ماهنامه الکترونیکی خبری - تحلیلی بلیغ (سال سوم - شماره هجدهم - تیر 1396)

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 

ماهنامه الکترونیکی خبری - تحلیلی بلیغ (سال سوم - شماره هجدهم - تیر 1396)

طلیعه سخن
انقلاب اسلامی ایران به علت پیوند ذاتی با گفتمان استقلال طلبی و استکبار ستیزانه ، در طول حیات پربرکت خود با تهدیدهای مختلف قدرت های استکباری مواجه بوده است، لذا در وهلۀ نخست ضرورت واکاوی، تعریف و ترسیم و تبیین نشانه های ابرقدرتی در نظام اسلامی امری انکار ناپذیر است.
تأمل در داشته های انقلاب اسلامی از جمله آموزه های غنی شیعی نشان می دهد نظام اسلامی از بُعد نرم افزاری و سخت افزاری به علت بهره مندی از محتوی بی بدیل در این آموزه ها و بهره مندی از سبقۀ تاریخی درخشان در تمدن بی نظیر ایرانی و اسلامی، در دست یابی به همۀ ابعاد ابرقدرتی مدعی است، لذا شناخت شناسی ظرفیت های بی بدیل شاخصه ها و مولّفه های ابرقدرتی ایران در منطقه و جهان باید به عنوان طرح عظیم پژوهشی و تحقیقاتی، مورد اهتمام نهادها و موسسات مختلف پژوهشی در کشور قرار گیرد.
بدیهی است اقتدار و امنیت نظام اسلامی در ساحت اندیشه قوی و ساختار قدرتمند شکل می گیرد، در این میان مولفۀ جهان بینی، استکبار ستیزی و شهادت طلبی و حمایت از مظلومان جهان در ساحت «خدامحوری»(تئوئیسم)، تحت مقولۀ امامت(انسان کامل) به اوج اقتدار و امنیت نظام اسلامی منتهی می شود.
لذا برتری بر قدرت های منطقه ای و نفوذ روز افزود در امت اسلامی و جنبش های آزادی بخش، نفوذ مشروع نظام اسامی است که با تلفیق اهرم های نرم افزاری و سخت افزاری جمهوری اسلامی ایران، یعنی ابرقدرتی فکری و عقیدتی توام با لحظه شناسی در مبارزه با جریان های تروریستی تکفیری به منصه ظهور رسیده است.
در این میان« مدافعان حرم» سلسله جنبان تحقق اقتدار و امنیت ملی و عزتمندی نظام اسلامی به شمار می آیند که با آموزه های دینی به عنوان یک جهان بینی خاص، همگان را به خضوع و فروتنی در برابر ایثارگری خود واداشته اند.
از سوی دیگر اقتدار امنیتی و نظامی ایران، به ویژه اقتدار موشکی و اطلاعاتی ایران در راستای تکمیل چرخۀ اقتدار نرم افزاری و فکری کشور قرار گرفته است که می توان آن را ابرقدرتی خفتۀ نظام اسلامی نامید.
در این بین باید به یکی از مهم ترین و کارآمدترین مصادیق تام و تمام ابرقدرتی ایران یعنی فن آوری موشکی اشاره نمود که به معنای واقعی کلمه در طول چند دهۀ اخیر به عنوان نماد قدرت و اقتدار دفاعی نظام مورد توجه قرار گرفته است که تولیدات غرور آفرین فرزندان این ملت به ویژه شهید تهرانی مقدم به عنوان پدر موشکی ایران، عزت و اقتدار روز افزون نظام اسلامی را فراهم کرده است.
بدین ترتیب تحقق فن آوری به عنوان یکی از عناصر معنابخش در اقتدار ملی یک کشور مورد نظر است که شناخت در آن نقش کلیدی ایفا می کند لذا نظام اسلامی با ارتقای دستاوردهای موشکی خود ، یک نوع نظام نشانه ای و نظام معنایی در فن آوری قدرت دفاعی تولید کرده است که قدرت های غربی را به شدت سراسیمه و آشفته کرده است.
از این رو نباید از نقش کلیدی هنر، خلاقیت،تنوع و نوآوری و ارتباط مستقیم آن با ترسیم اشکال و مدل های مختلف و مناسب برای تولید ابزار و فن آوری موشکی غافل شد زیرا ترسیم اشکال مختلف آن با سبک و سیاق متنوع با بردهای مختلف ...، آنچنان کابوس مرگ را برای دشمنان نظام اسلامی تداعی کرده است که تأثیرات مقتدرانۀ آن در عرصه های بین المللی به ویژه در فضای پسابرجام به مراتب فراتر از نفس استفاده نظامی از این فن آوری است.
بدیهی است دستاوردهای امنیتی، نظامی و موشکی ایران در قالب سیاست های دفاعی تعریف می شود و تخاصم و تجاوز در قاموس فکری و معنایی نظام اسلامی جایگاهی ندارد لیکن سعی و تلاش شبانه روزی فرزندان این مرز و بوم در ارتقای روز افزون اقتدار امنیتی کشور و مقابله با جریانات تروریستی تکفیری با استفاده از همۀ ظرفیت ها به ویژه فن آوری موشکی، برای عمق بخشی به مقولۀ بازدارندگی دشمنان اسلام در تهاجم به ممالک اسلامی به ویژه ایران و نیز تحقق آمادگی کامل و مطلق بر مبنای آموزۀ قرآنی «وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ ؛ هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آنها [دشمنان]، آماده سازید!»[١] شکل می گیرد.
اینگونه است که شکوه ایمان و ایثار مدافعان حرم، اقتدار امنیتی و نظامی نیروهای مسلح ایران در منطقه و تنوع و تولیدات دفاعی کشور ... ، خواب را از دشمنان نظام اسلامی ربوده و رعب و وحشت، در قلوب پلید قدرت های حامی تروریسم از قبیل آمریکا القاء کرده است.
هم چنین لزوم بهره گیری از ظرفیت های دفاعی، امنیتی و ارتقای توانمندی پیشرفتۀ موشکی در ارتقای ابرقدرتی ایران به عنوان رأس کلیدی جبهۀمقاومت در منطقه و جهان بر مبنای قاعدۀ فقهی نفی سبیل و نفی هر گونه سلطه و استیلای کفار بر مسلمانان غیر قابل انکار است؛ البته صرف ارتباط با کفار با تکیه بر اصل عزت و سربلندی جامعه اسلامی و مسلمانان، برای توسعه مطلوب و شکوفایی و اقتدار در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی و دریافت فن آوری و سخت افزار از برخی کشورهای پیشرفته در پاره ای موارد حیاتی است، لیکن سلطه پذیری و تسهیل وابستگی علمی و فناوری به جوامع غربی مغایر آموزه های اسلامی است.
در خاتمه باید گفت برخلاف کارکردهای عزتمندانۀ نیروهای مسلح به ویژه نقش بی بدیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در اقتدار و امنیت نظام اسلامی، لیکن مولفه هایی از قبیل برجام و واقعیات موجود در این معاهده در پاره ای از موارد بر خلاف قاعدۀ فقهی نفی سبیل بوده و در عمل موجبات تسهیل سطله پذیری را فراهم نموده است که چاره اندیشی دولتمردان برای تحقق دیپلماسی انقلابی و مواجهۀ مقتدرانه با دولت های غربی برای برون رفت از وضعیت نابسامان کنونی در پسابرجام، اصل ضروری است.
١. سوره مبارکه الأنفال آیه ۶۰.
---------------------------------

پیام ها و بیانات
بیانیه معظم له درباره جنایت تکفیری ها
بسم الله الرحمن الرحيم
جنايتى كه دَدمنشانِ خونآشامِ تكفيرى در روز چهارشنبه در دو نقطه از كشور ما انجام دادند را شديدآ محكوم مىكنيم؛ نه تنها ما بلكه همه دنيا آن را محكوم كردند و به بازماندگان این شهدا تسلیت عرض می کنیم و بهبودی حال مجروحین را از خدا مسألت داریم.
حقيقت اين است كه در طول تاريخ جنايتكاران كثيفتر و بىرحمتر و بىهدفتر از گروه تكفيرىها و از جمله داعش سراغ نداريم.
اسلحه به دست مىگيرند يا جليقه انفجارى به خود مىبندند افراد بىگناهى را مىكشند و خودشان هم به دَرَك واصل مىشوند.
آنها چه هدفى را دنبال مىكنند؟ آيا با كشتن چند نفر يا تخريب چند ساختمان موفق مىشوند زمام حكومت كشورى را به دست گيرند؟ يا گروه عظيمى را بترسانند؟ يا انتقام خون كشتههاى كثيفى كه در ميدان جنگ دادهاند را از بيگناهان و كودكان بگيرند؟ واقعآ چه هدفى را دنبال مىكنند؟
بهترين چيزى كه درباره آنها مىتوان گفت، اين است كه آنها ديوانگانى هستند كه تشنه خون بىگناهاناند و هدفى جز اين ندارند.
آيا آنها مىتوانند با اين حركت مذبوحانه از يك ملت انقلابى كه هشت سال در ميدان يكى از سختترين جنگها درخشيده و پايمردى كرده زهر چشم بگيرند.
نهايت ساده لوحى است كه گمان كنيم كه آنها بدون محركانى دست به اين كارها مىزنند، پشت سر آنها جنايتكاران ديگرى هستند كه پايگاه اصلى تكفير را كعبه آمال خود قرار داده و با دادن پول و سلاح به آنها براى اينگونه جنايات آنها را آماده مىكنند.
به يقين ملت ما مصممتر از پيش براى مبارزه با آنها وارد كار خواهد شد تا ريشه اين گروه جنايتكار كثيف كنده نشود از پاى نخواهد نشست.
ما همواره در خط اول مبارزه با اين تروريستها بودهايم و همچنان باقى خواهيم ماند، هر چند رئيس جمهور آمريكا براى دوشيدن گروهى از دولتمردان عرب ما را در خط اول حمايت از تروريست بداند. يقين داريم خودشان مىدانند كه دروغ مىگويند ولى براى كسب آن درآمدهاى كثيف اين راه را بهترين راه برگزيدهاند كه عامل اصلى را تبرئه كنند و مخالفان واقعى را متهم سازند.
همه بايد بيدار باشيم، دست به دست هم دهيم و دربرابر اين توطئهها بايستيم.
ان نصرالله قريب

بیانیه آیت الله العظمی مکارم شیرازی دامت برکاته پیرامون فاجعۀ اخیر بحرین
بسم الله الرحمن الرحیم
سرانجام حاکمان بحرین با پیروی کورکورانه از عربستان سعودی و آمریکا فاجعۀ تازه ای در بحرین آفریده اند و با حملۀ ناجوانمردانه به خانۀ عالم بزرگوار آیت الله شیخ عیسی قاسم و ربودن ایشان و کشتن و مجروح ساختن گروهی و دستگیری عدۀ زیادی صفحۀ سیاهِ تازه ای بر پروندۀ اعمال شوم خود افزودند و بذر تنفر و خصومت را در همه جا پاشیدند.
اینها فکر نمی کنند که دنباله روی آنها از عربستان سعودی و آمریکا آنان را به سرنوشت شوم صدام و امثال او گرفتار خواهد کرد.
تا دیر نشده به راه صحیح بازگردند و به خواسته های مشروع شیعیان بحرین تن دهند و بیش از این تیشه به ریشۀ خود نزنند.
والسلام علی من اتبع الهدی
اول رمضان ١٤٣٨ق

پیام معظم له به مناسبت روز جهانی قدس و در هم کوبیده شدن مرکز تروریست ها بوسیله موشک های سپاه پاسداران
بسم الله الرحمن الرحیم
نزدیک چهل سال است که مسلمین جهان آخرین جمعۀ ماه مبارک رمضان را طبق ابتکار امام راحل (قدس سره الشریف) به عنوان روز جهانی قدس می شناسند.
و با راهپیمایی پرشکوه خود اجازه نمی دهند مسأله فلسطین به فراموشی سپرده شود، هر چند دشمن صهیونیستی با تمام قوا سعی در این امر دارد تا اشغال سرزمین های مسلمین مخصوصا سرزمین بیت المقدس به رسمیت شناخته شود.
با نهایت تأسف بعضی از دول اسلامی از ترس صهیونیست ها یا به سبب رابطۀ ننگین با آمریکا به ملت خود اجازۀ راهپیمایی نمی دهند و از این نظر به آنها ظلم و ستم می کنند، ولی خوشبختانه رسانه ها پیام ملت های بیدار را به دنیا می رسانند.
راهپیمایی امسال بعد از اصابت موشک های سپاه پاسداران که قلب مقرّ تروریست ها را با موفقیت کامل نشانه گرفت و آن را در هم کوبید مفهوم دیگری دارد.
برخلاف پندار افراد ساده لوح این راهپیمایی و آن حملۀ موشکی در امنیت منطقه بسیار مؤثر است، زیرا همه فهمیدند هرگونه جنگ طلبی خواه در شکل مسخره ناتوی عربی باشد و یا هر شکل دیگر هزینۀ بسیار گزافی دارد که نمی توانند آن را تحمل کنند.
والسلام علی من اتبع الهدی
---------------------------------

دیدارها
دکتر حسن روحانی در دیدار با معظّم له
جمعی از اساتید دانشگاه
ستاد رسیدگی به امور دیه و کمک به زندانیان نیازمند
مراسم شب های قدر با حضور معظّم له
مراسم شهادت امام علی(علیه السلام) در دارالقرآن علامه طباطبایی

---------------------------------

گزیده سخنان
همه باید از اسباب طلاق پرهیز کنند تا پایه های خانواده محکم شود
١٣٩٦/٠٣/٣١
علما و مسؤولان درباره افزایش طلاق در جامعه چاره اندیشی کنند
١٣٩٦/٠٣/٣٠
افزایش جمعیت سبب قدرت کشور و نظام می شود
١٣٩٦/٠٣/٢٩
مدیریت کشور نباید محدود به یک جناح خاص شود/ وحدت با عمل حاصل می شود نه شعار
١٣٩٦/٠٣/٢٨
ازدواج سبب انسجام جامعه انسانی
١٣٩٦/٠٣/٢٨
ازدواج ساده و قرآنی جامعه را سعادتمند می کند
١٣٩٦/٠٣/٢٧
در شب قدر مقدرات سال آینده انسان تعیین می شود و سرنوشت انسان ها و کشورها معین خواهد شد.
١٣٩٦/٠٣/٢٦
بالاتر از خطبه «متقین» امیرالمومنین(علیه السلام) در بیان اخلاق انسانی وجود ندارد
١٣٩٦/٠٣/٢٥
کسی نمی تواند دم از اسلام بزند و حجاب را انکار کند/ حجاب برای زنان ایجاد امنیت می کند
١٣٩٦/٠٣/٢٠
عمل به دستورات اسلام راه نجات در دنیای پرغوغای امروز است
١٣٩٦/٠٣/١٩
بانک ها و رباخواران برای خود کلاه شرعی درست کرده اند
١٣٩٦/٠٣/١٨
مردم و مسؤولان قدر انقلاب را بدانند
١٣٩٦/٠٣/١٧
تقدم پیشگیری بر درمان یک اصل در مسائل اجتماعی است
١٣٩٦/٠٣/١٥
قیام امام راحل اجازه نداد سیاست های شیطانی در کشور اجرا شود
١٣٩٦/٠٣/١٣
جوانان در انتخاب دوست سختگیر باشند
١٣٩٦/٠٣/١٢
معیار زاهد بودن در آیات و روایات
١٣٩٦/٠٣/٠٩
باید باور کنیم که پناهگاهی جز خدا نداریم
١٣٩٦/٠٣/٠٨
ریشه اصلی بیماری ها عدم آرامش روح است
١٣٩٦/٠٣/٠٧
ماه مبارک رمضان مکتب عالی تربیت است
١٣٩٦/٠٣/٠٧
---------------------------------

سخنرانی ها
مشروح دیدار ریاست محترم جمهوری
با حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار با حجت الاسلام والمسلمین روحانی رئیس محترم جمهوری، ضمن اظهار خوشوقتی از دیدار با ایشان فرمودند:
الحمدلله انتخابات بسیار باشکوه و پرشور و با امنیتی برگزار شد و مردم دنیا فهمیدند که اینجا برخلاف برخی کشورهای منطقه دارای دموکراسی است. کشورهایی که به قول شما درونشان یک صندوق رأی هم ندیده اند، وقتی نگاه می کنند و دموکراسی ما را می بینند، واقعا وحشت می کنند چون نمی دانند جواب مردمشان را چه بدهند؟
شما در بیانات خود، توضیحات خوبی دادید. ما دعا می کنیم که ان شاءالله بتوانید همچنان برنامه هایتان را ادامه دهید. البته خوب می دانید آن استقبال پرشور مردم توقعات و انتظاراتی هم به همراه دارد. باید به همان اندازه که آنها استقبال کردند و واقعا شور آفریدند (و ثابت کردند که دموکراسی در این کشور پایدار و محکم است و دیگران را در وحشت بردند)، باید در مقابلش، به این مردم خدمت کرد و ان شاء الله انتظارات آنها را تا آنجایی که می شود، برآورده کرد. البته مشکلات و موانع زیاد است، میراث های گذشته هم میراث خوبی نیست، بالاخره باید با همه اینها مقابله کرد.
من در اینجا می خواهم چند نکته را عرض کنم:
اول اینکه شما وعده های خوبی به مردم داده اید، ان شاءالله این وعده ها انجام می شود.
دوم اینکه ما آمارهای اقتصادی ارائه شده را زیر سؤال نمی بریم (چه راجع به تورم و چه افزایش رشد و...) ولی مردم می خواهند اثر و نتیجه این آمارها را در زندگیشان ببینند و لمس کنند.
سوم اینکه: هرچند اقتصاد مسأله مهم این کشور است، ولی در کنار آن، مسائل اخلاقی و دینی هم نباید فراموش بشود. چون اولا ما مسلمانیم و نظام ما هم نظام جمهوری اسلامی است. بنابراین ما پایبند به یک سلسله مسائل اخلاقی هستیم و می دانیم این مسائل در اقتصاد هم تأثیر دارد. اینها را باید طوری محکم کرد که متزلزل نشود. بعضی ها خیال نکنند که اوضاع عوض شده است! ما اساس کارمان اسلام بوده است و همچنان باید به آن اساس وفادار باشیم. از جمله این مسائل، مسأله حجاب است که از مسائل ضروری اسلام بوده و جای تردید در آن نیست. من به یکی از خبرنگاران فرانسوی گفتم شما از این یک متر روسری که دختران و زنان ما روی سر می اندازند چه ناراحتی ای دارید؟ گفت برای ما خطرناک است، برای حکومت ما خطرناک است. گفتم یعنی همین یک متر! گفت بله همین یک متر. غرض اینکه آنها می خواهند این را از ما بگیرند، ولی ما باید حفظ کنیم.
چهارم اینکه (هر چند من می دانم که شما توجه دارید ولی به عنوان تأکید می گویم) باید دعوت به صرفه جویی و مصرف تولیدات داخلی کرد. البته به موازات آن باید سفارش به بالابردن کیفیت در تولیدات داخلی نمود. مردم وقتی می بینند کیفیت برخی اجناس پایین است بالاخره خواه ناخواه سراغ جنس خارجی می روند، اگر از طریق رسمی هم نشد از طریق قاچاق وارد می کنند و این مشکلات پیش می آید. لذا تولید کنندگان ما نیاز به آموزش مستمر دارند که سراغ کیفیت تولید بروند تا بتوان جلوی قاچاق و جلوی واردات از خارج را گرفت.
دیگراینکه در بسیاری از کشورهای اسلامی معمول است که در ماه رمضان یک مقدار از ساعات کار ادارات را کم می کنند و نشان می دهند که ما طرفدار روزه گرفتن شما هستیم لذا ببینید اگر این موضوع امکان داشته باشد، ما هم با سایر کشورها در این مساله هماهنگ شویم و اهمیت و رسمیت ماه رمضان را در کشور نشان دهیم.
ضمنا در برخی کشورها معمول است که سبدهای غذایی به کارمندان و به افراد ضعیف جامعه می دهند، اگر سبدهای غذایی در این زمینه داده بشود خوب است. ما خودمان برای خیلی از مناطق محروم کشورکمک می کنیم و سبد غذایی می فرستیم ولیکن در ابعاد وسیع تر، دولت می تواند ان شاءالله در ماه رمضان اقدام کند.
موضوع دیگر، درباره یارانه های عمومی است که من از قدیم روی آن حساسیت داشته و دارم. این مشکل هم باید حل می شود یعنی به آن اشخاص که واقعا نیازمندند هر چه داده شود (سه برابر و پنج برابر) خوب است ولی نه برای متمکنان. برای این کار نیز راه های عملی وجود دارد که باید روی آن فکر بشود. ان شاءالله
مسأله دیگر درباره مشکل اشتغال است. اگر پدر خانواده احتیاج به شغل داشته باشد باید او را در اولویت قرار داد. البته به زنان هم می توان شغل داد ولی (در این شرایط سخت) باید اولویت ها را در نظر گرفت. چون پدر، نان آور خانه است و دیگران، نان خور این خانه هستند. ما نمی توانیم به همه نگاه یکسان داشته باشیم و هر تعدادی که به آقایان شغل می دهیم به آنها نیز همان تعداد بدهیم. اولویت ها باید در این مسأله در نظر گرفته شود.
موضوع دیگر مشکلات بانک هاست. مردم از بانک ها خیلی ناله می کنند. مرتب نامه هایشان برای ما می آید و این نامه ها واقعا نشان می دهد که بانک ها خیلی فشار می آورند. آن قول هایی که دادند مبنی بر این که ارفاق هایی بکنند، گاهی عمل شده و گاهی عمل نشد. اگر این بانک ها تحت نظام درستی قرار بگیرند، مسلما خدمت بزرگی به جامعه می شود. اقتصاد مملکت هم وابسته به بانک هاست تا بانک ها اصلاح نشود، اقتصاد هم اصلاح نخواهد شد.
مسأله دیگر درباره مناظرات انتخاباتی است. این مناظره ها خواه نا خواه یک آسیب هایی به جامعه رسانده است! این آسیب ها باید برطرف شود و محبت جانشین آن شود، آن ایام یک فضایی بود و حالا ما در فضای دیگری هستیم.
توصیه بعد اینکه: دولت رابطه اش را با حوزه قوی تر کند. البته رابطه قوی بوده اما قوی تر کنید بالاخره حوزه می تواند حامی خوبی در مسائل مختلف باشد.
مسأله مهمی که ان شاءالله از نظرتان دور نیست این است که در این انتخابات، یک اقلیت قوی در مقابل شما بوده است، اینها را باید به کار گرفت. در میان این ها عقلا و افراد آگاهی وجود دارد که از آنها باید استفاده کرد. یعنی طوری بشود که همان انسجامی که گفتید حاصل شود و معلوم بشود که شما متعلق به همه کشور هستید. من در موقعی که رأی انداختم گفتم: الحمدلله این انتخابات به نظر من خیلی پرشور است، اما دو مطلب با شما مردم دارم، اولا: هرکس انتخاب شد رئیس جمهور همه است و ثانیا: آن کسی که انتخاب شد همه شما را از خودش بداند، یعنی موضوع طرفینی باشد، نه اینکه همه مسئولین را از جناح خود انتخاب کند.
معظم له در پایان این دیدار نکاتی نیز درباره بهبود وضعیت آب آشامیدنی و همچنین قطار سریع السیر قم بیان کردند.
ایشان ضمن دعا برای همه خدمتگزاران به مردم فرمودند: امیدواریم که ان شاءالله انتقادپذیری تان را بیشتر کنید و همه کارها به خوبی پیش برود تا مردم نیز همراهی کنند. در این ایام ماه مبارک رمضان باید متوسل به ذات پاک پروردگار بشویم و از خدا بخواهیم که ان شاءالله کمک کند و همه دست به دست هم بدهند و مشکلات را که حجم آن زیاد است برطرف سازند.

معظم له در مراسم اولین شب از لیالی قدر
آمریکایی ها به جای تسلیت به ملت ایران، نفرت مردم را از خود بیشتر کردند
برخی از دولتمردان آمریکا اظهار خوشحالی کردند؛ ای بیچاره ها فرصت خوبی برای تسلیت و کاهش نفرت ها بود ولی با این حرف خود در همه کشور نفرت پاشیدید و به همین خاطر امروز بیش از هر روز دیگر از شما متنفر هستند چون اگر کسی یک جو وجدان و عقل داشته باشد چنین سخن نمی گوید
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در اولین شب از لیالی قدر در مدرسه علمیه امام کاظم(علیه السلام) گفتند: خداوند فرمود، قلبت را با موعظه زنده کن و با زهد و بی اعتنایی دنیا هوا و هوس های سرکش نفس را بمیران و با به وسیله یقین نفس خودرا تقویت و با علم و دانش آن را نورانی کند و هرگاه تقیان و سرگشی در نفس حاصل شد به یاد مرگ بیافت.
ایشان افزودند: قلب و روح انسان حیات و مرگ دارد؛ گاهی اوقات روح و معنویت انسان می میرد و علاقه ای به دین و دیانت ندارد؛ اولین واعظ انسان، خداوند متعال است و دومین موعظه نیز پیامبران و ائمه هستند و پس از آنها عقل انسان است.
معظم له بیان کردند: روایاتی که از ائمه هدی وارد شده است واعظانی برای ما هستند ولی غیر از آنها واعظان دیگر هستند که قلب آنها را روشن نگه می دارند؛ دوستان عزیز امروز بین مردم هستند ولی ممکن است فردا نباشد و به امر مولا علی(علیه السلام) این بدن بی جا بهترین واعظ خواهد بود.
ایشان تصریح کردند: این افراد زمانی که می میرند به شکلی فراموش می شوند که گویی هیچگاه روی زمین زنده نبوده اند؛ به همین خاطر است که عرضه می کنیم که فردا را کسی ندیده و به همین خاطر نباید مغرور شویم.
معظم له خاطرنشان کردند: امام علی(علیه السلام) فرمودند که هر کسی که بین خود و خدای خود را اصلاح کرد، خداوند نیز بین او و مردم را اصلاح می کنم؛ همچنین فرمودند که کسی که امر آخرت را اصلاح کند خداوند امر دنیای او را اصلاح می کند.
آیت الله العظمی مکارم شیرازی یادآورشدند: امام علی(علیه السلام) همچنین فرمودند که کسی که واعظ درون داشته باشد خداوند او را حظ کند؛ مراد از این واعظ همان وجدان انسانی است؛ بسیاری از بانوان از روی نادانی سقط جنین می کنند و سپس پشیمان می شوند؛ اگر واعظ درون بیدار باشد ،انسان را در این موارد پشیمان می کند.
ایشان خاطرنشان کردند: اگر به دنیای امروز نگاه بیاندازیم به حادثه تلخ تروریستی تهران اشاره می کنیم که در آن ١٧ نفر از افراد بیگناه شهید شدند؛ برخی از دولتمردان آمریکا اظهار خوشحالی کردند؛ ای بیچاره ها فرصت خوبی برای تسلیت و کاهش نفرت ها بود ولی با این حرف خود در همه کشور نفرت پاشیدید و به همین خاطر امروز بیش از هر روز دیگر از شما متنفر هستند چون اگر کسی یک جو وجدان و عقل داشته باشد چنین سخن نمی گوید.
معظم له بیان کردند: زمانی که از توبه از گناه بحث به میان می آید باید بدانند که توبه زمانی قبول است که با عمل نیک آینده آن توبه اثر بخش شود.
ایشان فرمودند: یکی از شخصیت ها به من روی کرد و گفت که چند تار من سپیدشدند و همین چند تار مو بزرگترین واعظ من هستند و به همین خاطر از شما درخواست بخشش می کنم که اگر حرفی و یا بحثی مطرح کردم از من در گذرید.
آیت الله العظمی مکارم شیرازی یادآورشدند: هارون از امام موسی بن جعفر (علیه السلام) در خواست موعظه کرد و امام نیز به او فرمودندکه هرچه در این دنیا می بینی از جمله بیماران و برگ هاو آب روان.... معجزه است ولی گوش شنوا و چشم بینا می خواهد.
ایشان فرمودند: باید با موعظه و مکتب امام علی(علیه السلام) قلب خود را روشن نگاه داریم؛ در مواقع تنهایی اسلام، کسی که به یاری دین خدا می آمد حضرت علی(علیه السلام) بود؛ یکی از نمونه های این جریان، جنگ احد است که ایشان در آن جنگ سپر پیامبر شدند و ضربات دشمن را تحمل کردند.
معظم له یادآورشدند: جهاد و خدا خواهی امام علی(علیه السلام) باعث شد که پیام خوش شهادت در راه خدا را بشوند؛ امام علی(علیه السلام) فرمودند که شهادت مصیبت نیست بلکه مایه افتخار و نشان من است

معظم له در مراسم دومین شب از لیالی قدر
فاصله طبقاتی امنیت کشور را متزلزل می کند، انتقاد از عدم تعیین تکلیف مسأله حقوق های نجومی، مملکت را نمی توان با شعار اداره کرد
مملکت را نمی توان با شعار اداره کرد بلکه برنامه امیرمؤمنان علی(علیه السلام) باید ملاک کارها باشد، دولتمردان باید نمونه زندگانی علی(علیه السلام) را داشته باشند، دلیل ندارد که همه آن ها در نقاط مهم تهران زندگی کنند و از این که در جنوب تهران در بین مردم چه می گذرد خبر نداشته باشند، این درست نیست.
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی سحرگاه امروز در مراسم احیای شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان که در مدرسه علمیه امام کاظم(علیه السلام) برگزار شد، با تأکید بر ضرورت استفاده حداکثری از شب های قدر فرمودند: انسان باید از لحظات این شب بهره ببرد و حل مشکلات خود، کشور و جهان اسلام را از خداوند متعال بخواهد.
ایشان با اشاره به فرازهایی از وصیت نامه امیرمؤمنان به امام حسن(علیه السلام) افزودند: جان انسان دارای دو بخش الهی و مادی است، انسان باید بخش الهی جان خود را با موعظه زنده نگه دارد و بخش دنیوی را که هوا و هوس سرکش نفسانی دارد باید به وسیله زهد در هم بکوبد.
معظم له با بیان این که زهد به معنای ساده زیستی و حذف تشریفات از زندگی است، اظهار داشتند: زهد بدان معنا است که انسان اشرافی گری در زندگی نداشته باشد، ساده زیستی حقیقت زهد است.
ایشان در ادامه با اشاره به روایتی از امام صادق(علیه السلام) گفتند: حضرت فرمودند تمام خیرات، خوبی ها و سعادت ها در اتاقی قرار دارد که کلید آن زهد در دنیا است، اگر می خواهیم در دنیا خوشبخت شویم و آرامش داشته باشیم نباید اسیر زندگانی زرق و برق دار شویم؛ ساده زیستن کلید همه سعادت ها است.
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی همچنین ضمن اشاره به روایتی از پیامبر اسلام درباره زهد امام علی(علیه السلام)، ابراز داشتند: حضرت خطاب به علی(علیه السلام) می فرماید یا علی خدا تو را زینتی داده که بهتر از آن هیچکس در عالم ندارد، خداوند تو را به زهد در دنیا زینت داده است.
ایشان عنوان کردند: امیرمؤمنان می فرماید کل مسأله زهد در دو جمله قرآنی بیان شده است، قرآن فرمود که اگر انسان امکاناتی را از دست دهد نباید غمگین شود و همچنین نسبت به آنچه که دارد نباید دلبسته باشد؛ کسی که نسبت به گذشته غصه نخورد و نسبت به آنچه که دارد دلبسته نباشد زاهد واقعی به شمار می رود.
معظم له در ادامه خاطرنشان کردند: کشوری که بیش از همه از علی(علیه السلام) سخن می گوید کشور ما است، ما به علی(علیه السلام) و فرزندان او علاقه داریم اما چه مقدار امیرمؤمنان در زندگی افراد حضور دارد و ساده زیستی ایشان در زندگی ها مشاهده می شود.
ایشان افزودند: مشکل ٥٠ درصد از پسران و دخترانی که برای ازدواج معطل هستند و مانع دارند تشریفات غلط و دلبستگی های نادرست است؛ گاهی جهیزیه و مهریه سنگین است و مانع جوانان می شود گاهی هم تشریفات مراسم های جشن عروسی و ازدواج بسیار زیاد است.
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی با بیان این که امام علی(علیه السلام) باید در زندگی شیعیان حاضر باشد و شیعیان به برنامه ها و دستورات حضرت عمل کنند، فرمودند: امام علی(علیه السلام) در نامه ٤٥ نهج البلاغه به فرماندار بصره مطلبی را متذکر می شود، خبری به حضرت رسید که فرماندار ایشان در مهمانی یکی از ثروتمندان شرکت کرده و سفره ای رنگین برپا شده بود که اغنیا حضور داشتند و فقرا پشت درها مانده بودند.
ایشان افزودند: حضرت در این نامه خطاب به فرماندار بصره فرمود گمان نمی گردم دعوتی را بپذیری که اغنیا بر سر سفره حاضر باشند اما فقرا نتوانند در آن شرکت کنند؛ اگر زندگی تشریفاتی شد هزینه دارد و هزینه آن آلوده شدن به خیلی از کارها از جمله مخلوط کردن حلال و حرام است.
ایشان اظهار داشتند: نباید دولتمردان زندگی مرفه داشته باشند و در عین حال این اندازه افراد بیکار و محروم وجود داشته باشد، یکی از بلاهای جامعه امروز ما فاصله و شکاف طبقاتی است؛ افرادی هستند که به ازای هر نفر از خانواده آنها ماشین وجود دارد اما افرادی هم هستند که کمترین امکانات را ندارند.
ایشان در ادامه فرمودند: گاهی خانه برخی افراد هزاران متر مربع است اما افرادی هستندکه با خانواده خود در جایی ٤٠ متری زندگی می کنند، چیزی که امنیت کشور را متزلزل می کند فاصله طبقاتی است که عده ای بسیاری محروم هستند و عده ای دیگر زندگی آنچنانی داشته باشند.
معظم له ابراز داشتند: افرادی هستند که بیش از ١٠ شغل دارند اما جوانان بسیاری در کشور بیکار بوده و شغلی ندارند، گاهی کار به جایی می رسد که جوانی برای کاری کمترین حقوق را دریافت می کند و مجبور است که برود.
ایشان با اشاره به مسأله حقوق های نجومی و انتقاد از عدم تعیین تکلیف این مسأله عنوان کردند: بنده متوجه نشدم داستان حقوق های نجومی به کجا رسید؛ مجلس شورای اسلامی، دستگاه قضایی، رسانه ها و دولت درگیر آن هستند اما کار به کجا رسیده است؟ آیا حقوق های نجومی قطع شده یا هنوز وجود دارد؟ آیا این حقوق ها به بیت المال برگشت یا خیر؟.
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی خاطرنشان کردند: متأسفانه کسی برای این سؤال ها جوابی ندارد، این همه وقت سوزانده شد اما هنوز جواب درستی در این زمینه وجود ندارد که این مسأله چه شد و چه خواهد شد، آیا بنا است که این مسأله با وجود محرومیت های موجود ادامه پیدا کند؟
ایشان ابراز داشتند: باید به این مسائل توجه کرد، مملکت را نمی توان با شعار اداره کرد بلکه برنامه امیرمؤمنان علی(علیه السلام) باید ملاک کارها باشد، دولتمردان باید نمونه زندگانی علی(علیه السلام) را داشته باشند، دلیل ندارد که همه آن ها در نقاط مهم تهران زندگی کنند و از این که در جنوب تهران در بین مردم چه می گذرد خبر نداشته باشند، این درست نیست.
ایشان در پایان این نکته را خاطر نشان کردند که چقدر برنامه و افکار امیرمؤمنان در بین مردم، جامعه و مسؤولان حاضر است؟ علی(علیه السلام) حتی در بستر شهادت هم کلاس درس برگزار می کند؛ با علی(علیه السلام) می توان پیامبر و خدا را شناخت.

معظم له در مراسم سومین شب از لیالی قدر
امام علیه السلام از سوی خداوند تعیین می شود
نه آرای مردم
دموکراسی از روی ناچاری است و در واقع حکومت مردم بر مردم نیست؛ در انتخابات نصف به علاوه یک پیروز است در حالی که ممکن است کلا ٥٠ درصد مردم در انتخابات شرکت کرده باشند که در این صورت در واقع نصف به علاوه یک آراء یعنی ٢٥ درصد مردم که در واقع این حکومت، حکومت مردم بر مردم نیست؛ تازه باید ببینیم که کدام دموکراسی را مد نظر داریم
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در سومین شب از لیالی قدر در مسجد مدرسه علمیه امام کاظم(علیه السلام)، فرمودند: اخیرا در سخنان یکی از دولت مردان بیان شده بود، امام علی علیه السلام ولایت و امامت را با آرای مردم دانسته و گفته، دموکراسی میراث علی علیه السلام است؛ این حرف، حرف عجیبی است؛ زیرا شما یک صفحه از نهج البلاغه را دیده اید و خطبه های دیگر و آیات قرآن را ندیده اید؛ اولا شما باید آیات قرآن را ببینید، قرآن می فرماید، ولی شما کسی است که در حال رکوع زکات داد؛ خداوند ولی را تعیین کرده است؛ آیات ولایت در قرآن کریم فراوان است.
معظم له بیان کردند: امام علی(علیه السلام) در این سخن به اتمام حجت در مقابل مخالفان می پردازند؛ علاوه بر آن از مسلمات مذهب شیعه است که امام (علیه السلام)و ولی از سوی خداوند تعیین می شود نه آرای مردم.
ایشان تصریح کردند: عده ای از بزرگان عرب خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله)رسیده و بیان کردند، ما حاضریم شما را تا جایی تقویت کنیم که حکومت تو قوی شود؛ ولی یک شرط داریم و این شرط آن است که پس از تو حکومت به ما داده شود؛ پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند، تعیین جانشین من با خداست و به هر کسی که خواست ولایت می دهد؛ در مراسم غدیر، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) امام علی(علیه السلام) را از سوی خدا به عنوان جانشین قراردادند.
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی اظهار کردند: دموکراسی از روی ناچاری است و در واقع حکومت مردم بر مردم نیست؛ در انتخابات نصف به علاوه یک پیروز است در حالی که ممکن است کلا ٥٠ درصد مردم در انتخابات شرکت کرده باشند که در این صورت در واقع نصف به علاوه یک آراء یعنی ٢٥ درصد مردم، که در واقع این حکومت، حکومت مردم بر مردم نیست؛ تازه باید ببینیم که کدام دموکراسی را مد نظر داریم.
ایشان فرمودند: آیا آمریکا را مد نظر داریم که با پول فراوان مردم را فریب می دهند و آرای آنها را می خرند؟ ما نیز از روی ناچاری بیان می کنیم که با آرای مردم باید امور کشور اداره شود، قرار نیست که امام (علیه السلام)نیز با آرای مردم انتخاب شود؛ زیرا امام با حکم الهی نصب می شود؛ نباید این عزیزان یک صفحه نهج البلاغه را ملاک قرارداده و نظام را شکل دیگری جلوه دهند؛ امیدواریم که اشتباه خود را اصلاح کنند.
معظم له در ادامه با اشاره به سفارش امام علی(علیه السلام) به امام حسن(علیه السلام) فرمودند: امام علی(علیه السلام) در این روایت اخلاقی بر لزوم استفاده از موعظه و زهد و تقویت قلب با یقین توصیه کرده اند.
ایشان افزودند: یقین داشتن بالاترین نعمت الهی است؛ یقین داشتن به این معنی است که باور کنیم که خداوند از رگ گردن نیز به ما نزدیک تر است؛ چشم هایی که به خیانت گردش می کند از سوی خدا رصد می شود؛ خدا از درون سینه ها باخبر است و همه ما باید این مسایل را باور داشته باشیم.
معظم له بیان کردند: یقین به مبدا و معاد از دیگر مفاد یقین است؛ باید باور داشته باشیم که خداوند سرسوزن کار خوب و بد ما را می بیند؛ همه ما باید این مسایل را باور کنیم؛ اگر کسی این مسایل را باور کند، زندگانی اش، مملو از ایمان و تقوا خواهد شد.
ایشان تصریح کردند: باور و یقین به معاد با فقیه شدن مساوی است؛ علما و بزرگان ما برای یقین سه مرحله از آیات قرآن را مورد استفاده قرارداده اند؛ یعنی از سه سوره قرآن این سه مرحله استفاده می شود که شامل علم الیقین، عین الیقین و حق الیقین است.
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی اظهار داشتند: تقوا، همراه با این مراحل است؛ علم الیقین همچون مشاهده دود آتش از دور و یقین وجود آتش است؛ مرحله مشاهد آتش ،مرحله عین الیقین است و لمس آتش نیز مرحله حق الیقین است.
معظم له فرمودند: قرآن مجید در خصوص اموال یتیمان می فرماید، کسانی که اموال یتیم را می خورند،چونان خوردن آتش است؛کسی که باور قوی دارد،باور دارد که خوردن مال یتیم چونان آتش است.
ایشان بیان داشتند: امام علی(علیه السلام) فرمودند، قلبت را با یقین تقویت کن؛ وقتی کسی به آخرین مرحله یقین رسید دیگر در مقابل شیطان بیمه می شود، زیرا همه گناهان را چون آتش می داند و دیگر سراغ آتش نمی رود.
ایشان تصریح کردند: امام علی(علیه السلام) در معرفی خود فرمودند، اگر تمام قصرها و ثروت ها و گنج ها و... که بزرگترین رشوه است را به علی(علیه السلام) دهید، کوچکترین ظلم این عالم را که شامل ظلم به یک مورچه است را نخواهم کرد.
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی اظهار داشتند: در روایات بیان شده، کار کوچک همراه با یقین بیش از یک کار بزرگی است که با عدم یقین یا با تزلزل یقین انجام شده است.
معظم له فرمودند: در میان دانشمندان غربی، بحث است که اسلام با سرعت در عالم پیشرفته است؛ آنها به دنبال علت پیشرفت سریع اسلام بودند؛ یکی از محققان غربی بیان می کند، علت رشد سریع پیشرفت اسلام مجهول است؛ ولی ما به سراغ آورنده اسلام می رویم و علت را در او جستجو می کنیم.
ایشان بیان کردند: پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند، زهد و ساده زیستی و یقین مهمترین عامل پیشرفت سریع اسلام است؛ در زمان صدر اسلام جهادگران مسلمان با زبان قرآن به میدان می آمدند و شهادت و پیروزی بر دشمنان را پیروزی می دانستند؛ نمونه این یقین در جنگ تحمیلی به عینه ثابت شد؛ جوانان ما که در دنیا تنها مانده بودن با قدرت یقین درمقابل دشمنان ایستادند.
ایشان تصریح کردند: شب عاشورا، یکی از یاران امام حسین(علیه السلام) با دیگری خود شوخی کرد و وقتی از وی سوال شد که این شب، شب شوخی نیست، در پاسخ گفت، چه شبی از این بهتر که می دانیم، فردا شهید می شویم؛ همین یقین بود که عاشورا را عاشورا کرد و سال به سال نیز به عظمت آن افزود.
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی اظهار داشتند: از آسیب های عدم یقین، دلبستگی، حرص، هوا پرستی است؛ در روایات بیان شده است، اگر با دنیا پرستان هم نشین شوید ایمان شما هم ضعیف می شود.
---------------------------------

فن آوری
درگاه های پرداخت وجوهات
پرداخت وجوهات شرعیه همچون سایر واجبات همیشه از دغدغه های ملتزمین به احکام و دستورات شرعی است. به همین منظور مراجع عظام تقلید که موظف به دریافت و هزینه کردن آن مبالغ مطابق با دستورات شرع هستند بر خود لازم می بینند که پاسخگوی این دغدغه باشند.
استفاده از راهکارهای نوین که توسط مهندسین فناوری اطلاعات برنامه ریزی می شود این امر را تسهیل می کند و دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مد ظله که با توجه به منویات معظم له همیشه در این عرصه پیشرو بوده است، از این راهکارها جهت ارائه خدمات بهتر به مکلفین بهره برده است.
در این راستا مراجع عظام تقلید، جهت تسهیل اینگونه خدمات به استفاده از فن آوری های روز نگاه ویژه ای داشته اند. استفاده از پرداخت های بانکی، دستگاه های POS ، پرداخت آنلاین وجوهات و همچنین از طریق خدمات مبتنی بر وب یکی از بانک ها از جمله این خدمات می باشد.
---------------------------------

یادداشت
تأملی در مسألۀ امامت و رهبری از منظر معظم له

مسأله ولايت و رهبرى بطور كلى، و امامت به معنى جانشينى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله بطور خاص، از مهم ترين مباحث عقيدتى و تفسيرى و روايى در تاريخ اسلام است و در طول تاريخ طولانى اسلام درباره هيچ مسأله اى به مقدار اين مسأله سخن گفته نشده است.
به همين دليل اين بخش از عقايد اسلامى بيش از همه رشد و نمو كرده، و بيشترين كتاب درباره آن نوشته شده، وتقريباً تمام زواياى آن براى آنها كه مى خواهند مطالعات دقيق و تحقيقى داشته باشند مورد بحث قرار گرفته است.
به گفته بعضى از محققان مسأله امامت تنها مسأله ديروز ما نيست، بلکه مسأله امروز جهان اسلام و مسأله رهبرى امت است كه عامل بقاء و استمرار نبوت، و مسأله سرنوشت اسلام است، زیرا در هر عصر و زمان بايد يك نماينده الهى، پيامبر يا امام معصومى در روى زمين باشد. تا آيين حق را پاسدارى كند، و حق طلبان را رهبرى نمايد، و اگر روزى به عللى از نظر مردم پنهان گردد، نمايندگانى از سوى او عهده دار تبليغ احكام و تشكيل حكومت مى گردند.
ثانیاً: بدون شك اسلام بدون امامت و رهبرى يك دين جهانى فراگير و خاتم نخواهد شد، دين خاتم بايد همواره پاسخگوى نيازهاى مردم در تمام زمانها باشد و اين، بدون وجود امامى معصوم در هر زمان امكان پذير نيست.

امامت چیست، امام کیست؟
در مورد تعريف «امامت»، اختلاف نظر زيادى وجود دارد، و بايد هم وجود داشته باشد، چرا كه امامت از نظر گروهى (شيعه و پيروان مكتب اهلبيت عليهم السلام از اصول دين و ريشه هاى اعتقادى است، در حالى كه از نظر گروه ديگر (اهل سنت) جزء فروع دين و دستورات عملى محسوب مى شود.
بديهى است اين دو گروه به مسأله «امامت» يكسان نمى نگرند و طبيعى است كه تعريف واحدى نيز ندارند.
به همين دليل مى بينيم يك دانشمند سنى امامت را چنين تعريف مى كند:«الِامامَة رِئاسَة عامَّة فى امُورِ الدِّينِ و الدُّنْيا، خَلافَة عَنِ النَّبى صلى الله عليه و آله؛امامت رياست و سرپرستى عمومى در امور دين و دنيا به عنوان جانشينى از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله است».،
مطابق اين تعريف، «امامت» يك مسؤوليت ظاهرى در حد رياست حكومت است، منتها حكومتى كه شكل دينى دارد، و عنوان جانشينى پيامبر صلى الله عليه و آله (جانشينى و نيابت در امر حكومت) را به خود گرفته است و طبعاً چنين امامى مى تواند ازسوى مردم برگزيده شود.
«امامت » از نظر شيعه يك منصب الهى همچون «نبوّت» است كه خداوند به هر كس بخواهد مى بخشد و به وسيله پيامبر خود او را براى اين مقام تعيين مى فرمايد.
مطابق اين تعريف كه با اعتقاد پيروان مكتب اهل بيت (علیهم السلام) هماهنگ است امامت چيزى فراتر از رياست و حكومت بر مردم مى باشد؛ بلكه تمام وظايف انبياء، به جز دريافت وحى و آنچه شبيه آن است براى امامان ثابت است و به همين دليل شرط عصمت كه در انبياء مى باشد در امام نيز وجود دارد.
لذا «امام» چنان كه از عنوانش پيداست، به معنى پيشوا و رهبر مسلمانان است، و در اصول عقايد شيعه «امام معصوم» به كسى گفته مى شود كه در همه چيز جانشين پيامبر است، با اين تفاوت كه پيامبر مؤسّس مكتب مى باشد، و امام حافظ و پاسدار مكتب است، بر پيامبر صلى الله عليه و آله وحى نازل مى گردد ولى بر امام نه، او تعليماتش را از پيامبر صلى الله عليه و آله مى گيرد، و داراى علم فوق العاده اى است.
از نظر شيعه، امام معصوم تنها به معنى رهبر حكومت اسلامى نيست، بلكه رهبرىِ معنوى و مادى، ظاهرى و باطنى، و خلاصه رهبرى همه جانبه جامعه اسلامى را بر عهده دارد، او پاسدارى عقايد و احكام اسلامى را- بدون هيچ گونه اشتباه و انحراف- بر عهده دارد و او بنده برگزيده خدا است.
ولى اهل سنت امامت را چنين تفسير نمى كنند، آنها تنها به معنى رئيس حكومت جامعه اسلامى مى دانند، به تعبير ديگر، زمانداران را در هر عصر و زمان، خلفاى پيامبر و ائمه مسلمين مى شمرند!

آیا امامت از اصول دين است يا فروع دين؟
«امامت» يك منصب الهى است كه بايد از سوى خدا تعيين شود، ويكى از شرايط اصلى آن معصوم بودن است كه هيچ كس جز خدا از آن آگاه نيست، و اعتقاد به امامان، همانند اعتقاد به پيامبر صلى الله عليه و آله كه پايه گذار اصلى شريعت است، امام على بن موسى الرضا عليه السلام كه الهام بخش پيروان مكتب اهلبيت عليهم السلام در مسأله «امامت» است در این زمینه می فرماید:«امامت» زمام دين و نظام مسلمين، و صلاح دنيا و عزّت مؤمنان است؛ امامت اساس اسلام بارور، و شاخه بلند آن است؛ با امام، نماز و زكات و روزه و حج و جهاد كامل مى شود، و اموال بيت المال و انفاق به نيازمندان فراوان مى گردد؛ و اجراى حدود و احكام، و حفظ مرزها و جوانب كشور اسلام به وسيله امام صورت مى گيرد.،
امام، حلال خدا را حلال، و حرام خدا را حرام مى شمرد (و تحقق مى بخشد) و حدود الهى را برپا مى دارد؛ و از دين خدا دفاع مى كند، وبه سوى پروردگارش به وسيله دانش و اندرز نيكو و دليل رسا و محكم دعوت مى كند».،از این رو اعتقاد به امامت جزئى از اصول دين محسوب مى شود، نه يكى از فروع دين و وظايف عملى.

پیشینۀ تاریخی مسألۀ امامت
تمام پيامبران اولواالعزم داراى مقام امامت بودند، آنچه را با رسالت خود عرضه كردند، در عمل تحقّق مى بخشيدند، و رهبر معنوى و مادّى و ظاهرى و باطنى مردم بودند، مخصوصاً پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از آغاز نبوّتش مقام والاى امامت و رهبرى الهى را نيز داشت، و كار او در ابلاغ فرمان هاى الهى خلاصه نمى شد.خطّ امامت بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله نيز در معصومان از ذريّه او ادامه يافت.
در این میان باید گفت پس از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم مسلمانان به دو گروه تقسيم شدند:عدّه اى معتقد بودند پيامبر صلى الله عليه و آله جانشينى براى خود تعيين نكرده، و اين امر را بر عهده امّت گذارده كه آنها بنشينند و از ميان خود رهبرى برگزيننداين گروه را «اهل سنّت» مى نامند.
گروه ديگرى معتقد بودند كه جانشين پيامبر صلى الله عليه و آله همچون خود او بايد معصوم از خطا و گناه باشد و داراى علم وافرى كه بتواند رهبرى معنوى و مادى مردم را بر عهده بگيرد و اساس اسلام را حفظ كند و تداوم بخشد.آنها معتقد بودند تعيين چنين كسى تنها از سوى خدا و به وسيله پيامبر صلى الله عليه و آله امكان پذير است، و پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله اين كاررا كرده، و على عليه السلام را به عنوان جانشين خود برگزيده است.اين گروه را «اماميّه» يا «شيعه» مى نامند.
به هر حال تاريخچه پيدايش شيعه نه بعد از رحلت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله بلكه به يك معنى در حيات خود آن حضرت صلى الله عليه و آله بوده است، و اين واژه را به ياران و پيروان على عليه السلام اطلاق فرموده، و تمام كسانى كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله را به عنوان رسول خدا مى شناسند، ى دانند كه او سخنى از روى هوى و هوس نمى گفت،«وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهوى- انْ هُوَ إلّا وَحْئ يُوحى؛و هرگز از روى هواى نفس سخن نمى گويد. آنچه مى گويد چيزى جز وحى (الهى) كه بر او القا شده نيست.» و اگر فرموده است تو و پيروانت فائزان و رستگاران در قيامت هستيد. يك واقعيت است.

عصمت امامان (علیهمالسّلام)
امام بايد معصوم از هر گناه و خطا باشد زيراغير معصوم نمى تواند از سوی مردم بطور كامل مورد اعتماد واقع شود، و اصول و فروع دين را از او اخذ نمايند، و به همين دليل معتقديم «گفتار امام» همچون «افعال» و «تقرير» او حجّت و دليل شرعى است.

پيامبر صلى الله عليه و آله؛ منشأ علوم ائمه( عليهم السلام)
با توجّه به دستورى كه پيامبر صلى الله عليه و آله طبق روايات متواتره درباره قرآن و اهل بيت عليهم السلام به ما داده است كه دست از دامان اين دو برنداريم تا هدايت شويم و نيز با توجّه به اين كه ما، امامان اهل بيت عليهم السلام را معصوم مى دانيم همه سخنان آنها و اعمالشان براى ما حجّت و سند است، و همچنين تقريرشان (يعنى در حضور آنها كارى انجام شود و آنها نهى نكنند)، بنابراين يكى از منابع فقهى ما بعد از قرآن و سنّت پيامبر صلى الله عليه و آله، قول و فعل و تقرير امامان اهل بيت عليهم السلام است.
و هرگاه به اين نكته توجّه كنيم كه طبق روايات متعدّد و معتبر، امامان اهل بيت عليهم السلام فرموده اند: آنچه را مى گويند از پدران خود، از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل مى كنند روشن مى شود كه در واقع روايات آنان روايات پيامبر است. و مى دانيم روايات شخص ثقه و مورد اعتماد از پيامبر صلى الله عليه و آله در ميان تمام علماى اسلام مورد قبول است.
امام محمّدبن علىّ الباقر عليه السلام به «جابر» فرمود: « اى جابر! اگر ما حديثى به رأى خويش و هواى نفس خود براى شما بيان كنيم از هلاك شدگان خواهيم بود؛ ولى ما احاديثى براى شما نقل مى كنيم كه به صورت گنجينه اى از رسول خدا صلى الله عليه و آله براى شما اندوخته ايم».؛

امام بايد از طرف خداوند منصوص باشد و لاغیر
بی شک امام (و جانشين پيامبر) بايد منصوص باشد، يعنى با تصريح و نصّ پيامبر صلى الله عليه و آله و نيز تصريح هر امامى نسبت به امام بعد، تعيين گردد، به تعبير ديگر:امام نيز مانند پيامبر صلى الله عليه و آله از سوى خدا (به وسيله پيامبر) تعيين مى شود، همان گونه كه در آيه مربوط به امامت ابراهيم خوانديم: «انّى جاعِلُكَ لِلنّاسِ اماماً؛ من تو را امام مردم قرار دادم».
اضافه بر اين تشخيص وجود تقوا در سرحدّ عصمت، و مقام علمى والا (در حدّ احاطه به تمام احكام و تعليمات الهى بدون هيچ گونه خطا و اشتباه) چيزى نيست كه غير از خدا و پيامبرش از آن آگاه باشد.و به اين ترتيب ما امامت امامان معصوم را به انتخاب مردم نمى دانيم.

امامت؛ فراتر از تصدی حکومت ظاهری
بی شک امامت تنها يك مقام حكومت ظاهرى نيست، بلكه يك مقام بسيار والاى معنوى و روحانى است، و امام علاوه بر رهبرى حكومت اسلامى، هدايت همه جانبه را در امر دين و دنيا بر عهده دارد. فكر و روح مردم را هدايت كرده و شريعت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله را از هر گونه تحريف و تغيير پاسدارى مى كند و به اهدافى كه پيامبر صلى الله عليه و آله براى آن مبعوث شد تحقّق مى بخشد.
اين همان مقام والايى است كه خداوند به ابراهيم خليل، پس از پيمودن راه نبوّت و رسالت و پيروزى در امتحانات متعدّد بخشيد، او نيز براى بعضى از فرزندان و دودمانش اين مقام والا را از خداوند تقاضا نمود و به او جواب داده شد كه هرگز ظالمان و گنهكاران به اين مقام نمى رسند.

آيا حكومت انتصابى است يا انتخابى؟
آنها كه پيرو مذهبى نيستند و يا اگر مذهبى دارند آن را محدود به مسائل شخصى مى دانند و از قلمرو مسائل اجتماعى به كلى بيگانه مى شمرند مانند بسيارى از مسيحيان، مى گويند: حكومت در بهترين شكل آن بايد از سوى مردم باشد؛ و چون اتفاق آراء در اين امر غالباً ممكن نيست، بايد به دنبال انتخاب حاكمان از سوى اكثريت بود.
لذا طرفداران اين عقيده حكومت هايى را كه به زور و از طريق توسل به كودتاى نظامى و قهر و غلبه نظاميان بر سر كار آمده است، به رسميت مى شناسند؛ و براى آن ها مهم نيست كه حكومت از چه راهى بر سر كار آمده؟! مهم آن است كه ببينيم چه كسى برمسند قدرت است و مى تواند قدرت خود را تثبيت كند.
عجيب تر اينكه تمام فقهاى مذاهب چهارگانه اهل سنت نيز همين عقيده را دارند كه امامت و حكومت ممكن است، با قهر و غلبه حاصل شود؛ و كسى كه بازور بر سر كار آيد؛ حاكم واجب الاطاعه است! بى آنكه نياز به بيعت مردم يا جانشينى امام و خليفه قبل داشته باشد. در بعضى از كلمات فقيه معروف اهل سنت، احمد حنبل، اين معنى با صراحت بيشترى آمده است؛ او امامت را نه مشروط به عدالت مى داند، و نه علم و فضيلت؛ و حديثى نقل مى كند كه مطابق آن هر كس با قدرت شمشير بر سر كار آمد خليفه و اميرمؤمنان است؛ و براى هيچ كس جايز نيست كه او را امام نداند؛ خواه نيكوكار باشد يا فاجر! نظير همين معنى در منهاج السّنن آمده است. ممكن است كسى بگويد كه ابراز چنين عقيده اى فقط از سوى كسانى كه هيچ گونه ايمانى به خدا ندارند، امكان پذير است؛ ولى كسانى كه دم از ايمان و اسلام مى زنندوارزش هاى ويژه حكومت مانند ايمان و عدالت را به رسميّت مى شناسند چرا چنين فتوايى بدهند؟!
لیکن حقيقت آن است كه آنها غالباً در صدد توجيه وضع موجود خلفاى نخستين و بنى اميّه و بنى عباس، و همگامى و همراهى با آنها هستند؛ تا حكومت ظالمان و فاجرانى را كه با قهر و غلبه و شمشير بر سر كار آمده اندرابه رسميّت بشناسند.
در حالی که از ديدگاه قرآن مجيد حكومت در درجه اوّل مخصوص ذات پاك خداوند است؛ سپس براى هر كس كه خداحكومت را به او عطا كند.
قرآن مجيد در چندين آيه مى گويد: انِ الْحُكْم الّا لِلّهِ : «حكم و فرمان، تنها از آن خدااست». همين مضمون در آيات ديگر قرآن نيز ديده مى شود.
در واقع توحيد خالقيّت، ملازم توحيد حاكميّت است. يعنى: هنگامى كه بپذيريم سراسر عالم آفرينش مخلوق خدااست بايد قبول كنيم كه ملك تامّ اواست؛ و طبيعى است كه حاكميّت مطلق بر چنين جهانى قبل ازهر كس و هر چيز از آن او خواهد بود. بنابراين حاكميت ها بايد به او منتهى شود، و به فرمان او صورت گيرد؛ و هر كس بدون اذن و فرمان او بر مسند حكومت بنشيند، متجاوز و غاصب است!
اين ديدگاه كه از توحيد افعالى پروردگار كه يكى از شاخه هاى آن توحيد مالكيت و حاكميّت است، سرچشمه مى گيردو براى خدا پرستان موحّد كاملًا شناخته شده است؛ به همين دليل ما پيامبران الهى را حاكمان اصلى از سوى او مى دانيم؛ و نيز به همين دليل پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در اوّلين فرصت ممكن يعنى: هنگامى كه به مدينه هجرت فرمود و زمينه را براى «تشيكل حكومت» آماده ديد بلافاصله حكومت را تشكيل داد.
بعد از او نيز كسانى حقّ حكومت دارند كه بى واسطه يا باواسطه از سوى او براى اين مقام تعيين شده باشند.
روايات متعدّدى كه اميران و امامان و جانشينان پيامبر صلى الله عليه و آله را با صراحت در «دوازده نفر» خلاصه مى كند، و منابع و مدارك آن، از معروف ترين كتب شيعه و اهل سنّت،اين حق را به امامان دوازده گانه اهل بيت عليهم السلام مى دهد، بر اساس همين تفكّر در زمان غيبت حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نيز كسانى حقّ حكومت دارند، كه از سوى او به طور خاص يا به طور عامّ براى احراز اين مسئوليت منصوب شده باشند.
در مجموع نتيجه مى گيريم «حكومت» از ديدگاه يك مسلمان موحّد بايد از سوى بالا تعيين شود؛ حتّى حقّى كه براى مردم قائل مى شويم آن حق نيز بايد از سوى خدا معيّن گرددو هرگز يك موحّد خداپرست نمى تواند اراده خلق را بى آنكه منتهى به اراده خالق شود به عنوان اساس حكومت بپذيرد.
و اينكه بعضى از نا آگاهان نوشته اند: «اين حقيقت ملموس را همه درك مى كنند كه هركس را اكثريت مردم به زمامدارى برگزينند، و پشتيبانش باشند، حاكم مى شود؛ زيرا نيروى اصلى جامعه خود مردم هستند ... اين مردم هستند كه ولايت را به كسى مى دهند و به حاكميّت او عينيت مى بخشند» با تفكّر توحيدى سازگار نيست.
ما مى گوييم تفكّر توحيدى عكس اين را بيان مى كند مى گويد: اين خدا است كه ولايت را به كسى مى دهد و به حاكميّت او عينيت مى بخشد، و اگر مردم در اين زمينه حقّى دارند آن هم به اذن و فرمان اوست؛كوتاه سخن اينكه تفكّر توحيدى «حكومت» را از سوى بالا مى بيند و تفكّرات الحادى، از سوى پايين!

سخن آخر
در خاتمه باید گفت از مسلمات مذهب شیعه است که امام (علیه السلام)و ولی از سوی خداوند تعیین می شود نه آرای مردم؛ متأسفانه برخی دولتمردان فقط یک صفحه نهجالبلاغه را دیدهاند! و آن را ملاک قرارداده اند تا نظام را شکل دیگری جلوه دهند؛ امیدواریم که اشتباه خود را اصلاح کنند.
---------------------------------

یادداشت
واکاوی ابعاد شهادت امام علی (علیه السلام) از منظر معظم له

بيست و يكم ماه مبارک رمضان؛ سالروز شهادت مولاى متّقيان، امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام (در سال چهلم هجرى) است كه جهان اسلام را در غم و اندوه عظيمى فرو برد.،
لیکن راه و منش ایشان چه در دوران حضور در عصر پیامبر(صلی الله علیه و آله) و چه در دوران خانه نشینی و چه در دوران حکومت برای همه مردم در تاریخ بشریت یک الگوی تمام عیار برای همۀ مسلمانان است.

پیشگویی پیامبر در مورد شهادت امام علی(علیهماالسلام)
لازم به ذگر است حضرت از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله مژده شهادت را شنيده بود، و مى دانست به دست اشقى الآخرين (عبد الرحمن ابن ملجم ) شهيد مى شود لذا پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در فرازی فرمود: «اى على ! پس از من پيروانم در بوته آزمايش قرار مى گيرند» عرض كردم اى پيامبر خدا (صلی الله علیه و آله) مگر نه اين است كه در جنك احد پس از آنكه افرادى شهيد شدند و من از اين كه به سعادت شهادت نرسيده بودم ناراحت شدم به من فرمودى «بشارت باد بر تو كه سر انجام شهيد خواهى شد» در پاسخم فرمود: «آن گفته درست است ولى بگو در آن موقع چگونه صبر خواهى كرد؟
عرض كردم چنين موردى از موارد «صبر» نيست، بلكه از موارد بشارت و شكر است (شهادت نعمت است نه مصيبت) آن حضرت به من فرمود، اى على اين مردم پس از من با ثروتشان آزمايش مى گردند و ديندار بودن را منتى بر خدا قرار مى دهند، و با اين حال انتظار رحمتش دارند و از قدرت و خشمش خود را در امان مى بينند.

پیشگویی امام علی علیه السلام درباره شهادت خود
نهج البلاغه پر است از پيشگويى هايى كه امام(علیه السلام) درباره حوادث آينده دارد و گاه چنان جزئيّات آن را شرح مى دهد كه گويى با چشم، همه آنها را در برابر خود مى بيند.
«ابن ابى الحديد» در این زمینه نكته جالبى دارد و آن اينكه مى گويد:«امام عليه السّلام در اين خطبه، به خدا سوگند ياد مى كند كه از هر حادثه اى تا قيامت از او سؤال كنند، از تمام آنها خبر مى دهد و حتّى جزئيّات آن را بازگو مى كند». سپس مى افزايد: «اين سخن از آن حضرت نه به معناى ادّعاى ربوبيّت است، نه به معناى ادّعاى نبوّت؛ بلكه امام مى فرمود اينها را با تعليم پيامبر فراگرفته است» و بعد مى گويد: «ما اين سخن را بارها آزموده ايم و كاملا مطابق واقعيّت ديده ايم و به صدق دعوى آن حضرت پى برده ايم؛ مانند اخبار از ضربت خوردن آن حضرت به گونه اى كه محاسن مباركش با خون سرش خضاب شود». اين گواهى كسى است كه به امامت آن حضرت به عنوان يك پيشواى معصوم اعتقادى ندارد؛ ولى مسئله از نظر ما بسيار روشن تر است؛ زيرا ائمه معصومين عليهم السّلام هم وارث علوم فراوانى از پيامبر اسلام بودند؛ هم حقايق تازه اى را از قرآن درك مى كردند كه ديگران درك نمى كنند و هم الهامات غيبى بر قلب آنها وارد مى شد.

دربارۀ  توطئه گران ترور امام علی(علیه السلام)
هنگامى كه انسان حالات خوارج را مطالعه مى كندمی بیندآنها افراد بى گناه را سر مى بريدند و حتى شكم زن باردار را پاره مى كردند و او و جنينش را مى كشتند و حتى قتل اميرمؤمنان على عليه السلام را واجب مى شمردند؛ اما با اين حال صداى زمزمه تلاوت قرآن شبانه و نماز شبشان همواره به گوش مى رسيد.
بر اين پايه خوارج، افراد خطرناكى محسوب مى شوند كه از هيچ جنايتى ابا ندارند. اين گروه كه زمام اختيار خود را به دست شيطان و هواى نفس سپرده بودند به ظاهر به عبادات و قرائت قرآن اهميت بسيار مى دادند؛ ولى از ريختن خون بى گناهان و فساد در ميان مسلمين ابا نداشتند و با همين تفكرات واهى به اين جا رسيدند. که فرمان قتل على عليه السلام به دست آنان صادر شد و امام عليه السلام به دست آنها شربت شهادت نوشيد.

تکفیری ها؛ زائیده تفکر خوارج
ریشۀ پلید تكفيريها به خوارج زمان حضرت علي(علیه السلام) برميگردد كه در آن دوران به گفتههاي خود عمل نكرده بودند ؛ اين افراد كساني هستند كه غير از اعضا گروه خودشان، باقي افراد را كافر دانسته و قتل آنها و خانوادههايشان را مباح ميدانند.
اینگونه است که وهابیون امروز، به آسانى ده ها و صدها نفر از افراد بى گناه، زن و كودك و پير و جوان را به خاك و خون مى كشند سپس در نمازهاى پنج گانه با صفوف منظم و خواندن سوره هاى طولانى به وسيله امام و زمزمه آمين بعد از حمدشان و اهميت فوق العاده دادن به مد «ولا الضالين» حضور پيدا مى كنند به گونه اى كه هر كس اعمال سوء و جنايت هاى فوق العاده آنها را نديده و نشنيده باشد تحت تأثير واقع مى شود و گمان مى كند اينها فرشتگانى هستند در روى زمين در حالى كه شياطينى هستند مستحق جهنم و سجين.
شايد كلام امام اميرمؤمنان على عليه السلام اشاره به همين گروه باشد آنجا كه مى فرمايد: هنگامى كه خوارج نهروان كشته شدند به امام عليه السلام عرض كردند خوارج همه هلاك شدند، امام عليه السلام فرمود:« چنين نيست، به خدا سوگند! آنها نطفه هايى در صُلب مردان و رحم زنان خواهند بود و هر زمان شاخى از آنها سر برآورد قطع مى گردد، تا اينكه آخرشان دزدان و راهزنان خواهند بود!».

گفتگوی امیرالمؤمنین علیه السلام با ابن ملجم مرادی قبل از شهادت
در تاريخ طبرى و همچنين در كامل ابن اثير آمده است كه قاتل على عليه السلام، عبدالرحمان بن ملجم پيش از آنكه مولا به شهادت برسد او را خدمت على(علیه السلام) آوردند. حضرت به او فرمود: اى دشمن خدا مگر من به تو نيكى نكردم؟ گفت: آرى به من نيكى كردى.
فرمود پس چه چيزى باعث شد كه اين جنايت را انجام دهى؟گفت:من چهل روز شمشير خود را تيز كردم و از خدا خواستم كه بدترين خلقش با آن به قتل برسد. امام عليه السلام فرمود: (درست گفتى) تو را كه بدترين خلق خدا هستى با شمشير خودت قصاص خواهند كرد».،

آخرین سفارش ها و آخرین توصیه ها (وصیت های) امام علی علیه السلام در بستر شهادت
سفارش امام علی علیه السلام به عبادت خدا
در حديث معروفى مى خوانيم كه امير مؤمنان على عليه السلام در وصاياى خود بعد از آنكه فرق مباركش با شمشير ابن ملجم جنايتكار شكافته شد فرمود: «اللّهَ اللّهَ فِى الصَّلاةِ فَإِنَّها عَمودُ دِينِكُم ؛ خدا را، خدا را درباره نماز، چرا كه ستون دين شماست».
مى دانيم هنگامى كه عمود خيمه در هم بشكند يا سقوط كند، هرقدر طناب ها و ميخ هاى اطراف محكم باشد اثرى ندارد، همچنين وقتى ارتباط بندگان با خدا از طريق نماز از بين برود اعمال ديگر را از دست خواهد داد.

انس و اشتیاق امیرالمؤمنین به مرگ
حضرت علی (علیه السلام) در آخرين بخش از وصيّت خود، موضع خود را در برابر مرگ و شهادت بيان مى كند؛ همان چيزى كه در موارد ديگرى از نهج البلاغه نيز منعكس است و آن اينكه من نه تنها از مرگ نمى ترسم، بلكه عاشق بى قرار مرگى هستم كه در راه خدا و براى خدا باشد. مى فرمايد: «به خدا سوگند چيزى از نشانه هاى مرگ به طور ناگهانى به من روى نياورده كه من از آن ناخشنود باشم و طلايه اى از آن آشكار نشده كه من آن را زشت بشمارم من نسبت به مرگ همچون كسى هستم كه شب هنگام در جستجوى آب باشد و ناگهان در ميان تاريكى ها به آن برسد و يا همچون كسى كه گمشده (بسيار نفيس) خود را ناگهان پيدا كند (چرا كه من به اين واقعيّت معتقدم) كه آنچه نزد خداست (در سراى ديگر) براى نيكان بهتر است»
لذا تأمل در کلام نورانی آن حضرت مبنی بر «كقارب ورد و طالب وجد» اشاره به اين است كه من مرگ و شهادت را همچون تشنه كامى كه زودتر از آنچه فكر مى كرد به سرچشمه آب رسيد، به دست آوردم و گمشده خود را كه سالها در انتظارش بودم يافتم.
بى جهت نيست كه طبق روايت مشهور هنگامى كه عبد الرحمن ملجم مرادى فرق نازنين امام عليه السلام را در محراب عبادت شكافت، امام عليه السلام فرمود: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَة؛ به پروردگار كعبه رستگار شدم».

تخلّق به اخلاق کريمانه ؛ نحوه برخورد علی علیه السلام با قاتلش
بعضى گفته اند تعبير به «كرائم اخلاق» چيزى فراتر از «حسن اخلاق» است، مثلا حسن اخلاق ايجاب مى كند كه كار خوب را با كار خوب، يا بهتر از آن پاسخ دهند، ولى كرامت اخلاقى مى گويد، بدى را بايد با خوبى پاسخ داد. شبيه رفتارى كه على عليه السّلام بعد از ضربت خوردن، با ضارب خود، «عبد الرّحمن بن ملجم مرادى» انجام داد.
توصيه هاى امام اميرالمؤمنين عليه السلام درباره قاتلش «عبد الرحمان بن ملجم مرادى» نشانى از گذشت كريمانه آن حضرت است.
از آن معروف تر داستان توصيه هاى او درباره قاتل خويش «عبدالرحمان ملجم مرادى» كه به فرزندان خود سفارش كرد آب و غذا و وسيله استراحت اين زندانى را فراهم كنند و فرمود: اگر زنده بمانم خود مى دانم با او چگونه رفتار كنم و اگر شما هم عفو كنيد بهتر است و اگر (مصلحت عموم مردم ايجاب كرد كه) لازم بدانيد او قصاص شود تنها را با يك ضربه وى را قصاص كنيد همان گونه كه او يك ضربه بر من وارد كرد.
اميرمؤمنان على عليه السلام اين درس را از استادش پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله آموخته بود كه نمونه روشن آن عفو عمومى حضرت در داستان فتح مكه است.،
لذا امام عليه السلام در آخرين توصيه خود مى فرمايد: «و او را مثله نكنيد (گوش و بينى و اعضاى او را جدا نسازيد) كه من از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم مى فرمود: از مثله كردن بپرهيزيد، هرچند نسبت به سگ گزنده باشد!».

سخن آخر
در خاتمه باید گفت همگان باید در راه شناخت اسلام و شناخت مكتب انسان ساز على عليه السلام حرکت نمایند. و مراقب باشند در این شب ها وقتی نام امام علی(علیه السلام) برده می شود از خدا بخواهند که از تقوا و علم و زهد و فداکاری و ایثار حضرت، در وجود ما تجلی کند تا بتوانیم بگوییم که شیعه آن حضرت هستیم.
---------------------------------

پرونده ویژه
بازخوانی راه و مکتب امام خمینی(رحمت الله علیه) از منظر معظم له

در بدو امر باید به این نکته توجه نمود که اگر حرکت عظیمی در ‎ جامعه ای توسط فردی رهبری شد و آن حرکت به سرعت به اهداف و مقصد نهایی خود رسید، باید دانست که رهبر چنین حرکتی، فرد معمولی نبوده است. به اصطلاح باید از اثر ‎ به مؤثر پی برد. لذا هر اندیشمندی که با حادثۀ عظیمی چون انقلاب اسلامی ایران مواجه می شود؛ انقلابی که طرفداران آن نه وسایل تبلیغاتی در اختیار داشتند، نه سلاح و نه ابزارهای ‎ ‎ سیاسی، ولی با این حال به سرعت به نتیجۀ نهایی رسیدند و توانستند در مدت کوتاهی ‎ ‎ قانون اساسی بنویسند و در نهایت یک حکومت تمام عیار مردمی دینی تشکیل بدهند، به ‎ ‎ عظمت رهبر و آگاهی فوق العاده و فراتر از حد یک انسان معمولی ایشان رهنمون می شود، و ‎ ‎ همین امر هر تحلیل گری را به تأمل وا می دارد تا مبانی راه و مکتب ‎ امام خمینی(رحمت الله علیه) را مورد بررسی قرار دهد.

مقابله با سیاست اسلام زدایی رژیم پهلوی و احیای اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله)؛ مهمترین شاخصۀ مکتب امام خمینی (رحمت الله علیه)
تاريخ اسلام در همه فصول خود به اين حقيقت گواهى مى دهد كه دشمنان از هيچ كارى كه فكر مى كردند به شكست اسلام نبوی بينجامد خوددارى نكردند؛ ولى خدا مى خواست اين نور الهى خاموش نشود و روزبه روز درخشش بيشترى پيدا كند، لذا نقشه هاى آنها را نقش برآب كرد و آتش هايى را كه افروخته بودند، با باران لطف و عنايتش خاموش ساخت.
در این میان باید به تاریخ معاصر و رویکردهای اسلام ستیزانه رضا خان در اجرای سیاست گام به گام برای نابودی اسلام و گمراه کردن انسان ها  اشاره کرد؛ از آنجا که قدرت های استکباری، اسلام و تشیع را مزاحم خود در جهت های گوناگون می دانستند. لذا رضاخان به وسیله غربی ها بر سر کار آمد و بنا شد سیاست غربی ها را در کشور جا بیندازد.
یکی از کارهایی که به رضا خان دستور دادند که عمل شود کشف حجاب بود، این فرد عده زیادی را به قتل رساند و کشف حجاب را عملی کرد، لذا یک گام برای تغییر فرهنگ اسلامی کشف حجاب بود، اقدام دیگر در  این مسیرشیطانی تغییر لباس بود؛ قبل از این لباس ملی داشتیم اما رضا خان لباس های دیگری را تحمیل کرد.
هم چنین از دیگر بحث ها تغییر حروف ملی به حروف لاتین بود، افراد وسوسه کردند که اگر حروف لاتین باشد با تمام کتاب های دنیا می توان آشنا شد اما ملت مقاومت کرد و حاضر نشد الفبا را تغییر دهند، در ترکیه الفبا را لاتین کردند که رابطه آن ها با تمام فرهنگ اسلامی قطع شد.
در ایران هم همین هدف را دنبال می کردند اما با مقاومت مردم رو به رو شده و نا موفق بودند، توطئۀ دیگر در نابودی اسلام، تغییر تاریخ بود که به دست پسر رضا خان انجام شد؛ گفتند که ایران فرهنگی ٢٥٠٠ ساله داشته و دلیلی ندارند که مردم به دنبال تاریخ ١٤٠٠ ساله اسلام باشند.
تاریخ اسلامی را به تاریخ به اصطلاح شاهنشاهی تغییر دادند، حال اگر امام راحل قیام نکرده بود این سیاست گام به گام همچنان ادامه پیدا می کرد تا مردم به صورت کلی وابسته کرده و از اسلام دور کنند.

ارتقای فقه حکومتی در سایۀ نفی بنیان های سیاسی سکولاریسم
اگر چه دنیای امروز از سکولاریسم و مادی گرایی خسته و به سوی ادیان گرایش یافته، لیکن بعضى از افراد به تحريف واژه «سياست» پرداخته اند تا بتوانند در باب نفى دين از سياست حرفى براى گفتن داشته باشند، لذا این شائبه را مطرح می کنند که فقه، مشتمل بر اصول و گزاره هايى مقدّس است، در حالى كه سياست با خدعه و نيرنگ همراه است و بديهى است كه حكومت و سياست با قداست اسلام و روحانيّت منافات دارد.
متأسفانه شاهدیم برخی نهادها از دولت اسلامی پول می گیرند، سکولاریسم را تبلیغ می کنند. در گوشه و کنار گاهی چنین اتفاقاتی می افتاد که ساده هم نیست. ممکن است حتی در میان اساتید حوزه هم نفوذ کنند.
حال آنکه امام خمينى قدس سرّه مى فرمود: «اگر كسى دين را از سياست جدا بداند، خدا، رسول و ائمّه معصومين عليهم السلام را تكذيب كرده است» و «اسلام دينى است كه با سياست آميخته است».،
اینگونه بود که در مکتب امام خمينى قدس سرّه «سياست و راه بردن جامعه، با موازين عقل و عدل و انصاف و صدها از اين قبيل چيزهايى است كه با مرور زمان در طول تاريخ بشر و زندگى اجتماعى كهنه نمى شود». چنان كه مى توان گفت:«حكومت در منظر مجتهد واقعى، فلسفه عملى تمامى فقه در تمامى زواياى زندگى بشريت است.
بلکه حكومت، نشان دهنده جنبه علمى فقه در برخورد با تمامى معضلات اجتماعى و سياسى و نظامى و فرهنگى است. فقه، تئورى واقعى و كامل اداره انسان از گهواره تا گور است. هدف اساسى اين است كه ما چگونه مى خواهيم اصول محكم فقه را در عمل فرد و جامعه پياده كنيم و بتوانيم براى معضلات جواب داشته باشيم؛ همه ترس استكبار از اين مسأله است كه فقه و اجتهاد، زمينه علمى و عملى پيدا كند و قدرت برخورد در مسلمانان به وجود آورد، و آنها را در فشار شديد قرار دهد».

امنیت امروز، حاصل آینده نگری و خردورزی امام خمینی(رحمت الله علیه)
از جمله ویژگی های بارز امام(رحمت الله علیه)، آینده نگری بسیار قوی ایشان بود. ایشان جلوتر ‎ ‎ از زمان حرکت می کردند و به همین دلیل دشمنان انقلاب نتوانستند کاری از پیش ببرند؛ ‎ ‎ زیرا امام همیشه چند گام جلوتر حرکت می کردند و دشمن را پشت ‎ ‎ سر گذاشته و نمی گذاشتند دشمنان اسلام ضربه بزند. بر ‎ ‎ اساس همین ویژگی، همیشه دشمن را غافل گیر می کردند.
در این تبیین این مسأله می توان به برخی نمونه ها تمسک نمود؛ امام خمینی(رحمت الله علیه) در بحبوحۀ انقلاب، در مورد حوزه های علمیه، راجع به پنجاه سال بعد می اندیشیدند که ‎ ‎ ممکن است اوضاع به شکل فعلی نماند، و یک روز دشمن بیاید و به حوزۀ قم که حوزۀ ‎ ‎ مرکزی است، ضربه بزند، که در این صورت اگر حوزه های شهرستان ها متصل به حوزۀ قم ‎ ‎ باشند، متلاشی خواهند شد. از این رو می فرمودند بگذارید حوزه های شهرستان ها در ‎ ‎ عین این که در هدف با حوزۀ قم هماهنگ هستند، استقلال خودشان را داشته باشند.
اینگونه است که  امام(رحمت الله علیه) در طوفانی ترین ‎ ‎ شرایط دوران انقلاب، آرامش را کاملاً حفظ می کردند. رهبر اگر نتواند در طوفان ها آرامش ‎ ‎ را حفظ کند، نمی تواند رهبری کند؛ چون اصلاً راه چاره از دستش به در می رود و ‎ ‎ نمی تواند تصمیم گیری درست بکند. لذا در آستانۀ پیروزی انقلاب  وقتی دولت ‎ ‎ بختیار با اعلام حکومت نظامی در صدد برآمد تا مقاومت و مبارزۀ مردمی را درهم بشکند لیکن امام(رحمت الله علیه) با تسلط کاملی که در آن شرایط حساس بر خویش داشتند، از سر اندیشه آن ‎ ‎ دستور تاریخی مبنی بر نقض مقررات حکومت نظامی را صادر کردند. بی شک ‎ ‎ اگر امام در آن لحظه چنین تصمیمی نمی گرفتند، دشمن بر اوضاع تسلط می یافت و در این ‎ ‎ صورت کشته ها می دادیم و دیگر نمی توانستیم با او مقابله کنیم. لذا امام بر اثر دور اندیشی و خردورزی توأم با آرامش ‎ ‎ فکری در حساس ترین لحظات، آن ضربۀ کاری را به رژیم منحوس پهلوی وارد آوردند.

پیشرفت و اقتدار ایران اسلامی مرهون پیروی از مکتب امام خمینی(رحمت الله علیه)
بدون شک علم و آگاهی کافی، برنامه ریزی دقیق، فراهم ساختن ابزار لازم، مدیریت قوی، پرهیز از کارهای تکراری، تلاش در مسیر نوآوری، همت بالا، شجاعت، اراده قوی و توجه به ارزشهای انسانی و اسلامی و سرانجام توکل بر خدا در سایه ایمان و تقوا تاثیر فوق العادهای در پیشرفت دارد.
با این تفاسیر باید گفت پیشرفت ها و دستاوردهای علمی و فناوری جمهوری اسلامی ایران در شرایط تحریم همه جانبه آمریکا و استکبار جهانی ، تحسین برانگیز است.
بسیار خرسند هستیم که مساله تحریم ها علیه ایران تبدیل به فرصت های بسیار خوبی شد و ما توانسته ایم در مسائل علمی با همت نخبگان خود پیشرفت های بسیار بکنیم به گونه ای که دشمنان ما تعجب کردند.
خوشبختانه ما در منطقه از نظر علمی حرف اول را می زنیم و در دنیا نیز جزو کشورهای برجسته هستیم، امروز ایران اسلامی در دنیا ثابت کرده که بدون تکبه به شرق و غرب می توان مستقل و سربلند بود و در برابر قدرت های زورگوی جهان ایستاد. همه شیعیان و محرومان جهان چشم امیدشان به این نظام دوخته شده است لیکن نباید فراموش نمود که تحقق این دستاوردها  به برکت و وجود امام راحل بود که نصیب این کشور شد و باید قدردان آن بود و برای حفظ و بقایش تلاش کرد.

سخن آخر
خداوند روح پرفتوح ایشان را غریق رحمت گرداند، امیدوارم که نسل حاضر ‎ ‎ حق شناس آن رهبر فرزانه باشند و مسائل سیاسی روز سبب نشود که واقعیت های مربوط ‎ ‎ به راه و مکتب امام(رحمت الله علیه) به دست فراموشی سپرده شود و در نتیجه به مخدوش شدن اصول ‎ ‎ بینجامد.
برای برون رفت از این چالش ، همکاری عمومی بسیار ضروری است لذا همگان باید دست در دست هم بگذارند و به دور ‎ ‎ از جناح بندی ها به شناخت واقعیات اصول و مبانی مکتب  امام (رحمت الله علیه) بپردازند و نتایج آن ر ‎ ‎ در اختیار همه، به ویژه نسل جوان قرار دهند.
---------------------------------

پرونده ویژه
تأملی در چیستی مفهوم «آزادی» از منظر معظم له

در دنياى امروز معنی و مفهوم واژه ای هم چون آزادى به صورت بسيار وسيع و گسترده در جوامع بشری دنبال مى شود، این واژه كلمۀ حقى است كه غالباً بر زبان زمامداران ظالم و ستمگر جهانی جارى مى شود، ولى از آن اراده باطل مى كنند، و هر كدام مهارت بيشترى در تحريف حقايق و توجيهات شيطنت آميز داشته باشند در نيل به مقاصد نامشروعشان موفق ترند و اينجاست كه وظيفه علماى الهى و دانشمندان با ايمان قوم و ملت سنگين مى شود، آنها بايد به مردم آگاهى لازم را بدهند و سطح فرهنگ عمومى را بالا برند تا حاكمان ظالم و گروه هاى تبهكار نتوانند كلمات حق را بگويند و از آن اراده باطل كنند و پايه هاى حكومت هاى خودكامه را از اين طريق محكم سازند!.
در این میان باید تأکید کرد که ارزيابى صحيحى درباره اصل مفهوم آزادى بیان نشده و تفسير نادرست از مسأله آزادى ، و عدم توجه به اين نكته كه هميشه آزادي ها در چهارچوب ارزش هاست ما را برآن می دارد تا مفهوم آزادی را تفسیر و بررسی نماییم.

تبیین مفهوم آزادی در یگ نگاه
انسان به آزادى علاقه دارد، چون تكاملش را در آزاد بودن مى بيند و اگر محدود شود، از فعاليت هاى زندگى باز مى ماند. آزادى چيزى جز اين نيست كه انسان بتواند از سرمايه هاى وجود خود در مسير تكامل فرد و اجتماع بهره بردارى كند.
لذا منظور از آزادی این است که انسان برای حرکت در مسیر تکامل جنبه های مادی و معنوی با مانعی روبهرو نشود، لیکن در آزادی خطوط قرمزی وجود دارد و امکان ندارد که بدون رعایت خطوط قرمز فرد به جایی برسد.
از این رو انسانهائى كه به دنبال اميال نفسانى بوده، و نفس بر گردن آنها ريسمانى افكنده، و به هر سو مى كشد، يا فردى كه در گرداب گناهان غوطه ور است، چگونه ادعا مى كند، آزاد است، و طعم آزادى را چشيده است؟! آزاد آن است كه اگر طوفان هوا و هوس و شهوات به او روى آورد او طوفان شكن باشد، نه طوفان شكننده او.

مفهوم آزادی در قرآن
بی تردید قرآن كتاب آزادى است، لذا در قرآن کریم به زیبایی آزادی بیان شده و در کنار آن خطوط قرمز نیز مشخص شده است.
در آیات فراوانی از قرآن کریم تعابير گوناگونى در رابطه با نفى اسارت و اثبات آزادى وجود دارد كه همگى نشان دهنده اهتمام قرآن بر رهائى و آزادى انسان ها است،
از این رو مطالعه قرآن كه متن قانون اساسى اسلام است نشان مى دهد اسلام كوشش وسيعى براى آزاد ساختن انسان ها در همه زمينه ها داشته است، براى آزاد ساختن افكار از خرافاتى همچون بت پرستى و موهومات ديگر، براى آزاد ساختن انسانها از تبعيضات نژادى و قبيلگى و مانند آن؛ و براى آزاد ساختن انسان ها از بردگى دسته جمعى مانند آنچه در حكومت فرعون ها و نمرودها مى گذشت؛ كوشش زيادى به خرج داد و به همين دليل مى بينيم حتى در دنياى امروز ملت هايى كه مورد استثمار واقع شده اند براى بدست آوردن آزادى خود از تعليمات اسلام كمك مى گيرند.
قرآن مجيد در مسئله آزادی صراحت دارد و به وضوح آزادى اراده انسان را اثبات مى كند و صدها آيه در قرآن در زمينه آزادى اراده انسان آمده است.
تمام آياتى كه در آن امر و نهى و تكليف و برنامه آمده است، همه دليل بر اختيار و آزادى اراده انسان است چرا كه اگر انسان مجبور بود، امر و نهى، لغو و بيهوده بود.
هم چنین تمام آياتى كه سخن از ملامت بدكاران و مدح و توصيف نيكوكاران مى گويد دليل بر اختيار است، چرا كه در صورت جبر هم آن ملامت و هم آن مدح و ستايش معنى ندارد.
از سوی دیگر تمام آياتى كه سخن از سؤال در روز قيامت، و محاكمه در آن دادگاه، و سپس پاداش و كيفر و بهشت و دوزخ مى گويد دليل بر اختيار است، چون در فرض جبر تمام اينها نامفهوم و سؤال و محاكمه و مجازات بدكاران ظلم محض است.
تمام آياتى كه سخن از اين مى گويد كه« كل نفس بما كسبت رهينه؛  انسان در گرو اعمال خويش است»و یا« كل امرى ء بماكسب رهين؛ هر انسانى در گرو اعمال خود مى باشد» و یا هر فردى در گرو اعمالى است كه انجام داده و مانند اينها به روشنى اختيار انسان را ثابت مى كند.
و نیز آياتى نظیر «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا ؛ ما راه را به انسان نشان داديم خواه شكرگزارى كند يا كفران» نيز دليل روشنى بر اين مدعاست.

مفهوم «آزادي» در اسلام و تفاوت آن با آزادی غربی
گفتنی است شكوفائى استعدادهاى هر موجودى در مسير تكامل، هرگز با حبس شدن او حاصل نمى شود و پيمودن اين مسير نیز بدون آزادى ممكن نيست.
لذا آزادى هدر دادن نيروها و سرمايه ها نيست، بلكه وسيله شكوفائى و بارور شدن استعدادها است؛ از اين جا آزادى منطقى و معقول از غير منطقى و نامعقول جدا مى شود و تفاوت آزادى اسلامى با آزادى غربى روشن مى گردد.
بلکه آزادى در منطق عقل و اسلام عبارت از آزاد بودن براى پيمودن مسير تكامل و به فعليت رسيدن استعدادها وشكوفائى خلاقيت ها است، اما آزادى شهوات و اسير شدن انسان در چنگال هواها و پستي ها كه مايه هدر رفتن آب حيات و عمر و نيروهاى انسان در باتلاق رذالت ها و بيچارگى ها است، نه جنبه منطقى، نه عقلى و نه اسلامى دارد.
آزادی که در غرب وجود دارد هیچ خط قرمزی ندارد، در جایی که خط قرمز است، آزادی چه معنایی دارد، حتی غربی ها هم در زمانی که کار به خطوط قرمزشان برسد، قائل به آزادی نیستند، منتهی خط قرمز ما خدا، پیامبر(صلی الله علیه و اله)، نظام و امنیت است، اما خط قرمز آنها هولوکاست و ... است.
 در غرب اگر فردی خواه استاد دانشگاه، سیاستمدار و ... باشد، مطلبی را علیه هولوکاست بیان کند، مدت ها به زندان می افتد؛ زیرا آنها این حادثه را که که به ادعای آنها شش میلیون یهودی در کوره های آتش سوزی هیتلر سوختند، خط قرمز مسلم و غیر قابل بازگشت خود می دانند.!
حال آنکه فرياد اسلام، فرياد آزادى است، همانگونه كه نقل شده سرور آزادگان حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) در زمين كربلا خطاب به لشكر عمرسعد فرمود: «ان لم يكن لكم دين فكونوا احرارا فى دنياكم؛ «اگر دين هم نداريد و اعتقادى به مبدأ و معادى نداريد شما انسانيد لااقل در دنياى خود آزاده باشيد!»
آری خداوند متعال، آزادى تكوينى به ما داد و در راستاى آن با تشريع خود آن آزادى را تداوم بخشيد و از ما خواست تا تشريعاً آزادى در مسير زندگى را تطبيق با آزادى تكوين و ابتداى خلقت كنيم، او آزادى را در جهت عبوديت و تكامل داد،«يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ أَرْضِي وَاسِعَةٌ فَإِيَّايَ فَاعْبُدُونِ ؛ ای بندگان من که ایمان آورده اید، همانا زمین من گسترده است پس فقط مرا عبادت کنید »؛ سرزمين من براى بر باد دادن نواميس مردم و كشت و كشتار و فساد آزاد نيست! و چه زيبا است، عبوديتى كه عين حريت است! .

مفهوم آزادی در غرب
بشر امروز گرفتار سراب هاى مختلفى است؛ يكى از چيزهايى كه انسان امروز تشنه آن است و مانند آب به سراغ آن مى رود و هنگامى كه به آن مى رسد آن را سرابى بيش نمى يابد، مسأله «آزادى در جهان غرب » است.
اگر جهان غرب را از دور نگاه كنيم، سراب زيبايى به نام آزادى در آن موج مى زند و انسان را به سوى خود مى كشاند؛ ولى هنگامى كه به درون جوامع غربى مى رويم، اثرى از آزادى حقيقى نمى يابيم؛ بلكه آنهارا اسير امور مختلف چون هوى و هوس، مد، مواد مخدر، انواع بيمارى هاى جنسى، تبعيض نژادى و مانند آن مى بينيم. اعتياد، چنان انسان را گرفتار مى سازد كه ديگر نه دين برايش مهم است و نه شرف و نه توجهى به ناموس خواهد داشت. مد كه با هيچ عقل سليمى سازگار نيست؛ زيرا از لباس و كفش نو فقط به بهانه اين كه از مد افتاده است، استفاده نكردن و به سراغ كفش و لباس مد جديد رفتن، نوعى اسراف است كه مورد مذمت است. هوى و هوس كه چون اختاپوسى هزار پا، تمام جان او را تسخير كرده و هر گونه حركت معقولى را از او سلب نموده است و ... .
آرى! آزادى غربى سرابى بيش نيست كه ظاهرى زيبا و باطنى توخالى دارد. امروز دوباره دوران جاهلیت در جهان شروع شده است. در حال حاضر متاسفانه ما شاهد هستیم که آزادی همجنس گرایی در غرب بی قانون شده است و آزادی مراکز فساد و فحشا و نیز اهانت به مقدسات از جمله توهین به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و قرآن کریم، همگی شرم آور بودن آزادی ها در غرب را نشان می دهد.
اين گونه آزادى، آزادى نيست، اين نابودى ارزشها است، اين پايمال كردن نيروهائى است كه مى تواند در پشت سد اراده جمع شده و آينده ساز فرد و جامعه باشد، اگر انسان مسؤوليت دارد و اگر وسائل ترقى براى او فراهم شده، و اگر فلسفه آزادى تكامل است، بايد آزادى او محدود در چهارچوبهااى منطقى باشد.

عده ای روی آزادی هایی کار می کنند که مصداق بی بندوباری است
آنهایی كه آزادى را به معنى عام كه شامل هرگونه بى بندوبارى مى شود تفسير كرده اند، در حقيقت معنى آزادى را نفهميده اند، آزادى يعنى آزاد بودن در به كارگيرى نيروها در مسيرهايى كه انسان را به هدف هاى والاترى (خواه مادى يا معنوى) مى رساند.
از این رو آزادى هرگز به معناى هدر دادن نيروهاى خدا داد در راه هوسرانى و بى بند و بارى نيست،لیکن متأسفانه عده ای روی آزادی هایی کار می کنند که که بیشتر شبیه آزادی غربی و  مصداق بی بندوباری است.
در حالی که ما هيچ گاه به نام آزادى فكر يا آزادى عمل، مجاز نيستيم به دنبال هر مكتب و فكر نادرستى گام برداشته و يا هر كار خلافى را مرتكب شويم، چرا كه اين آزادى نيست، بلكه هرج و مرج و بى بند و بارى است.
در این میان شيطان و هواى نفس، بى بند و بارى و فحشا را در لباس آزادى تزيين نموده، و مردم را به آن دعوت مى نمايد. اين آزادى نيست، بلكه اسارت در چنگال هوا و هوس است، كه نام آن را آزادى نهاده اند.
حال خداوند برای برون رفت از نقیصه، قوۀ عقل را براى درك نيك و بد به انسان عطا فرموده تا اگر او را مشمول موهبت آزادى كرده از اين آزادى براى پيشرفت و تكامل بهره گيرد نه در مسير بى بند و بارى و گناه و فساد.
بی شک اگر انسان اندكى فكر كند مى فهمد كه بى بند و بارى و فساد و فحشاء آزادى نيست! اگر مقدارى بينديشد متوجه ماهيت توحش لعاب شده با تمدن خواهد شد، به شرط آنكه اهل تفكر و انديشه باشد، و پلهاى پشت سر خويش را ويران نكرده باشد.

سخن آخر
در خاتمه باید گفت درست است كه خداوند خواسته ما آزاد باشيم؛ لیکن اين ما هستيم که افعالمان را بر مبنای آزادی شکل می دهیم؛ لذا اگر بتوانیم ازنعمت آزادى با حسن استفاده، كارى انجام دهيم پس شايسته تشويق و تقدير و پاداش نيك هستيم.لیکن اگر از آزادى سوء استفاده كنيم و افعال و کردارمان را به سوی بی بندوباری سوق دهیم پس مستحق ملامت و عذاب هستيم و بايد انتظار سرزنش و كيفر و مجازات داشته باشيم .
شکی نیست که نداى آزادى گوش ه اى مسلمانان راستين را مى نوازد و بر جان بدخواهان اضطراب مى افكند که يكى از رموز بقاى اسلام است.
---------------------------------

مقاله
چون غرض آمد هنر پوشیده شد
محمداکرم مردانی پور

چکیده: چندی است که نوشتاری مغرضانه در پاسخ نقد حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی از سند ٢٠٣٠ در فضای مجازی انتشار یافته است. نویسنده بر اساس اطلاعاتی غلط، نقادی علمی آیت الله را مورد هجمه قرار داده است؛ امّا تک تک انتقادت نویسنده به خاطر جهل و غرض ورزی، غلط و ناپذیرفته است. سند ٢٠٣٠ از سوی مترجمان ماهر ترجمه شده و بیشترین نقد استاد دربارۀ این سند مربوط به جنبه های فرهنگی و اجتماعی و امنیتی است؛ حضرت استاد معتقدند این سند صددرصد سکولار و یک نوع جاسوسی آشکار نسبت به مسائل کشور ماست.

بسم الله الرحمن الرحیم
چون غرض آمد هنر پوشیده شد

چندی است که نوشتاری در پاسخ نقد حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مدّظله) از سند ٢٠٣٠ در فضای مجازی انتشار یافته است. این نوشتار منسوب به دکتر محمدطاهر کنعانی است که ظاهرا از اساتید دانشگاه آزاد خرم آباد است ولی بعید به نظر می رسد ایشان چنین متن کم مایه و غیر مؤدبانه ای نگاشته باشد افزون بر این که چنین متنی در سایت او یافت نشد.
به هر تقدیر متنی است مغرضانه و دور از شیوۀ بحث دانشوران و فرهیختگان. گویا این نویسنده تصور می کرده با اهانت کردن به بزرگان می تواند ضعف های خود را بپوشاند این نویسنده نه تنها با شیوۀ نقد آگاه نبوده بلکه طرز سخن گفتن با بزرگان را نیز نمی دانسته است.
چــون غـرض آمد هنر پوشیده شد صد حجاب از دل به سوی دیده شد
در ذیل بخش هایی از نقد این نویسنده را با ضعف هایش از نظر می گذرانیم:
او می نویسد: کاش جناب (آیت الله) مکارم به جای فیزیک و فلسفه اندکی حقوق مطالعه می کردند.
با نهایت تعجب این نویسنده نمی داند که جای درس فیزیک حوزه های علمیه نیست، در حوزههای علمیه بیشترین بحث مربوط به مباحث فقهی است که رابطۀ تنگاتنگ با مسائل حقوقی دارد.
حضرت استاد کتاب های زیادی در مباحث فقهی ـ اصولی دارد و موضوع درسش در تمام ایام سال مباحث فقهی است، نویسندۀ مزبور خود را گرفتار چند کلمۀ حقوقی کرده و ناشیانه ایراد می کند.
واضح است کسی که علم فیزیک را جزو علوم حوزوی می شمرد، از حوزه های علمیه و آنچه در حوزه ها می گذرد کاملاً بیگانه می باشد و اصولا مضحک است که کسی فیزیک را جزو علوم حوزوی بشمارد.
ایشان نمی داند که تمام حقوق مدنی ایران عمدتا بر اساس فقه امامیه تدوین شده که نام تنظیم کنندگان نخستین آن به قرار زیر است:
١. سید محمد فاطمی قمی که در سال ١٢٥٢ ش در قم زاده شد و پدر وی به نام «حاج میرزا حسن» از علما بود. او تحصیلات خود را در قم آغاز نهاد و در فقه و اصول مجتهد گردید و از مدرسان به نام حوزه شد. وی مجتهدی جلیل القدر و دانشمند بود. شیوه نگارش او معروف بود که در تحریر مواد جلد اول قانون مدنی نمایان است.
٢. حاج سید نصر الله تقوی (سادات اخوی) نیز چهره ای نامدار بود، وی در سامرا و نجف به تحصیل پرداخت و نزد میرزا حسن آشتیانی و حاج میرزا حسین نوری و پیش از آن نزد میرزا حسن جلوه به تحصیل پرداخت تا به مرتبه اجتهاد رسید!
وی علاوه بر قانون مدنی در تدوین بسیاری از قوانین دیگر از جمله قانون آیین دادرسی مدنی نقش ایفا کرد.
٣. شیخ محمد رضا ایروانی که در سال ١٢٥٥ در ایروان به دنیا آمد، مقدمات را نزد پدرخوانده و سپس به عتبات رفت، ٢٤ سال در آنجا به تحصیل اشتغال داشت تا به درجه اجتهاد رسید و در حوزه به اعتبار و شهرت دست یافت.
٤. شیخ علی باباکوهی که در سال ١٢٥٠ در فیروز کوه زاده شد، تحصیل مقدمات او نزد پدر بود و سپس در حوزه علمیه اصفهان و تهران به تحصیل ادامه داد، وی همدرس آیت الله بروجردی بود. وی پس از اخذ درجه اجتهاد از اساتید حوزه اصفهان از جمله از سید محمد باقر درجه ای از مراجع عتبات اجازات متعدد اجتهاد به دست آورد، وی در فقه و اصول و قواعد فقهی تسلط بسیار داشت.
٥. سید کاظم عصار تهرانی او در سال ١٢٦٤ در تهران زاد و در سال ١٣٥٣ چشم از جهان فرو بست. او استاد مسلم فقه و اصول بود و اساتید او در نجف: شیخ الشریعه اصفهانی، میرزا محمد نقی شیرازی، آقا ضیاء عراقی و سید محمد کاظم یزدی بودند، او از بزرگان نامبرده اجازه اجتهاد مطلق داشتند.
٦- سید محسن صدرالاشراف که در سال ١٢٤٧ به دنیا آمد، خانوده او همه اهل علم بودند و او هم مجتهد بود. وی مورد توجه خاص آیت الله بروجردی قرار داشت.
٧- سید مصطفی عدل، زاده به سال ١٢٥٨، او تنها عضو غیر روحانی هیأت تدوین قانون مدنی بود ولی ریشه و پایگاه روحانی داشت. وی با هیأت تدوین قانون مدنی همکاری داشت و ترجمه قانون مدنی فرانسه برای اعضای کمیسیون توسط وی انجام می گرفت.
ایشان نمی داند قانون مدنی ایران جزو نادر قوانین مدنی کشورهای اسلامی است که مستقیما بر مبانی حقوق اسلامی استوار است و تنها قانون مدنی است که در آن قواعد فقه امامیه رعایت گردیده گرچه از قانون مدنی دیگر کشورها مانند فرانسه نیز بهره مند شده است.
پس جان مایۀ قانون مدنی فقه امامیه است بنابراین با چه جرأتی این نویسنده توصیه می کند که برای افزایش آگاهی بر مسائل حقوقی باید به درس فقهی پرداخت.
نویسندۀ مزبور بدون آشنایی با منظومۀ تفکر فقهی استاد سخن گفته و انگار نمی داند که معظم له بارها به فقها و حقوق دانان شورای نگهبان و قوه قضائیه خط مشی صحیح و چاره جویی نشان داده اند و با نظرات ایشان بعضی از مسائل حقوقی اصلاح شده است.
٢. نویسندۀ مزبور با گستاخی می گوید: آگاهی آیت الله از زبان انگلیسی در حد صفر است.
بی ادب تنها نه خود را داشت بد بلکه آتش در همه آفاق زد!
بسیاری از بزرگانی که قانون مدنی ایران را تدوین کرده اند زبان فرانسه ـ که زبان رایج آن زمان بود ـ نمی دانستند آیا رواست به آنها توهین شود؟
اصولا همان گونه که گفتیم دست مایۀ این نویسنده برای پوشاندن ضعف هایش اهانت و توهین است، غافل از اینکه توهین کننده به بزرگان قبلاً خود را موهون می کند.
افزون بر این آیا کسانی که معاهدات بین المللی را امضا می کنند همۀ آنها بر زبان آن معاهدات مسلط هستند یا بر اساس ترجمه های موثق امضا می کنند.
این نکته لازم به یادآوری است که سند ٢٠٣٠ از سوی مترجمان ماهر برای استاد ترجمه شده و پس از ترجمه هم یک بار ویرایش شد، بعید است این انتقادکننده به اندازۀ مترجمان انگلیسی دفتر استاد بر این زبان مسلط باشد.
اضافه بر همۀ اینها، بیشترین نقد استاد دربارۀ این سند مربوط به جنبه های فرهنگی و اجتماعی و امنیتی است نه حقوقی. چگونه این نویسنده از این نکتۀ روشن غافل شده است؟
٣. این نویسنده از این نکته غافل است که موضوع سند ٢٠٣٠ عمدتاً مسائل فرهنگی است و یونسکو به همین دلیل به آن پرداخته، مسائل حقوقی مربوط به دادگاه لاهه است که بخش دیگری از سازمان ملل است بنابراین جنبۀ حقوقی این سند از مسائل عارضی است نه محتوایی.
این نویسنده متأسفانه سند ٢٠٣٠را درست مطالعه نکرده که در آن تعبیر به توافق شده، آیا توافق چیزی غیر از تعهد متقابل است؟
یک فقیه در طول عمر خود عقود و شرایط لازم آن را ده ها بار تدریس می کند اما این نگارنده که از این موضوع اطلاع ندارد گمان می کند چیز جدیدی را کشف کرده است و آن این که عقد و معاهده ارکانی دارد و در واقع این سخن از مصادیق لقمان را حکمت آموختن است.
٤. از همه جالب تر اینکه او دربارۀ شرط تحفظ (منظور این است که پذیرش کنندگان این سند نوشته اند تا آنجا آن را می پذیریم که مخالف فرهنگ و مذهب ما نباشد) و به این گفتار استاد ایراد می کند که شرط تحفظ باید با روح سند متعارض نباشد و اگر با روح سند متعارض باشد شرط بی اثر است و حضرت استاد به قاعدۀ فقهی بطلان شرط و بقای عقد استناد کرده بودند. او می گوید: تعجب می کنم چرا آیت الله مکارم گفته شرط مخالف عقد باطل می شود و عقد می ماند در حالی که باید بگویند عقد هم باطل می شود.
مشکل همین جاست که او نمی داند حضرت استاد و بسیاری از محققان شرط برخلاف عقد را باطل و عقد را صحیح می دانند چرا که شرط جنبه ضمن العقد دارد نه اینکه جزء عقد است.
اگر شرط جز عقد بود با بطلان جز ممکن بود کل باطل شود ولی اگر ضمن العقد باطل شود دلیلی بر بطلان عقد نیست. آری یقیناً این نویسنده فرق میان ضمن العقد و جزو العقد را نمی داند و شاید تاکنون چنین تفاوتی را نشنیده باشد.
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست سخــن شناس نه ای دلبــرا خطا اینجاست
٥. نکته تعجب آور دیگر این که این نویسنده می گوید من هر چه این سند را مرور کردم چیز خلاف اخلاق شرع را در آن ندیدم ای کاش آیت الله مکارم می گفتند دقیقا کدام بند این شرط مخالف شرع و اخلاق است.
راستی عجیب است. ای کاش یک بار با دقت سخنان حضرت استاد را مطالعه می کرد که با صراحت موارد خلاف شرع و اخلاق این سند را یادآور شده اند، آیا بدون مطالعه می توان به نقد سخنی پرداخت؟ ولی باز ناچاریم به موارد زیر اشاره کنیم:
١ـ این سند تساوی کامل برای همه جنسیت ها و همه مذاهب را خواهان است. و هر کس کمترین آشنایی به مسائل اسلامی داشته باشد می داند این تساوی در موارد زیاد برخلاف قوانین مسلم اسلام است.
٢ـ آنها معتقدند که الفاظ سند را باید خودشان تفسیر کنند مثلا اگر گفته اند خانواده، خانواده شامل خانواده های معمولی و هم جنس گرایان نیز می شود و یا اینکه اگر گفتند خشونت شامل جهاد و شهادت و یا گروه هایی مانند بسیج می گردد. آنها همۀ اینها را مصداق خشونت می شمرند.
٣ـ اصولا این سند صددرصد سکولار و غیر مذهبی است با نظامی که بر اساس مذهب بنیان شده همخوانی نمی تواند داشته باشد بلکه در راه سکولاریته کردن جوامع اسلامی و دین زدایی گام بر می دارد و ارزش های حاکم بر این سند همه ارزش های مادی و غربی است.
٤ـ کسانی که این سند را بپذیرند باید سالیانه گزارش دهند؛ یعنی یکصد سؤال یا بیشتر دربارۀ مسائل فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و امثال آن (سند شامل همه اینها می شود) عنوان می کنند که باید پاسخ صحیح به آنها داد و پاسخ غیر واقعی باعث بی اعتبار شدن کشور گوینده است. آیا این یک نوع جاسوسی آشکار نسبت به مسائل کشور ما نیست؟ چگونه می توانیم به این آسانی همه چیزمان را در اختیار دیگران بگذاریم؟
آنها برای تخلیه اطلاعاتی کشورها برنامه ریزی کرده اند، کدام عاقل به خود اجازه می دهد به این آسانی تخلیه اطلاعاتی شود؟ و در یک کلمه (وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا. نساء/١٤١) آیا این جعل سبیل نیست؟
والسلام علی من اتبع الهدی
---------------------------------

معرفی کتاب
ره یافت هایی بر کتاب «شیعه پاسخ می گوید»
اثر آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مدظله)

با توجه به بسط و گسترش پیروان وهابیت و سلفیگری در جهان اسلام، و شکل گیری شبهات علیه مذهب تشیع که موجبات تفرقهافکنی در امت اسلامی را فراهم نمود،آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله) را بر آن داشت تا با نگارش کتاب« شیعه پاسخ میگوید» گامی دیگر در پاسخگویی دقیق به شبهات وارده علیه مذهب تشیع بردارد.

کتاب« شیعه پاسخ میگوید» در یک نگاه
«شيعه پاسخ مىگويد» ، تحقيقى است در مورد ده مسئله مهم مورد بحث ميان پيروان اهل بيت(علیهم السلام) و اهل سنت، مؤلف در مقدمه کتاب، نسبت به تلاش استکبار برای ایجاد تفرقه و جدایی در بین مسلمانان که با ترفندهایی چون ترویج کتب انحرافی، شیعه هراسی به راه انداخته هشدار داده و به شبهات ده گانه پاسخ گفته است .

انگیزه تألیف کتاب در بیان معظم له
مؤلف اثر در بيان انگيزه تأليفشان چنين مىنويسند: با نگاهى به وضع دنياى امروز مىبينيم كه عدهاى از قدرتها با بهانههايى؛ مثل اعلاميه حقوق بشر،دمكراسى،... نقشههاى خطرناكى براى سلطه بر كشورهاى ديگر كشيدهاند، در اين نظام كنونى دنيا بايد قوى باشيم تا پامال نشويم، بايد مسلمانان متحد شوند و نيروهاى فرهنگى و مادى را در اختيار بگيرند، سالهاست همه جا سخن از وحدت مسلمين است؛ ولى به دلائلى نتوانستهاند، مقاومت لازم مقابل اين طوفان عظيم را داشته باشند.
١. كارهاى انجام شده، ريشهاى نبوده است. ٢. دشمنان طرحهاى گستردهاى براى ايجاد نفاق بين مسلمانان تدارك ديدهاند. اخبار موثق حكايت دارد اخيرا سلفىهاى متعصب عربستان سعودى ١٠ ميليون كتاب تفرقهانگيز چاپ و در ميان حجاج پخش كردهاند. ٣. بعضى از سياستمداران اسلامى منافع محدود و موقت خود را بر منافع دراز مدت جهان اسلام مقدم مىدارند، هيچ كشور اسلامى از عواقب اين اشتباهات در مقابل آن زورمندان اسلام ستيز در امان نخواهد بود. بر همين اساس برآن شديم با روشى ابتكارى صفوف اتحاد مسلمانان را تقويت كنيم.

عناوین و سرفصل های کتاب
كتاب حاضر، بخشى از مهمترين موضوعات مورد گفتگو ميان شيعه و اهل سنت را مورد توجه قرار می دهد كه در ١٠ مسئله مطرح شده است(كه فصول كتاب را تشكيل مىدهند) و عبارتنداز:
١ـ قرآن از هر گونه تحریف منزّه است. ٢ـ تقیّه در کتاب و سنّت.٣ـ عدالت صحابه.٤ـ احترام به قبور بزرگان.٥ـ نکاح موقّت.٦ـ سجده بر زمین.٧ـ جمع میان دو نماز.٨ـ مسح پاها در وضو.٩ـ بسم الله جزء سوره حمد است.١٠ـ توسّل به اولیاء الله.

اهداف و افق های فکری مولف در نگارش اثر
معظم له قبل از وارد شدن، به رد شبهات مىفرمايند: ما دو كتاب از دو گروه داريم، از جمله آنها:
١. كتاب الفرقان فى تحريف القرآن تأليف ابن الخطيب مصرى است، در سال ١٩٤٨ م منتشر شده و دانشگاه الازهر به موقع متوجه شده، آنها را جمعآورى و معدوم ساخت.
٢.فصل الخطاب فى تحريف كتاب رب الارباب تأليف حاجى نورى در سال ١٢٩١ق به چاپ رسيد و بلافاصله به دستور بزرگان حوزه علميه نجف اشرف جمعآورى شده و كتابهاى متعدّدى در ردّ آن نوشته شد؛ از جمله ١. كشف الارتياب تأليف معرب طهرانى. ٢. حفظ الكتاب الشريف عن شبهة القول بالتحريف تأليف سيد محمدحسن شهرستانى. ٣. تفسير الاء الرحمان تأليف علامه بلاغى . ٤. انوار الاصول تأليفى ديگر از مؤلف شيعه پاسخ مىگويد.
حاجى نورى گرچه مرد عالمى بوده، ولى به روايات ضعيف هم تكيه كرده است؛ ولى بعدا پشيمان شده و رسالهاى در دفاع از خود مىنويسد كه منظور من عدم تحريف كتاب الله بوده است، علامه شهرستانى مىگويد: در سامرا كه بودم در هر مجلسى كه وارد مىشديم، فرياد و ضجّه بر ضد حاجى نورى و كتابش بلند بود.
با اين حال آيا بايد سخنان حاجى نورى را عقيده شيعه تلقى كرد؟ چگونه متعصبان وهابى هر جاى اين كتاب را بهانه كرده و اصرار دارند كه شيعه قائل به تحريف قرآن است،
لذا معظم له در استدلالشان درصدد هستند :
١- به معاندين بفهمانند با اين رفتارهاى نامعقول تيشه به ريشه اسلام مىزنند، لذا مستشكلان را به واقعيت ارجاع داده و آنان را دعوت به مشاهده عينى حقايق مىنمايد كه در غير اين صورت كسى جز بيگانگان سود نمىبرد.
٢. متهم ساختن ديگران به امورى كه هرگز نگفتهاند، خود گناه كبيره است و نتيجه اين تهمت بىاعتبار كردن قرآن است، افراط و تفريط صحيح نيست و بايد همگان پيرو حقيقت باشيم.
٣. ايشان با استناد به حوادث تلخ تاريخ نتيجه تمسك به توجيهات نادرست كه هيچ خردمندى آن را نمىپذيرد را، در راستاى تعصبات بىمورد، اسفبار مىدانند، لذا مىفرمايند لازم است، مستشكلين به اين مسئله ملتفت باشند كه بايد ادعاهاى اينان مستدل باشد نه استحسانات ،اين كه استحسانات و قياس را پيش كشند.
٤. اعتقاد به اين ادعاهاى بىمورد موجب ايجاد مشكلات عظيم تاريخى است و تاريخ از اين مسائل زياد به چشم خود ديده است، مثلا در بحث عدالت صحابه چند مورد را متذكر مىشوند كه خود قرآن افعال صادر شده، بعضى صحابه را كه حاكى از عدم عدالتشان است، بازگو مىكند، مؤلف با استناد به تفاسير خود اهل سنت شأن نزول اين آيات را بيان كرده و ادعاهاى اينان مبنى بر عدالت همه صحابه را رد مىكند.

نظریه پردازی و روش شناسی استدلالی مولف در کتاب
١. روشهاى استدلالى متعددى در كلام مولف دانشمند اثر به چشم مىخورد از جمله «استناد به ادله عقلى و نقلى، جوابهاى نقضى و حلى و...»
به طور مثال معظم له در بحث تحريف قرآن مىفرمايند، اگر نگارش اين كتاب دليل بر اعتقاد شيعه به تحريف قرآن باشد، بايد اعتقاد به تحريف را به اهل سنت نيز نسبت بدهيم، زيرا در تفسير قرطبى، درّ المنثورصحيح بخارى، صحيح مسلم رواياتى در تحريف قرآن آمده است، به علاوه منظور از تحريف در بعض روايات تحريف معنوى است.
٢. مولف دانشمند اثر در بسيارى از موارد ابتدا موضوع ادعاى مستشكلين را تبيين كرده و سپس رويه را مىآورند، به طور مثال در بحث تقيه ايشان ابتدا معناى تقيه را توضيح سپس فرق آن را با نفاق بيان مىكنند، آنگاه تقيه را در ترازوى عقل گذاشته و بررسى مىكنند، ايشان به موارد متعددى از تقيه اشاره مىكنند كه در قرآن مجيد آمده، سپس موارد تقيه در روايات اسلامى را كنكاش و اين مسئله را مطرح مىكنند كه آيا تقيه فقط در برابر كفار است.
٣. حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در استدلالاتشان سعى كردهاند، بيشتر مستنداتى را ارائه دهند كه مورد اتفاق نظر همه است، حال چه مسائل اجتماعى، عقل و يا تفسير آيات و روايات و... .
٤. استفاده از مستندات تاريخى بسيار مخصوصاً از كتب تاريخى اهل سنت.
٥. ارائه تناقضات در كلام مستشكلين و مخالفين از اهل سنت و اينكه برخى اشكالات در وهله اول به خود شما وارد است.
٦. استناد به آيات قرآنى و شأن نزول آن با استفاده از منابع خود اهل سنت و اشاره به تناقضات در مدعاى اينان و وجود موارد متناقض با ادعاى ايشان.
٧. اهتمام به اهم شبهات و اجمال در جواب. البته هر جا نياز شده جواب را به تفصيل ارائه داده اند.
٨. جوابها و استدلالات در رديّهها بيشتر مستند به مصادر خود اهل سنت است.

سخن آخر
گفتنی است در تألیف این اثر ارزشمند، از ٦٢ منبع استفاده شده است، که مهم ترین آن منابع عبارتند از: قرآن کریم، نهجالبلاغه، اخبار مكه، الاجابة فى تميز الصحابّه، الغدير، تاريخ ابن عساكر و ابن كثير، تفسير در المنثور، تفسير كبير، رجال نجاشى، سنن ترمذى، صحيح مسلم، بخارى، فضائل الصحابه، معجم البلدان، من لايحضره الفقيه.
هم چنین فهرست آيات، روايات، اشخاص قبائل و گروهها، اماكن و منابع در پایان این اثر ذکر شده است.
لازم به ذکر است تألیف این اثر نفیس در یک جلد و در ٢٧٢صفحه، در قطع رقعی توسط انتشارات امام علی بن ابی طالب علیه السلام به زیور طبع آراسته شده و در سال ۱۳٩٤ منتشر شده و تا کنون نیز چندین مرتبه تجدید چاپ شده است، این کتاب با عنوان«الشیعه شبهات و ردود» به زبان عربی نیز چاپ و منتشر شده است.
---------------------------------

مؤسسات وابسته
بنياد فقه اهل بيت (عليه السلام)

اين مرکز در مدرسه امام سجاد (عليه السلام) استقرار دارد و در حال حاضر در سه زمينه زير داراي فعاليت مي باشد:
الف: دايرة المعارف فقه مقارن
اين مجموعه از سال ١٣٨١ با هدف کمک به شکوفائى و پيشرفت و تعميق فقه اهل بيت(عليهم السلام) به منظور ارائه فرهنگ غنى اهل بيت(عليهم السلام) در کنار مذاهب ديگر آغاز شد.
اين مجموعه با در نظر گرفتن نظرات مذاهب أربعه اهل سنّت تاکنون ٣ جلد از اين مجموعه را وارد بازار نموده است.
ب: تهيّه و تنظيم آيات الاحکام
اين قسمت که فعّاليت خود را از تير ماه سال ١٣٨٦ آغاز کرده، تصميم دارد آيات مربوط به أحکام فقهى که بيش از ٥٠٠ آيه است را به صورت مجموعه اى درآورد تا گنجينه اى باشد از تلاشهاى چندين ساله علماى حوزه در زمينه فقه اسلامى.
اين مجموعه به نام موسوعه آيات الأحکام مزيّن خواهد شد. اين مجموعه باارزش، با همّت تعدادى از محقّقين حوزه علميّه قم و تحت اشراف حضرت آية اللّه مکارم شيرازى در حال تدوين است و قرار است به يارى خداوند متعال تا ١٠ سال آينده به اتمام برسد. قابل ذکر است جلد اوّل اين مجموعه پس از اتمام به بازار کتاب عرضه خواهد شد.
ج: منتخب الآثار من بحار الانوار
کتاب «منتخب الآثار من بحار الأنوار» همان گونه که از نامش پیداست گزینشی است عالمانه و حساب شده و به منزله ویرایشی است جدید از کتاب پر ارزش و نورانی بحارالأنوار مرحوم علامه مجلسی رحمت الله علیه همراه با توضیحات لازم برای گره گشایی از احادیث پیچیده و اعراب کامل و توضیح لغات و مصادر جدید و مزایای متعدد دیگر که در نوع خود کم نظیر است.
---------------------------------

معارف اسلامی
قرآن کریم و تعیین امام
پرسش : دیدگاه قرآن کریم در مورد تعیین امام چیست؟
پاسخ اجمالی: آیات قرآن صریحا انتخاب اوصیاء را امری از جانب خدای متعال معرفی می کند. مانند پذیرش پیشنهاد موسی از جانب خدا برای وصی شدن هارون برای موسی در سوره طه یا نصب ابراهیم از سوی خدا به عنوان امام برای مردم در سوره بقره یا انتخاب یوسف از سوی خداوند به عنوان جانشین یعقوب در سوره یوسف.
پاسخ تفصیلی: با نظرى گذرا به آیات قرآنپى مى بریم که انتخاب اوصیا از جانب خداوند متعال صورت پذیرفته است.
در اینجا به برخى از این آیات اشاره مى کنیم:
١ ـ «وَاجْعَلْ لِی وَزِیراً مِنْ اَهْلِی * هارُونَ اَخِی * اُشْدُدْ بِهِ اَزْرِی * وَاَشْرِکْهُ فِی اَمْرِی * کَیْ نُسَبِّحَکَ کَثِیراً * وَنَذْکُرَکَ کَثِیراً * اِنَّکَ کُنْتَ بِنا بَصِیراً * قالَ قَدْ اُوتِیتَ سُوْلَکَ یا مُوسى»(١)؛ (و وزیرى از خاندانم براى من قرار ده. برادرم هارون را. با او پشتم را محکم کن. و او را در کارم شریک ساز. تا تو را بسیار تسبیح گوییم، و تو را بسیار یاد کنیم. چرا که تو همیشه از حال ما آگاه و بینایى. فرمود: اى موسى! آنچه را خواستى به تو داده شد.)
باتو جه به عبارت «وَاجْعَلْ لِی وَزِیراً مِنْ اَهْلِی * هارُونَ اَخِی» حضرت موسى از خداوند درخواست مى کند تا برادرش هارون را وصى او قرار دهد و خداند نیز خواسته او را اجابت مى کند، این نشان مى دهد وصایت و وزارت انبیاء، امرى است الهى که با نصب خداوند انجام مى پذیرد.
٢ ـ «وَاِذِ ابْتَلى اِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمات فَاَتَمَّهُنَّ قالَ اِنِّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ اِماماً قالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظّالِمِینَ»(٢)؛ (و یاد کنید هنگامى که پروردگار ابراهیم، او را با دستوراتى آزمود و او به طور کامل از عهده آنها برآمد. خداوند به او فرمود « من تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم». ابراهیم گفت: از دودمان من (نیز امامانى قرار بده) خداوند فرمود: « پیمان من، به ستمکاران نمى رسد مگر آنها که شایسته اند) از عبارت «اِنِّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ اِماماً» استفاده مى شود که امام از طرف خداوند تعیین شده است چرا که خداوند او را پیشواى مردم قرار داده و لذا بر مردم واجب است در تمام امور زندگى از او پیروى کنند.
٣ ـ «فَفَهَّمْنها سُلَیْمانَ وَ کُلاّ ءاتَیْنا حُکْماً وَ عِلْماً وَ سَخَّرْنَا مَعَ داوُدَ الْجِبَالَ یُسَبِّحْنَ وَ الطَّیْرَ وَ کُنّا فاعِلینَ»(٣)؛ (ما (حکم واقعى) آن را به سلیمان فهماندیم; و به هر یک از آنان (شایستگى) داورى، و علم فراوانى دادیم; و کوهها و پرندگان را مسخر داود ساختیم، که با او تسبیح(خدا) مى گفتند; و ما بر این کار توانایى داشتیم). و نیز این آیه بیانگر آن است که این خداوند است که حکمت و علم را به سلیمان و داود عنایت کرد تا با حکمت و علم مردم را رهبرى و هدایت کنند.
٤ ـ و نیز خداوند متعال درباره کیفیت انتخاب یوسف(علیه السلام) به عنوان جانشین یعقوب و پیامبرى براى بنى اسرائیل مى فرماید: «وَکَذلِکَ یَجْتَبِیکَ رَبُّکَ وَیُعَلِّمُکَ مِنْ تَاْوِیلِ الاَْحادِیثِ وَیُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَعَلى آلِ یَعْقُوبَ کَما اَتَمَّها عَلى اَبَوَیْکَ مِنْ قَبْلُ اِبْراهِیمَ وَاِسْحاقَ اِنَّ رَبَّکَ عَلِیمٌ حَکِیمٌم»(٤)؛ (و این گونه پروردگارت تو را بر مى گزیند، و از تعبیر خواب ها به تو مى آموزد، و نعمتش را بر تو و خاندان یعقوب تمام و کامل مى کند، همان گونه که پیش ازاین، برپدرانت ابراهیم و اسحاق تمام کرد، به یقین، پروردگار تو دانا و حکیم است.)
٥ ـ «وَ جَعَلْناهُمْ اَئِمَّهً یَهْدُونَ بِاَمْرِنا وَ اَوْحَیْنآ اِلِیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ اِقامَ الصَّلَوهِ وَ اِیتآءَ الزَّکَوهِ وَ کَانُوا لَنَا عَابِدینَ»(٥)؛ (و آنان را پیشوایانى قرار دادیم که به فرمان ما، (مردم را) هدایت مى کردند; و انجام کارهاى نیک و برپاداشتن نماز و اداى زکاترا به آنها وحى کردیم; و تنها ما را عبادت مى کرند) و نیز از عبارت «وَ جَعَلْناهُمْ اَئِمَّهً» استفاده مى شود که این پیشوایان، از طرف خداوند منصوب شده اند تا مردم را به حقیقت و دستورات الهى رهنمون سازند.(٦)

امامت از اصول دین
پرسش : آیا قرآن امامت را به عنوان یک اصلاز اصول دینبیان کرده است؟
پاسخ اجمالی: از آنجا که امامت در دیدگاه علمای شیعه به معنای جانشینی حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) در همه شؤون هدایتگری و تربیتی و رهبری جامعه است و بایستی امام معصوم باشد و این مهم را فقط خداوند می داند و اوست که این جانشینان را معین می کند، لذا امامت نزد شیعیان یکی از اصول دین دانسته می شود.
آیات بسیار زیادی از قرآن نیز به جایگاه این موضوع مهم تصریح یا اشاره دارد اما این آموزه مهم مثل دیگر اصول و فروع دین با همان ادبیات و طبقه بندی ای که در میان علمای علم کلام بیان می شود، در قرآن طبقه بندی نشده است.
پاسخ تفصیلی: در قرآن مجید، درباره مساله ولایتو امامت، دو بحث جداگانه وجود دارد:
الف) «ولایت عامه»: یعنى همیشه و در هرعصر و زمان باید امام و پیشوایى در میان مردم از سوى خدا باشد خواه مقام نبوتو رسالت هم دارا باشد و یا تنها مقام ولایترا داشته باشد.(٧) در این بعد از امامت اشاراتی در قرآن وجود دارد که برخی از آن ها عبارت اند از:
١. آیه٧ سوره رعد: «انَّما انْتَ مُنْذرٌ وَ لِکُلِّ قومٍ هادٍ»؛ (تو فقط بیم دهنده اى و براى هر گروهى هدایت کننده اى است).
همان طور که مشخص است خداوند متعال پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) را به عنوان انذار کننده، مخاطب قرار می دهد و هر قوم و عصری را صاحب پیشوا و هدایت گری مخصوص به خود می داند.
٢. آیه١١٩ سوره توبه: «یا ایُّهَا الَّذینَ آمنُوا اتَقوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصّادِقینَ» ؛ (اى کسانى که ایمانآورده اید! از [مخالفت فرمان] خدابپرهیزید و با صادقان و راستگویان باشید).
در این آیه بعد از دعوت مومنین به تقوا، به آنها دستور داده می شود که (همواره) با صادقان و راستگویان باشید (تا گرفتار انحراف نشوید).(٨)
از مجموع این آیات و همچنین از اطلاق آیهمورد بحث که بودن با صادقان را بدون هیچ قید و شرط ذکر مى کنند، نتیجه مى گیریم که مسلمانان موظف اند با کسانى باشند که از نظر ایمان و تقوادر اعلا درجه و از نظر علم و عمل و استقامت و جهاد در بالاترین سطح باشند. این آیهنمى گوید در زمره صادقان باشید بلکه مى گوید همراه آنها باشید، در حالى که مى گوید از پرهیزکاران باشید. این نشان مى دهد که‏ منظور [از مرتبه صادقین] مرحله اى بالاتر از مراحلى است که مردم به آن مى رسند و روشن ترین مصداق این معنى همان معصومان اند. این از یک سو، از سوى دیگر دستور به همراه بودن با صادقان به طور مطلق و جدا نشدن از آنان بدون هیچ قید و شرط، قرینه دیگرى بر معصوم بودن آنها است؛ زیرا پیروى بى قید و شرط جز در مورد معصومان معنا ندارد.(٩)
ب) «ولایت و امامت خاصه» : بدین معنا که بعد از پیامبر اسلام(صلى الله علیه و آله) چه کسى باید عهده دار این منصب و مقام الهى باشد.(١٠)
درباره ولایت خاصه و چگونگی شناخت امام معصوم و جانشین الهى بعد از پیامبر(صلى الله علیه و آله) نیز می توان آیات بسیار زیادی را یافت که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به این آموزه الهی اشاره دارند. برخی از مهم ترین این آیات، مواردی هستند که در میان مفسرین و در طبقه بندی قرآن شناسان به این عناوین شناخته می شوند:
١. آیه تبلیغ و داستان غدیر: یعنی آیه٦٧ سورهمائده: «یا ایُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما انْزِلَ الَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ انْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَّلَغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ انَّ اللَّهَ لایَهْدِى الْقَومَ الکافِرینَ» ؛ (اى پیامبر! آنچه از سوى پروردگارت برتو نازل شده است به طور کامل [به مردم] ابلاغ کن و اگر چنین نکنى رسالت او را انجام نداده اى. خداوند تو را از [خطرات احتمالى] مردم حفظ مى کند و خداوند گروه کافران [لجوج] را هدایت نمى کند).
اگر چه صحبت کردن در باره شان نزول و بررسی و تحلیل کامل این آیه خود بحث بسیار مفصلی است، امّا در کتاب هاى بسیارى از دانشمندان اهل تسنن و همه کتب معروف شیعه، اعم از تفسیرو حدیث و تاریخ، آمده است که آیه فوق در شان حضرت(على علیه السلام) نازل شده است. این روایات را گروه زیادى ازصحابه از جمله ابوسعید خدرى، زیدبن ارقم، جابر بن عبداللَّه انصارى، ابن عباس، براء بن عازب، حذیفه، ابوهریره، ابن مسعود و عامر بن لیلى نقل کرده‏ اند و در روایات آنها آمده است که این آیهدرباره حضرت على(علیه السلام) و داستان روز غدیر نازل شده است.(١١)
٢. آیه ولایت:‏ یعنی آیه٥٥ سورهمائده: «انَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذین آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلوهَ وَ یُوتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُونَ» ؛ (سرپرست و ولىّ شما تنها خداست و پیامبر او و کسانى که ایمان آورده اند همانها که نمازرا بر پا مى دارند و در حال رکوعزکات مى دهند).
نزول این آیهدرباره على (علیه السلام) چیزى نیست که بتوان آن را مورد تردید و شک قرار داد و روایات متضافر بلکه متواتر از طرق اهل سنتو پیروان مکتب اهل بیت(علیهم السلام) در منابع حدیثی و تفسیری و تاریخی در این زمینه نقل شده است.(١٢)
٣. آیهاولی الامر: یعنی آیه٥٩ سورهنساء: «یا ایُّهَا الّذِینَ آمَنُوا اطیعُواللَّهَ و اطیعُوا الرَّسُولَ وَ اولِى الامْرِ مِنْکُمْ» ؛ (اى کسانى که ایمانآورده اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر(خدا صلى الله علیه و آله) و پیشوایان [معصوم] خود را).
فرمان به اطاعت مطلقه از «اولى الامر» در کنار اطاعت رسول خدا(صلى اللهعلیه و آله) دلیل بر این است که «اولى الامر» کسانى را شامل مى‏ شود که در ردیف رسول خدا( صلى الله علیه و آله)، یعنی جانشینان معصوم او هستند. زیرا اطاعت مطلقه در غیر معصومان (علیهم السلام) ممکن نیست. در منابع معروف اسلامی مخصوصا منابع مشهور اهل سنت، احادیثی در تطبیق مصداق این آیهبر حضرت علی(علیه السلام) وارد شده است.(١٣)
به خاطر چنین فهمی از آیات قرآناست که امامت از نظر شیعه از اصول دین و ریشه هاى اعتقادى است در حالى که از نظر اهل سنتجزء فروع دینو دستورات عملى محسوب مى شود. بدیهى است این دو گروه به مساله امامتیکسان نمى نگرند و طبیعى است که تعریف واحدى نیز ندارند.(١٤)
در نگاه غالب دانشمندان اهل سنت امامتبا عناوینی شبیه این عناوین معرفی شده است: ریاست و سرپرستى عمومى در امور دین و دنیا به عنوان جانشینى از پیامبر اسلام(صلى الله علیه و آله است) و جانشینى یک شخص از آن حضرت در برپا داشتن احکام شرع و پاسدارى از حوزه دین به طورى که اطاعت او بر همه امت واجبباشد.
مطابق این تعریف ها امامت یک مسئولیت ظاهرى در حد ریاست حکومت است؛ منتها حکومتى که شکل دینى دارد و عنوان جانشینى پیامبر(صلى الله علیه و آله) را به خود گرفته است و طبعا چنین امامى مى تواند از سوى مردم برگزیده شود.
امّا در نگاه شیعه، امامت تعریفی متفاوت دارد. از این رو امامت در شرح «احقاق الحق» چنین تعریف شده: «هِىَ مَنْصَب الهى حائِز لِجَمیعِ الشُّوون الْکَریمَه وَ الْفَضائِل، الّا النُّبُوَّه وَ ما یُلازِم تِلْکَ الْمَرْتَبَهِ السّامِیَه»(١٥)؛ (امامت یک منصب الهى و خدادادى است که تمام شئون والا و فضایل را در بر دارد جز نبوت و آنچه لازمه آن است). مطابق این تعریف امام از سوى خداوند و به وسیله پیامبر(صلى الله علیه و آله) تعیین مى شود و همان فضایل و امتیازات پیامبر را - جز مقام نبوت- دارد و کار او منحصر به حکومت دینى نیست.
به همین دلیل اعتقاد به امامت نزد شیعیان جزئى از اصول دین محسوب مى شود نه یکى از فروع دینو وظایف عملى.
علاوه بر معارف قرآنی در زمینه موضوع امامت، اعتقاد شیعیان درباره این موضوع برآمده از آموزه های اهل بیت(علیهم السلام) است؛ امام رضا(علیه السلام) در تبیین جایگاه امامتمی فرماید: «انِّ الِامامَهَ زَمامُ الدّینِ وَ نَظامُ المُسْلِمینَ وَ صَلاحُ الدُّنیا وَ عَزِّ المومنینَ، انَّ الِامامَهِ اسُّ الاسْلام النّامى و فَرعُهُ السّامى، بِالِامامِ تَمامُ الصَّلاه وَالزَّکات وَالصَّیامَ و الْحجّ وَالْجَهاد وَ تَوْفیرُ الفیْئ‏وَ الصَّدَقات و اِمضاءُ الْحُدود وَالاحْکام، وَ مَنْعُ الثُّغُور و الاطْراف، الِامامُ یَحِلُّ حَلالَ اللَّه، وَ یَحْرُمُ حَرامَ اللَّه، وَ یُقیمُ حُدُودَاللَّه، وَ یَذُبُّ عَنْ دینِ اللَّه، وَ یَدْعوا اَلى سَبیلِ ربَّه‏» (١٦)؛ (امامت زمام دین و نظام مسلمین، صلاح دنیا و عزت مومنان است. امامتاساس اسلامبارور و شاخه بلند آن است. با امام نمازو زکاتو روزهو حجو جهادکامل مى شود و اموال بیت المال و انفاق به نیازمندان فراوان مى گردد و اجراى حدود و احکام و حفظ مرزها و جوانب کشور اسلامبه وسیله امام صورت مى‏گیرد. امام حلال خدارا حلال و حرام خدارا حراممى شمرد [و تحقق مى بخشد] و حدود الهى را برپا مى دارد و از دین خدادفاع مى کند و به سوى راه پروردگارش به وسیله دانش و اندرز نیکو و دلیل رسا و محکم دعوت مى کند).
با این همه باید توجه داشت که «اصطلاح اصول و فروع دین» و تقسیم بندی هایی که ما امروزه از آموزه ها و معارف قرآنی و حدیثی می شناسیم، چیزی نیست که در خود قرآنکریم با این ادبیات مالوف مورد اشاره قرار گرفته باشد؛ آیات بسیاری در قرآنکریم به صراحت یا به اشاره معارفی را راجع به موضوعات اعتقادی ای همچون توحید، نبوت، معاد، عدل و امامتو آموزه های عملی ای چون نماز، حج، زکات، جهادو... بیان کرده اند، امّا بیان این آموزه ها و معارف در این کتاب مقدس به نحوی که در اصطلاح علمای علم کلام شناخته و طبقه بندی می شود نیست. مثلا این گونه نبوده که گفته شود اصول دینعبارت اند از توحید و نبوت و... و فروع دین عبارت از از نمازو زکات و... . به همین خاطر «عدم تصریح قرآن مجید» به «اصل یا فرع» بودن هر کدام از آموزه های دینی و عدم طبقه بندی آن آموزه ها در بیانات قرآنذیل یکی از این دو دسته، منجر به مخدوش شدن جایگاه آنها نمی شود.

حقیقت امامت از دیدگاه قرآن
پرسش : قرآن کریم حقیقت امامترا چگونه تبیین مى کند؟
پاسخ اجمالی: مطابق آيات قرآن، براى امامت معناى جامع و کاملى است که مرجعيت دينى و سياسى از شئونات آن به حساب مى آيد. به برخي مضامين آيات قرآن درباره امامت اشاره مى کنيم: ١ ـ امامت عهد الهى است. ٢ ـ جعل امامت به امر خداست و آن را براى هر کس که قابل بداند قرار مى دهد و اين به جهت عظمت مقام و منزلت امامت است. ٣ ـ اطاعت مطلق از امام معصوم، در راستاي ولايت کلي و مطلقه الهى بر تمام آفرينش است. ٤ ـ امامت، روح تمام دستورات اسلامي را تشکيل مي دهد.
٥ ـ هدايت موجودات نيز توسط امام مي باشد.
پاسخ تفصیلی: با مراجعه به آیات قرآنپى مى بریم که براى امامت معناى جامع و کاملى است که مرجعیت دینى و سیاسى از شئونات آن به حساب مى آید، در این جا به برخى از آیات اشاره مى کنیم:
١ ـ امامت عهد الهى است
خداوند متعال مى فرماید: «وَاِذِ ابْتَلى اِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمات فَاَتَمَّهُنَّ قالَ اِنِّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ اِماماً قالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظّالِمِینَ»(١٧)؛ (و به یاد آر هنگامى که خداوند ابراهیم را به امورى چند امتحان کرد و او همه را به جاى آورد. و خداوند به او گفت: من تو را به پیشوایى برگزیدم. ابراهیم عرض کرد: این پیشوایى را به فرزندان من نیز عطا خواهى کرد؟ فرمود: عهد من هرگز به ستمکاران نخواهد رسید.)
٢ ـ جعل امامت به امر خداوند از آیات قرآناستفاده مى شود که امامتبه امر خداست و آن را براى هر کس که قابل بداند قرار مى دهد و این به جهت عظمت مقام و منزلت امامتاست.
در آیه فوق خداوند مى فرماید: «اِنِّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ اِمام»؛ (من تو را به پیشوایى خلق برگزیدم). و بدین ترتیب جعل را به خود نسبت مى دهد.
قرآن از زبان حضرت موسى(علیه السلام) نقل کرده که فرمود: «رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی * وَیَسِّرْ لِی اَمْرِی * وَاحْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانِی * یَفْقَهُوا قَوْلِی * وَاجْعَلْ لِی وَزِیراً مِنْ اَهْلِی * هارُونَ اَخِی...»(١٨)؛ (موسى عرض کرد: پروردگارا! پس شرح صدرم عطا فرما و کار مرا آسان گردان و عقده زبانم را بگشا تا مردم سخنم را فهم کنند. و از اهل بیت من یکى را وزیر و معاون من قرار ده، برادرم هارون را...).
و نیز خداوند مى فرماید: «وَجَعَلْنا مِنْهُمْ اَئِمَّهً یَهْدُونَ بِاَمْرِنا لَمّا صَبَرُو»(١٩)؛ (آنان را به جهت آن که صبر پیشه کردند پیشواى مردم قرار دادیم تا خلق را به امر ما هدایت کنند).
از مجموعه این آیات و آیات دیگر استفاده مى شود که براى امامت، معناى خاصى ـ غیر از آنچه اهل سنّت مى گویند ـ وجود دارد.
٣ ـ اطاعت مطلق براى امام به جهت ولایت کلیه الهى
خداوند مى فرماید: «یا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اَطِیعُوا اللهَ وَاَطِیعُوا الرَّسُولَ وَاُولِی الاَْمْرِ مِنْکُمْ»(٢٠)؛ (اى اهل ایمان! از خداو رسول و صاحبان امر از میان خود اطاعت کنید).
فخر رازى در ذیل آیه فوق مى گوید: «صاحبان امر غیر از معصومین کسانى دیگر نمى توانند باشند؛ زیرا امر به اطاعت مطلق از غیر معصوم محال است.»(٢١)
٤ ـ امامت، روح تمام دستورات اسلام
خداوند متعال مى فرماید:«یا اَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَاِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ»(٢٢)؛ (اى پیامبر! آنچه از خدابر تو نازل شد به خلق برسان که اگر نرسانى تبلیغ رسالت و اداى وظیفه نکرده اى و خداوند تو را از آزار مردم نگه خواهد داشت).
به اتفاق علماى شیعه و طبق نظر جماعت کثیرى از دانشمندان اهل تسنن، این آیهدر روز غدیر، در شان امیرالمؤمنین على بن ابى طالب(علیه السلام) نازل شد و رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بعد از نزول آیه، ولایت امیرالمومنین را به مردم ابلاغ نمود. از عبارت «وَاِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» استفاده مى شود که قرآن معناى خاصى از امامت را در نظر دارد، و این معنا غیر از آن است که اهل سنّت به آن معتقدند. شیعه قائل است که امامت از اصول دینو روح تمام دستورات شریعت است. این چه معنایى براى امامت است و این امامت چیست که اگر پیامبر(صلى الله علیه وآله) آن را براى مردم ابلاغ نکند گویا هیچ کارى را انجام نداده است؟ آیاغیر از ابلاغ ولایت امیرالمومنین(علیه السلام) است؟
٥ ـ هدایت موجودات توسط امام
خداوند متعال مى فرماید: «وَجَعَلْنا مِنْهُمْ اَئِمَّهً یَهْدُونَ بِاَمْرِنا لَمّا صَبَرُوا وَکانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُونَ»(٢٣)؛ (و از آنان امامان و پیشوایانى قرار دادیم که به فرمان ما(مردم را) هدایت مى کردند، چون شکیبایى نمودند و به آیات ما یقین داشتند).
و نیز مى فرماید: «وَوَهَبْنا لَهُ اِسْحاقَ وَیَعْقُوبَ نافِلَهً وَکُلاّ جَعَلْنا صالِحِینَ * وَجَعَلْناهُمْ اَئِمَّهً یَهْدُونَ بِاَمْرِنا وَاَوْحَیْنا اِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ...»(٢٤)؛ (و اسحاق و علاوه بر او یعقوب را به وى بخشیدیم و همه آنان را مردانى صالح قرار دادیم. و آنان را پیشوایانى قراردادیم که به فرمان ما(مردم را) هدایت مى کنند و به آن ها انجام کارهاى نیک را وحى کردیم...).
در این آیه خداوند متعال براى تعدادى از انبیا بعد از امتحان و صبر پیشه کردن هنگام بلاها، مقام امامت و هدایت را عنایت کرده است. این امامت و هدایت به طور حتم، امامت و هدایت باطنى و تکوینى است نه تشریعى؛ زیرا قبل از رسیدن به مقام امامت، داراى مقام هدایت و امامت تشریعى به جهت نبوّت بوده اند.(٢٥)

پی نوشت:
(١). سوره طه، آیات ٢٩ ـ ٣٦.
(٢). سوره بقره، آیه ١٢٤.
(٣). سوره انبیاء، آیه ٧٩.
(٤). سوره یوسف، آیه ٦.
(٥). سوره انبیاء، آیه ٧٣.
(٦). گردآوری از کتاب: امام شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ اول، ج ١، ص ١٥٠.
(٧). پيام قرآن‏، مکارم شیرازی، ناصر، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ١٣٨٦هـ.ش، چاپ نهم، ج ٩، ص ٤٣ و ٤٤(با تلخیص).
(٨). همان، ص ٤٩.
(٩). همان، ص ٥٠ و ٥١.
(١٠). همان، ٤٣ و ٤٤(با تلخیص).
(١١). همان، ص ١٧٢.
(١٢). همان، ص ١٩٦.
(١٣). همان، ص ٢٠٦.
(١٤). التحقيق فی كلمات القرآن الكريم‏، مصطفوى، حسن‏، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ١٣٦٨ هـ.ش، چاپ اول‏، ج ١، ص ١٣٢.
(١٥). احقاق الحق و ازهاق الباطل‏، مرعشی، قاضی نور الله، انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، بی تا، ج ٢، ص ٣٠٠.
(١٦). الكافی، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، آخوندى، محمد، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ١٤٠٧هـ.ق، چاپ چهارم‏، ج ١، ص ٢٠٠.
(١٧). سوره بقره، آیه ١٢٤.
(١٨). سوره طه، آیات ٢٥ـ٣٠.
(١٩). سوره سجده، آیه ٢٤.
(٢٠). سوره نساء، آیه ٥٩.
(٢١). تفسیر فخر رازى، ذیل آیه ٥٩ سوره نساء.
(٢٢). سوره مائده، آیه ٦٧.
(٢٣). سوره سجده، آیه ٢٤.
(٢٤). سوره انبیا، آیات ٧٢ ـ ٧٣.
(٢٤). گردآوري از کتاب: امام شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ دوم، ج ١، ص ٣٠.
---------------------------------

احکام شرعی
کفاره ی بطلان عمدی روزه
پرسش : اگر فردی روزه ی ماه رمضان را عمدا باطل نماید، کفاره ی آن چیست؟
پاسخ : کفّاره روزه یکى از سه چیز است: آزاد کردن یک بنده، یا دو ماه روزه گرفتن، یا شصت فقیر را سیر کردن (و اگر به هر کدام یک «مُد» که تقریباً ٧٥٠ گرم است گندم یا جو یا مانند آنها بدهد کافى است). و در زمان ما که بنده آزاد کردن موضوع ندارد در میان دو چیز دیگر مخیّر است و به جاى گندم مى ‏تواند مقدار نانى بدهد که گندم آن به اندازه یک «مُد» است.

ناتوانی در پرداخت کفاره عمد
پرسش : چنانچه فردی بر او کفاره عمد واجب شده باشد، اما توانایی به انجام آن نداشته باشد، وظیفه اش چیست؟
پاسخ : هرگاه هیچ یک از این سه کار ممکن نشود هر چند «مُد» که مى ‏تواند به فقرا اطعام کند و اگر نتواند باید ١٨ روز روزه بگیرد و اگر نتواند هر چند روز که مى‏ تواند به جا آورد و اگر نتواند استغفار کند و همین اندازه که در قلب بگوید: «استغفراللَّه» کافى است و واجب نیست بعداً که قدرت پیدا کرد کفّاره رابدهد.

کفاره تأخیر و عذر
پرسش : مقدار کفاره ای که باید بابت عذر یا به جا نیاوردن روزه ی قضا تا سال بعد پرداخت شود،چیست؟
پاسخ : کفاره تاخیر و عذر، به ازاء هر روز یک مد طعام(معادل ٧٥٠ گرم گندم و مانند آن) و یا اطعام یک فقیر است به گونه ای که یک انسان را سیر کند، همچنین پرداخت پول بجای کفاره کافی نیست مگر اینکه یقین داشته باشد که فقیر، آن را صرف نان می کند.

ناتوانی در پرداخت کفاره غیرعمد
پرسش : چنانچه فردی توانایی پرداخت کفاره ی غیر عمد را نداشته باشد، وظیفه ی او چیست؟
پاسخ : هر زمان که توانست بصورت تدریجی یا یکجا بپردازد و چنانچه به این صورت نیز ممکن نیست به هر مقداری که توان دارد عمل کند و اگر نتواند استغفار کند.

تکرار جماع در يک روز
پرسش : چنانچه فرد روزه دار در یک روز چند بار جماع نماید، کفاره ی آن چیست؟
پاسخ : اگر روزه دار در یک روز ماه رمضان چند مرتبه جماع کند یک کفّاره بر او واجب است و در صورتى که جماع او حرام باشد بنابر احتیاط واجب یک کفّاره جمع واجب می باشد.

تکرار مبطل روزه در يک روز
پرسش : چنانچه فرد روزه دار در یک روز چند بار مبطلات روزه را انجام بدهد، کفاره ی آن چیست؟
پاسخ : اگر روزه دار در یک روز ماه رمضان چند مرتبه کارهاى دیگرى که روزه را باطل مى ‏کند انجام دهد یک کفاره بر او واجب می شود،هم چنین اگر کار حرامی را چند بار تکرار نماید یک کفاره جمع بنابر احتیاط واجب، واجب می باشد.

کفاره بطلان عمدی روزه با سیگار
پرسش : اگر شخصی روزه واجب را با سیگار باطل کند تکلیف چیست؟
پاسخ : علاوه بر قضای روزه، کفاره عمد نیز واجب می شود.

حکم انجام مبطل حرام به تصور بطلان روزه
پرسش : اگر فرد روزه دار به تصور بطلان روزه، کار حرامی از مبطلات روزه (مانند استمناء) را انجام دهد، ولی بعد بفهمد که روزه او باطل نبوده است تکلیف چیست؟
پاسخ : هر چند مرتکب گناه بزرگی شده است و باید جدا توبه نماید لکن در فرض سوال قضای آن روز کفایت می کند و کفاره ندارد.

عدم فوریّت وجوب انجام کفاره
پرسش : آیا شخصی که کفاره بر او واجب شده است، باید فورا آن را به جا آورد؟
پاسخ : به جا آوردن کفّاره واجب فورى نیست ولى نباید طورى باشد که بگویند کوتاهى مى‏ کند.

حکم کفاره در صورت گذشت سنوات
پرسش : چنانچه فردی کفاره روزه را چند سال پرداخت ننماید، آیا باید چند برابر پرداخت نماید؟
پاسخ : اگر چند سال بگذرد و کفّاره را به جا نیاورد چیزى بر آن اضافه نمى ‏شود.

Peinevesht:
  
    
TarikheEnteshar: « 1396/04/04 »
CommentList
*TextComment
*PaymentSecurityCode http://makarem.ir
CountBazdid : 6519