخصيّتى نداشته باشند، به خاطر حفظ موقعيّت خود هم كه باشد از انجام بسيارى از زشتكارىها و اعمال خلاف خوددارى مىكنند، ولى همين كه احساس كردند نه آبرويى دارند و نه احترام و شخصيّتى، از هيچ چيز پروا نخواهند كرد.لذا امام عليه السلام مىفرمايد از اين گونه افراد بپرهيز![32]
خودسازی؛ زمینه ساز تحقق «جهاد اکبر»
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در تبیین روایت کلیدی امام هادی (ع) مقولۀ «جهاد اکبر» را به عنوان اصل راهبردی در اسلام مورد توجه قرار دادند و این روایت نورانی امام هادی (ع) را ناظر بر تحقق این فضیلت اخلاقی و اعتقادی توصیف نموده و فرمودند: مىدانيم مبارزه با هوا و هوسهاى سركش كه سرچشمه اصلى گناهان است؛ در اسلام به نام «جهاد اكبر» ناميده شده است كه از مبارزه با دشمنان مهمتر و پر ارجتر است. چرا كه اين جهاد وسيله خودسازى است و تا خودسازى انجام نگردد پيروزى نيست؛ زيرا شكستها غالباً نتيجه نقطه ضعفهاست.[33] در محيطهاى آلوده به گناه ارزش اين جهاد آشكارتر و اهميّت آن در پيشبرد اهداف اجتماعى روشنتر است.[34]
ارزش بی بدیل شخصیت ؛ تبلور گوهروجودی انسان
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی درتشریح ابعاد و زوایای موجود در بیانات نورانی امام هادی (ع) لزوم ارزش و منزلت شخصیت را یادآور شده و فرمودند: یکی از مسائل مهم، مسائل نظام ارزشى در اديان آسمانى در جوامع بشرى است. در عالم مادّه و در عالم معنويّت، هر چيزى قيمتى دارد و امورى ارزان و امورى با ارزش هستند و طبيعى است اگر انسان چيزى را كمبها تشخيص دهد، به آسانى آن را از دست خواهد داد و اگر پربها تشخيص دهد، به آسانى از دست نمىدهد؛ به عنوان مثال يك گوهرگرانبها در دست كودك، وسيلهاى براى بازى است و در نظر او ارزشى ندارد و به ارزانى آن را از دست مىدهد.[35] شخصيّت انسان هم همين است، اگر براى آن ارزش قائل باشد به آسانى نمىفروشد. قرآن در اين زمينه مىفرمايد، در عالم هستى بعد از ذات پاك الهى چيزى گرانقيمتتر از انسان نيست و دليل آن اين است كه همه چيز براى انسان خلق شده:
«خَلَقْتُ الأشْيَاءَ لِأجْلِكَ وَ خَلَقْتُكَ لِأجْلِى؛ همه اشيا را براى تو خلق كردم و تو را براى خودم خلق كردم»[36] و بالاترين مخلوقات خدا (فرشتگان) بر انسان سجده كردند «فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ؛ پس همه ملائكه بر آدم سجده كردند»[37]، از اين جا قيمت و ارزش انسان روشن مىشود. علاوه بر اين تمام اشياء براى انسان مسخّر شدهاند؛ يعنى همه آنها براى انسان كار مىكنند كه نشان دهنده مقام انسان است.[38] حال اگر گوهر نفس را بشناسيم آن را در مقابل شهوات زودگذر و مقامات بىارزش دنيايى نمىفروشيم، ولى اگر ارزش خود را نشناسيم، شخصيّت خود را مىفروشيم و از شرّ چنين انسانى بايد ترسيد، زيرا با مبلغ ناچيزى انسان مىكُشد، چرا كه ارزشى براى خود قائل نيست.[39]،[40]
حقیقت شکرنعمت در آموزه های امام هادی(ع)
مقولۀ شکر نعمت در میان انسانها ازجمله مولّفه هایی است که به دفعات مورد غفلت و بی اعتنایی واقع شده است به نحوی که برخی رذایل اخلاقی ظرفیت های وجودی انسانها را در مقولۀ شکرگذاری با تبعات و پیامدهای مختلف مواجه ساخته اند، از این رو حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی با استناد به روایتی از امام علی النقی(ع) ، در تبیین اهمیت شکر نعمت های الهی فرمودند: امام هادى عليه السلام مىفرمايد:الشّاكِرُ اسْعَدُ بِالشُّكرِ مِنْهُ بِالنِّعْمَةِ التَّى اوجَبَتِ الشُّكْرَ لِانَّ النَّعَمَ مَتاعٌ وَالشُّكْرَ نِعَمٌ وَ عُقْبى[41]؛ آن كس كه شكر نعمت گويد سعادتش به خاطر شكرش از سعادتش به خاطر آن نعمت بيشتر است، زيرا نعمتها وسيله زندگى اين جهانند و شكر سرمايه اين جهان و آن جهان.
معظم له درتشریح حقیقت شکر در آموزه های امام هادی(ع) فرمودند: با توجه به اين حقيقت كه شكر تنها قدردانى با زبان نيست؛ بلكه قدردانى عملى است و هر نعمتى را به جا مصرف كردن، روشن مىشود كه شكر نعمت، بركات و سعادتهايى به بار مىآورد كه خود نعمت در برابر آن ناچيز است، نعمتها را در مسير رضاى خدا و خشنودى بندگان او به كار گرفتن، هم سرمايه افتخار اين جهان و هم سعادت جاويدان آن جهان است؛ در حالى كه اگر به نعمت بنگرى به تنهايى ممكن است جز يك موهبت مادى نباشد پس شكر از خود نعمت بالاتر و ارزندهتر است!.[42]
بنابراین شکر شامل شکر قلبی، لسانی و عملی است، اگر انسان شکر نعمت را بجا آورد، چیزی که عاید او می شود از خود نعمت بالاتر است که متأسفانه غالباً به این نکته کمتر توجه می شود.[43]
مرجع عالی قدر جهان تشیع «ایمان، حلم و معرفت» را از جمله برکات شکر نعمت عنوان نموده و فرمودند: همه باید توجه داشته باشیم اگر شکر نعمت های الهی را به جای می آوریم ثمره و نتیجه آن عاید حال خود ما می شود و خداوند تبارک و تعالی از شکرگذاری انسان بی نیاز است.[44]
معظم له در اثبات این مدّعا سیرۀ امام هادی (ع) را در این مقوله مورد اشاره قرار داده و بیان نمودند:در حالات امام هادى عليه السلام مىخوانيم كه يكى از ياران آن حضرت به نام «ابوهاشم جعفرى» مىگويد در تنگناى شديدى واقع شدم و به خدمت امام هادى عليه السلام رفتم، تا به او شكايت كنم، پيش از آن كه من سخن آغاز كنم، امام فرمود:اى «ابوهاشم» كدام يك از نعمتهاى الهى را مىخواهى شكر آن را ادا كنى؟ ابو هاشم مىگويد: من از اين سخن ناراحت شدم و سكوت كردم و ندانستم چه در پاسخ بگويم. امام خودش ادامه داد و فرمود خداوند ايمان را به تو روزى كرد، و بدن تو را به وسيله آن بر آتش دوزخ حرام نمود، خداوند سلامت و تندرستى به تو داد و تو را بر اطاعتش يارى كرد، خداوند قناعت به تو روزى داد تا در پيش مردم بىارزش نشوى.[45]
اى ابو هاشم! من ابتدا به سخن كردم براى اين كه گمان كردم مىخواهى شكايتى از كسى كه اين نعمتها را به تو ارزانى داشته است نزد من مطرح كنى، و من دستور دادم يكصد دينار به تو بدهند، آن را بگير (و مشكل خود را با آن مرتفع كن).[46] اين بزرگوارى و حسن برخورد سبب شد كه او راضى و خشنود، بىآنكه طرح شكايتى از زندگى خود كند، از خدمت امام باز گردد.[47]
هم چنین آیت الله العظمی مکارم شیرازی صاحب تفسیر شریف نمونه در تشریح مصداق های ناشکری در این عصرو زمانه به برخی از آسیب ها در نهاد خانواده و جامعه اشاره نموده و فرمودند: به عنوان مثال خداوند فرزندى را به خانوادهاى ارزانى مىكند، ولى آنها در تربيت آن كوتاهى مىكنند، و عملًا ناشكرى نعمت خدا را بجا مىآورند، و اين نعمت تبديل به نقمت و وبال مىگردد؛ بدين شكل كه مثلًا رو به اعتياد مىآورد، و دنيا و آخرت خود و خانوادهاش را خراب مىكند. وبالعكس فردى مبتلا به كسالت و بيمارى مىشود، و در برابر آن صبر مىكند و شكر خداى را بجاى مىآورد، و دوران كسالت طى مىشود، آنگاه متوجّه مىشود كه اگر سالم بود، در فلان برنامه شركت مىكرد كه باعث نابودى او مىگرديد.[48]
بنابراین انسان مؤمن با استفاده صحيح از نعمتهاى الهى، و به كار بردن آن در جايى كه خداوند فرموده، شكر عملى مىكند، اما انسانهاى منافق فقط در گفتار مدّعى شكرگزارىاند، و در عمل شاكر نيستند.[49]
سخن آخر
بی شک کلمات امام هادی(ع) سعادت بخش دنیا و آخرت است[50]، بی شک احترام تمام معصومین(ع) بر همه ما واجب است و باید از طریق صحیح و حساب شده و با برنامه های خوب بدگویان را پاسخ دهیم، لیکن طلاب و سخنرانان با معرفی بیشتر امام دهم(ع) که از جهات زیادی نیز مظلوم واقع شده است به مقابله با هتاکان و مواجهۀ مطلوب و موثر با تضعیف مبانی اعتقادی مردم بپردازند.[51]