ماهنامه الکترونیکی خبری - تحلیلی بلیغ (سال هشتم - شماره هشتاد و دوم - آبان 1401)

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 

ماهنامه الکترونیکی خبری - تحلیلی بلیغ (سال هشتم - شماره هشتاد و دوم - آبان 1401)

طلیعه سخن

در سالروز وفات حضرت معصومه (علیها السلام) و در عصر و زمانه ای که دختران شایستۀ این سرزمین آماج بحران های متعدد اجتماعی اند شایسته است بیش از پیش در پی شناخت ظرفیت وجودی حضرت معصومه(علیها السلام) در پویایی اجتماعی و شناخت پویایی اجتماعی زنان در جامعۀ معاصر برآئیم.

حضرت فاطمۀ معصومه (علیها السلام) الگویی بارز برای دختران و زنانی است که هدفمند با اشتیاقی وصف ناپذیر در تکاپوی صعود به مدارج رشد و ترقی هستند.

اهمیت این مسألۀ پس از حضور برجستۀ اجتماعی و سیاسی آن حضرت در جهان اسلام در قالب هجرت در اوج اختناق خلفای عباسی دو چندان می شود که در وهلۀ نخست فرازی الهام بخش از شخصیت وجودی آن حضرت است و از سوی دیگر از نفوذ اجتماعی دختران مسلمان حکایت می کند.

هجرت مقوله ای معنازا و مولّد انبساط و پویایی اجتماعی و تقویت فرهنگ عمومی است که ارتباطات میان فرهنگی کشورها را افزایش می دهد در این میان مهاجرت های مذهبی سبب تولید فرهنگ مذهبی بسیار گسترده ای خواهد شد و نیز مهاجرت های بین المللی مذهبی که بسط و گسترش مذاهب را به همراه خواهد داشت.

به راستی پویایی و تکاپوی اجتماعی و سیاسی آن هم در سطح منطقه ای و بین المللی از این بالاتر که حضرت معصومه(علیها السلام) در سفری خطیر این چنین تاریخ سازی کرد؛ اینکه کاروانی سیاسی و موثّر حول شخصیت دختر گرامی امام موسی كاظم(علیه السلام) کریمه اهل بیت(علیهم السلام) شکل بگیرد و آن حضرت مسافت طولانی از مدینه تا مرو را بپیماید و در نهایت در شهر قم فرود آید تا از مدفن هستۀ کاروان، ریشۀ مذهب تشیع تا عمق سرزمین ایران نضج گيرد که این مهم به تنهایی مبیّن جدی بودن ظرفیت های عظیم اجتماعی سیاسی و فرهنگی و تبلیغی دختران شایستۀ جامعۀ اسلامی در تقویت ارتباطات میان فرهنگی جمهوری اسلامی در جهان اسلام و کشورهای منطقه در عصر حاضر است.

نقش بی بدیل زنان به ویژه کریمه اهل بیت(علیها السلام) در فقه الوکاله امام کاظم(علیه السلام) در انتقال پیام ها، اطلاعات و اموال میان شیعیان و در یک کلام در جهت حفظ نظام اجتماعی مثال زدنی است؛ چرا که زن زندگی ساز است.

پذیرش پویایی و نقش آفرینی زنان برجستۀ اسلام در معادلات اجتماعی در فقه شیعی، به نوبۀ خود ضرورت معرفت شناسی زنان و دختران جامعۀ اسلامی را دو چندان می سازد؛ شناختی که به فهم پویایی اجتماعی نیز کمک می کند چرا که هیچ حوزه دانشی بدون فهم زن نمی تواند حوزه کامل و جامعی باشد.

گفتنی است عصر کنونی نه عصر مدرنیته، نه پست مدرن بلکه دورۀ پساپسا مدرنیسم یعنی دورۀ ارتباطات (تکنولوژی دیجیتال) است، در این بین ارتباطات علم به تغییر سیستم دانشی در دانشگاه و ارتباطات دین به تغییر در نظام دانشی حوزه دامن زده است، در این میان ضرورت فهم مردم شناسی و مردم نگاری اینترنتی به ویژه شوک های فرهنگی و اجتماعی و ارتباطی زنانه ضروری است.

لازم به ذکر است رشد علمی و تحولات بی حد و حصر در مقولۀ ارتباطات، بینش های زنانه را به شدت تقویت کرده است و یک نوع خودآگاهی جنسی و جنسیتی ایجاد کرده است که این خودآگاهی حتی در مراکز آموزشی تک جنسیتی و زنانۀ صِرف نیز به شدت ساری و جاری است، در واقع ارتقای سطح تحصیلات زنان در یک جامعه، مطالبات عمومی زنان به ویژه مباحث و مسائل جنسیتی بانوان را ارتقاء داده است.

از سوی دیگر توسعه آمریکایی و غربی و نقش آن در سبک زندگی زنان غیر قابل انکار است؛ زیرا در عصر حاضر اقتصاد از مدل یَدی و مردانۀ خود به اقتصاد ارتباطی و دیجیتال تبدیل شده و نقش اجتماعی و ارتباطی زنان در این میان به شدت برجسته شده است.

ارتقای مهارت های آموزشی و تقویت پایگاه اجتماعی و اقتصادی زنان، قدرت اقتصادی آنان را افزایش داده که این امر به اوج گیری مطالبات اجتماعی و سیاسی در قالب مطالبۀ حقوق اجتماعی زنان از خواسته های جنسی تا مطالبات سیاسی کلان منجر شده است.

در ادامه شکل گیری سازمان های سیاسی زنانه برای احقاق حقوق آنان و طرح موضوعاتی از قبیل تربیت فرزند، آموزش و پرورش، ازدواج، خانواده، پزشکی و سلامت، اشتغال زنان، اقتصاد زنان، مسألۀ مد، پوشش و روان شناسی زنانه، روابط جنسی، اخلاق، زن در قومیت ها همه و همه مسائلی است که نه تنها در قالب وضع قانون بلکه در قالب نهضت های جنسیتی پیگیری می شود.

نکتۀ کلیدی این است که پویایی جامعه و جنبش های زنانه منبعث از انقلاب ارتباطی و مسائل و مطالبات بانوان جامعۀ اسلامی در زمینۀ دین، سیاست، اقتصاد و هویت های جنسی و جنسیتی توسط نخبگان علوم اجتماعی در حوزه و دانشگاه باید به تئوری تبدیل شود.

به راستی چگونه می توان بدون تضعیف معنویت و خانواده حقوق حقۀ زنان را جامۀ عمل پوشاند؟ بازتولید تئوریک تحولات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی زنان برآمده از انقلاب ارتباطی که به نوبۀ خود به تنهایی روز افزون زنان منجر خواهد شد تنها در بستر نهاد خانواده و ارضای مشروع نیازها و مسألۀ عدالت جنسیتی و تقویت معنویت امکان پذیر است.

روابط جنسی، تولید فرزند، آموزش و پرورش، محبت ورزی(مهم ترین ساختار نرم افزاری خانواده)، تعریف پایگاه اجتماعی فرد، تأمین امنیت(کارکرد حفاظتی) و کارکرد اقتصادی از جمله مولفه های شکل گیری خانواده قوی به شمار می آید که در راستای جلوگیری از ناهنجاری های نقشی و گروهی جامعه نقش به سزایی ایفا می کند و اینچنین ثبات و آرامش و پویایی اجتماعی به منصۀ ظهور می رسد.

در خاتمه باید تأکید کرد جنبش های فرهنگی همیشه با شوک فرهنگی همراه است چرا که تحولات فرهنگی سینوسی است و پس از پایان شوک، آرامش و توازن مستقر خواهد شد، لیکن عدم فهم مطالبات و اعتراضات و برخورد نقضی به جای برخورد حلی، جنبش ها را به شورش و آنارشیسم تبدیل خواهد شد.

پیام ها و بیانیه ها

بیانیه آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظله)
پیرامون حوادث اخیر کشور

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا رسول الله، یا نبیّ الرحمة

در روزهای اخیر که مردم شریف ایران درگیر مشکلات و فشارهای اقتصادی هستند، وقوع یک اتفاق باعث ایجاد نگرانی در ذهن برخی از مردم و منشأ اعتراضات و انتقاداتی گردید.

در این میان دشمنان و کینه توزان با همراهی برخی فریب خوردگان با سوءاستفاده از احساسات جوانان، مسیر اعتراضات را منحرف و اقدام به توهین به مقدسات، هتک حرمت نوامیس، تخریب اموال و ریختن خون بیگناهان نمودند و اسلام، امنیت و آرامش مردم را هدف قرار دادند؛ اما مردم متدیّن و فهیم با حضور آگاهانه، مانند همیشه خیال خام دشمنان را نقش بر آب کردند.

در این مقطع لازم میدانم چند نکته و نصیحت پدرانه را متذکّر شوم:

اول: نقد و اعتراض حق مردم خصوصاً جوانان است و با وجود مشکلات و نقائص اگر نسبت به عملکرد مسئولین یا نحوه اجرای برخی قوانین، انتقادی وجود دارد باید همچون موارد دیگر به صورت قانونی و با حفظ انضباط به گونه ای که مورد سوء استفاده دشمنان قرار نگیرد، ابراز گردد؛ و بر مسئولین نیز لازم است نسبت به این انتقادات گوش شنوا داشته و به حق، به اصلاح امور بپردازند.

دوم: فضای مجازیِ رها و بیانضباط، ابزاری خطرناک در برهم زدن آرامش فکری و امنیت اخلاقی و اجتماعی است و با وجود منافع زیاد، آسیب آن دامنگیر همه آحاد مردم می شود، از این رو لازم است مسئولین برای سامان دادن به آن تدابیری بیندیشند و مردم دلسوز نیز با بالابردن هوشیاری، مراقب باشند تا خود و خانوادههایشان در کنار فواید آن از آسیب های آن در امان بمانند.

سوم: بر همه مسئولان لازم است با شفاف کردن فضا، اطلاعرسانی به موقع و بیان خدمات و توانمندیها در کنار خطاها و کاستیها، فرصت را از دروغگویان و کینهتوزان بگیرند و اعتماد مردم را که یکی از بالاترین پشتوانهها است، جلب نمایند.

چهارم: مسئله حجاب از احکام مهم و ضروری دین مبین اسلام است که منافع و برکات زیادی برای جامعه و آحاد آن دارد و زنان و دختران جامعه اسلامی ما نسبت به آن اهتمام دارند، البته اجرای آن در سطح اجتماع نیازمند فرهنگسازی عمیق، فراگیر و پیگیری صحیح دارد و اگر برخی راهکارها یا رفتارها در این مسیر مناسب نبوده، باید به اصلاح آن پرداخت.

پنجم: نیروی انتظامی حافظ امنیت و آرامش جامعه است و تضعیف آن از خطرناکترین اهداف دشمن برای به مخاطره انداختن موجودیت ایران اسلامی است.

ششم: دستگاه قضایی میبایست به دور از جوسازی و با ملاحظه تمام جوانب، همه اتفاقات اخیر را بررسی و با مقصران در هر پست و مقام و یا جایگاه اجتماعی برخورد قانونی نموده و مردم شریف را در جریان جزئیات قرار دهد.

هفتم: عموم مردم عزیز بدانند که این امّت، کشور و نظام جمهوری اسلامی با این فرهنگ اصیل و استوار، مورد کینهورزی، توطئه و هجوم سراسری دشمنان و منافقان است و تا رسیدن به نقطه پیروزی و غلبه بر نقشههای آنان، این دشمنیها ادامه دارد و همچون گذشته استقامت در کنار سعی و کوشش در جهت پیشرفت و قدرتمند شدن کشور ضامن این پیروزی است؛ مسئولین به عنوان خادمان مردم باید در آسان شدن این راه و فراهم کردن موجبات آسایش و رفع مشکلات مردم از هیچ تلاشی دریغ نورزند.

در پایان به درگاه الهی خاضعانه دست به دعا بر میدارم و از خداوند متعال عزّت اسلام و مردم بزرگوار و متعهد ایران و عموم مسلمانان جهان را مسئلت دارم و علوّ درجات شهدا و جانباختگان وقایع اخیر و صبر و اجر برای خانواده آنها و شفای عاجل مجروحان را از درگاه خداوند منّان خواستارم.

پیام حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دام ظله)
به پانزدهمین دوره مسابقات قرآنی «مدهامتان»

بسم الله الرحمن الرحیم

«إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا» (سوره اسراء آیه ٩)

خداوند متعال را شاکریم که توفیق برگزاری مسابقات قرآنی را در جوار بارگاه ملکوتی احمد بن موسی علیهما السلام به خادمین قرآن کریم عطا نموده و به شرکتکنندگان در این مسابقه خصوصا جوانان و نوجوانان عزیز به سبب این توفیق الهی تبریک میگوییم و امیدواریم قرآن کریم در همه مراحل آن از تلاوت و تفسیر و تدبر و عمل به مضامین آسمانی آن در جامعه اسلامی بیش از پیش گسترش یابد.

اکنون که امواج شبهات و فتنهها سرتاسر جهان را فرا گرفته و بیش از پیش، ایمان و اعتقادات جوانان و نوجوانان را نشانه رفته است انس با این معجزه جاودانه پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم و بازگشت به تعالیم قرآن و عمل به آیات نورانی آن در سایه ارشادات اهل بیت علیهم السلام، تنها راه موفقیت و سعادت است و دوری از آن نتیجهای جز گمراهی در پی نخواهد داشد.

برپایی مراسمات قرآنی همانند این مسابقات باعث تشویق و ایجاد انگیزه بیشتر در میان اهل قرآن میگردد و مقدمهای برای انس بیشتر شما عزیزان با این کتاب آسمانی خواهد شد.

بار دیگر به سهم خویش از مسئولین این مراسم مبارک و همه خادمان قرآن کریم تشکر نموده و آرزوی توفیق و سلامتی برای همه آنها را از خداوند متعال خواستارم.

پیام حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دام ظله)
به سی و ششمین اجلاس بین المللی وحدت اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و صلّی الله علی سید المرسلین و آله الطاهرین

«إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ»

قبل از هر چیز از همه شرکتکنندگان و برگزارکنندگان سی و ششمین اجلاس بین المللی وحدت اسلامی تقدیر و تشکر میکنم و میلاد با برکت سید المرسلین حضرت ختمی مرتبت محمد بن عبدالله صلّی الله علیه وآله وسلّم و سبط ایشان امام جعفر صادق علیه السلام را به همه شما و مسلمانان جهان تبریک و تهنیت میگویم.

از روزهای آغازین دعوت پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم که اسلام همچون نهال کوچکی غرس شد تا هنگامی که درختی تناور گردید و به ثمر نشست، دغدغه آن حضرت، جلوگیری از تفرقه، اختلاف و نزاع در میان پیروان خویش بود؛ همانگونه که قرآن کریم فرمود «وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ».

تجربه ناگوار امتهای گذشته در اختلاف و تفرقه خصوصاً پس از رحلت پیامبرانشان، شاهدی گویا بر این امر است. از این روست که در آیات قرآن کریم همواره بر وحدت امّت و تمسک به ریسمان الهی و پرهیز از منازعه و مشاجره تاکید شده است. پیامبر واحد، کتاب واحد، قبلة واحد، مناسک عبادی واحد، همگی مسیری برای اتحاد امّت و یکپارچگی است.

شعار اصلی این اجلاس «اتحاد اسلامی، صلح و پرهیز از تفرقه و تنازع در جهان اسلام» شعاری دقیق و جامع است که اندیشمندان مسلمان از سراسر جهان با همفکری، گفتوگو و مشارکت، میتوانند راهکارهای اجرایی و اقدامات عملی در خصوص آن بیابند و در بسط و گسترش آن در کشورهای اسلامی قدم بردارند.

در این زمینه به چند راهکار اشاره میگردد:

١. اولین و مهمترین وظیفه رهبران و مسؤولان کشورهای اسلامی آن است که اهمیت و ضرورت وجود امّت واحده را درک کرده و در راستای تحقق آن، گام بردارند و برای بهره های سیاسی و اقتصادی، راه را بر نفوذ دشمنان امّت اسلامی و اجرای دسیسههای آنان باز نگذارند و از استقلال جامعه اسلامی، صیانت کنند.

٢. نخبگان، اندیشمندان، مبلغان، خطیبان و همه کسانی که به نحوی در جهان اسلام تاثیر گذارند نسبت به ایجاد تفرقه در میان مسلمانان حسّاس باشند و علاوه بر گفتار، در رفتار و کردار نیز اتحاد مسلمانان را ترویج نمایند.

٣. با جریانات و گروههایی اندک که در هر سو آتش اختلاف را روشن کرده و بر آن میدمند، مخالفت گردیده و با بیاعتنایی به انزوا کشانده شوند تا با رویگردانی مردم از آنها، فرصت تحریک و آشوب پیدا نکنند.

٤. نقشههای شوم دشمنان به خصوص در ایجاد تفرقه و نزاع در جهان اسلام شناسایی و معرفی گردد زیرا شناساندن وابستگی این جریانات به بدخواهان و دشمنان، مانع از گرایش جوانان به این گروه ها خواهد بود.

٥. ترویج تکفیر از خطرناکترین نقشهها و فتنهانگیزیهای دشمن بوده که هنوز خطر آن به صورت کامل از جامعه اسلامی رفع نشده است. توطئهای که هم یکپارچگی امّت را هدف قرار داده و هم سعی در مخدوش کردن چهره رحمانی اسلام در جهان دارد. تبیین ابعاد اجتماعی این انحرافات فکری از وظایف بزرگان و اندیشمندان است.

در پایان امیدوارم این اجلاس و برنامه های مانند آن به اهداف مورد نظر دست یابد. بار دیگر از مسئولین، برگزارکنندگان و دستاندرکاران تقدیر و تشکر نموده و برای میهمانان گرامی آروزی توفیق دارم و از درگاه خداوند حل مشکلات امّت اسلامی و اتحاد و یکپارچگی بیش از پیش پیروان آن را خواستارم.

دیدارها

صف معترضین به مشکلات اقتصادی از آشوبگران جدا گردد

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار سردار اشتری فرمانده نیروی انتظامی کشور از تلاشهای این نیرو قدردانی کرده و فرمودند: نیروی انتظامی به خوبی توانسته در برابر ناامنیها در میدان حضور پیدا کند.

ایشان با اشاره به حوادث اخیر، سه عامل دشمنان خارجی، فضای مجازیِ رها و مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم را از علل اصلی دانسته و افزودند: تا زمانی که این عوامل باشد، احتمال آشوب وجود دارد، چرا که دشمنان خارجی همیشه در پی ضربهزدن به نظام اسلامی هستند و مشکلات اقتصادی نیز بهانه به دست آنها میدهد.

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی تأکید کردند: باید صف کسانی که به گرانیها و مشکلات اقتصادی اعتراض دارند از صف افراد شرور که در پی آشوب و ناامنی در کشور هستند، جدا گردد.

ایشان به مرگ خانم امینی اشاره کرده و فرمودند: لازم بود نیروی انتظامی و دیگر نهادهای ذیربط گزارش جدی و فوری از تحقیقات خود ارائه میدادند تا جلوی این بهانه ها گرفته شود.

معظم له حضور پرشور مردم در راهپیماییها را بیانگر مخالفت آنان با این گونه اغتشاشات و جریانات دانسته و افزودند: معاندین نظام و کشور با تحریک احساسات جوانان و تعرض و ایجاد ناامنی، آتش زدن آمبولانس، غارت و تخریب اموال و کشتن مردم بیگناه، خودشان را رسوا کردند و چهرهی واقعی آنها برای مردم آشکار گردید.

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی با اشاره به مسألۀ حجاب در کشور، اکثریت مردم را پایبند به حجاب و عفاف دانستند.

ایشان با تأکید بر شفافسازی مسائل اقتصادی توسط دولت افزودند: دولت باید نسبت به ساماندادن مشکلات اقتصادی و گرانی اقدام جدی نماید.

گزارش تصویری

مراسم عزاداری رحلت پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم و شهادت امام حسن مجتبی و امام رضا علیهما السلام

جشن میلاد حضرت محمد بن عبد الله و صادق آل محمد علیهم الصلاة و السلام و عمامه گذاری تعدادی از طلاب

تصویرسازی

یادداشت

١
شکوه ولادت پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم
از منظر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظله)

هفدهم ربیع الاول مصادف است با ولادت با سعادت پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم؛ در این میان ادیان آسمانى همواره با مدارک روشن و معجزات انبیاء همراه بوده و براى حقیقت جویان ابهامى باقى نمى گذاشته، مثلاً پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم علاوه بر معجزات آشکار، از جمله قرآن مجید و دلایل روشنى که در متن این آیین آمده، اوصاف و مشخصاتش در کتب آسمانى پیشین که بخش هایى از آن در دست یهود و نصارى وجود داشت بیان شده بود و به همین دلیل دانشمندان آنها قبل از ظهور او بشارت ظهورش را با شوق و تاکید فراوان مى دادند، اما همین که مبعوث شد چون منافع خود را در خطر مى دیدند از روى طغیان و ظلم و حسد همه رانادیده گرفتند.

در حدیث مشروحى از امام باقر علیه السلام، به این مطلب تصریح شده است که مى فرماید: «فلما نزلت التوراة على موسى بشر بمحمد صلّی الله علیه وآله وسلّم ... فلم تزل الانبیاء تبشر بمحمد صلّی الله علیه وآله وسلّم حتى بعث الله تبارک و تعالى المسیح عیسى بن مریم فبشر بمحمد صلّی الله علیه وآله وسلّم؛ هنگامى که تورات بر موسى علیه السلام نازل شد، بشارت به محمد صلّی الله علیه وآله وسلّم داد... همین گونه پیامبران بشارت به ظهور آن حضرت مى دادند، تا زمانى که مسیح، عیسى بن مریم مبعوث به نبوت شد، او هم بشارت به ظهور پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم داد».،

ولادت پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم؛ مبدأ برکات؛ آغاز عصر نوین در مسیر توحید

در تعابیر امام علی علیه السلام در مسألۀ ولادت رسول اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم اینگونه می خوانیم: «خداوند سبحان، محمد رسول الله صلّی الله علیه وآله وسلّم را براى وفاى به عهد خویش و کامل کردن نبوتش مبعوث کرد. این در حالى بود که از همه پیامبران، پیمان در باره او گرفته شده بود (که به او ایمان بیاورند و بشارت ظهورش را به پیروان خویش بدهند)؛ در حالى که «مشهورة سماته، کریما میلاده؛ نشانه هایش مشهود و میلادش ارزنده و پسندیده» بود.

در تبیین این تعبیر باید از کلام آن حضرت بهره گرفت که فرمود: «در آن روز (که او قدم به جهان گذارد) مردم زمین داراى مذاهب پراکنده، و خواسته هاى ضد و نقیض، و جمعیت هایى متشتت بودند، عده­اى خداى را به مخلوقش تشبیه می کردند، گروهى ملحد بودند، و جمعى معبودهاى دیگرى غیر از خداى یگانه داشتند، اما او آنها را از گمراهى نجات داد و هدایت نمود، و با موقعیت خود آنان را از جهالت نجات بخشید».

تبار و خاستگاهِ محمد صلّی الله علیه وآله وسلّم؛ کرامت و دوری از دنائت

تفسیر و تبیین دیگر تعبیر «مشهورة سماته، کریما میلاده؛ نشانه هایش مشهور و میلادش پسندیده بود»؛ ممکن است اشاره به کرامت و عظمت پدر و مادر و اجداد او باشد، زیرا یکى از ابعاد شخصیت انسان را مسأله وراثت او تشکیل مى دهد و پدران پاک و با فضیلت و مادران با تقوا و صاحب شخصیت، زمینه هاى قداست فرزندان را به وجود مى آورند، (بى آن که اجبارى در کار باشد) و پیامبر گرامى اسلام  صلّی الله علیه وآله وسلّم از این نظر کاملا برجسته بود؛ از دودمان ابراهیم علیه السلام و پیامبران بزرگى که از تبار او برخاستند، از صلب بنى هاشم که فداکارى و ایثار و بخشندگى جزء صفات برجسته آنان بود؛ از فرزندان عبد المطلب که ایمان و عدالت و شجاعت در خمیره وجود او قرار داشت و در حقیقت آنچه خوبان همه داشتند او تنها داشت. این نکته نیز مسلم است که فرزندان با شخصیت و نواده هاى با فضیلت، دلیل دیگرى بر شخصیت هر انسانى است! چرا که «از کوزه همان برون تراود که در او است».

ظهور سبز؛ اصالت و طهارت خانوادگی

حضرت علی علیه السلام در بخش دیگرى از نهج البلاغه درباره ولادت پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم اینگونه سخن مى گوید:«مستقره خیر مستقر، و منبته أشرف منبت... ؛ جایگاه او بهترین جایگاه و محل رویش او شریف ترین محل ها بود. در معدن بزرگوارى و شرف، و گاهواره سلامت، پرورش یافت...».

در این خطبه کوتاه، امام علیه السلام اوصافى براى پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم بیان مى کند که هر یک از دیگرى پر معناتر است. نخست از اساس و ریشه خانوادگى و جایگاه تولد او شروع مى کند؛ مى فرماید: «مستقره خیر مستقر، و منبته أشرف منبت، فی معادن الکرامة، و مماهد السلامة؛ جایگاه او بهترین جایگاه و محل رویش او شریف ترین محل­ها بود؛ درمعدن بزرگوارى و شرف، و گاهواره سلامت، پرورش یافت».

منظور از «مستقر» و «منبت» رحم مادران پاک و صلب پدران موحد و با ایمان است، این سخن در مورد شخص پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم از زبان خودش نیز نقل شده است. همان گونه که «فخر رازى» در تفسیر آیه «و تقلبک فی الساجدین» نقل کرده است که آن حضرت فرمود: «لم أزل أنقل من أصلاب الطاهرین إلى أرحام الطاهرات؛ پیوسته من از صلب پدران پاک، به رحم مادران پاکدامن انتقال مى یافتم». «معادن کرامت» و «مماهد سلامت» نیز تأکیدى بر آن است و یا اشاره به این است که پدران و اجداد و مادران پیامبر اسلام، علاوه بر پاکدامنى و ایمان، داراى فضایل انسانى، و از عیوب اخلاقى پاک بودند.

معجزاتی که هنگام ولادت پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم رخ داد

هم چنین در تبیین «مشهورة سماته، کریما میلاده، می توان به برکاتى که هنگام تولد او براى جهانیان فراهم گشت اشاره کرد. چه این که مطابق نقل تواریخ، همزمان با تولد آن حضرت، بت­ها در خانه کعبه فرو ریختند، آتشکده فارس خاموش شد، دریاچه ساوه که مورد پرستش گروهى بود خشکید و قسمتى از قصر شاهان جبار در هم شکست و فرو ریخت و همه اینها بیانگر آغاز عصر جدیدى در مسیر توحید و مبارزه با شرک بود.

گفتنی است در برهه اى از زمان بت پرستان، بعضى از رودخانه ها و دریاچه هاى مهم مانند رودخانه نیل و دریاچه ساوه را مى پرستیدند و شاید خشک شدن دریاچه ساوه و خاموش گشتن آتشکده فارس در هنگام ولادت حضرت رسول اکرم  صلّی الله علیه وآله وسلّم، از این جهت بوده است که این دو، مورد پرستش انسان ها قرار داشتند.

مولودی به غایت مبارک

علی(علیه السلام) درباره دودمان پاک نبی گرامی اسلام  صلّی الله علیه وآله وسلّم بیاناتی دارد که مبین شکوه و عظمت ولادت رسول اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم است، و از آن جمله می فرماید:« عترته خیر العتر، و أسرته خیر الأسر، و شجرته خیر الشجر؛ عترت او بهترین عترت ها، خاندانش بهترین خاندان ها، و درخت پر بار وجودش بهترین درختان بود».

به تعبیر آن حضرت«نبتت فی حرم؛ و بسقت فی کرم؛ درختى که در حرم «امن خداوند» رویید، و در آسمان کرامت و فضیلت سر برکشید». «لها فروع طوال، و ثمر لا ینال؛ این درخت، شاخه هاى بلندى دارد و میوه هایى (بسیار شیرین و پر ارزش،) که دست (فرومایگان) هرگز بدان نمى رسد».

امام علیه السلام با این تعبیرات بسیار زیبا، حق سخن را درباره پیامبر اکرم  صلّی الله علیه وآله وسلّم و عترت او ادا فرموده و عظمت و برکت این شجره طیبه را روشن ساخته و با تشبیهات و تعبیراتى دلنشین، فضایل آنها را بیان فرموده است.

جمله «نبتت فی حرم» اشاره به «حرم مکه» است، که شجره وجودى پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم از آن رویید و در آن پرورش یافت. و جمله «بسقت فی کرم» اشاره به این است که نه تنها پیامبر در سرزمین و خانواده آبرومندى متولد شد، بلکه پرورش و نمو و رشد او نیز، در محیطى مملو از کرامت و بزرگوارى تحقق یافت.

ولادت پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم؛ عامل طرد کامل شیطان

از روایات متعدد، استفاده مى شود که ممنوع شدن شیاطین از صعود به آسمانها و رانده شدنشان بوسیله نجوم هنگام تولد پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم بود، و از بعضى از آنها استفاده مى شود که به هنگام تولد حضرت عیسى علیه السلام تا حدى ممنوع شدند و پس از تولد پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم بطور کامل ممنوع گشتند.،

گفتنی است همواره شیاطین در تلاشند تا از طریق انواع وسوسه ها در دل مؤمنان راستین و حامیان حق نفوذ کنند. لیکن مردان الهى و رهبران راه حق از پیامبران و امامان گرفته تا دانشمندان متعهد، با امواج نیرومند علم و تقوایشان بر آنها هجوم مى برند و آنان را از نزدیک شدن به این آسمان حق و حقیقت مى رانند.

و در اینجا است که مى توان رابطه و پیوندى میان تولد حضرت محمد صلّی الله علیه وآله وسلّم و طرد این شیاطین از آسمان پیدا کرد.

و نیز اینجا است که مى توان ارتباط میان صعود به آسمان و آگاهى از اسرار را دریافت، زیرا مى دانیم در این آسمان مادى اخبار خاصى وجود ندارد جز شگفتی­هاى خلقت که حتى از روى زمین نیز قابل مطالعه است، امروز دیگر این مساله قطعى شده است که این کرات آسمانى در این فضاى بیکران پخش شده اند، قسمتى از آنها کرات مرده اى هستند، و بعضى زنده اند، و ساکنانى دارند، ولى شاید زندگى آنها با ما تفاوت بسیار داشته باشد.

سخن آخر

در خاتمه باید گفت پیامبر بزرگ یک الگو و اسوه براى همه حق طلبان جهان است، و مکتب او به عنوان یک مکتب انسان ساز مورد استفاده همگان قرار می گیرد.

روحیات عالى او، استقامت و شکیبایى او، هوشیارى و درایت و اخلاص و توجه به خدا و تسلط او بر حوادث، و زانو نزدن در برابر سختیها و مشکلات، هر کدام مى تواند الگو و سرمشقى براى همه مسلمین باشد.

این ناخداى بزرگ به هنگامى که سفینه اش گرفتار سخت ترین طوفان­ها، مى شود کمترین ضعف و سستى و دستپاچگى به خود راه نمى دهد، او هم ناخدا است هم لنگر مطمئن این کشتى، هم چراغ هدایت است، و هم مایه آرامش و راحت روح و جان سرنشینان. آرى او بهترین مقتدا و اسوه مؤمنان در همه میدانها است.

«خدایا! من تو را مى خوانم و به واسطه پیامبرت محمد صلّی الله علیه وآله وسلّم که پیامبر رحمت است به سوى تو توجه مى کنم. اى محمد صلّی الله علیه وآله وسلّم! من به واسطه تو به پروردگارم براى برآوردن حاجتم توجه نمودم تا حاجتم برآورده شود، پس خداوندا او را شفیع من (براى برآوردن حاجتم) قرار ده!».

یادداشت

٢
خصوصیات شیعه واقعی در آموزه های امام صادق علیه السلام
از منظر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظله)

شيعه بودن مفهومى است پرمحتوا و مسئوليت هايى دارد و تنها به ادعا و يا اين كه پدر و مادرم شيعه بوده، نمى توان شيعه بود.

متأسفانه ما اين مسأله (ادعاى تشيع) را خيلى ساده حساب كرده ايم به طورى كه با توسل، و زيارت و دعا مى خواهيم خود را شيعه بدانيم. البته كسى نمى خواهد توسل و زيارت را كم ارزش كند ولى شيعه بودن، غير از اينها امور متعددى مانند: فداكارى، ايثار، معرفت، تقوا و ... مى خواهد.

اینگونه است که ائمه ی معصومین علیهم السلام در روایاتی تحت عنوان «صفات الشيعه»، شرايط و اوصاف شیعیان را بيان کرده و وظايفى براى شيعه تعيين کرده اند.

از آنجا که بيشترين احاديث شيعه كه بالغ بر ده ها هزار حديث مى شود از ششمين امام، يعنى جعفر بن محمد الصادق عليهما السلام نقل شده، و آن حضرت نقش مهمى در توسعه فرهنگى اسلام، مخصوصاً فرهنگ اهل بيت علیهم السلام ایفا کرده، لذا ما از باب نمونه به شرح بعضى از روايات آن امام بزرگوار، در بیان مى پردازيم.

وجوب اطاعت از ائمه اطهار علیهم السلام

لزوم اطاعت از ائمه و اتصاف آنان به مقام عصمت، از جمله مباحثى هستند كه در علم كلام مطرح شده و در علم كلام شيعه نگارش يافته است. به عقيده پيروان مكتب اهل بيت عليهم السلام امامان معصوم عليهم السلام از قبيل مجتهدانى نيستند كه به حدس و گمان اجتهاد كنند و گاهى با هم اختلاف داشته باشند تا در نتيجه فتواى آنان براى مقلدينى كه احراز شرايط اجتهاد آنها را كرده اند حجت باشد و براى مجتهد ديگر حجت نباشد. بلكه امامت عهدى است الهى و منصبى است كه از سوى خدا به آنان تفويض شده و آنان مبلغ احكام واقعى الهى هستند كه هر معصومى آن را از معصوم قبل، دريافت كرده است.

لذا امام صادق عليه السلام به هشام بن سالم و حماد بن عثمان و ديگران مى فرمود: «حَدیثی حَدیثُ أبی، وَ حَدیثُ أبی حَدیثُ جَدی، وَ حَدیثُ جَدّی حَدیثُ الْحُسَیْنِ، وَ حَدیثُ الْحُسَیْنِ حَدیثُ الْحَسَنِ، وَ حَدیثُ الْحَسَنِ حَدیثُ أمیرِالْمُؤْمِنینَ، وَ حَدیثُ أمیرَالْمُؤْمِنینَ حَدیثُ رَسُولِ اللهِ (صلّی الله علیه وآله)، وَ حَدیثُ رَسُولِ اللهِ قَوْلُ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛ سخن و حدیث من همانند سخن پدرم می باشد، و سخن پدرم همچون سخن جدّم، و سخن جدّم نیز مانند سخن حسین و نیز سخن او با سخن حسن یکی است و سخن حسن همانند سخن امیرالمؤمنین علی و کلام او از کلام رسول خدا می باشد، که سخن رسول الله به نقل از سخن خداوند متعال خواهد بود».

بسيار هستند كه گمان مى برند تنها ادعاى تشيع و علاقه به خاندان پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم براى نجات و سعادت آنها كافى است، گويا با اين ادعا جزء خويشاوندان امامان خواهند شد، آنها هم خويشاوندى خاصى با خدا دارند و با توصيه و پارتى كارها دست مى شود، در حالى كه تنها پيوندى كه بر روابط مخلوق و خالق حكومت مى كند رابطه اطاعت و انجام وظيفه است، هركس مطيع فرمان او باشد از همه نزديك تر و هركس عصيان كند از همه دورتر است، هركس كه باشد.

از آنجا که اهل بيت پيامبر علیهم الصلاة والسلام جز به سوى خدا دعوت نمى كنند، و جز به اطاعت او نمى خوانند، و هاديان راه و كشتي هاى نجات در اين درياى متلاطم زندگى دنيا هستند، بنابراين يكى از مصداق هاى جلال و اكرام الهى محسوب مى شوند، چه اينكه خداوند به وسيله اوليائش مردم را مشمول نعمت هدايت مى سازد.

لذا در بحث پيرامون فضايل اهل البيت عليهم السلام، نبايد به صرف گفتن و شنيدن آن قناعت كرد، بلكه بايد پس از شناخت آن فضايل، آن را همچون چراغى تابناك فراسوى مسير زندگى قرار داد و با عمل به آن در گفتار و كردار، شيعه راستين آن حضرات شد.

امام جعفر صادق عليه السلام در این زمینه فرمود: «إنَّ اللّه َ تَبارَكَ وَ تَعـالى أَوجَبَ عَلَيْكُمْ حُبَّـنا وَ مُوالاتَنا وَ فَرَضَ عَلَيكُمْ طاعَتَنا. ألا فَمَنْ كانَ مِنّا فَلْيَقتَدِ بِنا. فَإنَّ مِن شَأنِنا: ألوَرَعُ وَالإجتِهادُ وَأداءُ الأمانَةِ إلَى البِرِّ وَالفاجِرِ وَصِلَةُ الرَّحِمِ وَ إقْراءُ الضَّيْفِ وَالعَفوُ عَنْ المُسىءِ. وَ مَنْ لَمْ يَقْتَدِ بِنا فَلَيسَ مِنّا؛ خداوند محبت و ولايت و اطاعت ما را بر شما واجب كرده است؛ پس هر كس از ماست، به ما اقتداء كند. روش و منش ما اينهاست: تقوى، تلاش و كوشش، اداى امانتِ نيكوكار و گنهكار، صله رحم، گرامى داشتن ميهمان و گذشت از خطاكار. و كسى كه از ما پيروى نكند از ما نيست».

به علاوه روايات فراوانى از ائمه اهل بيت عليهم السلام نقل شده است كه همگى نشان مى دهد اعمال بندگان هر صبحگاهان (يا بدون ذكر صبحگاهان) بر پيغمبر اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم و امامان معصوم عليهم السلام عرضه مى شود، و آنها اين اعمال را مى بينند، اگر معصيت باشد ناراحت مى شوند (و اگر اطاعت باشد خوشحال مى گردند).

در روايات متعددى از امام صادق عليه السلام اين مضمون نقل شده است كه درباره امام معصوم مى فرمايد: «إِذَا صَارَ اَلْأَمْرُ إِلَيْهِ جَعَلَ اَللَّهُ لَهُ عَمُوداً مِنْ نُورٍ يُبْصِرُ بِهِ مَا يَعْمَلُ أَهْلُ كُلِّ بَلْدَةٍ، هنگامى كه امامت به او مى رسد خداوند ستونى از نور براى او قرار مى دهد كه به كمك آن می تواند اعمال اهل هر شهرى را ببيند».

آری اگر ما مدعى دوستى اهل بيت عليهم السلام هستيم بايد از آنان اطاعت و پيروى نمائيم، وگرنه در دوستى خود صادق نخواهيم بود. البته حرکت پیروان اهل بیت علیهم السلام در این مسیر، بر مدار عشق و محبت استوار است، تا آدمى زودتر به سر منزل مقصود برسد. اگر عاشق شدى خود به خود به سوى اطاعت الهى گام برمى دارى، و مشكلات آن را به جان مى خرى. اگر عاشق امام زمان شدى اطاعت اوامرش و مبارزه با فساد و منكرات، كارى بس آسان خواهد بود. آرى، عشق و محبت كار ها را سهل می كند.

خوش رویی و خوش اخلاقی با دیگران

امام صادق عليه السلام به يكى از دوستان خود سفارش كرد كه پيام او را به همه شيعيان و علاقه مندانش برساند و فرمود: من شما را به تقواى الهى و ورع و تلاش براى خدا و راستگويى و اداى امانت... و خوشرفتارى با ساير مسلمانان دعوت مى كنم و هرگاه كسى از شما در دينش ورع داشته باشد، راست بگويد، اداى امانت كند و با مردم خوش اخلاق باشد مى گويند: « هذا جَعْفَریٌ، فَیَسُرُّنی...؛ اين جعفرى است و اين سبب خوشحالى من مى شود» و نيز مى گويند: «هذا أدَبُ جعفَرٍ؛ كار اينها ادب جعفر بن محمد است».

رعایت حقوق همسایگی

كمترين حقى كه هر فرد نسبت به انسان دارد، اين است كه انسان ضرر به او نرساند و از جمله، همسايه است كه بايد از ضرر و زيان همسايه ديگر مصون باشد.

حق همسايه همچون حق ارحام و بستگان نزديك انسان است، زيرا هر همسايه حقى بيشتر از حق برادرى اسلامى كه همه مسلمان ها دارند، دارد، كسى كه در حق او تقصير كند و به او ضرر و زيانى رساند گناهكار و تجاوز پيشه است. لذا امام صادق عليه السلام فرمودند: «همسايه مانند خود شخص است، نبايد به او ضرر وارد شود و يا در مورد او كار نا شايستى انجام شود».

هم چنین آن حضرت در فرازی دیگر فرمودند: «صِلَةُ الرَّحِمِ، وَحُسْنُ الْجِوَارِ، يُعَمِّرَانِ الدِّيَارَ، وَيَزِيدَانِ فِي الْأَعْمَارِ؛ رسيدگى به خويشاوندان و رفع احتياجات آنها و رفتار نيكو با همسايگان شهرها را آباد و عمرها را زياد مى كند».

«حسن جوار» تنها به اين نيست كه انسان توليد مزاحمتى براى همسايگان نكند بلكه در مشكلات به يارى آنها بشتابد و اگر احيانا مزاحمتى از سوى آنها شد با رفق و مدارا برخورد كند و به يقين اگر اين دستور اسلامى را همه رعايت كنند موجى از محبت و دوستى در سرتاسر شهرها و آبادي ها پيدا مى شود.

لذا آبادى و خرمى شهر در روابط حسنه بين مردم و همسايگان است نه به خرمى فضاهاى سبز و پارك هاى آن، چنانكه خرمى و احياء مسجد به عبادت است نه به پرداختن به ظواهر و در و ديوار و محراب آن، و همچنين هر وقت انسان از دست همسايه راحت بود و در آسايش به سر برد طبعا از فشارهاى روحى او كاسته شده و موجب طول عمر مى شود و چه بسا در اين روابط حسنه رزق و روزى او نيز افزوده شود.

متأسفانه امروزه، همسايگان كوچكترين خبرى از هم ندارند و گاه مى شود دو همسايه حتى پس از گذشتن بيست سال نام يكديگر را نمى دانند.

به راستی آيا مى دانيم همسايگان ما در چه وضعى به سر مى برند؟ آيا خبر داريم همسايگان ما چگونه افطار و سحر خود را مى گذرانند؟ آيا از وضع اقوام و بستگان و آشنايان اطلاعى داريم؟ اگر پاسخ اين سؤالات خداى ناكرده منفى باشد، آيا مى توانيم ادعا كنيم كه شيعه هستيم؟

ارزشمندی عمل در ترازوی ایمان

اسلام دين عمل است، معمولاً در تعريف آن مى گوئيم عبارت است از اقرار به زبان و اعتقاد قلبى و عمل به اركان دين مبين، يعنى يك سوم آن را عمل قرار مى دهيم در حالى كه در حديثى از امام صادق عليه السلام سؤال مى شود: افضل اعمال نزد خداوند چيست؟ حضرت مى فرمايند كه خداوند چيزى را قبول نمى كند مگر با آن، راوى مى گويد سؤال كردم آن چيست؟ فرمود: «ايمان به خدائى كه شريك ندارد و غير از او خدائى نيست، سپس سؤال از ايمان مى كند كه آيا قول و عمل است يا قول بدون عمل (يعنى ايمان زبانى و عملى است يا اينكه فقط زبانى است)؟ حضرت چنين فرمودند: «اَلْإِيمَانُ عَمَلٌ كُلُّهُ وَ اَلْقَوْلُ بَعْضُ ذَلِكَ اَلْعَمَلِ...، ايمان تمامش عمل است و قول نيز بعضى از آن عمل است ...». يعنى ايمان شخص در عمل مشخص مى شود و عمل محك بسيار خوبى براى ايمان است، و اگر هم قولى باشد، جزئى از عمل محسوب مى شود.

لذا تنها سخن گفتن افتخار محسوب نمى شود و انسان را به درجات عاليه نمى رساند؛ بلكه سخنى كه به دنبال آن عمل باشد و گفتارى كه منشأ كردار نيك و پسنديده گردد ارزشمند است؛ اين مطلب يك قانون كلى است كه در همه موارد جارى است؛ به ویژه در ادعاى شيعه بودن و دم از محبت و سخن از عشق سوزان به اهل بيت گفتن، در صورتى كه منشأ ترك گناهان و انجام عبادت و اطاعت نشود بى شك ارزش ندارد و ما را در زمره شيعيان واقعى معصومين عليهم السلام قرار نمى دهد.

سخن آخر: (ما شیعه هستیم یا مُحب اهل بیت علیهم السلام؟)

بی شک مملكتى كه ادعا مى كند ما مملكتى هستيم كه مذهبمان شيعه جعفرى است، با توجه به اين روايات، باید بیش از پیش اميدوار شده و دریابد كه بايد براى شيعه بودن خيلى زحمت كشيد.

خداى ناكرده همانند آن جمعيتى نباشيم كه ادعاى شيعه بودن داشتند، اما هنگامى كه حضرت على عليه السلام به دقت به چهره هاى آنها نگريست فرمود: «مالي لاَأَرَي علیكُمْ سيماءَ الشِّيعَةِ؟؛ چطور است كه در چهره هاى شما اثرى از نشانه هاى شيعه بودن را نمى بينم؟». چرا كه محب بودن آسان و شيعه بودن مشكل است و ما در ابتداى راه هستيم و بايد از ائمۀ معصومین علیهم السلام کمک بخواهيم تا شيعه شويم. بايد سعى كنيم آن ارتباط حفظ شود و آن نشانه ها و خصوصیات در ما وجود داشته باشد.

منابع:

١. مشكات هدايت

٢. اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)

پرونده ویژه

١
شکوه آغاز امامت امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف
از منظر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظله)

هشتم ربيع الأوّل، سال ٢٦٠ ه ق، امامت حضرت صاحب الزّمان، حجّة بن الحسن عجّل اللَّه تعالى فرجه الشريف آغاز گرديد؛،لذا سالروز امامت آقا و سرور ما حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف را به همه ی شیعیان و علاقمندان آن حضرت و همه ی مسلمانان که به چشم انتظار ظهورش هستند تبریک عرض می کنیم.

مفهوم امامت

امامت، اعتقاد به جانشينى امامان معصوم عليهم السلام بعد از پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم براى رهبرى جامعه اسلامى و پاسدارى از عقايد و احكام در هر عصر و زمان به نمايندگى از طرف پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم است.

امامان دوازده نفرند اوّل آنان على بن ابى طالب عليه السلام و آخرشان حضرت مهدى عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف است. او زنده است و از نظرها غائب است و روزى فرا مى رسد كه ظاهر شده و جهان را پر از عدل و داد مى كند و حكومت واحدى در سراسر جهان بر پايه عدالت و صلح و امنيت تشكيل مى دهد.

در تبیین این مسأله باید به آیه «اطِيْعُوا اللَّهَ وَاطيعُوا الرَّسُولَ وَاولِى الامْرِ مِنْكُمْ؛ اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر را!» استناد کرد، آنجا که «اولى الامر» كسانى را شامل مى شود كه در رديف رسول خدا يعنى صلّى الله عليه وآله وسلّم جانشينان معصوم او هستند؛ زيرا اطاعت مطلقه در غير مورد معصومان عليهم السلام ممكن نيست.

هم چنین آیه مفهوم عامى دارد و هر زمانى را شامل مى شود، بنابراين در هر عصر و زمانى بايد مصداقى از «اولوا الامر» باشد، فردى معصوم و پاک از گناه (چرا كه اطاعت مطلق و بى قيد و شرط جز در مورد معصومان مشروع نيست). لذا دايره مأموريت آنها نیز بسيار گسترده است، چه از نظر زمان و چه از نظر مكان، مخصوصاً در مورد رسالت پيامبر اسلام صلّى الله عليه وآله وسلّم و امامت امامان عليهم السلام اين مأموريت «جهانى» و «جاودانى» است، يعنى هم تمام روى زمين را شامل مى شود و هم تمام زمان ها را تا دامنه قيامت در بر مى گيرد.

بدیهی است مقام امامت و اولوا الامر مقام اجراى قانون است و در زمان حيات پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم خود آن حضرت هم «رسول» بود و هم «اولوا الامر»، ولى پس از رحلت پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم شخص معصومى كه منصوب از طرف خدا و رسولش باشد اولوا الامر مى باشد و آن شخص جز على عليه السلام و پس از او ساير ائمه معصومين عليهم السلام يكى پس از ديگرى نبوده است، چون درباره هيچ كس غير از على و اولادش عليهم السلام ادعاى نصب نشده است.

درست است كه اولوا الامر جمع است؛ ولى منظور تنها على عليه السلام نيست، بلكه شامل تمام ائمّه دوازده گانه شيعه عليهم السلام مى شود، همانگونه كه در حديث ثقلين جمله «عترتى اهل بيتى» اختصاص به علىّ بن أبي طالب عليه السلام ندارد، بلكه شامل تمام ائمه معصومين عليهم السلام مى شود.

نتيجه اين كه، مراد از اولو الامر تمام ائمّه دوازده گانه شيعه است، كه هر كدام در زمان امامت خود، اولوا الامر بوده و اطاعتش بدون قيد و شرط بر همه واجب است.

ولى اهل سنت امامت را چنين تفسير نمى كنند، آنها تنها به معنى رئيس حكومت جامعه اسلامى مى دانند، و به تعبير ديگر، زمانداران را در هر عصر و زمان، خلفاى پيامبر و ائمه مسلمين مى شمرند!.

امامت از اصول دين است يا فروع دين؟

در مورد تعريف «امامت»، اختلاف نظر زيادى وجود دارد، و بايد هم وجود داشته باشد، چرا كه امامت از نظر گروهى شيعه و پيروان مكتب اهل بيت عليهم السلام از اصول دين و ريشه هاى اعقتادى است، در حالى كه از نظر گروه ديگر (اهل سنت) جزء فروع دين و دستورات عملى محسوب مى شود.

بديهى است اين دو گروه به مسأله «امامت» يكسان نمی نگرند و طبيعى است كه تعريف واحدى نيز ندارند.

به همين دليل می بينيم یک دانشمند سنى امامت را چنين تعريف مى كند: «الِامامَة رِئاسَة عامَّة فى امُورِ الدِّينِ و الدُّنْيا، خَلافَة عَنِ النَّبى»: «امامت رياست و سرپرستى عمومى در امور دين و دنيا به عنوان جانشينى از پيامبر اسلام صلّى الله عليه وآله وسلّم است».،

مطابق اين تعريف، «امامت» یک مسؤوليت ظاهرى در حد رياست حكومت است، منتها حكومتى كه شكل دينى دارد، و عنوان جانشينى پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم (جانشينى و نيابت در امر حكومت) را به خود گرفته است و طبعاً چنين امامى مى تواند ازسوى مردم برگزيده شود.

بعضى نيز «امامت» را به معنى جانشينى یک شخص از پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم در برپا داشتن احكام شرع و پاسدارى از حوزه دين بطورى كه اطاعت او بر همه امت واجب باشد دانسته اند. اين تعريف تفاوت چندانى با تعريف اول ندارد، و همان مفهوم و محتوا، و همان آثار را، در بر دارد.

ابن خلدون در مقدمه معروفش بر تاريخ، نيز همين معنى را دنبال كرده است.

شيخ مفيد در «اوائل المقالات» در بحث عصمت چنين مى گويد: «انَّ الائِمَّة الْقائِمينَ مَقام الانْبياء فى تنْفيذِ الاحْكامِ وَ اقامَةِ الْحُدود وَ حِفْظ الشَّرايِع وَ تَأديب الانام مَعْصُومُون كَعِصْمَة الانبياء»: «امامانى كه جانشينان پيامبران در اجراى احكام و اقامه حدود و حفظ شريعت و تربيت مردم هستند معصوم (از گناه و خطا) هستند، همچون معصوم بودن انبياء»،

مطابق اين تعريف كه با اعتقاد پيروان مكتب اهل بيت هماهنگ است امامت چيزى فراتر از رياست و حكومت بر مردم مى باشد؛ بلكه تمام وظايف انبياء -بجز دريافت وحى و آنچه شبيه آن است، براى امامان ثابت است و به همين دليل شرط عصمت كه در انبياء مى باشد در امام نيز هست.

از اين رو در شرح احقاق الحق، امامت در نزد شيعه چنين تعريف شده «هِىَ مَنْصَب الهى حائِز لِجَميعِ الشُّؤون الْكريمَة و الْفَضائِل الّا النُّبُوَّة وَ ما يُلازِم تِلْكَ الْمَرْتَبَةِ السّامِيَة»: «امامت یک منصف الهى و خداداى است كه تمام شئون والا و فضايل را در بر دارد جز نبوت و آنچه لازمه آن است».،

مطابق اين تعريف، امام از سوى خداوند و به وسيله پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم تعيين مى شود، و همان فضايل و امتيازات پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم را (جز مقام نبوت) دارد، و كار او منحصر به حكومت دينى نيست.

به همين دليل اعتقاد به امامت جزئى از اصول دين محسوب مى شود، نه يكى از فروع دين و وظايف عملى.

فلسفه ی وجودی امامت

گفتنی است نعمتهاى پروردگار با نصب امامت و رهبرى پس از پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم تكميل شد. بدون شک اسلام بدون امامت و رهبرى یک دين جهانى فراگير و خاتم نخواهد شد، دين خاتم بايد همواره پاسخگوى نيازهاى مردم در تمام زمانها باشد و اين، بدون وجود امامى معصوم در هر زمان امكان پذير نيست.

آسمان، شب خالى از ستاره نمى شود؛ هر زمان ستارگانى آرام و آهسته غروب مى كنند، ستارگان ديگرى در افق مشرق ظاهر مى شوند؛ اهل بيت پيامبر عليهم السّلام نيز چنين هستند؛ هر امامى چشم از جهان فرو مى بندد، امام ديگرى جاى او را مى گيرد تا نوبت به حضرت مهدى عليه السلام رسد و با قيام خود جهان را پر از عدل و داد كند.

از این رو در هر عصر و زمان بايد یک نماينده الهى، پيامبر يا امام معصومى در روى زمين باشد. تا آيين حق را پاسدارى كند، و حق طلبان را رهبرى نمايد، و اگر روزى به عللى از نظر مردم پنهان گردد، نمايندگانى از سوى او عهده دار تبليغ احكام و تشكيل حكومت مى گردند. امّا هنگامى كه امام غايب از نظرها و حاضر در قلب ها، حضرت مهدى عليه السلام ظاهر شود امامت را به معناى كامل در اختيار خواهد گرفت، و سراسر كره زمين را زير پرچم اسلام خواهد برد، «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ». برنامه آن حضرت تحقّق عدالت، آزادى، رفاه، آرامش، امنيّت خواهد بود و در یک جمله، همه چيز در حكومت آن حضرت تحقّق خواهد يافت.

اين تعبير به خوبى نشان مى دهد كه سلسله امامت گسستنى و تعطيل بردار نيست. به تعبير ديگر: روى زمين از حجّت خدا، هرگز خالى نمى ماند.

قاعده لطف و امامت امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف

معروف است که ما، در روز شهادت امام حسن عسکری علیه السلام، با یک چشم اشک حسرت می باریم و با یک چشم، اشک شوق. حسرت و اندوه، از این مصیبت است که امام یازدهم را از دست داده ایم و شوق، از آن لطف و نعمت الهی است که در سایه امام زمان قرار گرفته ایم.

درست است خداوند انسان را با نيروى عقل و خرد مجهّز ساخته، وجدانى قوى و پربار به او داده، كتاب هاى آسمانى براى او فرستاده، ولى اين انسان ممكن است با همه اين وسائل تكوينى و تشريعى باز در تشخيص راه خود گرفتار اشتباه شود، مسلماً وجود يك پيشواى معصوم، خطر انحراف و گمراهى را تا حدّ زيادى تقليل مى دهد، و به اين ترتيب «وجود امام عليه السلام، تكميل كننده هدف آفرينش انسان است».

اين همان چيزى است كه در كتب اعتقادى از آن به «قاعده لطف» تعبير مى كنند و منظورشان از قاعده لطف اين است كه خداوند حكيم، تمام امورى را كه براى وصال انسان به هدف آفرينش لازم است، در اختيار او قرار مى دهد، از جمله بعثت پيامبران و نصب وجود امام معصوم و گرنه نقض غرض كرده است.

وجود امام معصوم خواه آشكار و خواه پنهان براى جامعه انسانى نعمت معنوى و وسيله نزديكى به اطاعت فرمان پروردگار است؛ زيرا رابطه هدايت الهى ميان خدا و مردم، به وسيله امام عليه السلام برقرار مى گردد و بسيارى از نعمت هاى معنوى و مادّى به خاطر امام به مردم مى رسد، حتّى هدايت معنوى امام نسبت به افراد شايسته هميشگى است اگر چه او را نبينند و نشناسند.

هرگاه امام عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف از پس پرده غيبت بيرون آيد و به راهنمايى ظاهرى بپردازد و زمام امور را به دست بگيرد خود نعمت ديگرى است؛ در اين موقع نه تنها یک گروه از وجود او بهره مند مى گردند؛ بلكه همه جامعه انسانى از وجود او كه مظهر عدل و داد و مجرى دستورهاى آسمانى و احكام الهى است، بهره مند خواهند بود.

لیکن وقتی آن حضرت از تصرّف در امور مردم خوددارى مى كند و در پس پرده غيبت به سر مى برد و به بزرگترين آمال و آرزوى بشر تحقّق نمى بخشد، براى موانعى است كه خود مردم بر سر راه او به وجود آورده اند و علّت اساسى سلب اين نعمت، خود مردم هستند واگر خود مردم براى حكومت واحد جهانى آن هم برپايه فضيلت و اخلاق و عدل و داد و رعايت حقوق و احكام اسلامى آمادگى پيدا كنند، بطور مسلّم آشكار خواهد شد و هيچ گاه از ناحيه خداوند كوتاهى از ابراز لطف نبوده، اين خود مردمند كه ظهور حكومت حقّه الهى را به تأخير انداخته اند.،

امامت امام زمان عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف؛ نقطه امید بخش در پویایی سبک زندگی

وقتی مقام امامت و رهبرى امّت به فرمان خداوند بزرگ به فرزند ارجمند امام حسن عسکری علیه السلام حضرت مهدى عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف، موعود جهانيان انتقال يافت. روزى كه امام پدر ارجمند خود را از دست داد، سنّ مبارک او از شش سال تجاوز نمى كرد، چون دشمنان امام در هر لحظه در كمين او بودند و تصميم گرفته بودند كه به هر قيمتى باشد به زندگى او خاتمه دهند، وى به فرمان خداوند از ديدگان مردم غايب گرديد.

جمعيّت شيعه طبق عقيده اى كه به وجود امام زنده دارد، هر چند او را در ميان خود نمى بيند، خود را تنها نمى داند؛ او همواره انتظار بازگشت آن سفر كرده را كه قافله هاى دل همراه اوست مى كشد، انتظارى سازنده و اثربخش، او هر روز احتمال ظهور او را مى دهد. اثر روانى اين طرز فكر در زنده نگهداشتن اميد در دلها و وادار ساختن افراد به خودسازى و آمادگى براى آن انقلاب بزرگ است.

لذا ایمان به حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف، سبب بالندگی و شادابی جامعه شیعه است. شیعه، به عشق او زنده است و به عشق او گام بر می دارد. به واسطه انتظار او، هرگز، گرد و غبار یأس، بر دل و جان شیعه نمی نشیند. نه تنها شیعه، اهل سنّت هم در انتظار مهدی هستند. تفاوت، فقط، در این است «آیا او متولد شده است و یا در آخر الزمان متولد می شود؟».

آری فلسفه طولانى شدن غيبت امام زمان، همان امتحان و آزمايش مردم است، زيرا امتحان و آزمايش در منطق اسلام نه به معنا آزمون هاى معمولى و كشف امور پنهانى است؛ بلكه مقصود از آن پرورش روحيّات پاك و پديد آوردن حدّاكثر ورزيدگى در افراد مى باشد.

هم چنین در آیه شریفه «قل اَرَأیتم ان اَصَبَح ماؤکم غورا فمن یاتیکم بماءٍ معین؛ بگو! به من خبر دهيد اگر آبهاي (سرزمين) شما درزمين فرورود چه كسي ميتواند آب جاري در دسترس شما قرار دهد؟» و نیز در روایات می خوانیم که یکی از تفاسیر «ماء معین»، امام زمان عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف است. آب، مایه حیات است. هر کجا که یک چشمه آب وجود دارد، نشانه زندگی و حیات در آن جریان دارد، لذا به همان اندازه که برای زندگی مادی ، آب ضرورت دارد، به همان اندازه، برای زندگی معنوی ما، یاد امام زمان عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف، عشق به امام زمان عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف، انتظار آن حضرت، لازم است.آن چه گل های فضیلت و شکوفه های انسانیّت را بر شاخسار وجود ما آشکار می کند، همین «ماء معین» یعنی حضرت مهدی عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف الشریف است.

در روایات، حضرت مهدی عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف به آفتاب پشت ابر تشبیه شده است. کار آفتاب در جهان مادّه چیست؟ نور آفتاب، مایه هر حرکتی در کره زمین است. می گویند، هر حرکتی که در کره زمین می شود، به نور آفتاب مرتبط است. تمام موادّ انرژی زا، از نور آفتاب است.

نور آفتاب، سرچشمه همه زیبای ها است! تمام گل های زیبا، تمام بال و پرهای پرندگان زیبا، تمام رنگ هایشان، از تابش نور آفتاب است. وقتی وجود حضرت حجت عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف به نور آفتاب تشبیه می شود، یعنی حسّ و حرکت و زیبایی و جنبش و حیات، از ناحیه امامت حضرت مهدی عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف است.

هدایت تکوینی امام مهدی عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف

امامت علاوه بر هدایت تشریعی، بُعد ديگرى نيز دارد، كه هدايت تكوينى است. و منظور از هدايت تكوينى به زبان ساده آن است كه امام هر چند در پس پرده غيبت باشد، امّا با روح و جان ما در تماس است و آن را پرورش مى دهد. اگر مردم به سراغ امام بروند از عنايات و بركات آن حضرت به صورت ناخودآگاه بهره خواهند برد. عقربه هاى قطب نما را هر كجا بگذاريم به سمت قطب شمال و جنوب جذب مى شود. يعنى یک قطب مغناطيسى در شمال و جنوب وجود دارد كه عقربه قطب نما را به خود جذب مى كند، مشروط بر اين كه عقربه قطب نما سنخيّتى با قطب مغناطيسى داشته باشد، وگرنه جذب نمى شود. قطب عالَم امكان و قلب مقدّس آقا امام زمان عليه السلام، نيز نيروى جاذبه اى قوى دارد، كه عقربه هاى قلب هاى خالص شيعيان را به خود جذب مى كند. بياييد بين عقربه قلبمان و نيروى جاذبه آن حضرت سنخيّتى ايجاد كنيم، تا مجذوب حضرت ولىّ عصر عليه السلام گرديم كه در اين صورت بركات آن حضرت را حس خواهيم كرد و بر اثر اين جذابيّت تكوينى، هر روز نورانيّت تازه اى احساس مى كنيم؛ يا مشكلات شخصى يا اجتماعى ما برطرف مى شود، يا مسائل مبهم با عنايت آن حضرت روشن مى گردد.

اين هدايت تكوينى امام زمان عليه السلام حلّال بسيارى از مشكلات شيعه در طول تاريخ بوده است. علماى دين با تمسّك به عنايت امام زمان عليه السلام و استفاده از هدايت هاى تكوينى آن حضرت از تنگناهايى كه گرفتار آن شده بودند، خود را رها مى كردند.

حال اگر مايلیم عقربه هاى دلمان مجذوب آن قطب عالم امكان شود، و هدايت هاى تكوينى آن حضرت شامل حال ما گردد، بايد عقربه دلمان را هم سنخ آن حضرت كنيم، تا مشمول اين شعر شويم:

هر دم عنايت هاى تو نور و هدايت هاى تو

لطف و كرامت هاى تو مى تابد اندر روح و تن

سخن آخر: (ضرورت توجه به وحدت اسلامی در جشن آغاز امامت امام زمان عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف)

در روز نهم ربیع و همزمان با برپایی جشن آغاز امامت حضرت مهدی موعود عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف، نباید کارهایی انجام شود که باعث تفرقه و عداوت در بین مسلمانان شود، باید شرایط زمانی و مکانی را در نظر گرفت و کاری کرد که امام زمان عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف راضی باشد و بهانه برای شرارت و دشمنی دست دشمن داده نشود.

در شرایطی که دشمنان ما در صدد ایجاد نفاق و اختلاف بین مسلمانان هستند نباید کاری کرد که آنها به اهدافشان برسند. اگر نظری به کشورهای همسایه داشته باشیم می بینیم که دشمنان همیشه در صدد توطئه و تفرقه بین مسلمانان هستند و باید کاری کنیم که مسلمانان به صورت ید واحده در مقابل دشمن بایستند.

 

پرونده ویژه

٢
وحدت اسلامی
از منظر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظله)

اکنون در حالی از وحدت سخن میگوییم که بسیاری از کشورهای اسلامی در آتش جنگ و خونریزی میسوزند؛ از سوریه گرفته تا عراق و یمن، بحرین و لیبی، و شاید هیچ زمانی آتش اختلاف در میان مسلمین جهان تا این حد شعلهور نبوده است. دلیل آن هم روشن است. هنگامی که از تعلیمات اسلام فاصله بگیریم و به توطئههای دشمنان قسمخورده اسلام تن در دهیم، نتیجه بهتر از این نخواهد بود.

حال آنکه باید وحدت میان مسلمانان از حالت تشریفات و سخنرانی به عمل تبدیل شود، زیرا دنیای امروز از نظر مرزهای سیاسی، اقوام و زبان ها جدایی های زیادی دارد لیکن آنچه می تواند در میان آنان وحدت ایجاد کند مذاهب است که تابع مرز و زبان خاصی نیست.

اهمیت احیای ارزش های اسلامی، محبت و دوستی، زدودن کینه ها، صلح و صفا و وحدت مسلمین و انسجام اسلامی وقتی آشکارتر می شود که بدانیم بعد از فروپاشی شوروی سابق و تک قطبی شدن جهان، ناگهان جهانخواران متوجه شدند که اسلام و فرهنگ اسلامی مانع زیاده خواهی آنهاست لذا کمر به شکست مسلمین بستند و بهترین راه را در تفرقه میان مسلمین دانستند.

تأملی در مفهوم وحدت اسلامی

بی تردید مراد از مفهوم وحدت در میان مذاهب اسلامی اين نيست كه سنى‏ ها را شيعه و يا شيعه‏ ها را سنى كنيم، چرا كه هيچ كدام در عمل حاضر نيستند از عقيده خود دست بردارند، بلكه منظور اين است كه در موضوعات مشتركى كه داريم وحدت عمل داشته باشيم، مثل اينكه خدا واحد است، نبى واحد است، قبله و كتاب واحد است و بيت المقدس سرزمين اسلام است و بايد نجات پيدا كند و كشورهاى اسلامى نبايد تحت سيطره كفر باشند و...؛ اينها از امورى است كه شيعه و سنى در آن اتفاق نظر دارند.

اتحاد امت اسلامی؛ زمینه ساز عزت و اقتدار اسلام و مسلمین

از آن روز که قرآن مجید ندای «واعتصموا بحبل الله جمیعا...» را سرداد و همه مسلمانان را به چنگ زدن به ریسمان الهی دعوت کرد؛ و از آن روز که قرآن همه مسلمین را برادر یکدیگر خواند و شعار «انما المومنون اخوة» را شعار همیشگی مسلمین قرار داد، و از آن روز که پیغمبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم و علی علیه السلام به عنوان «ید الله مع الجماعة» قدرت و عنایت الهی را شامل حال امت متحد معرفی کردند و افراد و گروه های تک­رو را طعمه گرگان بیابان دانستند و از آن روزی که نماز جماعت و جمعه و آئین زیارت خانه خدا، مسلمین جهان را به اتحاد فرا خواندند، آری از آن روز همه ما آموختیم که عزت و قدرت اسلام و مسلمین در وحدت است و جوهره اسلام چیزی جز اتحاد و وحدت صفوف نخواهد بود.

بنابراین اگر امام علی عليه السلام مى ‏فرمايد: قرآن سبب عزت‏ و شوكت مسلمانان است، دليلش آن است كه در آيات مختلف، امت اسلامی به وحدت‏ كلمه و عدم تفرقه فراخوانده شده اند و پيوند مؤمنان، پيوند برادران شمرده شده و در نتيجه، عزت مؤمنان در سايه عزت خدا دانسته است.،

از سوی دیگر عداوت و دشمنى و نزاع، موجب فرو ريختن و ويران شدن پايه ‏هاى وحدت‏ و بر باد رفتن قوت و قدرت‏ است لذا در قرآن می خوانیم: «ولاتنازعوا فتفشلوا وتذهب ريحكم؛ نزاع و كشمكش نكنيد كه سست مى‏ شويد و قدرت و شوكت شما از ميان مى‏ رود»

بدین ترتیب اتحاد و يگانگى سرمايه اصلى قوت و قدرت‏ و عزت است. و از آنجا که امروزه مسلمانان جهان منابع بسیار غنی از انرژی و امکانات را در دست دارند، حال اگر متحد و یکپارچه شوند، دشمنان هرگز به خود اجازه تصرف در ممالک اسلامی را نخواهند داد. لیکن در صورت عدم اتحاد مسلمین، دشمنان در میان آنها رخنه خواهند کرد. لذا باید متحد شویم، که در این صورت قطعاً دشمنان با وحدت ما مغلوب خواهند شد.

حال بر فرض دشمن هم نداشته باشيم با وحدت‏ اسلامی مى ‏توانيم در جهان ترقى كرده و قدرت‏ خود را عالم گير كنيم و فرهنگ دينى اسلامى خود را گسترش بدهيم.

توحید؛ محور وحدت اسلامی

بى‏ شک مهم‏ترين عامل وحدت‏ و يكپارچگى مردم جهان كه نشأت يافته از اساسی ترين ريشه هاى اعتقادی شان باشد، مسأله توحيد و يكتا پرستى است. اين،محور بسيار خوب و ريسمان محكمى است كه همه می توانند به آن چنگ بزنند.

باید دانست مسأله توحيد و يگانگى، در تمام اصول و فروع اسلام یک زيربناى اساسى محسوب می گردد و نماز به سوى قبله واحد و در اوقات معين و به یک زبان مشخص، نمونه اى از اين وحدت‏ است.

تاريخ انبياء نشان مى‏ دهد كه همه آنها دعوت خود را از توحيد و نفى شركت و هرگونه بت پرستى آغاز كردند، و در واقع هيچ اصلاحى در جوامع انسانى بدون اين دعوت ميسر نيست، چرا كه وحدت‏ جامعه و همكارى و تعاون و ايثار و فداكارى همه امورى هستند كه از ريشه توحيد معبود سيراب می شوند.

توحید؛ مولفه بنیادین در تعامل و همزیستیِ پیروان مذاهب اسلامی

به تعبیر دیگر معرفت شناسی نسبت به مسأله توحيد، و يگانگى ذات پاک او، روح و خمير مايه تمام عقايد اسلامى است، به نحوی که با صراحت می توان گفت: اصول و فروع اسلام در توحيد شكل مى‏ گيرد، همه جا سخن از توحيد و يگانگى است، وحدت‏ ذات پاک و توحيد صفات و افعال خدا و در تفسيرى ديگر وحدت‏ دعوت انبياء، وحدت‏ دين و آيين الهى، وحدت‏ قبله و كتاب آسمانى ما، وحدت‏ احكام و قوانين الهى درباره تمام افراد بشر، و بالاخره وحدت صفوف مسلمين، و نيز وحدت يوم المعاد.

بنابراین اسلام نه تنها پايه مسائل فكرى و عقيده ‏اى را بر اساس «توحيد و وحدت‏» گذارده، بلكه در مسائل اجتماعى و سياسى و اقتصادى نيز اصل‏ «توحيد و وحدت‏» زير بناى اجتماع اسلامى را تشكيل می دهد.

در تبیین این مسأله باید گفت اسلام مرزهاى‏ «جغرافيائى» و «نژادى» و «طبقاتى» را در هم كوبيد، و بر ويرانه‏ هاى آنها، جامعه واحدى كه تمام انسان ها بدون استثنا می ‏توانستند در آن شركت كنند بنا نهاد.

اسلام اگر مى ‏خواست روى «نژاد عرب» تكيه كند، آن چنان كه سنت جاهليت و طرز تفكر مردم جزیرة العرب قبل از ظهور اسلام اینگونه بود، و بدبختانه امروز هم به صورت ديگرى عنوان شده، هرگز عالمگير نمی شد، در حالی که روح توحيد بر همه محتويات دعوت اسلام حكومت می كند، لذا وحدت‏ دين، وحدت‏ جامعه انسانى، وحدت نژادها و كشورها را در پرتو ايدئولوژى واحد اسلامى در بر می گيرد.

تکفیر اهل توحید با برچسب شرک گرایی؛ مهمترین مانع وحدت اسلامی

لیکن شگفت ‏انگيز اين است كه مسأله «توحيد» كه بايد رمز وحدت‏ مسلمين باشد دستاويزى شده براى تشتت صفوف مسلمين و نسبت دادن مسلمانان به شرک و بت پرستى از سوی جریانات تکفیری.

بی شک مساله نسبت دادن اهل قبله به شرك از سوی تفکر افراطی تکفیر، گناه بسيار بزرگى است كه پيشينيان آن را بسيار مهم مى‏ شمردند، به راستی اين چه كارى است كه افراد غير وارد، دائماً مردم را متهم به شرک می كنند آيا آنها نمی دانند چه مسئوليت بزرگى را بر عهده می گيرند.

حال آنکه توحيد آئين اتحاد و يگانگى است، و آن روز كه ملت ها به قدرت توحيد و وحدت‏ كلمه آشنا شوند و همگى زير پرچم «الله الواحد القهار» جمع گردند و به نيروى عظيم خود واقف شوند و وحدت‏ كلمه را در برابر دشمن حفظ كنند و در یک صف همچون یک ديوار آهنين در مقابل دشمنان بايستند، آن روز روز نابودى قدرت های استکباری است، اين درس بسيار مهمى است براى امروز ما و براى فرداى ما و براى همه انسانها در كل جامعه بشرى و در سراسر تاريخ.

تحقق وحدت اسلامی در گرو مبارزه ی فراگیر با جریانات تکفیری

سالیان دراز شیعیان و علویان و اهل سنت و مسیحیان در کشورهایی مانند سوریه در کنار هم برادروار زندگی میکردند، کشورشان آباد و امنیت و صلح و صفا و دوستی برقرار بود، اما پای توطئههای دشمن با ابزار جریان تکفیری به میان آمد و همه چیز را به هم ریخت.

گروه های تکفیری در قالب تفکر افراطی وهابیت، به غلط آیات جهاد را به معنی خشونت بر علیه دیگران برداشت کرده و یک سری آیات محدود را با تفسیر اشتباه خود گرفته و این همه آیات محبت آمیز و رحمت آمیز قرآن را رها کرده و از آنها سخنی به میان نمی آورند.

آنها می گویند که معیار کفر و ایمان و شرک، ما هستیم و ما مشخص می کنیم که کفر چیست و چه کسانی کافر هستند و چه کسانی مسلمان؛ در واقع باید از آنها پرسید که آیا همه علمای اسلام اشتباه می کنند و شما درست می گویید؟

آنها به شکلی حق به جانب صحبت می کنند که گویی مرز بین حق و باطل، افکار پوسیده و متحجرانه آنهاست؟ آنها خود را تعیین کننده معیار حق و شرک می دانند و مشکل اصلی نیز اینجاست؛ گویی که این همه عالم در جهان اسلام، معنی دین و کفر را درک نمی کنند.

حال اگر ما مسلمانان هوشیار باشیم، ودر راستای مبارزه با گروه اقلیت تکفیری، آنها را از خود دور کرده و منزوی نماییم و به توطئههای دشمن تن ندهیم، صلح و صفا و محبت و دوستی و در یک کلام وحدت فراگیر اسلامی تمام جهان اسلام را فرا خواهد گرفت.

سخن آخر

در خاتمه سالروز میلاد با سعادت پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم و فرزند گرامیش امام صادق علیه السلام و هم چنین ایام هفته وحدت را به همه مسلمانان  تبریک عرض می کنم، و امیدوارم همه مسلمین جهان در سایه الطاف خداوند بزرگ، گِرد این مشعل وحدت یعنی پیامبر بزرگ اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم جمع شوند و بر دشمنان لجوج و عنود خود پیروز گردند.

لازم به ذکر است پدیدۀ شوم و بی ریشۀ فرقه گرایی که در ميان جمعى از مسلمانان و به خصوص عده اى از زمامداران كشورهاى اسلامى پيدا شده است، نه تنها مسأله مذهب و آيين اسلام را تحت الشعاع این اندیشۀ نادرست قرار داده، بلكه وحدت اسلامی را به ورطۀ تضعیف و نابودی کشانده است، و اين خطر بزرگى براى اسلام و مسلمين مى ‏باشد.

در حالی که احياى تعصبات نژادى، آن هم در دنيايى كه مى‏ رود مسأله نژاد را به كلى دور اندازد، كوتاه نظرى عجيبى است كه عواقب شوم آن دير يا زود روشن خواهد شد. زیرا این «مذهب» و «آيين پاك اسلام» است که نزدیک به يک ميليارد و ٦٠٠ ميليون مسلمان را در قالب امت واحده به هم پیوند می زند.

لذا خطاب به کشورهای اسلامی و آحاد مسلمانان می گویيم اگر مى‏خواهيد نفاق و تفرقه برچيده شود بيایيد به جاى تهمت به يكديگر، همديگر را آن چنان كه هستيم بشناسيم، زيرا اين گونه نسبت ­هاى ناروا نه تنها به وحدت اسلام کمک نمی كند، بلكه ضربه محكمى بر پايه‏ هاى وحدت‏ اسلامى‏ می زند.

معرفی کتاب

سیری در کتاب
«توطئه جدید: پاسخ به شبهات قرآنی»
اثر ارزشمند حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
(مدظله)

مبارزۀ با قرآن کریم به روش های مختلف، از جمله شبهه افکنی علیه قوانین و احکام آن از صدر اسلام تاکنون مورد توجه دشمنان و مخالفان قرار گرفته و آنان شبهه هائی علیه کلام وحی مطرح کرده اند؛ در این بین علما و مفسران اسلامی نیز از ابتدای نزول قرآن کریم تاکنون به شبهات مطروحه پاسخ داده اند.

در سال های اخیر کتاب هایی توسط اسلام ستیزان در فضای مجازی منتشر شده است که به زعم نگارنده یا نگارندگان آن شبهاتی به قرآن وارد است. این مساله ضرورت توجه به رد شبهات قرآنی را دو چندان می سازد.

لذا تا کنون چندین کتاب در زمینه نقد، بررسی و پاسخ به شبهات قرآنی به نگارش در آمده و چاپ و منتشر شده که کتاب گرانسنگ مرجع عالیقدر جهان تشیع و مفسر ارجمند آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مدظله العالی) با عنوان «توطئه جدید: پاسخ به شبهات قرآنی» از جمله آثار ارزشمند در رد شبهات قرآنی است که تأثيري شگرف در توانمندي بر حل مشكلات و پاسخگويي به شبهات عرصه قرآنپژوهي ایفا می کند.

انگیزۀ تألیف اثر

اخیراً کتابی[١] در برخی از سایت ها منتشر شده که به پندار ناشر یا ناشران آن قرآن مجید را هدف گرفته و خواسته اند ایراداتی بر آن وارد کنند و اصرار دارند که با صرف هزینه های زیاد آن را همه جا منتشر کنند که نشان می دهد آن ها مأموریتی در این زمینه دارند .

تصور ما این است که جهان خواران که اسلام را مخالف منافع نامشروع خود در منقطه و در جهان میبینند، تصور کرده اند که اگر قرآن را هدف قرار دهند به هدف خود می رسند؛ زیرا قرآن مهم ترین سند مورد اتفاق همه مسلمانان جهان است و حمله به آن حمله به همه مقدسات اسلام می باشد؛ از این رو باید سراغ پاسخگویی به ایرادات و شبهات این کتاب رفت.

کتاب «توطئه جدید: پاسخ به شبهات قرآنی» در یک نگاه

کتاب حاضر، پاسخ به شبهات کتابی است که از سوی دشمنان اسلام منتشر شده و قرآن کريم را هدف گرفته و ايراداتی بر آن وارد کرده است که حضرت آيت الله العظمی مکارم شيرازی (مدظله العالی) در پي نظرخواهی جمعي از دانشجويان حوزه علميه قم، به حقانيت قرآن پرداخته و نسبت به اين کتاب پاسخ داده و خط بطلانی بر ايرادات آن کشيده است. معظم له بيان ميکند که اين کار تازه ای نيست؛ بلکه تکرارمطالبی است که قبلاً چند کشيش مسيحی متعصب از قرن ١٧ به بعد نوشته اند و علمای اسلام پاسخ آن را نيز دادهاند.

ساختار کتاب

در کتاب توطئه جدید بعد از مقدمه، ویژگی های کتاب مزبور و معرفی نویسنده ، به بررسی و پاسخ به شبهات درباره قرآن همچون: آیا همه چیز در قرآن است؟، مبارزه طلبی قرآن، مطالب تکراری، مشکل محتوایی، محیط زندگی، بی نظمی، دقیق نبودن، علم از دیدگاه قرآن، ابهام فراوان!، منی آب پست، خطاهای پنداری و آن ها که قدر قرآن را می دانند؛ پرداخته شده است.

گزارش محتوایی اثر

ردیه ای بر « نقد قرآن»

نویسنده در مقدمه، ویژگی کتاب ضد قرآن دکتر سُها را این گونه شرح داده است:

۱. تقلید از دیگران و تکرار مکررات و غالباً نامیدن آن به نام خود و بیان ایرادهایی که طی ۴ قرن توسط متعصبان مسیحی یا عوامل دولت های استعماری نوشته شده و غالبا پاسخ داده شده است.

۲. برداشت های توأم با اشتباهات فراوان.

۳. تعصب شدید تؤام با انواع بی ادبی ها و توهین های شرم آور.

۴. نمایان بودن انگیزه های سیاسی در جای جای کتاب، به ویژه در برابر نفوذ سیاسی جمهوری اسلامی در کل منطقه، وگرنه دلیلی دارد که با صرف هزینه فراوان کتابی به صورت رایگان نشر دهند و دین واقعی را به مردم معرفی کنند، آن هم از سوی کسی که خودش اعتراف میکند و در وجود خدا شک دارد! آیا چنین کسی میخواهد برای مردم دین معرفی کند؟!

برای اینکه مخاطبان عزیز آنچه را که تا این جا گفتیم باور کنند، ده نمونه از ایرادهای کتاب مذکور را از آغاز آن (بدون گزینش) و ده نمونه را نیز از اواخر آن (بدون گزنیش) با پاسخ آن ها در این بخش می آوریم تا روشن شود که این شبهه افکنی ها چه اندازه سست و بی پایه است.

مطالب تکراری

برخی شبهه می کنند که در قرآن مطالبی تکرار شده مانند قصه حضرت موسی(ع) و این مطلب از نظر ادبی حشو و اضافه گویی است و کلام خدا باید منزه از حشویات باشد، خواننده با خواندن یک سوره بزرگ(بقره) نیازی به خواندن سوره دیگر ندارد.

معظم له در پاسخگویی به این شبهه می نویسد: در هر کدام از سوره های را نگاه کنیم مملو از مطالبی است که در سوره بقره نیامده است. در سوره آل عمران، که بعد از آن است، مسائل زیادی است که در بقره نیست: مطالب مربوط حضرت عیسی و مریم؛ معجزات الهی؛ داستان حواریون؛ داستان مباهله با مسیحیان نجران؛ گفت و گوهای مختلف با اهل کتاب؛ احکام امربه معروف و نهی از منکر؛ داستان جنگ بدر با تمام شاخ و برهایش؛ داستان جنگ احد و مسائل مربوط به آن و مطالب فراوان دیگری از این قبیل در سوره آل عمران آمده است.

اگر اسم موسی ١٣٦ بار در قران تکرار شده باشد این دلیل بر تکرار قرآن است؟ فرض کنیم تکرار باشد؛ فصاحت و بلاغت ایجاب می کند چیزی را تکرار کنند، آن هم در طول ٢٣ سال. تکرار اگر دارای هدفی باشد مشکلی ایجاد نمی کند.

آیا در قرآن بی نظمی وجود دارد؟

در بخشی از این کتاب می خوانیم : این ایراد کننده ، یا به تعبیر دیگر ، بهانه گیر به عدم نظم در میان آیات قرآن اشاره می کند ، می گوید: مطالب قرآن به صورت تکه تکه و غیر مرتبط پشت سر هم قرار گرفته چینش مطالب نه بر اساس موضوع و نه بر اساس تاریخ نزول است .

مولف در پاسخ به این شبهه می نویسد: اين محقق عالىمقام و صاحبنظر در تفسير و علوم اسلامى و تاريخ اسلام! متأسفانه حتى يك بار تاريخ زندگى پيغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله) را و كيفيت نزول آيات قرآن را مرور نكرده تا به يك نكته بسيار واضح آشنا شود و آن اينكه قرآن يك كتاب كلاسيك نيست كه موضوعاتى را در نظر گرفته باشد و آن را در ابواب و فصول مختلف نگاشته و سپس يك فهرست به آن اضافه كرده باشد.

قرآن كتابى است كه طى ۲۳ سال بر اساس نيازهاى گوناگون در زمان هاى مختلف نازل شده است. مثلا يك روز حادثه جنگ بدر و روز ديگر جنگ احد و زمانى ديگر جنگ احزاب است، هر كدام از اين ها در آيات مربوط به خود بيان فرموده است.

يك روز مردم از مسائل مربوط به نكاح و طلاق، روز ديگر از مسائل مربوط به رباخوارى و بالاخره روز ديگرى از صلح و جنگ سؤال مىكردند و جواب هاى مناسب به هر كدام داده مىشد.

بنابراين قرآن مجموعه مسائلى است كه در حوادث مختلف و در پاسخ به سؤال ها و نيازهاى گوناگون نازل شده است و كاتبان وحى آن ها را جمعآورى كرده و پشت سر هم قرار داده است بى آنكه تاريخ نزول نوشته شود و اى بسا ميان نزول آياتى درباره موضوعى و آيات ديگر درباره موضوع ديگر هفته ها فاصله شده باشد.

گفتنی است اين اثر نفیس نخستین بار در سال ١٣٩٥در یک جلد و در ٧٢ صفحه در قطع رقعی، توسط انتشارات امام علی بن ابی طالب علیه السلام به رشتۀ تحریر در آمده است.

پی نوشت:

[١] کتاب «نقد قرآن» نوشته «دکتر سُها».

معارف اسلامی

جايگاه و سهم دعا در حل مشکلات مردم؟

پرسش :

دعا چه جايگاه و سهمی در حل مشکلات دارد؟ آيا صحيح است که به نام دعا مردم را از تدبیر امور، عمل، تحقيق، درمان و توسعه باز داريم؟!

پاسخ اجمالی:

دین و مذهب هرگز دعا را جانشين اسباب و علل قرار نداده، بلكه آن را چيزى مافوق آنها قرار داده؛ یعنی همان جا كه هيچ راه و وسيله ديگرى جز دعا برای شخص وجود ندارد و تنها روزنه اميد استمداد از نيرويى مافوق، نيروى لايزال مبدأ جهان هستى است. در این صورت مفهوم دعا درخواست فراهم شدن اسباب و عواملى است كه از دايره قدرت انسان بيرون باشد از كسى كه قدرتش بى پايان و هر امر ممكنى براى او آسان است.

ضمن اینکه دعا تنها الفاظ و به اصطلاح لقلقه لسان نيست؛ بلكه يك نوع آمادگى روحى و شايستگى معنوى و خودسازى است كه مى تواند در سلسله علل قرار گيرد و علّت ناقصه اى را كامل كند؛ زيرا فضل بى پايان خدا به اندازه شايستگيها و لياقتها به افراد مى رسد و بنابراين كسب شايستگى و لياقت مى تواند منشأ فضل و فيض تازه اى گردد.

پاسخ تفصیلی:

در معارف اسلامی و باور مسلمانان دیندار، دعا جایگاهی بسیار ویژه دارد، به گونه ای که در قرآن و در آخرین آیه از سوره فرقان خطاب به پیامبر گفته شده: «[اى پيامبر ما!] بگو: پروردگارم براى شما [ارزش و] ارجى قائل نيست اگر دعاى شما نباشد».(١) علاوه بر آن در روایات معصومین تعبيرات فراوانی به چشم مى خورد كه به جايگاه دعا از ديدگاه اسلام اشاره دارد؛ پیامبر اسلام در سخنی از دعا به اسلحه مؤمن تعبير كرده است(٢) و امام اول شیعیان نیز آن را چراغ نجات و کلید پیروزی و رستگاری می داند.(٣)،(٤)

سؤالی که ممکن است بعد از التفات نظر و بذل توجه به این تأکیدات پدید بیاید، این است که حقیقتا دعا و نیایش و گریه و لابه در پیشگاه خدا، چه سهمی در هموار شدن راه مشکلات و گرفتاری ها دارد؟ آیا وقتی می توان آن مشکلات و گرفتاری ها را با تدبیر، عمل، تحقیق و درمان و دیگر راهکارهای علمی توسعه از میان برداشت، صحیح است که با ارجاع مردم به دعا، همچنان آنها را در محرومیت و رنج نگاه داشت؟ آیا دعا کردن و موکول کردن حل شدن امور به خداوند متعال، به گونه ای اشاعه دهنده فرهنگ انفعال و خمودگی و بی عملی نیست؟

جایگاه دعا در پیشرفت روند امور

به نظر می آید چنین سؤالی از آنجا نشأت می گیرد که سؤال کننده یا از روی جهل و یا از روی تجاهل این گونه اندیشیده که در سپهر اندیشه دینی، «دعا» به عنوان جایگزین همه فعالیت های بشری در تحصیل رزق و رفع مشکلات روزمره معرفی شده است؛ در حالی که در واقع چنین نیست. از نظر تعليمات اسلامى «دعا» مخصوص موردى است كه برای تحصیل خواسته های مشروع و رفع معضلات و مسائل زندگی، تمام تلاش ها و كوشش هاى ممكن انجام گردد و آن چه در توان و قدرت آدمى است براى رسيدن به هدف هاى سازنده و مثبتى كه دارد به كار گرفته شود و شخص در نارسايى ها و آن چه از دايره توان او بيرون است متوجّه دعا شود.(٥)

دین و مذهب هرگز دعا را جانشين اسباب و عللى كه در دسترس آدمى است قرار نداده بلكه آن را چيزى مافوق آنها قرار داده؛ یعنی همان جا كه هيچ راه و وسيله ديگرى جز دعا برای شخص وجود ندارد و تنها روزنه اميد استمداد از نيرويى مافوق، نيروى لايزال مبدأ جهان هستى است.(٦)

آنان كه براى دعا اثر تخديرى قائلند معنى دعا را نفهميده ‏اند، زيرا معنى دعا اين نيست كه از وسائل و علل طبيعى دست بكشيم و به جاى آن فقط دست به دعا برداريم. بلكه مقصود اين است بعد از آنكه نهايت كوشش خود را در استفاده از همه وسائل موجود به كار بستيم، آنجا كه دست ما كوتاه شد و به بن بست رسيديم به سراغ دعا برويم و با توجه و تكيه بر خداوند، روح اميد و حركت را در خود زنده كنيم و از كمك هاى بى دريغ آن مبدأ بزرگ مدد گيريم. بنابراين دعا مخصوص به نارسائی ها و بن بستها است، نه عاملى به جاى عوامل طبيعى.(٧)

متون دینی و تبیین جایگاه دعا

تلاش و کوشش پیشینی برای دستیابی به خواسته ها و اهداف زندگی، نه تنها بر دعا کردن مقدم است، بلکه حتی یکی از شرایط قبولی آن است. دعا هرگز چراغ سبزی برای تنبلى و بيكارى و ركود نيست. بنابراين، دعا كننده اى كه به فرهنگ دعا آشناست، مى داند كه براى استجابت دعا بايد نهايت تلاش خويش را بنمايد تا نتيجه بگيرد. بدين جهت، دعا انسان را وادار به تلاش و كوشش مى كند و او را از ركود و سستى خارج مى سازد. با توجّه به اين مطلب، كسى كه از خداوند، موفقیت در پیمودن مسیری را طلب می کند، بايد تمام توان خود را در راه تحقّق این هدف به كار گيرد و آنچه خارج از قدرت اوست از خداوند متعال طلب كند.(٨)

این مطلب را هر کسی که کمترین آشنایی ای با ادبیات آیات و روایات داشته باشد می تواند تصدیق کند. در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) و در معرفی عده ای از آدم هایی که دعاهای شان مستجاب نمی شود می خوانیم: ([دعای چنین شخصی مستجاب نمی شود؛ شخصی که] در خانه اش بنشيند و بگويد: پروردگارا! روزى مرا برسان! به او گفته مى شود: آيا براى طلب روزى و كسب درآمد راه و مسيرى [كه همان تلاش و كوشش است] قرار نداده ام؟)؛ «وَ رَجُلٌ جَلَسَ فِي بَيْتِهِ وَ قالَ: يا رَبِّ ارْزُقْنِي، فَيُقالُ لَهُ: أَ لَمْ أَجْعَلْ لَكَ السَّبيلَ إِلى‏ طَلَبِ الرِّزْقِ»(٩). این حدیث با صراحت می گوید دعا را نمى توان جانشين كوشش براى طلب روزى كرد و آنهايى كه با توانايى بر انجام كارى دست به دعا برمى دارند پاسخ منفى به آنها داده مى شود.

در همین راستا و در تبیین لزوم توأم گشتن دعا با عمل و کوشش در حدیثی از حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) می خوانیم که فرمود: (دعاكننده بدون عمل و تلاش مانند تيرانداز بدون «زه» است)؛ «الدَّاعِى بِلَا عَمَلٍ كَالرَّامِى بِلَا وَتَرٍ».(١٠) مولا امیرالمؤمنین(ع) در این حدیث با تشبیه دعای بی عمل به سلاحی که فاقد یکی از مهم ترین ارکان خود است، به زیبایی پوچی و بی نتیجگی چنین دعایی را اعلام می کند.

شاید بتوانیم از این کلام این گونه برداشت کنیم که افراد تنبلی كه با استتار در زير چتر دعا، وظايف قطعى و حتمى خود را به دست فراموشى سپرده اند و تصور مى كنند دعا به معنای به هم ريختن نظام عالى طبيعت است، دعای شان هیچ وقت به هدف اجابت نخواهد رسید. زیرا آنها راه را گم کرده اند.(١١) به تصریح آیه ٣٩ سوره نجم یعنی «لَّيْسَ لِلْإِنسانِ إلَّامَا سَعى‏»؛ (براى انسان بهر اى جز سعى و كوشش او نيست) و به مقتضای این بیان معصومین(علیهم السلام) که «أبِى اللّهُ أنْ يَجْرِىَ الأشيَاءَ إلَّا بِأَسبَابِهَا»(١٢)؛ (خداوند ابا دارد از اینکه امور را از غیر اسباب طبیعی شان جریان دهد)، خداوند اداره و تدبیر امور روزمره جهان را بر اساس جریان علت و معلولی و ارتباط و تأثیرهای آن علت ها و معلول ها بر یکدیگر پیش می برد. بدیهی است در چنین وضعیتی، کسی که بخواهد بدون پیمودن آن مقدمات و از سر گذراندن مراحل عادی آن سیر علت و معلولی بخواهد به خواسته هایش برسد، تا چه اندازه ناکام می ماند.

خداوند متعال «مسبب الاسباب» است. یعنی اسبابى را براى رفع مشكلات مادى و معنوى قرار داده و آنها را گاه در دل طبيعت، گاه در مراجعه به افراد كاردان، و گاه در سايه جد و جهد قرار داده است. بسیار واضح است که اگر گروهى با «رها ساختن اين امور» درست در گام نخسين بخواهند سراغ ادعيه و اذكار بروند، اثرى از اجابت نیابند. مقصود چنین افرادی می توانست از طريق تلاش و كوشش و مشورت و مانند آن حاصل شود و این اشخاص بايد به سراغ آن مى رفتند و همگام با تلاش و كوشش در جهت حل مشكلات، بايد از اين ادعيه نيز بهره مى گرفتند ولى چنين نكردند و برای همین به نتيجه نرسيدند.(١٣)

دعا و امیدآفرینی

شاید بتوان یکی از تجلیات دعا برای بیرون آمدن از بن بست های مشکلات و موانع را، امیدآفرینی آن دانست. انسان نااميد در دريف مرده ‏ها قرار دارد. انسان بيمار اگر به سلامت خود اميدوار باشد، بهبود مى يابد و اگر مأيوس شود و چراغ اميد در دلش خاموش گردد، ديگر اميدى به بهبودى او نيست. همان گونه كه عامل اصلى پيروزى جنگجويان در ميدان جنگ، اميد و روحيه است. از اين رو، سربازان نااميد اگر پيشرفته ترين سلاح هاى جنگى را نيز داشته باشند، بازنده ميدان جنگ خواهند بود.

دعا در دل انسان نور اميد مى تاباند. انسانى كه اهل دعا و متّكى به خداوند است - على ‏رغم مشكلات زياد و دشمنان جسور و فقر مالى و ... - اگر به درگاه‏ خداوند روى آورد و به او اميد ورزد و با او راز و نياز كند، نور اميد در دلش زنده مى شود و به زندگى اميدوار مى گردد و گويى حيات دوباره اى مى يابد. چرا كه اين انسان دست نياز به سوى كسى دراز نموده كه مشكل ترين كارها در نزد او آسان ترين است. خدايى كه اصلا مشكل و آسان براى او معنا ندارد؛ زيرا مشكل يعنى چيزى كه بالاتر از مقدار قدرت و آسان، يعنى چيزى كه كمتر از آن است. آيا چيزى را مى يابيد كه فوق قدرت خداوند باشد؟! بنابراين، براى خداوند مشكل و آسان تفاوتى ندارد او هرچه را اراده كند در يك لحظه مى آفريند، اگرچه ميليون ها خورشيد همانند خورشيد خاكيان باشد! وقتى انسان به درگاه چنين قادر و عالمى روى مى آورد و با او درد دل مى كند و در مقابلش به سجده مى افتد و برايش اشك مى ريزد و مشكلاتش را به او عرضه مى دارد، بى شك خداوند نور اميد را در دل او تجلّى مى‏ دهد.(١٤)

نيايش در فعاليت هاى مغزى انسان نوعی شكفتگى و انبساط باطنى و گاهى روح قهرمانى و دلاورى را تحريك مى كند. نيايش خصائل خويش را با علامات بسيار مشخص و منحصر به فرد نشان مى دهد. صفاى نگاه، متانت رفتار، انبساط و شادى درونى، چهره پر از يقين، استعداد هدايت و نيز استقبال از حوادث، اينهاست كه از وجود يك گنجينه پنهان در عمق روح ما حكايت مى كند و تحت اين قدرت حتى مردم عقب مانده و كم استعداد نيز مى توانند نيروى عقلى و اخلاقى خويش را بهتر به كار بندند و از آن بيشتر بهره گيرند.(١٥)

امیدآفرینی دعا، صرفا منحصر در ابعاد فردی نیست و جنبه های اجتماعی نیز دارد. مردمى كه دعا و نيايش را فراموش كنند، با عكس العمل هاى نامطلوب روانى و اجتماعى مواجه خواهند شد و به شکلی دیگر، ناامیدی و انفعال بر آنها چیره می شود. فقدان نيايش در ميان هر ملتى برابر با سقوط آن ملت است! اجتماعى كه احتياج به نيايش را در خود كشته است معمولا از فساد و زوال مصون نخواهد بود.(١٦)

نکته پایانی

در پایان ذکر این نکته نیز ضروری به نظر می رسید که بگوییم پس از آن كه دانستيم «دعا» در مورد نارسايی هاى قدرت است،(١٧) روشن مى شود كه مفهوم دعا درخواست فراهم شدن اسباب و عواملى است كه از دايره قدرت انسان بيرون باشد، از كسى كه قدرتش بى پايان و هر امر ممكنى براى او آسان است.(١٨) بنابراین و با چنین توصیف و تفسیری از «دعا»، کارکرد اصلی این مؤلفه دینی مشخص می شود و شائبه بی نتیجه بودن و بی کارکرد بودن آن در سلسله آموزه های دینی نیز پاسخ داده می شود.

ضمن اینکه دعا تنها الفاظ و به اصطلاح لقلقه لسان نيست؛ بلكه يك نوع آمادگى روحى و شايستگى معنوى و خودسازى است كه مى تواند در سلسله علل قرار گيرد و علّت ناقصه اى را كامل كند؛ زيرا فضل بى پايان خدا به اندازه شايستگی ها و لياقت ها به افراد مى رسد و بنابراين كسب شايستگى و لياقت مى تواند منشأ فضل و فيض تازه اى گردد.(١٩)

پی نوشت:

(١). «قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ». (سوره فرقان، آیه ٧٧).

(٢). «فَإِنَّ سِلَاحَ الْمُؤْمِنِ الدُّعَاءُ». (الكافی، كلينى، محمد بن يعقوب‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، آخوندى، محمد، دار الكتب الإسلامية، تهران‏، ١٤٠٧ هـ ق، چاپ چهارم، ج ٢، ص ٤٦٨).

(٣). «أَلدُّعَاءُ مَفَاتِيحُ النَّجاحِ و مَقَالِيدُ الْفَلَاحِ». (همان).

(٤). والاترين بندگان‏، مكارم شيرازى، ناصر، انتشارات نسل جوان‏، قم‏، ١٣٨٣ هـ ش‏، چاپ اول‏، ص ٢٣١ و ٢٣٢.

(٥). پيدايش مذاهب‏، مکارم شیرازی، ناصر، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، ١٣٨٤ هـ ش، چاپ اول، ص ٩٤.

(٦). پیدایش مذاهب، همان.

(٧). يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: حسینی، سيد حسين، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ١٣٨٦ هـ ش‏، چاپ چهارم‏، ص ٥٧٠.

(٨). والاترين بندگان، همان، ص ٢٣٤.

(٩). الکافی، همان، ج ٢، ص ٥١١.

(١٠). نهج البلاغة، شريف الرضى، محمد بن حسين‏، محقق / مصحح: فيض الإسلام‏، نشر هجرت‏، قم، ١٤١٤ هـ ق، چاپ اول، ص ٥٣٤.

(١١). پیدایش مذاهب، همان، ص ٩٥.

(١٢). شرح الكافی (الأصول و الروضة)، مازندرانى، محمد صالح بن احمد، محقق / مصحح: شعرانى، ابوالحسن‏، المكتبة الإسلامية، تهران، ١٣٨٢ هـ ق، چاپ اول‏، ج ٩، ص ٢٢٠.

(١٣). كليات مفاتيح نوين‏، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارت مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، ١٣٩٠ هـ ش، چاپ بيست و نهم‏، ص ٢٣ و ٢٤، (پیشگفتار).

(١٤). مثال هاى زيباى قرآن‏، مکارم شیرازی، ناصر، تهيه و تنظيم: عليان نژادى‏، ابوالقاسم، انتشارات نسل جوان‏، قم‏، ١٣٨٢ هـ ش‏، چاپ اول‏، ج ‏١، ص ٢٧٨.

(١٥). يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ‏، ص ٥٧٠.

(١٦). همان، ص ٥٦٩.

(١٧). دعاى مستجاب دعايى است كه به مضمون آیه ٦٢ سوره نمل یعنی «أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ»؛ (ای كسى كه دعاى مضطر را اجابت مى كند و گرفتارى را بر طرف مى سازد)، به هنگام اضطرار و عقيم ماندن تمام تلاش ها و كوشش ها انجام گيرد.

(١٨). پیدایش مذاهب، همان، ص ٩٦.

(١٩). همان‏، ص ١٠٩.

احکام شرعی

احکام اموال گمشده

حکم استفاده از وسایلی که بیرون خانه می گذارند

در برخی موارد مردم وسایل دست دوم خود را بیرون از منزل می گذارند،آیا افراد دیگر می توانند از آن وسایل استفاده نمایند؟

وسایل دسته دومی که برخی در کنار کوچه و خیابان می گذراند به معنای اعراض از آن است و هر کسی می تواند از آن استفاده کند.

کتاب امانتی که گم شده و نمی داند برای کدام کتابخانه بوده

کتابی را از یکی از کتابخانههای دانشگاه علوم پزشکی شهرمان امانت گرفتم که متاسفانه گمشده و من خاطرم نیست که کدام کتابخانه بوده اکنون میتوان با اهدا این کتاب به هرکدام از کتابخانهها جبران کرد؟

هرکدام از آنها یک کتاب بدهد و در صورتی که تعدادشان زیاد است بین آنها قرعه بزند و به آنکه قرعه به نامش درآمد بدهد.

صدقه دادن اشیاء پیدا شده در بلاد کفر به نیت صاحب آن

اگر حقی از کافری بر ذمه انسان باشد یا در مورد لقطه ای که در شهر کفار پیدا می کند و لازم است رد مظالم و یا صدقه از طرف آنها بدهد نیت صدقه از طرف کافر اشکال ندارد؟

مانعی ندارد از طرف او بدهد و این سبب تخفیف مجازات از کافر است.

پیدا شدن صاحب مال بعد از دادن رد مظالم

دنبال شخصی میگشتم تا حلالیت بطلبم ولی او را نیافتم، بعد از دادن رد مظالم او را دیدم ولی جلو نرفتم، حال تکلیف من چیست؟

احتیاط آن است که رضایت او را بدست آورید.

شرکت در مسابقه با کد پاکت دور انداخته شده

چنانچه ازشماره سريال محصولاتي كه محتواي آن را كس ديگرخورده و پاكت آن را دورانداخته جهت شركت درقرعه كشي استفاده شود درصورت برنده شدن جايزه حكمش چيست؟

در صورتی که از آن اعراض کرده باشد متعلق به کسی است که آن را برداشته است.

یافتن شیء قیمتی در بین خیرات برای اموات در قبرستان

امامزاده ای درعربستان برای زیارت رفتیم مردم مهره هایی سرمزار میریختند و مردم برای حاجت برمیداشتند،خانمی هم مشتی برمیدارد داخل مهره های بدل, مهره ای عقیق بوده پیدا می شوداستفاده کرد؟

در صورتی که گران قیمت باشد و احتمال دهد اشتباهی مهره عقیق را انداخته اند حکم مجهول المالک را دارد و باید آن را بفروشد و قیمت آن را به نیازمندان بدهند.

حکم سود لقطه بعد از یک سال و پیدا شدن صاحب آن

اگر کسی مالی را پیدا کرد و بعد اعلام یکساله صاحبش پیدا نشد و آن را برای خود برداشت درصورتی که با آن پول کار کرد و سودی به دست آورد اگر بعدا صاحب این پول پیدا شود ، آیا فقط باید اصل پول را به او برگردانیم ، یا اصل و سود به دست آمده را باید برگردانیم؟

در فرض سؤال مصالحه نمایند.

پیدا کردن مال نشانه دار

مالی پیدا شده که نشانه ای دارد آیا میتوانم آن را برای خود بردارم و اگر برداشتم آیا در صورت تلف شدن مال، من ضامن می باشم؟

هرگاه مالى را كه پيدا كرده نشانه دارد ولى قيمت آن كمتر از يك درهم است چنانچه صاحب آن معلوم باشد نمى‏تواند بدون رضايت او آن را بردارد و اگر صاحب آن معلوم نباشد مى‏تواند بردارد و تملّك كند و از آن استفاده نمايد و در صورت تلف شدن لازم نيست عوض آن را بدهد، بلكه اگر قصد تملّك هم نكرده باشد و بدون تقصير او تلف شود دادن عوض آن واجب نيست.

پیدا کردن اشیاء کم ارزش

اگر شیء کم ارزشی را پیدا کنیم آیا می توانیم از همان ابتدا صدقه دهیم و یا اینکه همان حکم اشیآء گمشده را از نظر تحقیق و یکسال نگهداری دارد ؟ ملاک کم ارزشی را چه قرار دهیم و چگونه در نظر بگیریم ؟

در صورتی که ارزش آن کمتر از یک درهم است می توانند تحقیق مختصری نموده و در صورتی که صاحبش پیدا نشد هم می توانند خود استفاده کنند و هم آنکه صدقه دهند.

وسایل جا مانده نزد تعمیر کار

حکم اجناس مردم که از مدّتها پیش جهت تعمیر در نزد تعمیر کار مى باشد و براى تحویل گرفتن آن هیچ اقدامى نشده است، چیست؟ آیا تعمیرکار مى تواند اجناس مذکور را تعمیر نموده و آن را فروخته، دست مزد خود را کسر کرده و بقیّه را به صندوق صدقات بریزد؟

چنانچه صاحبانش را مى شناسد باید به آنها برگرداند و اگر نمى شناسد، باید تحقیق کند، هرگاه از پیدا کردن صاحبانش مأیوس گردد، مى تواند مطابق آنچه ذکر شده عمل کند ولى باید صندوق صدقات مورد اعتمادى را انتخاب کند.

Peinevesht:
  
    
TarikheEnteshar: « 1401/08/01 »
CommentList
*TextComment
*PaymentSecurityCode http://makarem.ir
CountBazdid : 2714