درس اخلاق - جلسه 004 - 96/09/08

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 

درس اخلاق - جلسه 004 - 96/09/08

بحث در مورد اهميّت اخلاق در اسلام و قرآن و روايات بود. روايت معروف «اِنَّما بُعِثْتُ لاُتَمِّمَ مَكارِمَ الاَخلاقِ» را از رسول اكرم(ص) نقل كرديم و گفته شد كه ظاهر واژه «انّما» اين است كه هدف بعثت پيامبر اسلام(ص) فقط اخلاق و فضائل اخلاقى است

بسم الله الرحمن الرحيم

بررسى اهداف بعثت پيامبران:

بحث در مورد اهميّت اخلاق در اسلام و قرآن و روايات بود. روايت معروف «اِنَّما بُعِثْتُ لاُتَمِّمَ مَكارِمَ الاَخلاقِ» را از رسول اكرم(ص) نقل كرديم و گفته شد كه ظاهر واژه «انّما» اين است كه هدف بعثت پيامبر اسلام(ص) فقط اخلاق و فضائل اخلاقى است در حالى كه اهداف دهگانه ديگرى نيز براى بعثت پيامبران ذكر شده، كه گفتيم تمام آن اهداف به فضايل اخلاقى باز مى‌گردد. به تعبير ديگر اهداف دهگانه مورد اشاره، در حقيقت مردم را به فضايل اخلاقى و ترك رذايل اخلاقى دعوت مى‌كند. براى روشن شدن اين مطلب، به تحليل هدف‌هاى مذكور مى‌پردازيم.

1 و 2. تعليم و تربيت

اولين و دومين هدف بعثت انبياء تعليم و تربيت است كه در آيه دوّم سوره جمعه در مورد آن مى‌خوانيم :

(هُوَ الَّذِى بَعَثَ فِى الاُْمِّيِّينَ رَسُولا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِى ضَلاَلٍ مُّبِينٍ)؛ «خداوند كسى است كه در ميان جمعيّت درس نخوانده پيامبرى از خودشان برانگيخت كه آياتش را بر آنها بخواند و آنها را تزكيه كند و به آنان كتاب (قرآن) و حكمت بياموزد، هرچند پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند».

در آيه شريفه فوق ابتدا پرورش مطرح شده، سپس تعليم ذكر شده است. امّا در آيه شريفه 129 سوره بقره تعليم مقدّم بر پرورش شده است. توجّه بفرماييد :

(رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِکَ وَيُعَلِّمُهُمْ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ)؛ «پروردگارا! پيامبرى در ميان آنها از خودشان برانگيز، تا آيات تو را بر آنان بخواند، و آنها را كتاب و حكمت بياموزد، و پاكيزه كند، زيرا تو توانا و حكيمى (و بر هر كار، قادرى)».

فلسفه تقديم تزكيه بر تعليم و بالعكس

سؤال: چرا در سوره جمعه تزكيه مقدّم بر تعليم، و در سوره بقره، آموزش مقدم بر پرورش شده است؟

جواب: اين تقديم و تأخير در آيات مختلف نكته مهمى دارد و آن اين كه: هم آموزش تأثير در پرورش دارد و هم پرورش در آموزش اثرگذار است.

تأثير آموزش در پرورش

به عنوان مثال اگر كسى بخواهد شخص بخيلى را از بخل باز بدارد و به او كمك كند كه اين رذيله اخلاقى را از وجودش بزدايد، اين حديث پيامبر اكرم(ص) را برايش مى‌خواند كه فرمود :

«اَلْبَخيلُ بَعيدٌ مِنَ اللهِ، بَعيدٌ مِنَ النّاسِ، قريبٌ مِنَ النّارِ؛[1] انسان بخيل (كه حاضر نيست از اموالش به نيازمندان كمك كند) از رحمت خداوند دور و از مردم هم دور و به آتش جهنّم نزديك است».

اگر بخيل اين روايت زيبا، كه از خاتم الانبياء و برترين پيامبران الهى مى‌باشد و در كتاب ارزشمندى همچون بحارالانوار نقل شده را فرا گيرد و آموزش ببيند، سبب تربيت و پرورش او شده و بخل را ترك مى‌كند. بنابراين، آموزش در پرورش تأثير مى‌گذارد.

مثال ديگر در مورد حسادت است. اگر شخص حسود را نصيحت كنيم، كه امام باقر(ع) در مورد اثر ويرانگر حسادت فرمود: «اِنَّ الْحَسَدَ لَيَأكُلُ الايمانَ كَما تَأكُلُ النّارُ الحَطَبَ؛[2]  حسادت ايمان انسان را مى‌خورد همانگونه كه آتش هيزم را خورده و نابود مى‌كند».

سؤال: چرا حسادت ايمان انسان حسود را بر باد مى‌دهد؟

جواب: شخص حسود با حسادتش، كه تقاضاى زوال نعمت از صاحب نعمت است، در حقيقت به خداوند اعتراض مى‌كند كه چرا به شخص مورد حسادت فلان نعمت را داده است؟ چرا به فلانى مال زيادى داده‌اى؟ چرا به فلان كس مقام مهمّى عنايت كرده‌اى؟ چرا فلان شخص از علم و دانش فوق العاده‌اى برخوردار است؟ اين گونه اعتراضات به خداوند حكيم، سبب مى‌شود كه ايمان حسود از بين برود.

هنگامى كه چنين روايت تكان دهنده‌اى، از امام باقر(ع) كه در يكى از مهم‌ترين كتاب‌هاى شيعه يعنى اصول كافى نقل شده، به انسان حسود آموزش داده شود، سبب ترك حسادتش مى‌شود و بدين سان آموزش در پرورش انسان تأثير مى‌گذارد.

تأثير پرورش در آموزش

طبق آنچه كه در سوره نوح آمده، حضرت نوح(ع) در مورد قومش به درگاه خداوند چنين شكايت كرد: (رَبِّ إِنِّى دَعَوْتُ قَوْمِى لَيْلا وَنَهَارآ * فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعَائِى إِلاَّ فِرَارآ * وَإِنِّى كُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِى آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِيَابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَكْبَرُوا اسْتِكْبَارآ)[3] ؛ «من قوم خود را شب و روز (به سوى تو) دعوت كردم.

امّا دعوت من چيزى جز فرار (از حق) بر آنان نيفزود و من هر زمان آنها را دعوت كردم (كه ايمان بياورند) تا تو آنها را بيامرزى، انگشتان خود را در گوش‌هايشان قرار داده و لباس‌هايشان را بر خود پيچيدند و در مخالفت اصرار ورزيده و به شدّت استكبار كردند».

اگر انسان بخواهد هدايت شود حداقل بايد طالب حقيقت بوده، و انصاف داشته باشد و سخنان مختلف را بشنود و بهترين آن را انتخاب كند (الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ)[4]  اگر حقيقت‌طلبى و انصاف وجود نداشته باشد از هدايت خبرى نخواهد بود. بنابراين، اخلاق در آموزش نيز اثر مى‌گذارد.

نتيجه اين كه اخلاق و تزكيه در علم و دانش اثر مى‌كند و علم و دانش در اخلاق و تزكيه. پس اين كه در يك آيه تعليم مقدّم بر تزكيه شده، و در آيه ديگر تزكيه مقدّم بر تعليم، به خاطر تأثير هر كدام در ديگرى است و فلسفه و حكمتى دارد. خلاصه اين كه تعليم و تربيت، كه دو هدف از اهداف مهمّ بعثت انبياست، به اخلاق بر مى‌گردد.

3. عدالت اجتماعى

سوّمين هداف بعثت پيامبران : نشر عدالت اجتماعى است. قرآن مجيد در مورد اين هدف چنين مى‌فرمايد: (لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمْ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ[5]  «ما پيامبران خود را با دلايل روشن فرستاديم، و با آنها كتاب آسمانى و ميزان (شناسايى حق از باطل و قوانين عادلانه) نازل كرديم تا مردم قيام به عدالت كنند».

نكته جالبى كه در آيه شريفه آمده اين كه: نفرمود پيامبران آمده‌اند تا مردم را وادار به عدالت اجتماعى كنند، بلكه فرمود: پيامبران آمده‌اند تا مردم را تربيت كنند كه خودشان به سمت عدالت اجتماعى رفته و قيام به قسط كنند.

چگونه بهشتى شوم؟

پيامبر اكرم(ص) سوار بر مركب بود و قصد سفر داشت و مى‌خواست به ميدان جنگ برود. شخصى از راه رسيد و مهار ناقه حضرت را گرفت و عرض كرد: «كارى به من ياد بده كه با انجام آن بهشتى شوم». شايد بعضى از صحابه حضرت كه شاهد اين ماجرا بودند با خود گفتند: «اكنون چه وقت پرسش از اين مسايل است؟ جاى اين سؤالات مسجد است». امّا رسول خدا(ص) جمله‌اى گفت كه عمل به آن پيام‌آور عدالت اجتماعى است. فرمود:

«ما اَحْبَبْتَ اَنْ يَأتِيَهُ النّاسُ اِلَيْکَ فَاْتِه اِلَيْهِمْ، وَ ما كَرَهْتَ اَنْ يَاتِيَهُ النّاسُ اِلَيْكَ فَلا تَأتِه اِلَيْهِمْ؛[6]  هر چه را دوست دارى مردم در مورد تو انجام دهند، تو هم در مورد آنها انجام بده و آنچه را كه دوست ندارى مردم در مورد تو بجا آورند، تو هم در مورد آنها ترك كن».

بنابراين پايه عدالت اجتماعى نيز اخلاق است. اگر اخلاق و فضايل اخلاقى احياء شود، مردم به صورت خودجوش به سمت عدالت اجتماعى مى‌روند.

4 و 5. برداشتن غل و زنجيرها و آزادى

چهارمين هدف از بعثت انبياء برداشتن غل و زنجيرها و پنجمين آن، آزادى انسان‌هاست. خداوند دو هدف مذكور را چنين شرح مى‌دهد :

(الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِىَّ الاُْمِّىَّ الَّذِى يَجِدُونَهُ مَكْتُوبآ عِنْدَهُمْ فِى التَّوْرَاةِ وَالاِْنجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنْ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالاَْغْلاَلَ الَّتِى كَانَتْ عَلَيْهِمْ[7]  «همان كسانى كه از فرستاده (خدا) پيامبر «امّى» (و درس نخوانده) پيروى مى‌كنند؛ پيامبرى كه صفاتش را در تورات و انجيلى كه به صورت مكتوب نزدشان است، مى‌يابند؛ كه آنها را به معروف دستور مى‌دهد، و از منكر باز مى‌دارد، اشياى پاكيزه‌اى را براى آنها حلال مى‌شمرد، و ناپاكى‌ها را تحريم مى‌كند، و بارهاى سنگين و زنجيرهايى را كه بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر مى‌دارد».

خداوند متعال در اين آيه شريفه به پنج ويژگى پيامبر اسلام(ص) اشاره كرده، كه شاهد بحث ما ويژگى چهارم و پنجم، يعنى «و يضع عنهم اصرهم و الاغلال التى كانت عليهم» است.

آرى، از جمله اهداف پيامبر اسلام(ص) برداشتن بارهاى سنگين از دوش مردم و اعطاى آزادى و شكستن غل و زنجيرها بود.

كدام بار؟

سؤال: پيامبر اكرم(ص) چه بارى را از دوش مردم برداشت؟

جواب: سنگين‌ترين بارى كه بر دوش مردم سنگينى مى‌كرد بار گناه بود كه يكى از اهداف بعثت برداشتن اين بار از دوش مردم بود. شاهد بر اين تفسير، آيه شريفه 25 سوره نحل است كه مى‌فرمايد: (لِيَحْمِلُوا أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلاَ سَاءَ مَا يَزِرُونَ)؛ «آنها بايد روز قيامت بار گناهان خود را بطور كامل بر دوش كشند؛ و همچنين سهمى از گناهان كسانى كه به خاطر جهل، گمراهشان مى‌سازند. بدانيد آنها بار سنگين بدى بر دوش مى‌كشند».

پيامبر اكرم(ص) با تشويق مردم به رعايت فضايل، و ترك رذايل اخلاقى و توبه از گناهان و بازگشت به سوى خدا آنها را تربيت مى‌كند و بار گناه را از دوششان بر مى‌دارد.

مصاديق زنجيرهاى اسارت

منظور از اغلال در آيه شريفه غل و زنجيرهايى است كه دست‌ها را به پاها مى‌بندد كه هر گونه حركت مفيدى را از انسان سلب مى‌كند، نه فقط بستن دست‌ها، كه امكان برخى از كارهاى مفيد وجود دارد.

يكى از مصاديق غل و زنجير، خرافات است، كه دامنگير عرب جاهلى شد و همچون غل و زنجيرها مانع از حركت و پيشرفت معنوى آنها گرديد. غل و زنجير از اين بدتر كه دختران خود را زنده زنده در گور كرده،[8]  و پسران خود را براى تقرّب در برابر بت‌ها قربانى مى‌كردند؟![9]

اين خرافات غل و زنجير است و هر ملّتى آلوده به آن گردد از حركت باز مى‌ماند.

در عصر و زمان ما هم برخى از مردم گرفتار خرافات هستند. مثلاً عطسه به هنگام آغاز سفر را مانع سفر دانسته و آن را به تأخير مى‌اندازند. در حالى كه طبق روايات[10]  عطسه نشانه سلامتى است و بايد عامل نشاط انسان بر انجام كار باشد.

يا برخى معتقدند كه سحر و جادو شده‌اند و لذا وابطشان با همسرشان تيره و تار شده است. در حالى كه گرچه اصل سحر و جادو حقيقت دارد و در قرآن مجيد هم به آن اشاره شده[11]  است ولى غالب آنچه را كه مردم سحر و جادو مى‌پندارند اوهام و خيالاتى بيش نيست.

آقاى عزيز! خانم محترم! باطل السحر اخلاق خوش تو در محيط خانه است. بداخلاقى و ابتلاى به برخى ديگر از رذايل اخلاقى، عامل سردى روابط زناشويى است و ربطى به سحر و جادو ندارد.

دانش‌آموز تنبلى مى‌كند و درس نمى‌خواند به گردن سحر و جادو مى‌اندازد. زن يا شوهر به وظايف همسرى خود عمل نمى‌كنند و زندگيشان از هم مى‌پاشد، عامل آن را سحر و جادو معرّفى مى‌كنند. پيامبر اكرم(ص) آمد تا با گسترش اخلاق در جامعه دينى، غل و زنجير خرافات را از دست و پاى مردم بگشايد.

معناى آزادى

يكى از اهداف بعثت انبياء، همانگونه كه گذشت، آزادى انسان‌هاست؛ آن هم آزادى حقيقى و به معناى واقعى كلمه، آزادى كه غربى‌ها از آن دم مى‌زنند خود اسارت است. چون در چنان نوع از آزادى انسان اسير چنگال هوا و هوس مى‌شود و لذا كسى كه خود را از هوا و هوس برهاند، يا ديگران را از چنگال هوا و هوس نجات دهد به او اعتراض مى‌كنند كه سلب آزادى شده است! بنابراين آزادى حقيقى، سوغات پيامبران الهى است.

 خلاصه بحث

تا اينجا پنج هدف از اهداف دهگانه بعثت پيامبران الهى : بطور فشرده بررسى، و روشن شد كه همه به مسايل اخلاقى بر مى‌گردد. تزكيه و تعليم، عدالت اجتماعى، آزادى، رهايى از غل و زنجيرها و خرافات، نتيجه تعاليم اخلاقى انبياست.

بنابراين، اين كه پيامبر(ص) فرمود: من فقط براى تكميل مكارم اخلاق مبعوث شده‌ام» حصر حقيقى است.

ان شاء الله در جلسه بعد پنج هدف ديگر مورد بررسى قرار خواهد گرفت.


[1]. بحارالانوار، ج 73، ص 308، ح 37.

[2] . اصول كافى، ج 2، ص 307، ح 1.

[3] . سوره نوح (71)، آيات 5 تا 7.

[4] . سوره زمر (39)، آيه 18.

[5]. سوره حديد (57)، آيه 25.

[6]. ميزان الحكمة، ج 2، ص 98، باب 558، ح 2712.

[7]. سوره اعراف (7)، آيه 157.

[8] . سوره نحل (16)، آيه 59.

[9] . سوره انعام (6)، آيه 140.

[10] . روايات مربوط به عطسه را در حلية المتقين، ص 641 به بعد مطالعه فرماييد.

[11] . سوره بقره (2)، آيه 102.

Peinevesht:
    
    
TarikheEnteshar: « 1396/09/08 »
CommentList
*TextComment
*PaymentSecurityCode http://makarem.ir
CountBazdid : 2259